هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش
نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش
فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید
خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش
به حکم "لافتی إلا علی..." دیگر جهان هرگز
نه میبیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش
فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد
کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش
دعا بر جان مادر میکند هرکس محب اوست
رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش
چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم
علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش
کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم
که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش
برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً
به جز او را نمیخواهد گدای چشم و دل سیرش
علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آنجا
چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش
#مرضیه_نعیم_امینی
#فتح_خیبر
@nohe_sonnati
در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود
حتی میان عرش، آن بالا علی بود
اصلیترین اعجاز احمد در رسالت
قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود
قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد
هر جای قرآن گشتهام، پیدا علی بود
"ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد
شرط کمال بعثتش، تنها علی بود
در جنگهای سخت آن دوران، همیشه
ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود
از ماجرای فتح خیبر شد نمایان
تنها یل بی باک و بی همتا علی بود
در سختی جنگ احد، از گِرد احمد
رفتند اصحاب نبی اما علی بود
آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش
در بسترش خوابید بی پروا، علی بود
با او کسی احساس تنهایی نمیکرد
بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود
حیرت زده هستند سلمان و اباذر
هر منزلی رفتند در آن جا علی بود
با یا علی، موسی کلیم الله گشت و...
ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود
آن کس که مست سجدههایش بود جبریل
آن عاشق دلداده، مولانا علی بود
بالاتر از هر رتبهای را مرتضی داشت
آرامش انسیة الحورا علی بود
ممسوس حق بودند در یک نور واحد
حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود
#محمد_جواد_شیرازی
#فتح_خیبر
@nohe_sonnati
شير میچرخيد با شمشير در ميدان عشق
هر سر بی عشق را میريخت اين طوفان عشق
اي که خود را پيش شمشير دو دم آوردهای
هر چه سر آورده باشی باز کم آوردهای
تیغ اگر این است آن بازیچه در دست تو چیست؟
کاش میفهمیدی ای مرحب! هماورد تو کیست؟
واقعا با شیر حق جنگیدن از خوش باوری ست
پهلوان! گویی حواست نیست! این آقا علی ست
ذوالفقار است این که میچرخد علی گویان و مست
چون نباشد مست؟ چون میگیردش حیدر به دست
بس که در دست علی گشته است مجنون ذوالفقار
گاه چرخی هم اضافی میزند بر گرد یار
بیدلیل این تیغِ عاشق، همدل زهرا نگشت
هیچ یاری این قدر دورِ سر مولا نگشت
غیر زهرا هیچکس در گردش لیل و نهار
دور مولایش نگشت اینقدر الا ذوالفقار
دستِ حق در چارچوب و بستِ در، انداخت چنگ
گفت: یا زهرا و در را کند، از جا، بیدرنگ
در، میان دست حیدر، هر دو لشکر در سکوت
قلعهی بیدر، علی گویان و خیبر در سکوت
گاه لشکر، دست حیدر را تماشا میکنند
گاه آن دیوارِ بیدر را تماشا میکنند
بَه! به این مولا و در را در هوا چرخاندنش
قلعهها مسحور آن «اِنّا فَتَحنا» خواندنش
قلعهها حیران شدند و خیبریها، حیدری
یافتند آنجا درِ توحید را، در بیدری
#قاسم_صرافان
#فتح_خیبر
@nohe_sonnati
۱
(دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع)
(زمینه۲)
۱
شیعیان موسی ابن جعفر
از جفای قوم کافر
زیر زنجیر کین کنج زندان
کرده تسلیم جان را به جانان
تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲
۲
ورد او شد روز و هم شب
نغمه ی خلصنی یا رب
کشته آخر ز جور و جفا شد
خونجگر در عزایش رضا شد
تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲
#حسین_مقدم
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
۲
(دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع)
(زمینه۶)
۱
موسای کاظم،امام معصوم
از ظلم هارون،گردیده مسموم
آخر شد از بیداد سندی ستمکار
در ماتم بابش رضای او عزادار
مسموم اماما،مظلوم اماما۲
۲
موسی ابن جعفر،از جور عدوان
گردیده مسموم،در کنج زندان
دارد به جسمش زیر زنجیر این نشانه
جای غذا افطار بودش تازیانه
مسموم اماما،مظلوم اماما۲
#حسین_مقدم
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
۳
(دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع)
(زمینه۷)
۱
باب الحوائج حجت خلاق داور
هفتم وصی مصطفی موسی ابن جعفر
با کند و زنجیر،در کنج زندان
در گفت و گو بود،با حی سبحان
۲
بودی گناهش بی گناهی آن به غم یار
زندانی اش کرد از جفا هارون غدار
با کند و زنجیر،در کنج زندان
در گفت و گو بود،با حی سبحان
#حسین_مقدم
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
۴
(دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع)
(زمینه۹)
۱
اهل عالم،از جفا موسی ابن جعفر کشته شد
از این ماتم،شیعیان را دل به خون آغشته شد
فاطمه بهر پسر دارد عزا
پر ز خون شد قلب مولانا الرضا
تسلیت بادت رضا
ای رضا جانم رضا
۲
اندر زندان،تازیانه قوت او بود و غذا
کند و زنجیر،بود با موسای کاظم هم نوا
عاقبت شد کشته از زهر جفا
پر ز خون شد قلب مولانا الرضا
تسلیت بادت رضا
ای رضا جانم رضا
#حسین_مقدم
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati