eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
342 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
(سرود۱۰) آمده امشب عبدالعظیم ائمه را اوست یار کریم ز مقدم این یار امام مدینه شد جنات نعیم خوش آمدی یا عبدالعظیم۳ زینت هر دفتر آمده هدیه ای از داور آمده عبدالعظیم از لطف خدا ائمه را یاور آمده خوش آمدی یا عبدالعظیم۳ نور دل اولیا رسید ائمه را آشنا رسید از کرم حق عبدالعظیم حامی دین خدا رسید خوش آمدی یا عبدالعظیم۳ او یادگار ائمه است او بیقرار ائمه است یاور قرآن و عترت اوست او افتخار ائمه است خوش آمدی یا عبدالعظیم۳ بر عاشقان آمده نوید از لطف خالق گردیده عید شیعه ی حیدر شادی کنید عبدالعظیم در جهان رسید خوش آمدی یا عبدالعظیم۳ @nohe_sonnati
(سرود۱۱) شهر مدینه امشب شده زیبا حضرت عبدالعظیم آمد دنیا هدیه از یزدان آمد یار امامان آمد از لطف حق عبدالعظیم آمده بر امامان یار کریم آمده هدیه از یزدان آمد یار امامان آمد باشد یار دین خدای مبین بر امامان بود او یار و معین هدیه از یزدان آمد یار امامان آمد عاشقان ولایت گردیده‌ عید حضرت عبدالعظیم از ره رسید هدیه از یزدان آمد یار امامان آمد یادگار هادی و ابن الرضاست با احادیث امامان آشناست هدیه از یزدان آمد یار امامان آمد مرقد و سرای او صفا دارد حرم او عطر کربلا دارد هدیه از یزدان آمد یار امامان آمد @nohe_sonnati
(سرود۱٢) یار کریم آمد امشب عبدالعظیم آمد امشب عشق ولایت دوباره در دل مقیم آمد امشب هدیه‌ای از سوی حی سرمد بود او هواخواه آل محمد بود شیعیان شیعیان آمد عبدالعظیم۲ مدینه گشته چه غوغا جشن شعف گشته برپا عبدالعظیم از سوی حق امشب رسیده به دنیا این پسر یاور دین و قرآن بود برای امام حسن روح و ریحان بود شیعیان شیعیان آمد عبدالعظیم۲ هدیه ز یزدان رسیده حامی قرآن رسیده گل ز گلستان دین و یار امامان رسیده بین اصحاب خاص او یگانه بود لطف او بر همه بی‌کرانه بود شیعیان شیعیان آمد عبدالعظیم۲ @nohe_sonnati
(سرود۱٣) بار دیگر به مدینه شده غوغا جشن شادی و شعف گردیده برپا یار کریم آمد امشب عبدالعظیم آمد امشب گل گلشن ولا رسیده امشب یاور دین خدا رسیده امشب یار کریم آمد امشب عبدالعظیم آمد امشب هدیه‌ای از سوی خلاق مبین است بر امامان یاور و یار و معین است یار کریم آمد امشب عبدالعظیم آمد امشب یادگار هادی و ابن الرضا اوست همنشین با علی موسی الرضا اوست یار کریم آمد امشب عبدالعظیم آمد امشب آمده در این جهان یار امامان روح تقوا بود و منشأ ایمان یار کریم آمد امشب عبدالعظیم آمد امشب @nohe_sonnati
گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم تهران اگرچه مثلِ مشهد،مثلِ قم نیست ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم شاهی که خود لقمه برای ما گرفته ما نیز در کارِ غلامانش سهیمیم عطرِ گلابش را گرفتیم...آن قَدَر که در پیچ و تابِ زلفِ او همچون نسیمیم گفتند او باب الحوائج بوده و هست ما همچنان محتاجِ جنّاتُ النَعیمیم ضامن شده امشب براتِ کربلا را از چه دگر در غصّه...در امّید و بیمیم؟! ما را از این پس کربلا رفته بدانید! ما زائرانِ حضرتِ عبدُالعظیمیم @nohe_sonnati
