eitaa logo
هیئت محبان حضرت مهدی(عج) نقنه
193 دنبال‌کننده
807 عکس
308 ویدیو
25 فایل
دعای ندبه بانوای : مداحان اهل بیت(ع) زمان:هرجمعه همزمان با طلوع آفتاب مکان:آستان مقدس امامزاده میرحیدرشاه (ع) و گلستان شهدای شهر نقنه لینک کانال👇👇را نشر دهیدبه نیت فرج امام زمان عج
مشاهده در ایتا
دانلود
هادی شدی که بر همگان سر شویم ما هادی شدی که از همه برتر شویم ما هادی شدی که جلد غم سامرا شویم هادی شدی شما که کبوتر شویم ما گمراه شد هر آنکه از این طایفه جداست هادی شدی که پیرو حیدر شویم ما (ع) 🥀 🏴 🏴🏴🏴🏴 هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
به‌بهانه‌شهادت‌امام‌هادی‌علیه‌السلام ✍‏در زمان ‎امام هادی علیه‌السلام از یکی از شهرهای دور نامه‌ای رسید: "آقا من از شما دورم، گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم؛ چه کنم؟" حضرت در جواب نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو.. ما از شما دور نیستیم » 🌹چه قوت قلبی میده همین یه جمله به آدم؛ ما از شما دور نیستیم... 📚بحارالانوار/ ج۵۳/ ص۳۰۶ 🏴🏴🏴🏴 هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
🔸روایتی زیبا از امام هادی علیه‌السلام 🛑مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ اَلْكُلَيْنِيُّ فِي كِتَابِ (اَلرَّسَائِلِ) عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّ اَلرَّجُلَ يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى إِمَامِهِ مَا يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ بِهِ إِلَى رَبِّهِ قَالَ: فَكَتَبَ: «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ، فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيكَ» 🔰یکی از اصحاب امام هادی صلوات‌ الله‌‌علیه نقل می‌کند: خدمت حضرت نامه‌ای بدین مضمون نوشتم: «شخصی دوست دارد با امام زمانش راز و نیاز كند و مشكلات خود را با ایشان در میان بگذارد، همان گونه كه با خدایش راز و نیاز کرده و حوائجش را اظهار می‌كند؛ او باید چه كند؟» حضرت در پاسخ مرقوم فرمودند: «هرگاه حاجتی داشتی، لب‌های خودت را حركت بده [حاجتت را بر زبان جاری کن] و مطمئن باش كه جواب به تو خواهد رسید». 📚کشف المحجة لثمرة المهجة، ج ۱، ص ۲۱۱ تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است 🏴🏴🏴🏴 هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
🟤 نذر مادر متوکل برای امام هادی(ع) شیخ کلینی و شیخ مفید و دیگران از ابراهیم بن محمد طاهری روایت کرده‌اند که خراجی یعنی قرحه و جراحتی در بدن متوکل، به هم رسید که مشرف بر هلاک گردید و کسی جرات نمی‌کرد که نیش‌تری به آن برساند. پس مادر متوکل نذر کرد که اگر عافیت یابد مال جلیلی برای حضرت امام علی النقی(ع) بفرستد، پس فتح بن خاقان به متوکل گفت که اگر می‌خواهی [کسی ] نزد حضرت امام علی النقی(ع) بفرستیم شاید دوایی برای این مرض بفرماید. گفت: بفرستید. چون به خدمت آن حضرت رفتند و حال او را غرض کردند فرمود: «پشکل گوسفند را که در زیر پای گوسفند مالیده شده در گلاب بخیسانند و بر آن خراج بندند که نافع است ان شاء اللّه تعالی.» چون آن خبر را آوردند جمعی از اتباع خلیفه که حاضر بودند خندیدند و استهزاء کردند. فتح بن خاقان گفت می‌دانم که حرف آن حضرت بی اصل نیست و آنچه فرموده است به عمل آورید ضرری نخواهد داشت. چون دوا را بر آن موضع بستند در ساعت منفجر شد و متوکل از درد و الم راحت یافت و مادرش مسرور شده پس ده هزار دینار در کیسه کرده سر کیسه را مهر کرد و برای آن جناب فرستاد. چون متوکل از آن مرض شفا یافت مردی که او را بطحایی می‌گفتند نزد متوکل بود و بد آن حضرت را بسیار گفت و گفت اسلحه و اموال بسیار جمع کرده است و داعیه خروج دارد. پس شبی متوکل، سعید حاجب را طلبید و گفت: بی خبر به خانه امام علی النقی(ع) برو و هرچه در آنجا از اسلحه و اموال که بیابی برای من بیاور. سعید گفت: در میان شب نردبانی برداشتم و به خانه آن حضرت رفتم و نردبان را بر دیوار خانه گذاشتم چون خواستم به زیر روم به واسطه تاریکی، راه را گم کردم و حیران شدم ناگاه حضرت از اندرون خانه مرا ندا کرد: «ای سعید! باش تا شمع از برای تو بیاورند.» چون شمع آوردند به زیر رفتم دیدم که حضرت جبه‌ای از پشم پوشیده و عمامه‌ای از پشم به سر بسته و سجاده خود را بر روی حصیری گسترده و بر بالای سجاده رو به قبله نشسته است. پس فرمود: «برو و در این خانه‌ها بگرد و تفتیش کن.» من رفتم و جمیع حجره‌های خانه را تفتیش کردم در آنها هیچ نیافتم مگر یک بدره که بر سرش مهر مادر متوکل بود و یک کیسه سر به مهری دیگر‌. پس فرمود: «مصلای مرا بردار.» چون برداشتم در زیر مصلا شمشیری یافتم که غلاف چوبی داشت و بر روی آن غلاف هیچ نگرفته بودند، آن شمشیر را با دو بدره زر برداشتم و نزد متوکل رفتم، چون مهر مادر خود را بر آن دید او را طلبید و از حقیقت حال سوال کرد. مادرش گفت: من برای او فرستاده‌ام و هنوز مهرش را برنداشته است، چون کیسه دیگر را گشود چهارصد دینار در آن بدره بود. پس متوکل یک بدره دیگر به آن ضم کرد و گفت: ای سعید! این بدره‌ها را با آن کیسه و شمشیر برای او ببر و عذرخواهی از او بکن. چون آنها را به خدمت آن حضرت بردم گفتم: ای سید من! از تقصیر من بگذر که بی‌ادبی کردم و بی‌رخصت به خانه تو در آمدم چون از خلیفه مأمور بودم معذورم. حضرت فرمود: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلِبٍ یَنْقَلِبُونَ؛ به زودی خواهند دانست آنها که ستم می‌کنند که بازگشت آنها به سوی کجا است.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۲، ص۶۰ 🏴🏴🏴🏴 هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
🟤 متوکل فقط سه روز زنده است سید بن طاوس و دیگران روایت کرده‌اند که چون متوکل، فتح بن خاقان وزیر خود را خواست اعزاز و اکرام نماید و منزلت او را نزد خود بر دیگران ظاهر گرداند و در حقیقت غرض او نقص شأن و استخفاف قدر امام علی النقی(ع) بود و این امر را بهانه کرده بود، پس در روز بسیار گرمی با فتح بن خاقان سوار شد و حکم کرد که جمیع امرا و علماء و سادات و اشراف و اعیان در رکاب ایشان پیاده بروند و از جمله آنها امام علی النقی(ع) بود، زرافه حاجب متوکل گفت که من در آن روز آن جناب را مشاهده کردم که پیاده می‌رفت و تعب بسیار می‌کشید و عرق از بدن مبارکش می‌ریخت. من نزدیک آن جناب رفتم و گفتم: یابن رسول اللّه! چرا شما خود را تعب می‌فرمایید؟ حضرت فرمود: «غرض اینها استخفاف من است ولکن حرمت بدن من نزد خدا کمتر از ناقه صالح نیست.» به روایت دیگر فرمود: «یک ریزه ناخن من نزد حق تعالی گرامی‌تر از ناقه صالح و فرزند اوست.» زرافه گفت: چون به خانه برگشتم این قصه را با معلم اولاد خود که گمان تشیع به او داشتم نقل کردم، او سوگند داد مرا که تو البته از آن حضرت شنیدی این سخن را؟ من سوگند یاد کردم که شنیدم. پس گفت: فکر کار خود بکن که متوکل سه روز دیگر هلاک می‌شود تا از قضیه او آسیبی به او نرسد. من گفتم از چه دانستی؟ گفت: برای آنکه حضرت دروغ نمی‌گوید و حق تعالی در قصه قوم صالح فرموده است (تَمَتَّعُوا فی دارِکُْم ثَلاثَةَ اَیّامٍ) و ایشان بعد از پی کردن ناقه به سه روز هلاک شدند. من چون این سخن را از اوشنیدم او را دشنام دادم و بیرون کردم. چون او بیرون رفت با خود اندیشه کردم گفتم بسا باشد که این سخن راست باشد، اگر احتیاطی در امور خود بکنم به من ضرری نخواهد داشت. پس اموال خود را که پراکنده بود جمع کردم و انتظار انقضای سه روز می‌کشیدم. چون روز سوم شد منتصر فرزند متوکل با اتراک و غلامان مخصوص او به مجلس او آمدند و او را با فتح بن خاقان پاره پاره کردند. بعد از مشاهده این حال اعتقاد به امامت آن حضرت نمودم و به خدمت او رفتم آنچه میان من و آن معلم گذشته بود عرض کردم. فرمود: «معلم راست گفته من در آن روز بر او نفرین کردم و حق تعالی دعای مرا مستجاب گردانید.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۲، ص۶۰۸ 🏴🏴🏴🏴 هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
گفتند: «غنا» از آرزو کاستن است خود را به غنای طبع آراستن است تسلیم و رضا چیست؟ به مقدار کفاف پیمانۀ روزی از خدا خواستن است 📝 هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماندن در این خانه به ما میرسد و بس حق است که نان خورده وفا داشته باشد از در زدن ممتد من، خرده نگیرید خوب است گدا هول و ولا داشته باشد ای‌ شاه سفارش به ابالفضل خودت کن یک نیم نگاهی سوی ما داشته باشد 🌙 | | 📲 هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
بر دلخوشی ضامن آهو صلوات جانم! بفرست باز بر او صلوات آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر بر هر دل مشتاق علی گو صلوات 🌿💐🌷🌿💐🌷🌿💐🌷 هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
🌸 تولد کودکی پر برکت كُنْتُ عِنْدَ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا ع فَجِي ءَ بِابْنِهِ أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ صَغِيرٌ فَقَالَ هَذَا اَلْمَوْلُودُ اَلَّذِي لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ . صنعانی می گويد: خدمت امام رضا (ع) بودم كه پسر كودكش ابی جعفر عليه السلام را آوردند فرمود: اين همان مولودی است كه مولودی پر بركت تر از او نسبت به شيعيان ما متولد نشده است. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۱، ص۳۲۱ هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
🌸 همراهی با اهل بیت(ع) تنها راه نجات «محمد بن سنان» می گوید: روزى محضر امام جواد(ع) نشسته بودم و مسائلى از جمله اختلافات شیعیان را مطرح می کردم. امام فرمود: اى محمد! خداوند قبل از هر چیز نور پیامبر(ص)، على(ع) و فاطمه(س) را خلق کرد. سپس اشیا و موجودات دیگر را آفرید و طاعت اهل بیت(ع) را بر آنان واجب کرد و امور آن‏ها را در اختیار اهل بیت(ع) قرار داد، بنابراین فقط آنان حق دارند چیزى را حلال و چیزى را حرام کنند و حلال و حرام ایشان نیز به اذن و اراده خداوند است. اى محمد! دین همین است؛ کسانى که جلوتر بروند (افراط نمایند) منحرف شده‏ اند و کسانى که عقب بمانند (تفریط کنند) پایمال و ضایع خواهند شد. تنها راه نجات همراهى با اهل بیت(ع) است و تو نیز باید همین راه را طى کنى. 📚منبع اصول کافى، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۴۴ هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
🌸 ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم پس از آن که مأمون دخترش را به ازدواج امام جواد (ع) درآورد، در مجلسى که وى (مأمون) و بسیارى دیگر از جمله فقهاى دربارى مانند: «یحیى بن اکثم» حضور داشتند، یحیى به امام جواد(ع) گفت: روایت شده که جبرئیل به حضور پیامبر(ص) رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام می رساند و می گوید: من از ابوبکر راضى هستم! از او بپرس که آیا او از من راضى است؟ امام فرمود: کسى که این خبر را نقل می کند باید خبر دیگرى را که رسول خدا(ص) در حجةالوداع بیان کرد، نادیده نگیرد. پیامبر(ص) فرمود: کسانى که بر من دروغ می بندند، بسیار هستند و بعد از این نیز بسیار خواهند شد. هرکس عمداً بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثى از من براى شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنّت من عرضه کنید، آن چه با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آن چه مخالف با کتاب خدا و سنت بود، رها کنید. روایت مذکور با کتاب خدا سازگارى ندارد، زیرا خداوند فرموده: «ولقد خلقنا الانسان و نعلم ماتوسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید(۱) ما انسان را آفریدیم و می دانیم در دلش چه چیزى می گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیک‏تر هستیم.» آیا خشنودى و ناخشنودى ابوبکر بر خدا پوشیده بود تا از پیامبر(ص) بپرسد!؟ (۲) 📚منبع (۱) سوره ق، آیه ۱۶ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۰، ص ۸۴ هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne
🌸 ولادت امام جواد علیه السلام امام محمدتقی(ع) فرزند علی بن موسی الرضا (ع) و امام نهم شیعیان است. نام ایشان "محمد"، کنیه‌اش ابوجعفر ثانی و مشهورترین لقب‌هایش، تقی و جواد است. نام مادرش سبیکه می‌باشد. نام‌های دیگری مانند سکینه، مریسیه و درّه نیز برای او نقل شد و امام رضا (ع) آن بانوی شریفه را "خیزران" نامید (۱) خیزران از اهالی "نوبه" در شمال افریقا و از خاندان ماریه قبطیه، همسر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و از زنان فاضله و بزرگوار زمان خویش بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حیات خویش، وجود چنین بانوی پرهیزگاری را پیش‌گویی کرد و در حدیثی فرمود: بأبی ابن خیرة الاماءِ النّوبیة الطیبة (۲) پدرم به قربان پسر بهترین کنیزی باد که از اهالی نوبه و پاکیزه‌سرشت است. امام موسی‌کاظم (ع) نیز وجود این بانوی شریفه و فرزند گرامی‌اش امام محمدتقی (ع) را پیش‌گویی کرده بود. آن حضرت در حدیثی به یزید بن سلیط فرمود: هرگاه فرزندم علی (امام رضا علیه‌السلام) را در این مکان (در طریق مکه) ملاقات کردی، وی را بشارت بده که از وی پسری متولد می‌گردد که امین و مبارک خواهد بود. در آن روز، پسرم (امام رضا علیه‌السلام) تو را خبر می‌دهد که در چنین روزی با من ملاقات کردی و من به تو چنین سخن‌هایی گفتم. پس تو وی را در آن زمان خبر بده که آن جاریه‌ای که چنین پسر ارجمندی از او متولد خواهد شد از اهل بیت ماریه قبطیه، جاریه رسول خدا صلی الله علیه و آله است و اگر آن بانو را ملاقات کردی، سلام مرا به وی برسان (۳) محل تولد امام جواد (ع) در مدینه منوره و در خانه امام رضا (ع) بود ولی درباره تاریخ تولد آن حضرت، اتفاق چندانی میان مورخان و سیره‌نگاران نیست. زیرا برخی پنجم ماه رمضان، برخی نیمه ماه رمضان، برخی نوزدهم ماه رمضان و برخی دیگر دهم رجب المرجب سال ۱۹۵ قمری را روز تولد مبارک آثار آن حضرت می‌دانند (۴) ابن عیاش، ولادتش را دهم رجب ذکر کرد و دعای ناحیه مقدسه نیز دلالت بر همین امر دارد. در فرازی از این دعا آمده است: «اللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُک بِالْمَوْلُودَینِ فی رَجَبٍ، مُحَمّدٍ بْنِ عَلی الثّانی وَابْنِه عَلّی بْنِ مُحَمّدٍ الْمُنْتَجَبِ» (۵) 📚منبع (۱) منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۳۲۴ کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج ۳، ص۱۸۶ (۲) الرشاد، شیخ مفید، ص ۶۱۵ (۳) منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۳۲۵ (۴) همان (۵) مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای ششم ماه رجب هیئت محبان حضرت مهدی عج شهر نقنه @nodbenaghne