چهار روزی می‌شود سفری مفصل را با جمع علمداران آغاز کرده ایم. جمعی ۱۸ نفره از دوستانی که واقعا در میدان جهاد تزکیه و تعلیم هستند. طبس (خراسان جنوبی)، قم، قزوین، و فومن مقصد های سفر ما بوده و الان در زنجانیم. شهر ابوالفضل دنبال بهانه می‌گشتم که نوشتن از این سفر را شروع کنم چه بهانه ای بهتر از ابوالفضل العباس. ابوالفضلی باشی و مسجد اعظم زنجان... حالا وقت شروع کردن سفرنامه است بسم الله الرحمن الرحیم 🔻زندگی نوشت طلبگی | سید جلیل عربشاهی https://eitaa.com/noghtevirgul

«گِرده برنج!» زنجان و طارم و برنج و زیتون چهار کلمه که در ذهن ها هم خانواده شده اند در سفر علمداران به زنجان رسیده ایم و امشب میهمان آقای نصیری هستیم. از خانواده های توانمند مکتب اسلامی زنجان. و اهل روستای حصار. برنج کار و مشغول در تعاونی روستایی حصار..‌ اولین بار است که برنج گرد میبینم! نیمه‌نیست ها! کلا همین شکل و همین اندازه است! خوشبو و عطر است اما نه به اندازه برنج قد کشیده «حصار» که الحق از بهترین برنج هایی بوده که خورده ام. البته خیلی ارزان و واقعا به قیمتش می ارزد. کیلویی ۶۵۰۰۰! ظاهراً اصالتش شرقی است. آقای نصیری می‌گوید هر چه به سمت غرب میرویم مردم برنج های دانه و قد کشیده را میپسندند و هر چه به سمت شرق این گرده ها را. افغانستانی ها و چینی ها و ژاپنی ها مفصل می‌کارند. 🔻زندگی نوشت طلبگی | سید جلیل عربشاهی https://eitaa.com/noghtevirgul

شاید از بهترین مظاهر تمدن اسلامی در هر شهر مساجد آن شهر است. مسجد جامع زنجان آخرین وعده ما در این شهر مهمان نواز و آذری زبان بود. مسجدی که در دلش حوزه علمیه دارد و خودش در دل بازار قرار گرفته. و این یعنی در معماری و شهر سازی اسلامی علم آموزی، کسب و معیشت، عبادت و مناسک از هم جدا نیستند و فاصله ای با هم ندارند... حقیقتی که در تفکیک های اجباری و غیر قابل مدیریت شهرسازی های انبوه غیر قابل تحقق است. 🔻زندگی نوشت طلبگی | سید جلیل عربشاهی https://eitaa.com/noghtevirgul

🔻قرارمان جلوی حسینیه اعظم زنجان بود تا از آنجا راهی مقصد بعدی شویم. ▪️یکی از رفقا گفت ما میرویم تهران. ▫️جوانی با عینک دودی و سر وضعی جوان پسند! جلو آمد با صدای بلند گفت: «عزیز میخواهی بروی تهران قبلش از آقا چیزی خواسته ای؟!» و ما بهت زده منتظر گزاره بعدی «تا اینجا آمده ای روبروی آقا هستی چیزی خواسته ای که میخواهی برگردی؟؟» گفت: در بسته است می‌خواستیم برویم خدمت آقا در بسته است.(در های حسینیه بسته بود) صدایش را بلندتر کرد گفت: در باز است «اگر چشم هایت را باز کنی در باز است» در بغل آقا هستی. 🔻نقطه؛ ویرگول | سید جلیل عربشاهی https://eitaa.com/noghtevirgul

«بچه ها را یتیم تربیت کرده ایم» در سفر علمداران به بناب رسیده ایم. آمده‌ایم بناب برای دیدار یک عالم بزرگوار. سفر این است دیگر. خدمت آیت الله بنابی استاد بزرگ اخلاق و متولی حوزه علمیه بناب هستیم. حاج آقا وقتی از مکتب شنیدند گفتند: «شما رمز موفقیت را پیدا کرده اید، «خانواده». الان بچه ها را یتیم بار میاورند‌، یتیم تربیت می‌کنند. بدون پدر و مادر. این کار شما بهترین کار است، خیلی کار خوبی میکنید...» مقصد بعدی ما «رصدخانه مراغه» است... 🔻نقطه؛ ویرگول | سید جلیل عربشاهی https://eitaa.com/noghtevirgul

«میهمان شهید» امشب را میهمان هیات خیمة الرقیه بودیم‌ مراسم جشن میلاد عبدالعظیم حسنی و توسل برای توفیق جبهه مقاومت. بعد از هیات پاکتی زیبا را به همه میهمان ها هدیه دادند. میهمان شهید خلیل رجبی بودیم. عکسی از سید عزیز وصیتی از یک شهید و یک غنچه گل محمدی و تسبیحی لابد برای ذکر به نیابت از شهید عزیز و ثبت خاطره ای فراموش نشدنی تعریف نشدنی... 🔻نقطه؛ ویرگول | سید جلیل عربشاهی https://eitaa.com/noghtevirgul

🔻اولین مقصد سفر ما در تبریز مزار عالم شهید آیت آل هاشم بود. ▪️آن شب سخت و تمام نشدنی یادمان نمی‌رود ▫️هنوز هم تمام نشده است تا صبح ظهور این نهضت تمام نمی‌شود. 🔻نقطه؛ ویرگول | سید جلیل عربشاهی https://eitaa.com/noghtevirgul