از بلبلان هماره پیام تو را شنید گل، جامه چاک کرد، چو نام تو را شنید رونق نداشت گلشن ایران بدون تو سرسبز شد همین که سلام تو را شنید این خاک زیر پای تو بُستان شیعه شد وقتی دلیل محکم گام تو را شنید هر کس که برد توشه‌ای از بوستان علم فقه تو را شناخت، کلام تو را شنید هر جا دلی پرید به شوق نگاه دوست آوازه ی کبوتر بام تو را شنید از شرم، روی گندم ری سرخ شد دمی کز تو حدیث قتل امام تو را شنید... @nohe_sonnati
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته‌ست صراط را ز همین راه مستقیم گرفته‌ست تو از عشیره یٔ عشقی، تو از قبیله ی قبله که عطر، مرقدت از جنّت‌النعیم گرفته‌ست گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفته‌ست همیشه سفره ی دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفته‌ست همیشه عبد حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفته‌ست بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفته‌ست مَلَک غبار، ز قبر تو تا نَرُفته نرَفته در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفته‌ست چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟ که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفته‌ست کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفته‌ست @nohe_sonnati
از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت خواندند اهل معرفت او را «نگین ری» با آن كه نام و شهرت«عبدالعظیم» داشت از شهربند رنج و غم، آزاد می‌شود هر كس كه پاس بندگی آن حریم داشت این یاس گلشن«حسن»، این عاشق «حسین» با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت گل‌واژه ی حدیث از آ‌ن لعل جان‌فزا عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت از محضر سه حجّت معصوم فیض برد یعنی كه ره به چشمه ی فوز عظیم داشت مثل كبوتران حرم‌خانه ی «رضا» روحی در آستان ولایت مقیم داشت شاگرد پاک‌باخته ی مكتب «جواد» دستی پر از كرامت و طبعی كریم داشت از پرتو هدایت«هادی» اهل بیت راهی به آستان خدای رحیم داشت ایمان خویش را به امامش ارائه كرد با آن‌كه جان روشن و قلب سلیم داشت... طور تجلّی سه امام هُمام را او درک كرده بود و مقام كلیم داشت شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور كرد مرغ سحر كه زمزمه ی «یا كریم» داشت @nohe_sonnati
از فیض این حرم چقَدَر با صفاست ری سر منشأ تلألو نور خداست ری فرموده اند شعبه ای از کربلاست ری اصلا بگو نگین سلیمان ماست ری مبهوت این سخاوت و لطف و کریمی ام با این وجود حضرت عبدالعظیمی ام بوی بهشت کرب و بلا دارد این حریم دل‌های انبیا به سرای تو شد مقیم مشهد هوای مکه و حج دارد از قدیم شد کربلای ما فقرا سیدالکریم از لحظه ای که عالم و آدم شده درست بار کرامت حَسنی روی دوش توست بیگانه ایم با همه ای آشنای ما شاید گرفت در حرمت ربنای ما کاری بکن به جان عزیزت برای ما ارباب پس چه شد سفر کربلای ما آقا نظر کنید که همسایه آمده دریای لطف نوکر بی مایه آمده وقتی دلم میان حرم پُر ز آه شد ناگه بساط گریه‌ی من رو به راه شد اشکی چکید، نذر غریبیِ شاه شد در پیش چشم من همه جا قتلگاه شد خواهر به گریه خسته و بدحال آمده با مادرش حوالی گودال آمده شمر لعین و تیغ برهنه سرِ حسین در لا به لای آن نفس آخرِ حسین تازه سنان مست رسیده برِ حسین سر را برید و پا نشد از پیکرِ حسین تا آن لعین ز پیکر آقا بلند شد دیگر صدای گریه‌ی زهرا بلند شد @nohe_sonnati
