👤 توییت استاد #رائفی_پور
✍ آن وکیل خانه ملت که فکر میکند از امیرالمومنین علی علیه السلام بیشتر می فهمد و #شفافیت_آراء_نمایندگان را قبول ندارد شاید خودش هم نداند ولی اسلامش اموی است نه علوی
پ.ن:
👌درود بر شما!
بسم الله تراز مالی موسسه مصاف (که یک موسسه مردم نهاد است و بگفته مدیر آن با پول و کمک مردمی اداره میشود) را منتشر کنید
و در کنار انتشار آن، شفاف بگوید، امیرحسین رائفی پور مدیر موسسه مصاف، کیست؟
#شفافیت_خوب
#شفافيت_بد
@nofoz_shenasi
هنوز بی شرف نشدم!
پیرو انتشار پست «بی مرزی بی شرمی» که تعریضی به ایرانیانی بود که در آمریکا با شرکت در مراسم قسامه «بی شرمانه» تابعیت ایرانی خود را ترک و سرخوشانه «آمریکائی» می شوند! تعداد زیادی در مقام پرسش به نویسنده طعنه زده اند:
که خودت چی؟ خودت مگه آمریکائی نشدی!؟
مزید اطلاع این دوستان معروض می دارد:
خیر عزیزان.
لابد تا آن اندازه شعور دارم که اگر خود رطب خورده باشم منع رطب ننمایم!
خوشبختانه تاکنون علی رغم امکان قانونی دامن خود را به این نجاست آلوده نکرده و کماکان با ملیت ایرانی در غربت مانائی می کنم و مانند آن «شرف فروشان» نه شیفته تابعیت آمریکائی ام و نه شرمنده از ملیت ایرانی خود و تا اطلاع ثانوی تصمیم دارم به هویت ملی و مذهبی و ایرانی ام افتخار کنم.
زیاده عرضی نیست.
......................................................
داریوش سجادی
⭕️ضدولایت فقیه کیست؟!
🔹رهبرانقلاب:
اين برادر عزيزمان ميگويد «ضد ولايت فقيه» را معرفی كنيد. خوب، «ضد» معلوم است معنايش چيست؛ ضديت، يعنی پنجه در افكندن، دشمنی كردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نيستم؛ ممكن است كسی معتقد به كسی نيست. البته اين ضد ولايت فقيه كه در كلمات هست، آيه مُنزل از آسمان نيست كه بگوئيم بايد حدود اين كلمه را درست معين كرد؛ به هر حال يك عرفی است. اعتراض به سياستهاي اصل 44، ضديت با ولايت فقيه نيست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضديت با رهبري نيست. دشمنی، نبايد كرد. دو نفر طلبه كنار همديگر مينشينند؛ خيلي هم با هم رفيقند، خيلي هم با هم باصفايند، همدرس هستند، مباحثه ميكنند، حرف همديگر را رد ميكنند؛ اين حرف او را رد ميكند، آن حرف اين را رد ميكند. ردكردن حرف، به معنای مخالفت كردن، به معنای ضديت كردن نيست؛ اين مفاهيم را بايد از هم جدا كرد.
(17 مهر 86)
@nofoz_shenasi
❌قضاوت با شما
🔻# رائفی پور محرم 1400:
🔸طالبانی ها نامه نوشتند به بن لادن که تو مهمان ما بودی چرا رفتی برج های دو قلو را منفجر کردی. توسل قبول دارند. شفاعت قبول دارند. طالبان گوشت زیاد نمی خورند. یک سری سلوک معنوی دارند. این که میگویند طالبان شیعه می کشد مطلقا دروغ است.
↙️متن پیام مقام معظم رهبری در 23 شهریور 77 :
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
خبرهای تلخ و تکان دهندهای که پیاپی از افغانستان خونین و مظلوم میرسد، دل هر مسلمان غیور، بلکه هر انسان آزادهای را از غم جانکاه لبریز میکند و تکلیفی بزرگ بر دوش او میگذارد.
