76.
هفتادوشش: از جادهی صدام، روی یال ارتفاع ۱۱۵۰ بازیدراز، و ورودی شهر قصر شیرین شما دیگر وارد اقلیم عراق شدهیید و طی یک هفتهی پیش رو پیادهروی تا کربلاء تهدید حیاتی برای شما گرمازده شدن است. در این بازهی کفی آب و آفتاب را جدی بگیرید.
77.
هفتادوهفت: اگر شل زدهیید و دینار نخریدهیید در خروجی شهر قصر شیرین به خسروی دستفروشها ایستادهاند و تبدیل میکنند، البته گاه گرانتر از قم. اگر بتوانید از مسافرانی که از عراق میآیند بخرید خوب ارزانتر برایتان میافتد. مراقب دینار درشت تقلبی هم باشید.
78.
هفتادوهشت: قصرشیرین و خسروی چند هزار سال است که معبر و مرز است. هماین است که خلاف مهران در موسم اربعین مبدل به یک شهر بحرانزده نمیشوند و همه چیز سر جای خودش است. از شلوغی مهران اگر سرسام گرفتهیید به خسروی فکر کنید.
79.
هفتادونه: توقفگاههای خودروهای شخصی و جمعی در قصرشیرین است و از آن جا با اتوبوس زائرها تا خسروی میروند و بر میگردند. در شهر قصرشیرین امکان چادر زدن در بوستانها وجود دارد و خسروی با این که روستا است اما یکچند هتل برای شبمانی دارد تا برسیم به موکبها.
80.
هشتاد: اگر تندرویید، چیزی در حدود روزی هزار عمود، پس از نماز ظهر از قصرشیرین به راه بیفتید و بعد از عبور از مرز غروب خود را به خانقین برسانید. اگر نه، شب را در مرز بمانید و صبح از مرز خسروی|منذریه عبور کنید و به طرف مقدادیه بروید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
81.
خسروی نقطهی چاووش ملی ما است. به آخرین تپههای خسروی که رسیدید بایستید و برای روح پرفتوح مجاهد نستوه حاج سید علی اکبر ابوترابی فاتحه بخوانید؛ که در دورهی انسداد صدام پیاده از طهران تا خسروی میآمد و از دور زیارت عرفه میخواند و چاووش میکرد؛ و ما پا جای پای او میگزاریم.
82.
هشتادودو: روی جادهی خلوت خانقین واکنش طبیعی رزمندههایی که در حاشیهی مسیر پاسداری میدهند و دیگر عابران عراقی و ساکنان حاضر دعوت شما به حسم کردن و سوار شدن و شروع کردن از جایی است که امنیت و جمعیت و خدمات باشد. راه حلش یک عبارت است تا دست از شما بردارند: إحنا في امان الحسین.
83.
هشتادوسه: از یادمانهای روی مسیر بخوانید و ببینید؛ امامزاده جعفر، پل دوآب، مزار نعمانبنمقرن در نهاوند، طاق بستان، تنگهی چهارزبر، تنگهی پاتاق، ارتفاعات قراویز، ارتفاعات بازی دراز برخی از یادمانهای مسیر پیادهروی از خانه به عتبه روی محور قم مقدسه به کربلای معلا است.
84.
هشتادوچهار: هر چه به غرب ایران میروید تعداد موکبهایی که در مسیر میبینید بیشتر میشوند، هر چند در نسبت با موکبهای عراق اندکند. در نبود موکب در که جا میتوان شبمانی کرد؟ مسجد، مسافرخانه، نمازخانه، راهدارخانه، پایگاه امداد جادهیی، خانهی میزبانهایی که شما را دعوت میکنند.
85.
هشتادوپنج: در پارهی ایران پیادهروی عتبات داشتن یک سرپیچ آفتابهی مسافرتی بسی کارآ است. طی چند هفته راهپیمایی در خاک ایران تعداد موکبهایی که در مسیر میبینیم انگشتشمار است و گاه با کمک هماین سرپیچ پلاستیکی که روی بطری آب بسته میشود میتوان طهارت گرفت.
🔗 https://bonyana.com/26879/
86.
هشتادوشش: برخی مکانهای شبمانی در مسیر فاقد گرمایش است و سرما خوردن شما در مناطق کوهستانی محتمل است. یک پتوی جیبی نجات کمک میکند که راحت و سلامت بمانید. فقط در خانه تا کردن آن را تمرین کنید و اگر نه مانند یک خربزه حجیم خواهد شد و از جیب سینه، یک جیب بغل شما را پر خواهد کرد.
87.
هشتادوهفت: آنتن همراه در جادههای ایران بگیرونگیر دارد؛ برخی نقاط همراه اول آنتن و اینترنت دارد و برخی نقاط ایرانسل. پیش از حرکت هر دو سیمکارت را داشته باشید. سیمکارت عراقی را میتوان در ایران یا عراق خرید. قبل مرز انتخاب آنتن را دستی کنید تا مخابرات بارتان را سنگین نکند.
88.
هشتادوهشت: شارژر دوراه همراه داشته باشید تا هر جا به برق رسیدید گوشی و باطری را با هم شارژ کنید. داشتن یک سهراهی کوچک برق هم بد نیست تا در شلوغی عراق بتوان روی تختهی پرشدهی شارژ یکدو جای تازه باز کرد و معطل خالی شدن جا نشد.
89.