صبح صادق که می‌دمد، دل من سر خوش از باده ی حضور شود از تماشای جلوه‌زار پگاه مثل آیینه غرق نور شود نغمه ی آسمانی توحید می‌شود در فضا طنین‌انداز می‌پرد باز پلک دل که: خدا کرده درهای آسمان را باز می‌وزد از مناره عطر اذان سمتِ این بارگاه نورانی دل من با فرشتگان خدا می‌پرد در فضای روحانی به نماز ایستاده مُلک و مَلَک اقتدا می‌کنم به حضرت او جانم از شوق دوست سرشار است دلم از گرمی محبّت او آسمان و زمین به گاه قنوت با من «أمّن یجیب» می‌خواند فارغ از خویش و فارغ از عالم دل من از حبیب می‌خواند بیشتر از همیشه صحن و رواق از شمیم حبیب سرشار است حرمش بوی کربلا دارد بس‌که از عطر سیب سرشار است رنگ و بوی حسین را دارد فطرت پاک او اگر حسنی‌ست از فروزنده گوهرش پیدا‌ست که تبار عقیق او یمنی‌ست... در مدارش به گردش آورده‌ست آفتاب وِلا سه اختر را قدر او، حُرمت دگر بخشید «حمزه» و «طاهر» و «مطهّر» را از سه خورشید، نور می‌گیرد حرم با شکوه این وادی حجّت هشتم و امام نهم وز عنایات حضرت هادی طائر پر شکسته ی ‌دل من شده عمری کبوتر حرمش مهرش از جان ما مبادا دور وز دل ما جدا مباد غمش @nohe_sonnati
دوبیتی هم وارثِ دستانِ کریمِ حسنی هم جلوه ای از فیضِ قدیمِ حسنی در صحن تو تسبیح ملائک این است یا سیدی، یا عبد العظیمِ حسنی ▪️ ای صحن تو جنة النعيم ادرکنی تا عرش صراط مستقیم ادرکنی در صحن پُر از کرامتت میگویم یا حضرت سید الکریم ادرکنی @nohe_sonnati
از روز ازل تا به ابد یار کریمیم دیوانه ی عشقیم گرفتار کریمیم هر چیز که در نیّتمان بود به ما داد انگار نه انگار بدهکار کریمیم ما هرچه که داریم عطای حسنی هاست تا لطف خدا هست هوادار کریمیم وقتی شب جمعه شب الطاف حسین است ما منتظر رحمت بسیار کریمیم شهر ری ما شعبه ی شش گوشه ی مولاست در کرب و بلاییم که زوار کریمیم صدشکر که در کوچه ی بن بست حوائج همسایه ی دیوار به دیوار کریمیم او ابن کریم است همیشه کرمش هست فرزند مدینه ست ولیکن حرمش هست @nohe_sonnati
با گنبدت قشنگ شده آسمان ما کهف حصین توست همیشه امان ما مهمان شهر ما شدی و میزبان ما یا سید الکریم فدای تو جان ما دارالسلام سوختن ما شدی بس است اصلا همین که هم وطن ما شدی بس است صحنت بهشت ما شد و جنت نشین شدیم ما سنگ های خاره کنارت نگین شدیم هفته به هفته راهی این سرزمین شدیم از لطف آن چنانی تو این چنین شدیم که سائل و غلام حسینیم تا ابد بی تاب صبح و شام حسینیم تا ابد اوقات شرعی تو ز اوقات کربلاست ساعات تو تداعی ساعات کربلاست خیری که داده ای تو ز خیرات کربلاست یعنی مقام تو ز مقامات کربلاست سرمست از این شراب پیاپی شدیم ما چون کربلایی سفر ری شدیم ما این جا کسی برای سرت خنجری نبرد عمامه و عبای تو را لشکری نبرد نامردی از سر حرمت معجری نبرد از دست و پای دختر تو زیوری نبرد از خیمه ی تو آتش و دودی هوا نرفت یک سم اسب هم روی جسم شما نرفت @nohe_sonnati