جنایاتی که اندکی پیش از این در شهر مزارشریف به دست قشون ظالم و سنگدل طالبان اتفاق افتاده، یعنی کشتار وسیع مردم غیرنظامی و به شهادت رسانیدن جوانان پاک و مؤمن ایرانی که در مشاغل سیاسی و خبری به انجام وظیفه مشغول بودند، در نوع خود فاجعهای بینظیر بود که باید دولتها و ملتهای مسلمان را به حرکتی جدی در برابر این قوم متعصب و وحشی و بیگانه از تعالیم نورانی اسلام و بیخبر از قوانین عمومی جهان، برمیانگیخت. اکنون آنچه در مرکز افغانستان و در مناطق هزارهنشین استان بامیان شروع شده، بنا به خبرهایی که میرسد، بمراتب وحشتناکتر از جنایتهای گذشته است.
پ.ن:
هیچی! قضاوت با خودتان!!
#خرس_خاله_ها
#خط_تزئین_طالبان
#خرمهره_های_سیاسی
@nofoz_shenasi
+ قبول داری طالبان، یک گروهک تروریستی_آمریکاییه؟!
- خو؟!
+ قبول هم داری، وقتی داری این گروهکو بزک میکنی ( و با اون همه سابقه در شیعه کشی)، مدعی میشی، طالبان اهل سلوکه! اهل دله! عارفه! شیعه هم نکشته! در واقع داری خود خود آمریکا رو بزک میکنی؟!
- خو؟!
+ خبو مرض! خبو درد! بحث مرافقت ما با طالبان برای حفظ منافع خودمون یک بحثه، بحث قلب تاریخ و تغییر ماهیت یک گروهک تروریستی، یک بحث دیگه!
_ خو؟!
#خط_تزئین_طالبان
#خرس_خاله_ها
#طالبان
#گرگ_همان_گرگ_است
@nofoz_shenasi
❇️مختار زمانه ات را بشناس!
از رفاعه بودن، دوری کن!
🔻رفاعة ابن شدّاد:
تو شعائر قیام ما را فدای مصلحت اندیشی های سیاسی کردی! ظاهراً شیرینی حکومت به کام جنابتان مزه کرده. جماعتی که حکم به زندانی کردنشان دادی، همه تن سوختگان و دل سوختگانی هستند که به جرم ارادت به علی، یک جای سالم در بدنشان نمی بینی! آن ها، سگ و سگ توله ای را کشتند، که گیرم در خون حسین دخالتی نداشته، اما کم هم ظلم نکردند به مریدان علی. چطور شده ابو اسحاق از اجرای عدالت این قدر پریشان شده اند؟
🔹مختار:
قرار باشد هر کس به فتوای خود شمشیر بکشد و اجرای عدالت کند، سنگ روی سنگ بند نمی شود. این چه منطقی است که شما دارید؟
🔻رفاعة ابن شدّاد:
این شمایید که با منطقتان نمک به زخم داغ داران حسین می پاشید. شما به خاطر قصاص از قاتلین حسین قیام کردید، به این مردم وعده ی خون خواهی دادید، پس کو؟! قاتلین حسین زیر چشم و گوش ما شرابشان را می خورند و به ریش ما می خندند. می خواهی انتقام بستانی، می گویی هر چیز به نوبه ی خود. باید با سیاست رفتار کنیم. این چه سیاستی است که می خواهد بر آتش مقدی این مردم آب بریزد و خاموشش کند؟! می ترسید حکومتتان به خطر بیفتد؟! شما اگر به خاطر حکومت قیام کردید که مجبورید دست به عصا حرکت کنید، ما چنین عذری نداریم.
🔹مختار:
بن شداد! من بنا ندارم ثمره ی قیام شیعه را با تندروی ها و ندانم کاری ها نابود کنم. شیعه از فتواهای امثال شما کم غرامت نداده. هیچ وقت ضرورت های زمانه ی خود را درک نکردید. اگر بگویم خون مسلم ابن عقیل به گردن امثال شماست، اغراق نکرده ام. هیچ وقت، هیچ وقت بر صراط عدالت حرکت نکرده اید؛ نه در عین الورده، نه در کربلا و نه امروز. همیشه یا افراط کرده اید یا تفریط. اگر خودتان را شیعه ی علی می دانید و اگر می خواهید حکومت یاران علی بعد از ۳۰ سال شکست و تلخ کامی نتیجه بدهد، بروید و با خود و خدایتان خلوت کنید و در کاری که به آن جاهلید و علم ندارید دخالت نکنید و فتواهای صد من یه غاز ندهید!
#مختار_زمانه_ات_را_بشناس
#دیالوگ_ماندگار
@nofoz_shenasi
❌مسلمانانی که مسلمان نیستند!
