eitaa logo
نوجوانان هیأت آیین حسینی
328 دنبال‌کننده
173 عکس
34 ویدیو
4 فایل
رویداد تربیتی معدنچی اینجا نقش تربیتی یکدیگر را تکمیل می‌کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 | بخش هشتم 🏴 محفل عزاداری نوجوانان شب هشتم ۱۴۴۴ ▪️ سخنران : حجت‌الاسلام والمسلمین عالی 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🔺 هیأت نوجوانان آیین حسینی 📆 شنبه ۱۵ مرداد ماه ۱۴۰۱ 📍مجتمع امام رضا (علیه‌السلام) 🆔 @nojavan_aeenehosseini
❇️ کاش ما هم هم بازی پسری بودیم که از گوشت و خون پیامبر بوده است 🔆 طراحی عکس نوشته زیبا از کتاب مقتل حسینی نوجوان 👤 سید محمد غنایی از شهر تهران 🆔 @nojavan_aeenehosseini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«در برابر خون حسین علیه السلام» 🎥 تهیه کلیپ از کتاب مقتل حسینی نوجوان 👤 فاطمه سامانی از استان اصفهان، شهر مبارکه 🆔 @nojavan_aeenehosseini
🎞 روایت های مربی | خاطرات دهه محرم معدنچی 🔸قسمت اول | کار گروهی » معرفی وظایف 🔧 برنامه مهارتی معدنچی در محرم، در قالب مهارت های مورد نیاز در هیات ادامه یافت: الف ) تزیینات ( همه بودند ) ب ) خدمت رسانی (تقسیم وظایف) : 1⃣ موکب پذیرایی ) ریختن آب در لیوان ها با کتری 2⃣ سقایی ) پخش آب با مشک بین مردم 3⃣ رسانه ) تهیه عکس و فیلم از فعالیت بچه ها 4⃣ انتظامات ) کنترل ورود و خروج به جایگاه ویژه نوجوانان 5⃣ نظافت ) تمیز کردن و جارو زدن محیط اختصاصی خدام، در بیرون مجلس 6⃣ موکب فرهنگی ) فروش محصولات فرهنگی در کنار مسئول غرفه 7⃣ فروش کتاب ) فروش کتاب 《مقتل نوجوان》و تبلیغ آن بین جمعیت 8⃣ بخش مالی ) داشتن آمار دخل و خرج هیات 👤 سعی بر این بود سر گروه ها از بزرگتر ها انتخاب شوند 🔸غیر از شبهای آخر، هرشب، مسئولیت ها از نو تقسیم میشد؛ بعضی مسئولیت ها برای بچه ها جذابیت بیشتری داشت، مثل انتظامات و رسانه. اما مربی ها سعی داشتند فرهنگ کار تشکیلاتی را به بچه ها انتقال بدهند : 🔹 انجام کارهایی که نیاز است، نه کار مورد علاقه، یا کار جذاب. انتقال این مفاهیم، در هیات دهه محرم، بسیار بهتر و راحت تر قابل اجراست: مثلا وقتی فرد میخواهد در هیات امام حسین خدمت کند، دیگر باید خودیت و هوس محوری را کنار بگذارد و بخاطر علاقه خود به امام حسین ع ، حاضر است مسئولیتی خلاف میل خود بگیرد و کیف هم میکند. 🔸اخلاص، مفهومی است که در جلسات معرفتی، سعی شد برای بچه ها ترسیم شود ( مثلا اینکه خوبی کار خودمان را بروی دیگران نیاوریم، نقص دیگران را برای برجسته شدن خودمان بزرگ نکنیم، بلکه آنها را جبران کنیم ) 🔹غیر از این، فرهنگ تعامل با همگروهی ها هم هست، کنار آمدن با ضعف دیگران و نحوه صحیح برخورد با آنها. مربی ها روی این نکته تمرکز داشتند که کسی دیگری را سرزنش نکند، و ظرفیت و صبر کار گروهی را داشته باشیم. مخصوصا سرگروه ها که زیر نظر مربی ها بودند و بهشان افق های مد نظر ارائه میشد: مثل اینکه: هر وقت شکایت یا دعوا میکردند با زیر گروه هایشان، می‌گفتیم: «با زیر گروه هایت تندی نکن؛ سعی کن با محبت تبعیت شان را جلب کنی، سعی کن رشدشان بدی و ... » 🔸مسئولیت پذیری، عنصر مهم دیگری بود که در جلسات با بچه ها رویش تاکید میشد؛ اینکه اگر کاری بهشان سپرده شد، تا به نتیجه نرسیده اند، رها نکنند، یادشان نرود و ... 🔹غیر از موارد بالا، رفتار مربی ها که در کانون کارها و درگیری ها بودند، برای بچه ها، درس عملی بود: صبر، حوصله، ادب، پیگیری، گذشت، تلاش و ... 🗓 ان شاء الله به مرور روایت های مربی ها از بخش های مختلف این برنامه فشرده بیش از یازده شبه، در اختیار اولیاء بزگوار قرار میگیرد