پایین شهر ما پدر ما نشسته است پایین که نه بروی سر ما نشسته است پایین نشسته کعبه ما را بنا کند در ری ضریح کرب و بلا را بنا کند تا حشر حلقه های ضریحش دخیل ماست این جا وکیل حضرت هادی وکیل ماست با هر رواق هدیه به ما کرده طور را دستش سپرده ایم گره های کور را هر صبح در برابر این شاه با خضوع خورشید ما ز جانب ری می کند طلوع دستم به این ضریح پر از توشه می شود این چارگوش جلوه ی شش گوشه می شود تا چشم ما به حلقه ی این در همیشه هست لطف بزرگزاده به نوکر همیشه هست جبریل هم به گنبد او بال و پر زده زهرا به این حریم چه شب ها که سر زده عمریست ساخته به گداخانه ی پلِ کریم هستیم دست بوس تو یا سید الکریم @nohe_sonnati
برخی که از شراب شهادت چشیده‌اند در این حریم دل زِ منیّت بریده‌اند تنها نه ما، به فضل خدا، خاندان‌تان ایل و تبارمان همگی را خریده‌اند مردم شنیده‌اند کریمی چنان حسن ما دیده‌ایم آن چه که مردم شنیده‌اند مهمان لطف دائم این خانواده‌اند آن ها که در حیاط شما آرمیده‌اند با یک سلام، درد دلم می شود تمام گویا که از بهشت به ما جان دمیده‌اند آن ها که پای شان نرسیده‌ست کربلا شش گوشه را میان همین صحن دیده‌اند بیهوده نیست نام شما سیدالکریم در این حرم چقدر به حاجت رسیده‌اند.... @nohe_sonnati
این جا دیار و مرقد مـَردی کـریم است این جا مزار حضرت عبدالعظیم است اين «آستان» از بس كه والا و رفیع است هم کربلای عاشقان و هم بقیع است لطف خدا بوده که ری بر ما وطن شد سهم دل این عاشقان عشق حسن شد روز ازل تقدیر ما شد عشق نامت تو شاه مُلک دل شدی ما هم غلامت دنیای ما لبریز از فیض دم توست در دست ما تا روز محشر پرچم توست نامت همیشه عزت این مردمان است این افتخار مردم ری در جهان است تنها نه رى را داده اى سوداى مستى پشت و پناه مردم تهران تو هستى هـر کس که زائر شد به تو از غم رها شد مهمان تو مهمان شاه کربلا شد کرب و بلا گفتم دلم لرزید یا رب گودال یادم آمد و غم‌های زینب آقا اجازه هست تا روضه بخوانم ای کاش با این روضه ها زنده نمانم آقا شنیدم تشنه لب از حال رفتی اما شبیه جدتان گودال رفتی؟ کی مثل اربـابـم تنت در خون کشیدند یا کِـی سـرت را بـا لـب عطشان بریدند روز عزای تو اگر دل پُر محن شد... کِی تیر باران پیکرت مثل حسن شد @nohe_sonnati
مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد این جا امشب هر آن کس آمده، دعوت شد این جا سید شدی، آقا شدی، من هم گدایت بر ما ز پا افتادگان نعمت شد این جا از بس حریمت بوی شهر کربلا داشت قائم‌مقام دوم جنت شد این جا جسم تو را پای "درخت سیب" بردند یعنی که با کرب و بلا قسمت شد این جا من زائر قبرک کمن زار حسینا بر اهل تهران مایه‌ی رحمت شد این جا شب‌های جمعه با نوای عرشی یار منزلگه سینه‌زن هیئت شد این جا وقتی تو از نسل کریم اهل بیتی گل‌دسته‌هایت مایه‌ی حیرت شد این جا @nohe_sonnati