🔴 آنهایی که اسلام را خلاصه میکنند در اینکه بخورند و بخوابند و یک نمازی بخوانند و یکروزهای بگیرند و در گرفتاری این جامعه دخالت نکنند، حسب روایت رسول اکرم، اینها مسلم نیستند.
#مسلمان_نماها
@nofoz_shenasi
تکراریهای لازم‼️
↙️جهاد مجازی!
شمشیر واقعی!
📩
👈رهبرانقلاب: بازار #شبهات رواج دارد. هم #فضای_مجازی کمک میکند و هم انگیزه سیاسی برای ترویج آن وجود دارد/ اینها مواجهه لازم دارد.
👈 برای #جهاد لازم نیست فقط شمشیر برداریم. این بزرگترین جهاد است. برای این جهاد خود را آماده کنید. ۹۵/۲/۲۵
@nofoz_shenasi
در باب امر به معروف و نهی از منکر، حدیثی از پیامبر نقل شده است که می فرمایند:
«گروهي از افراد بر يك كشتي سوار شدند و كشتي در عرصه دريا به حركت درآمد. يكي از مسافران به اين عذر و بهانه كه محلي كه در كشتي نشستهام، متعلق به خود من است، به سوراخ كردن همان نقطه از كشتي پرداخت. آب كمكم بالا آمد و تمام كشتي پر آب شد و سپس غرق گرديد. اگر ساير مسافران جلو اين مسافر جسور را گرفته بودند، از غرق شدن كشتي جلوگيري ميشد.»
پ.ن:
شرح و بسط و تطبیق این روایت شریف با خودتان...
@nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف!
(بازخواني داستانهایی واقعی از امير کبیر واقعی)
🔻قسمت اول
🔸قبل از صدارت امیركبیر، اوضاع شهر تهران به شدّت در هم ریخته بود. اراذل و اوباش گذرها و محلّهها، از كاسبها باج میگرفتند و هرگاه مختصر بادهای مینوشیدند، عربده میكشیدند و نفس كش میطلبیدند.
🔸زنان و دختران، پس از غروب آفتاب از ترس حمله آنها، جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشتند. گاهی اوقات، مردان مست در چهار سوقها، قمه خود را از غلاف بیرون میكشیدند و عبور و مرور را قطع میكردند. با روی كار آمدن امیر كبیر، اوضاع دگرگون شد و استعمال نوشابههای الكلی ممنوع گردید.
🔸هر كس شراب میخورد و مزاحم مردم میشد، مجازاتهای سختی داشت. امیركبیر در اجرای این قانون از هیچ كس واهمه نداشت و قانون را بدون استثناء در مورد همگان اجرا میكرد.
ادامه را حتما دنبال کنید...
#سردار_شهید_امیرکبیر
@nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف!
(بازخواني داستانهایی واقعی از امير کبیر واقعی)
🔻قسمت دوم
🔸آن روز، مردمی كه از تكیه«منوچهر خانی» تهران میگذشتند، با منظرهای رو برو شدند كه سخت آنان را به وحشت انداخت. یكی از غلامان سفارت روسیه تزاری، در حالی كه به شدّت مست بود، قمهای را در دست گرفته، عربده میكشید و دشنامهای زشت میداد. مردم كه جرأت نزدیك شدن به او را نداشتند، از فاصله دور، با شگفتی وی را تماشا میكردند. دو مرد سالخورده، در آن میان با همدیگر حرف میزدند. یكی از آنها به دیگری گفت: مثل این كه باز هم این منظرهها تكرار میشود؟! خیلی عجیب است، از زمان روی كار آمدن امیركبیر و منع استعمال مسكرات، كسی جرأت آن را نداشت كه به این كارها دست بزند.
🔸امیر نظام، نه تنها قمه كشی و قداره بندی را قدغن كرده است، بلكه از ایستادن مردم بیكاره و هرزه، در سر گذرها جلوگیری میكند. من نمیدانم این مرد چگونه جرأت كرده به چنین كاری دست بزند! مرد جوانی كه به حرفهای آنها گوش میداد، خود را داخل صحبت آنها كرد و گفت: مگر این مرد قداره كش را نمیشناسید؟
(ادامه را دنبال کنید)
#سردار_شهید_امیرکبیر
@nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف!