🎞 روایت های مربی | خاطرات دهه محرم معدنچی 🔸 قسمت دوم | مهارت های فردی 💬 راوی : آقای عبدیان 🔨 اول کار ساخت تابلو برای محوطه بیرونی هیات بودیم، هنوز چوب ها نرسیده بود، ولی یونولیت را به چند تا از بچه ها سپرده بودیم و خریده و آورده بودند. اولین ایده‌مان این بود که من با خط درشت بنویسم جمله ها را و بچه ها دورش را ببرند و شابلون درست کنند و با آن یونولیت را با رنگ پلاستیک، رنگ کنند؛ ( البته بعدا ایده کاملتر شد ) ✨ با دقت و سلیقه خط را نوشتم ( با وجود اینکه اندازه قلم را درشت گرفتم، بازهم برای اینکه احتمال خراب شدن کار کم بشود، با ماژیک درشت دور گیری کردم ). ☺️ انتظار یک کار تمیز از بچه ها داشتم، که دیدم (...) با خیال راحت بطور حدودی و با کلی فضای خالی سفید دور نوشته، برش را تمام کرده! 😐 ( در حالی که در معدنچی هفته های قبل، بچه ها مفصل کار باشابلون را انجام داده بودند! ) 🤨 بهش گفتم: پس چرا اینطوری بریدی؟! وقتی توضیح دادم و دوزاریش افتاد؛ جوابش این بود: همینطوری خوبه دیگه! اشکالی نداره ! 🥲 📌 حواس پرتی و عدم تمرکز یکی از ویژگی های بارز بچه ها بود که باهاش داستانها داشتیم، و البته تا حدی اقتضای سنشان است پ.ن __________________ البته از حق نگذریم، یکی از بچه ها واقعا با دقت برش زد. همین ایشون که در عکس بالاست☺️ 🗓 ان شاء الله بمرور روایت های مربی ها از بخش های مختلف برنامه محرم، در اختیار اولیاء بزرگوار قرار میگیرد
❇️ برشی زیبا از کتاب مقتل حسینی نوجوان: عید بود امام حسن و امام حسین برای عیدی گرفتن به خونه ی پیامبر رفتند به پیامبر گفتند ما لباس نو نداریم برای همین به اینجا امدیم ما لباس میخواهم جبرئیل😇 آمد و به پیامبر گفت از فرزندانت بپرس که لباس چه رنگی دوست دارند تا برایشان بیاورم پیامبر گفت حسن و حسین دوست دارند لباس تان چه رنگی باشه حسن گفت من لباس سبز و حسین لباس قرمز را انتخاب کرد، لباس ها توسط جبرئیل آورده شدند حسن و حسین مشغول بازی کردن شدند پیامبر نگاهی به جبرئیل😇کرد دید که دارد گریه میکند😭پیامبر از او پرسید که برای چی گریه میکنی جبرئیل گفت برای سرنوشت حسن و حسین گریه میکنم 😭 حسن را مسموم میکنند و رنگ بدن او سبز خواهد شد 😭و حسین را با شمشیر شهیدش میکنند و در خون خود می غلطد😭 👤 سید محمد یاسین حسینی از شهر تهران 🆔 @nojavan_aeenehosseini
🎞 روایت های مربی | خاطرات دهه محرم معدنچی 🔸 قسمت سوم | مهارت حل مسئله 💬 راوی : آقای عبدیان 🔨 چوب ها رسیده بود. اون اولا فقط یه چکش داشتیم. از اونجایی که اعتقادی به فراهم کردن همه شرایطِ راحتی برای بچه ها نداریم، چند تا از بچه ها را دنبال یکی از مربیا فرستادم تا از محوطه و باغچه ها، سنگ و آجر بجای چکش بیارن ! 💡اما وقتی برای بچه، احساس نیاز واقعی را بوجود بیاوری، برای حل مسئله، از ما بزرگتر ها هم جلوتر میافتند! ✨ بله! یکی از بچه ها برای چکش، خلاقیتی زد، که به فکر خودم نرسیده بود: استفاده از تخته چوب های اضافه بجای چکش! با سه چهار ضربه میخ کامل فرو میرفت! 😅 💢 در موقعیت های نامأنوس مثل این، بعضی از بچه‌ها زودتر همراه و سازگار میشدن، بعضی ها هم تا آخر غر میزدن! بچه‌هایی که والدین با ایراد گرفتن های بیجا و راحتی های افراطی، آنها را حساس و ضعیف بارنیاورده و خلاقیتشان را کور نکرده اند، در فعالیت ها موفق ترند؛ 🌾🌿🌾🌿 🗓 ان شاء الله بمرور روایت های مربیها از بخش های مختلف برنامه محرم، در اختیار اولیاء بزرگوار قرار میگیرد 🆔 @nojavan_aeenehosseini