قبله ی عالمین مُلک ری است خونبهای حسین مُلک ری است قطعه ای از فدک ، همین ارض است عرض بدر و حنین ملک ری است چون که محشر به پا شود، به یقین شاهد نشأتین ملک ری است سرزمینی که در دلش پنهان هست نورِ دو عین ملک ری است کوی عبدالعظیم کوی خداست همچو کوی حسین ملک ری است حرم سیدالکریم این جاست خانه ی زینبین ملک ری است مأمنِ نسلِ موسیِ جعفر شرحی از کاظمین ملک ری است از جماران سخن نمی گویم عشق پیر خمین ملک ری است در تأسّی به شور عاشورا شاهد شور و شین ملک ری است مرکزِ دانش و علوم و حدیث مظهر زیب و زِین ملک ری است مُلک ری کربلای ایران است حرمش قبله گاه تهران است قبله گاه حسینیون این جاست این دیار آشنای آل عباست هم نظرگاه حضرت زینب هم قدمگاه حضرت زهراست از خراسان گرفته تا قم و ری جای جایش حریم پاکِ رضاست جاده ها دارد از بهشتِ برین رفت و آمد در این حرم زیباست حاجت از سیدالکریم بخواه زان که بابُ الحوائج دل هاست نزد ارباب آبرو دارد کم مخواهی! که صاحبِ امضاست هرکه خواهد به کربلا برود ضامنِ برگِ سبزِ کرب و بلاست هست اینک هزار و اندی سال... حضرتش مَحرمِ دلِ شهداست چه بلاها که دور کرده ز ما فتنه ها را مقابل، این آقاست آن چه پیروزی است، اَز او داریم او پناهِ امام و امت ماست مُلک ری کربلای ایران است حرمش قبله گاه تهران است شهر ری جلوه گاهی از کوثر خاک آن از بهشت هم برتر دور باد این وطن ز بد خواهان لعنتِ حق به بد دلان، یکسر گندم ری چه ماجرایی داشت جویِ ری هم نشد نصیبِ عمر عمرِ سعد بد معامله کرد مُلک ری را شنید و شد کافر بهر خوشنودیِ یزید، آورد... پیشِ روی حسین، یک لشکر این همان واقعیتِ تلخ است حبّ دنیا به نیزه آرد سر تشنه لب ، سر بریده شد ، مظلوم خنجرِ کینه خورد بر حنجر آب را هم به خیمه اَش بستند طفلِ شش ماهه، تشنه شد پرپر با که گویم که در برِ ارباب ارباً ارباست شبهِ پیغمیر همه این ها به خاطر ری بود پیشِ چشمِ ز خون ترِ خواهر مُلک ری کربلای ایران است حرمش قبله گاه تهران است کشته ها زیر دست و پا رفتند هیجده سر به نیزه ها رفتند در خیام حرم، پیِ غارت با کف و سوت اشقیا رفتند گوشوارِ یتیم های حسین دستِ دژخیمِ بی حیا رفتند معجر و روسری و چادر ها گه به نی، گاه زیر پا رفتند اهل بیتِ حسین، کَت بسته به اسارت ز کربلا رفتند چون حرم را به قتلگه بردند ناله ها تا خودِ خدا رفتند زیر بارانِ تازیانه ی خصم تا دل کوفه یاس ها رفتند آه، ناموسِ کبریا تا شام با اراذل به صد بلا رفتند وای از مجلسِ حرامی ها آل عصمت ببین کجا رفتند آبروی دیار ما هم رفت ری شکاران، شکارها رفتند ملک ری کربلای ایران است حرمش قبله گاه تهران است راهِ ما راهِ کربلای حسین دلِ ما هست مبتلای حسین درسِ عبرت گرفته شیعه ی او تا قیامت ز ماجرای حسین با یزیدی، مذاکره ممنوع نقشه ی راه، خطبه های حسین با ولیِ فقیه همراهیم این ولایت همان ولای حسین انقلاب، انقلاب اسلامی است نهضت ماست در لوای حسین چشمِ فتنه در آمد از حدَقه با همین پاسدارهای حسین هیئت و مسجد و بسیج و سپاه پیروِ لشکرِ خدای حسین از حرم ، تا سراسرِ عالم بنگر پرچم عزای حسین تا به قدسِ شریف خواهد رفت جِیشِ مهدی، ز كربلای حسین عاقبت با دعای عبدالعظیم ذوالفقار است و خونبهای حسین مُلک ری کربلای ایران است حرمش قبله گاه تهران است @nohe_sonnati