(بازخواني داستانهایی واقعی از امير کبیر واقعی)
🔻قسمت سوم
🔸امیر نظام، نه تنها قمه كشی و قداره بندی را قدغن كرده است، بلكه از ایستادن مردم بیكاره و هرزه، در سر گذرها جلوگیری میكند. من نمیدانم این مرد چگونه جرأت كرده به چنین كاری دست بزند! مرد جوانی كه به حرفهای آنها گوش میداد، خود را داخل صحبت آنها كرد و گفت: مگر این مرد قداره كش را نمیشناسید؟
🔻او یكی از غلامان سفارت روسیه است و به پشتیبانی آنهاست كه به این اعمال زشت دست زده است. مرد سالخورده گفت: پس در این صورت، باز هم زن و بچههای ما جرأت ندارند از خانه خارج شوند. گوش كنید، چه كلمات زشتی را بر زبان میراند و چگونه كاسبهای محلّه را تهدید میكند!
🔻در این موقع، قصّاب جوانی كه در آستانه در مغازه خود ایستاده بود، از شنیدن آن فحشهای ناموسی، چنان خشمگین شد كه چند قدمی. جلو گذارد و خطاب به مرد مست گفت: خجالت بكش! این قدر به نوامیس مردم توهین نكن!
🔻مرد مست كه منتظر چنان عكسالعملی بود، عربدهای كشید و گفت: تو اگر ناموس داری و نمیترسی، جلوتر بیا تا حقّت را كف دستت بگذارم. من میخواهم ثابت كنم كه هیچ كس شهامت آن را ندارد جلوی من بایستد! این سخن بر خشم قصاب جوان افزود. باز هم جلوتر رفت تا قمه را از دست مرد بگیرد. چند تن از اهالی محلّ فریاد زدند: احمد آقا! جلو نرو تو وسیله دفاع نداری!
(ادامه را دنبال کنید)
#سردار_شهید_امیرکبیر
@nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف!
(بازخوانی داستانهایی واقعی از امیرکبیر واقعی)
🔶قسمت چهارم
🔻قصاب غیور، روی به آنها كرد و گفت: مگر نمیشنوید كه چگونه به ناموس شما فحش میدهد؟ مگر غیرت و جوانمردی از میان شما رخت بربسته كه ایستادهاید و به وی اعتراض نمیكنید؟! و سپس با یك حركت مچ دست مرد مست را گرفت و سعی كرد كه قمه را از دستش بگیرد. امّا غلام مست، زورمندتر از آن بود كه قصّاب بتواند قمه را از وی بگیرد.
🔻مبارزه بین جوان ناموس پرست و مرد مست به زورآزمایی شگفتی مبدل شد. هر كدام از آنها سعی داشت كه بر دیگری چیره شود. تلاش مرد مست بر آن بود كه با قمه خود، ضربهای شدید بر قصّاب فرود آورد. مردمی كه در اطراف ایستاده بودند،از این مبارزه به هیجان آمده بودند و هر چند دقیقه یك بار، برای پیروزی جوان قصّاب صلوات میفرستادند. در كشاكش بین مرگ و زندگی، سرانجام نوك قمه مرد مست در كتف قصّاب فرو رفت و خون جاری شد. قصّاب بر فشار دست خویش افزود. چهره او از شدّت درد و فشاری كه بر دست رقیب خود وارد میآورد، سرخ شده بود. سرانجام، مرد مست قمه را رها كرد.
🔻احمد آقای قصّاب، با یك حركت پا، بدن قداره كش هرزه را بر خاك افكند، امّا خود نیز غرق در خون شده بود. مردم برای نجات جوان با حمیّت، به سویش هجوم بردند. مبارزه دلیرانه او با مردی كه به نوامیس مردم فحش داده بود و با عربدههای مستانه، فضا را آلوده كرده بود،همگان را سرشار از هیجان ساخته بود. همه با دیده تحسین بر او مینگریستند و بر غیرت و شجاعت او آفرین میگفتند. این قصه را همان روز به امیركبیر گزارش دادند. امیركبیر، صبح روز بعد فرمان داد كه غلام سفارت روسیه تزاری را دستگیر كنند. خبر دستگیری غلام یكی از سفارت خانهها، مثل توپ در تهران صدا كرد،
زیرا پیش از آن هیچ كس حق نداشت یكی از كارگزاران سفارت خانهها را دستگیر كند و آنان را به محاكمه بكشد.
