May 11
«السلام علیک یا اباعبدالله»
سلام امام حسین من...
سلام آروم دل ما بچه ها
همیشه حال و هوای محرم
حال و هوای هیئت ها
روح مارو تازه می کنه
و به ما شور و حال عجیبی می ده
حالا که
پرچم گنبدها سیاه شده
ما نوگلان فاطمی
حتی اگر جایزه و مسابقه ای نباشه
پای کار شما هستیم
جلوی خونه هامون رو حتما سیاه پوش میکنیم و مشکی می پوشیم 🏴
و روز و شبهای محرم همراه پدر و مادرامون به هیئت ها می ریم و سینه زنی و خادمی می کنیم...
دعا کنید همیشه تو راه شما باشیم🥺
دوستای گلم
این بار مسابقه ای در کار نیست
و جایزه ای نداره
ولی قطعا شما نوگلان عزیز
بیشتر از همیشه تو این پویش شرکت می کنید، چون می دونید دوستی با اهل بیت علیهم السلام و خدمت بهشون، بزرگترین هدیه خدا به ماست...
منتظر عکس های خوبتون از
سیاه پوشی جلوی در و کوچه🏴
یا خادمی تو مجالس اهل بیت هستیم
راستی!
یادتون نره هر روز سه بار سوره توحید رو بخونید و به امام حسین علیه السلام هدیه کنید...
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@nogolane_faatemi
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
⭕️قابل توجه برنده های پویش
. علیبهشتمنه
سلام علیکم
ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام تسلیت باد.
‼️!لطفاً به این پیام خیلی دقت کنید!‼️
1⃣یک پیامک حاوی لینک ثبت مشخصات دریافت جایزه برای برنده ها ارسال شده.✓
اگر کسی اسمش در لیست برنده ها هست ولی پیامک دریافت نکرده ، فقط تا ۱۹ تیر فرصت داره تا با همان آی دی که در مسابقه شرکت کرده ، به ادمین پیام بدهد و شماره در لیست برندگان را بگوید تا بررسی لازم انجام گیرد. بعد از این مهلت اعتراض به اینکه پیامک نیامده قابل پیگیری نیست.
2⃣والدین گرامی!
لطفاً مشخصات فرزند خود را کامل و با دقت وارد کنید👌. در مسابقات قبلی تعدادی از برنده ها به علت وارد نکردن کد ملی یا اشتباه و ناقص وارد کردن کد ملی،کد پستی یا اطلاعات دیگر، از لیست ارسال جوایز حذف شدند😞. متاسفانه این مورد توسط ادمین قابل پیگیری نیست. لذا خواهشمند است نسبت به ثبت دقیق و کامل اطلاعات توجه لازم را داشته باشید.❗️
سلام بچه ها
عزاداری هاتون قبول🌱
چه خوبه که این شبا رو غنیمت می شمارید با رفتن به هیئت ها، عزاداری و خادمی و...✨
یه عالمه عکس خوب برامون اومده از این پویش دلی محرم...📸
بریم چندتاشو باهم بببنیم...
▪️امیرعلی ومحمد رضا محمدی چرمهینی درحال بستن علم از چرمهین
▪️فاطمه و مریم جلالی فراهانی از پاکدشت
▪️سارا حسینی از قم
▪️یاشار و شایلین گیلانی از کرمان
▪️ریحانه سادات و امیر علی موسوی نژاد
از قاین
▪️انیس امیری از حرم امام رضا علیه السلام
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@nogolane_faatemi
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
▪️ محمد عرفان مختارجاه
▪️یلدا رامه ارادان استان سمنان
▪️امیرعلی صالحی اصفهان
▪️فاطمه رضوانی از قم
▪️محمد حسام حاج حسینعلی از قم
▪️فاطمه رضائی راد استان لرستان،شهرستان دلفان
▪️لیلا معلمی و علی اکبر،ام البنین،رباب و زینب حیاتی از قم
▪️مهران تصدیقی شهرستان آباده
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@nogolane_faatemi
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله🏴
تو این روزهای عزای حسینی
چه زیباست این موکبهایی که با دستای شما نوگلان فاطمی برپا شده...🏴
بله درسته
محبت امام حسین علیه السلام
هویت ماست...🖤
و ما این محبت رو با دنیا عوض نمی کنیم🥺
موکب های این عکس
به دست این نوگلان بر پا شده:
▪️امیر محمد دشتی از یزد
▪️محمدجواد چوپانی همراه برادر و دوستانش از تهران
▪️محمدآرمین مصدقی ازمشهدمقدس
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@nogolane_faatemi
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
دسته عزاداری نوگلان فاطمی در روز تاسوعای حسینی
شهرستان میناب روستای اسلام آباد
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@nogolane_faatemi
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
◾️محمدرضا مرادی استان قزوین
◾️احمدرضا فخری استان بوشهرشهرکاکی
◾️محمد طاها شکری استان زنجان
◾️محمد جواد اختیاری از قم
◾️محمد مهدی رستمی شهرستان فلارد روستای شهریار
#از_کودکی_شدهام_خادم_الحسین
#نوگلان_فاطمی
سلااااام به همه شما همراهان خوب نوگلان فاطمی
👋👋
یه سلام گرم توی این روزای گرم تابستونی.