رزق ما جرعه ای از این «مِی» شد مستی ما چُنین پیاپی شد شکر حق با تو عمرمان طی شد قبله‌ی اهل معرفت ری شد تو حسن زاده‌ای کَـرم داری به نیابت از او حـرم داری دست لطف تو بر سـرم آقا خانه زادم در این حـرم آقا تو غـریبـی و دست کم آقا؛ کاش بودم چو محتشم آقا تا که در مِدحت تو بنویسم از غم و غربت تو بنویسم درد تهران دوا شده بـا تو حاجت ما روا شده بـا تو شهر ما با صفا شده بـا تو شهر ری کربلا شده بـا تو نام تو می دهد به ما مستی تو حسین دیار ما هستی جانم آقا فدای نام شما "جامعه" قبله ی کلام شما عقل مانده است در مقام شما حضرت هادی آن امام شما گفته: " انتَ ولـیُّنـا حَـقّـا " چون که بودی بـرای او سقّا نـوه ی حضرت کـریـم شدی در دل شیعیان مقیم شدی چون به حق راه مستقیم شدی عـبـد بودی ولی عظیم شدی شاهی و ما گدای این خوانیم با عنایات تو مسلمانیم نوحه خواندن مقابلت زیباست محضرت هم تراز کرب و بلاست حرمت مأمن حسینی هاست شب جمعه چه روضه ای برپاست با نوای پر از غم زهرا می شود گونه هایمان دریا ملک ری سال‌ها پر از غم بود در دلش لحظه لحظه ماتم بود چهره‌ی او همیشه درهم بود گندمش روضه‌ی مجسم بود بـا عنـایـات حضرت هـادی تو بـه این خاک آبـرو دادی بین حجره غریب افتادی با دلی پُر شکیب افتادی گفتی: اَمَّن یُجیب ... افتادی یاد شیب الخضیب افتادی بر زمین جسم تو رها نشده سرت از پیکرت جدا نشده @nohe_sonnati
گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است این راه، پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است احساس من این است که خورشید نزدیک است هر چند تا خورشید راهی دور را دارم در شهرم اما شعبه ای از نور را دارم با این که از این خاک هستم اهل ایرانم در خانه ام بر خوان آل الله مهمانم عمریست زیر دین سلطان خراسانم در شهر تهران نیز این را خوب می دانم روزی خور لطف حضور یک کریمم من چون میهمان خوان شاه عبدالعظیمم من ما از شراب گندم این خطه مِی داریم از این شراب ناب، مستی ها ز پی داریم دیگر هوای جنت و فردوس، کی داریم؟ وقتی جنانی را نهان در خاک ری داریم درّی ز دریای ولا را در صدف داریم یکجا مدینه، کربلا، مشهد، نجف داریم همسایه! زیر سایه ات عمریست آرامم از کودکی جلد تو و این دانه و دامم با آب سقا خانه هایت تر شده کامم شب های جمعه در حریمت گرم احرامم شب های جمعه روضه دار اهل تهرانی با زائران یا نور یا قدس می خوانی عبدالعظیمی و تو را تعظیم، مرسوم است هر کس که منکر شد تو را از فیض محروم است اوج مقاماتت برای شیعه معلوم است در ذیل اوصاف تو تصدیقات معصوم است با چار معصوم زمانت همنفس بودی بعد از امامانت برای شیعه بس بودی تو کیستی که از سراپایت خدا جاریست در غربت نام تو حسّی آشنا جاریست در گلشن جود تو عطر مجتبی جاریست در هر سلام زائرانت کربلا جاریست ما را به سمت کربلا چشم تو راهی کرد باب محرم را تو بر ما باز خواهی کرد @nohe_sonnati