ادامه را دنبال کنید...
#سردار_شهید_امیرکبیر
@nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف!
(بازخوانی داستانهایی واقعی از امیرکبیر واقعی)
🔶قسمت پنجم
🔻امّا موضوع به همین جا ختم نشد. امیركبیر، شخصاً برای مجازات غلام از خانه خود خارج شد و به میدان«ارك» آمد و روی سكویّی كه سابقاً، «توپ مروارید» را روی آن گذاشته بودند نشست. چهره مردانه و مصمم امیر نشان میداد كه بیش از هر زمان دیگر خشمگین است. دقایقی گذشت. امیر دستور داد مقصّر را آوردند و بر روی توپ مروارید بستند. در این هنگام، دو مرد شلّاق به دست، از گوشه میدان ارك به توپ مروارید نزدیك شدند. مردی كه روز گذشته با آن جسارت و بی پروایی، عربده میكشید و نفس كش می طلبید و به نوامیس مردم فحش و ناسزا میداد و جوان قصابی را مجروح ساخته بود،حالا مانند كودكان التماس میكرد و از امیر كبیر میخواست كه از مجازاتش چشم پوشی كند! امیركبیر، بدون آن كه حتی نگاهی به او بیفكند، فریاد كشید: خاموش باش! سزای كسی كه آسایش و امنیّت را از مردم سلب كند، جز شلاّق چیز دیگری نیست! و بعد اشاره كرد كه شلاق زدن بر پیكر او را آغاز كنند.
🔻پس از آن كه غلام چند ضربهای شلاق خورد، مأموری از طرف سفارت روس رسید و پاكتی به امیركبیر تقدیم كرد. امیركبیر، پاكت را از فراش سفارت خانه گرفت و بدون آن كه سر آن را باز كند، زیر زانو گذارد و با خونسردی مشغول كشیدن قلیان شد. غلام هم، همینطور زیر تازیانه بود. پس از اندك مدتی، بار دیگر نامهای از سفارت خانه رسید.
🔻باز امیر كبیر توجهی به نامه سفارت خانه نكرد و آن را زیر زانو گذاشت تا آن كه شلاق خوردن غلام تمام شد. در این موقع، امیركبیر دست از قلیان كشیدن برداشت و سر پاكتها را باز كرد و پس از خواندن آنها، به اطرافیان خود گفت: در مورد این غلام از سفارت خانه، چیزی نوشتهاند.
🔻جواب بنویسید كه چون این غلام در حال مستی، نزدیك تكیه منوچهر خانی، بدمستی و هرزگی كرده است، فعلاً اندكی او را تنبیه كردیم. اما برای مجازاتهای بیشتر، او را میفرستیم به سفارت، كه شما هم او را تنبیه نمایید.ولی خوب است كه بعدها دیگر این گونه غلامهای هرزه را نگاه ندارید، زیرا اسباب توهین به سفارت خانه میشوند، بهتر است كه به جای آنها، غلامان نجیب و اصیل را استخدام نمایید!
ادامه را دنبال کنید...
#سردار_شهید_امیرکبیر
@nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف!
(بازخوانی داستانهایی واقعی از امیرکبیر واقعی)
🔶قسمت ششم
✅امیرکبیر و تولید واکسن داخلی (ماجرای فالگیرهایی که ....)
🔻سال 1264 قمرى، نخستين برنامهى دولت ايران براى واکسن زدن به فرمان اميرکبير آغاز شد.
در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ايرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امير کبير خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمىخواهند واکسن بزنند.
بهويژه که چند تن از فالگيرها و دعانويسها در شهر شايعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه يافتن جن به خون انسان مىشود.
🔻هنگامى که خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيمارى آبله جان باختهاند، امير بىدرنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مى کرد که با اين فرمان همه مردم آبله مىکوبند. اما نفوذ سخن دعانويسها و نادانى مردم بيش از آن بود که فرمان امير را بپذيرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهکوبى سرباز زدند. شمارى ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مىشدند يا از شهر بيرون مىرفتند.
🔻روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همهى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سىصد و سى نفر آبله کوبيدهاند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچههايتان آبلهکوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم جن زده مىشود.