🌞🌞🌞
حال و احوال چطوره؟
🌼🌸🌼
انشالله که دارید بهترین استفاده رو از اوقات فراغت تابستونی می برید.
امیدوارم هر جای این کشور عزیز هستید ، با اینکه هوا گرمه ولی دلتون خنکِ خنک باشه و پر از محبت امام زمان علیه السلام.
🧊🧊🧊
دوستانی که با ما همراه بودند میدونن که ما یک داستان سریالی رو توی کانال بارگزاری می کردیم به اسم داستان #دو_امتحان
🎰ولی خب به خاطر اینکه پویش عید غدیر و دهه محرم به خوبی انجام بشه مجبور شدیم ادامه داستان را متوقف کنیم.
🧩خیلی از بچه ها پیام دادند که آقا ادامه #داستان بابک و امیر چی شد؟
💎خبر خوب اینکه انشالله ادامه داستان را مجددا در کانال بارگزاری خواهیم کرد.
اگر از قسمت های قبلی داستان جا موندید هم می تونید با سرچ هشتگ #داستان_ادامه_داره اون ها رو بخونید.
پس با ما همراه باشید...
فعلا یاعلی...
📙داستان عملیات پاکسازی
🔷قسمت اول- بخش 1
بابک خوابگاه را گذاشته بود روی سرش حدود هشت ساعتی میشد که به حمام
رفته بود و هرچه دانشجوهای دیگر اصرار میکردند که حمام را بیخیال شود
بیرون بیاید و نوبت را به آنها هم ،بدهد به حرفشان اهمیتی نمیداد.
او در حالی که شیر حمام را تا ته باز کرده بود، فریاد میکشید
چیه؟ میخواین دست از دین خدا بردارم؟ مگه شوخیه؟ لباس و شلوارم خونی شده
می فهمید؟ خونی اونم نه خونِ پشه که بشه بی خیالش شد، خون انسان! حاضرم در
راه آب کشی ،لباسام از خوابگاه اخراج بشم؛ اما رسالت آب کشی رو تا ته دنبال کنم!!
اوضاع بدطوری خراب بود کمکم نزدیک بود پای رئیس خوابگاه هم به ماجرا باز شود.
امیر بی خبر از همه جا، خسته و گرسنه به خوابگاه رسید. حسابی نگران بابک بود. صبح زود
وقتی از خواب بیدار شده بود، او را در جایش ندیده بود و با خودش فکر کرده بود که لابد
زودتر از همیشه راهی کارخانه شده است؛ اما توی کارخانه هم خبری از بابک نبود. تلفنش را
هم جواب نمیداد شلوغی جلوی حمام خوابگاه توجّه امیر را جلب کرد. بیشتر دقت کرد.
خودش بود صدای فریادهای بابک میآمد جلوتر رفت و از یکی دو نفر موضوع را جویا شد...
وقتی قصه را فهمید نزدیک بود سکته کند!
امیر به سرعت دوید و خودش را به پشت در حمام رساند... بابک حسابی جوگیر شده بود و
سخنراني مفصلی در مورد اعتقاد به آب و آبکشی به راه انداخته بود... امیر فریاد زد
- بابک منم !امیر معلومه داری چیکار میکنی؟ این همه وقت توی حمام موندی که
چی بشه؟!
#داستان_ادامه_داره
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@nogolane_faatemi
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