👈🏻👈🏻امير فرياد کشيد: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اينکه فرزندت را از دست دادهاى بايد پنج تومان هم جريمه بدهي.. پيرمرد با التماس گفت: باور کنيد که هيچ ندارم.. اميرکبير دست در جيب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمىگردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.
ادامه را حتما دنبال کنید....
#سردار_شهید_امیرکبیر
@nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف!
(بازخوانی داستانهایی واقعی از امیرکبیر واقعی)
🔶قسمت هفتم
✅امیرکبیر و تولید واکسن داخلی (ماجرای فالگیرهایی که ....)
🔻چند دقيقه ديگر، بقالى را آوردند که فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميرکبير ديگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گريستن کرد...
👈🏻در آن هنگام ميرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى اميرکبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و ملازمان امير گفتند که دو کودک شيرخوار پاره دوز و بقالى از بيمارى آبله مردهاند. ميرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مىکردم که ميرزا احمدخان، پسر امير، مرده است که او اين چنين هاىهاى مىگريد. سپس، به امير نزديک شد و گفت: گريستن، آن هم به اين گونه، براى دو بچهى شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست.
🔻امير سر برداشت و با خشم به او نگريست، آنچنان که ميرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. امير اشکهايش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم.
ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اينان خود در اثر جهل آبله نکوبيدهاند.
🔻امير با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم.. اگر ما در هر روستا و کوچه و خيابانى مدرسه بسازيم و کتابخانه ايجاد کنيم، دعانويسها بساطشان را جمع مىکنند. تمام ايرانىها اولاد حقيقى من هستند و من از اين مىگريم که چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند که در اثر نکوبيدن آبله بميرند.
📚منبع:
حکیمی، محمود. داستانهایی از زندگی امیرکبیر. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سی و هفتم، 1384
#پایان_بندی:
چقدر نبودن امثال سردار شهید امیر کبیر عزیز را حس میکنیم.
#با_افتخار_واکسن_ایرانی_میزنم
#سردار_شهید_امیرکبیر
@nofoz_shenasi
✅ﮐﺎري ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ از ﻣﻨﺎﻓﻊ و ﺳﻮدﻫﺎ و ﺑﻬﺮه ﻫﺎي ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎزي ﻫﻤﻪ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ، ﺳﺮﻋﺖ اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ را اﻓﺰاﯾﺶ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ -اﯾﻦ ﮐﺎرﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﯿﺮد، اﻧﺠﺎم ﺑﮕﯿﺮد -
👈🏻اﻣﺎ در آن ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺿﺮر ﮐﺸﻮر ﺷﻤﺎ، ﺑﻪ ﺿﺮر ﺟﻮان ﺷﻤﺎ و ﺑﻪ ﺿﺮر اﻓﮑﺎر ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ؛ اﯾﻦ ﭼﯿﺰ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﯽ اﺳﺖ؛ اﯾﻦ ﮐﺎر ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﯿﺮد.
بیانات 22 خرداد 1396
#طرح_صیانت
@nofoz_shenasi
#دشمن_شناسی
ﯾﮑﯽ از #ﺷﮕﺮدﻫﺎي_دﺷﻤﻦ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﯿﺪ، ﺷﻤﺎ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮردﯾﺪ، از ﺷﻤﺎ ﮐﺎر ﺑﺮﻧﻤﯽ آﯾﺪ، ﺗﻤﺎم ﺷﺪﯾﺪ، رﻓﺘﯿﺪ؛ اﯾﻦ ﯾﮑﯽ از ﺷﮕﺮدﻫﺎي دﺷﻤﻦ اﺳﺖ.
اﯾﻦ ﺷﮕﺮد را ﺑﻪ ﻫﯿﭻ وﺟﻪ ﻧﭙﺬﯾﺮﯾﺪ.
👈🏻اﻟﺒﺘّﻪ در داﺧﻞ ﻫﻢ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺎن ﺧﻮاﺳﺘﻪ ي دﺷﻤﻦ را ﺑﺎ ﺻﺪاي ﺑﻠﻨﺪ در اﯾﻨﺠﺎ ﺑﯿﺎن ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﺑﻪ زﺑﺎن ﻣﯽ آورﻧﺪ؛ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ازاﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ ﮐﻪ ﻫﻤﺎن ﭼﯿﺰي را ﮐﻪ دﺷﻤﻦ ﻣﯿﺨﻮاﻫﺪ در ذﻫﻨﯿﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﻫﻤﺎن را اﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎ ﺻﺪاي ﺑﻠﻨﺪ در روزﻧﺎﻣﻪ، در ﻏﯿﺮ روزﻧﺎﻣﻪ و در ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎزي -ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎزي ﻫﻢ ﻫﺴﺖ -ﺑﯿﺎن ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
بیانات رهبر معظم انقلاب / 17 خرداد 1396
@nofoz_shenasi
ﺧﺐ اﻣﺮوز ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎزي ﻣﺨﺼﻮص ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﻫﻤﻪ ي دﻧﯿﺎ اﻣﺮوز درﮔﯿﺮﻧﺪ ﺑﺎ ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎزي؛ ﮐﺸﻮرﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﮑﻪ ي ﻣﻠّﯽ اﻃّﻼﻋﺎت درﺳﺖ ﮐﺮده اﻧﺪ و ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎزي را ﮐﻨﺘﺮل ﮐﺮده اﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮدﺷﺎن و ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ارزﺷﻬﺎي ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺧﻮدﺷﺎن، ﯾﮑﯽ دو ﺗﺎ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
👈🏻ﺑﻬﺘﺮﯾﻦِ ﮐﺸﻮرﻫﺎ، ﻗﻮي ﺗﺮﯾﻦِ ﮐﺸﻮرﻫﺎ، در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎ #ﺧﻂّ_ﻗﺮﻣﺰ دارﻧﺪ؛ راه ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ؛ ﺧﯿﻠﯽ از ﺑﺨﺸﻬﺎي ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎزي اﻋﺰام ﺷﺪه ي از ﺳﻮي آﻣﺮﯾﮑﺎ و دﺳﺘﮕﺎه ﻫﺎي ﭘﺸﺖ ﺳﺮ و ﭘﺸﺖ ﺻﺤﻨﻪ ي اﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ را راه ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ؛ ﮐﻨﺘﺮل ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
👈🏻ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺘﺮل ﮐﻨﯿﻢ؛ اﯾﻦ ﮐﻨﺘﺮل ﮐﺮدن ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﻠّﺖ را از ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎزي ﻣﺤﺮوم ﮐﻨﯿﻢ؛ ﻧﻪ، ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ.
🔶اﻣﺮوز ﺑﻬﻤﻨﯽ از ﮔﺰاره ﻫﺎي درﺳﺖ و ﻧﺎدرﺳﺖ دارد روي ﺳﺮ ﻣﺮاﺟﻌﯿﻦ اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻣﺎ ﻓﺮود ﻣﯽ آﯾﺪ؛ اﻃّﻼﻋﺎت ﻏﻠﻂ، اﻃّﻼﻋﺎت ﻧﺎدرﺳﺖ، اﻃّﻼﻋﺎت ﻣﻀﺮ، شبه اﻃّﻼﻋﺎت -ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ اﻃّﻼﻋﺎت واﻗﻌﯽ ﻧﯿﺴﺖ، اﻃّﻼع ﻧﻤﺎﯾﯽ اﺳﺖ -ﺧﺐ اﯾﻨﻬﺎ دارد ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺑﻬﻤﻨﯽ ﻓﺮود ﻣﯽ آﯾﺪ؛ ﻣﺎ ﭼﺮا ﺑﺎﯾﺪ اﺟﺎزه ﺑﺪﻫﯿﻢ اﯾﻦ اﺗّﻔﺎق ﺑﯿﻔﺘﺪ؟
⁉️ﻣﺎ ﭼﺮا ﺑﺎﯾﺪ اﺟﺎزه ﺑﺪﻫﯿﻢ آن ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻼف ارزﺷﻬﺎي ﻣﺎ به وﺳﯿﻠﻪ ي ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﺧﻮاه ﻣﺎ هستند، ﺑﺮﺧﻼف آن اﺻﻮل ﻣﺴﻠّﻤﻪ ي ﻣﺎ اﺳﺖ، ﺑﺮﺧﻼف ﻫﻤﺎن اﺟﺰا و ﻋﻨﺎﺻﺮ اﺻﻠﯽ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻠّﯽ ﻣﺎ اﺳﺖ، در داﺧﻞ ﮐﺸﻮر ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ؟ ﻧﻪ .
بیانات 22 خرداد 1396
#طرح_صیانت
@nofoz_shenasi