هشتادونه: شمارهی تلفن سیمکارت عراقیتان را جایی بنویسید تا هنگامی که از شما میخواهند حاضر باشد، هم به رقم و هم به حروف. عربها شمارهی تلفن را خلاف ایرانیها تکرقمی میگویند و نه دورقمی یا سهرقمی؛ مانند: صفرین، تسع، واحد، اثنین، سبع، اربع، ثمان، واحد، اثنین، اربع.
90.
نود: داشتن یک چاقوی کارتی بسی مفید است. نیز یک لبهابزار فلزی کارتی. اینها حجم زیادی ندارند اما در مواقع فراوانی کارآ و مفیدند. جدای از اینها داشتن سنجاق قفلی و نخ و سوزن نیز گاه به کار میآید؛ نیز داشتن یک دستبند نجات.
🔗 https://bonyana.com/26879/
91.
نودویک: حتا اگر سیگاری نیستید همراه داشتن یک فندک در پیادهروی مفید است. اگر نمیخواهید فندک همراه داشته باشید هر زمان که محتاج آن شدید یکی بخرید؛ عراقیها به آن میگویند: گداحه.
92.
نودودو: روی مرز بار همراهتان را سبک کنید. با رسیدن به خاک عراق و موکبهای پیوسته در آن به بسی از تجهیزاتتان دیگر احتیاجی ندارید. میتوانید آنها را ببخشید یا رها کنید و اگر نمیشود به نشانی خانهتان پست کنید.
93.
نودوسه: روزهای پیادهروی در خاک ایران فرصت تقویت مکالمهی عربی است؛ با گوش دادن و خواندن و تکرار کردن با جمعی که روی جادهیید. در عراق هم هر صبح میتوانید دفترچهی واژههاتان را ببینید و چند از آنها را انتخاب کنید تا با استفادهی عامدانه از آنها در ذهن تثبیتشان کنید.
94.
نودوچهار: اگر با دستهیی روی جادهیید که عربیتان بد نیست میتوانید فارسی صحبت کردن را ممنوع کنید. این البته برای طول روز روی جاده است. شب همه آن قدر خستهیید که کسی توان فکر کردن برای یافتن واژه و حفظ این قاعده را ندارد.
95.
نودوپنج: اگر عربی میدانید روی جاده به زائرهای عراقی که میخواهند با شما گپ بزنند راه بدهید. این همصحبتی با یک نفر ممکن است روزها ادامه پیدا کند. با این همه مراقب باشید که دستهی سهنفرهتان پخش و پلا نشود و هر از گاه به هم دست بدهید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
96.
نودوشش: فلا رفث و لا فسوق و لا جدال؛ این قاعدهی پیادهروی اربعین هم است. میان خودتان در راه رفث نگویید و با زائرهای در مسیر جدال نکنید. پیادهروی اربعین چهارچوب وحدت در بیت شیعی و حتا با بیت سنی است. روی تعارف و تعایش متمرکز باشید و اگر زبان میدانید تبیین و تبلیغ کنید.
97.
نودوهفت: گعده در شبمانی برای عراقیها جدی است؛ به خصوص اگر میهمان عراقی و عرب نباشد اما عربی بداند. گاه حتا ممکن است شبانه شما را به یادمان یا مزاری در دور یا نزدیک هم ببرند یا با عشیرهشان برایتان یزله کنند.
98.
نودوهشت: اگر گوشتتان برای پشهها شیرین است شبها زیر پنکه بخوابید تا پیداتان نکنند. اگر نمیشود کرم سنگر همراه داشته باشید یا ژل آلوئهورا. گزینههای دیگری چون گازوئیل مالیدن هم است که اگر اهل مسواک زدن با خمیر صابون نیستید فراموششان کنید.
99.
نودونه: عراقیها لم دادن و پا دراز کردن پس از رسیدن به موکب و مضیف را بد نمیدانند، مشروط بر آن که کف پایتان به طرف کسی نباشد. در پیادهروی عمیق با سرقدم هزار عمود در روز، غروب نه زانو دارید و نه کمر و ایرادی ندارد اگر پهلو بگیرید و یله بدهید.
100.
سد: با یک موکب عراقی اگر همگام باشید شبهایی پس از اسکان و شام برنامهی عزا بر پا است. نفرات موکب از خانههای میزبانها بیرون میآیند و به هم میپیوندند و در مسجد یا تکیهیی اقامهی عزا میکنند. و تنها هیأتهای منطقهی جنگی با این هیأتهای عجیب عزای در راه قابل مقایسهاند.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
101.
سدویک: میگویند: هر وقت در سامانهی عامل ویندوز در ماندید راستکلیک کنید. میگوییم: هر زمان در مکالمه بر عربها در ماندید از این پرسش استفاده کنید: شو یعنی؟ این باعث میشود تا طرف یک بار دیگر از ابتداء توضیح بدهد و شما فرصت کنید منظور او را بفهمید.
102.
سدودو: عربی عراقی یک لهجهی یکتکه نیست و دست کم سه لهجه است. لهجهی بصره به لهجههای خلیجی و کویتی میماند که شاخصش تلفظ ج به صورت همزه است و آن چا که معنای اذن میدهد و در لهجهی بغدادی لعد میشود و لهجهی موصلی که آن قدر آمیخته به ترکی است که خود عراقیها هم گاه نمیفهمندش.
103.
سدوسه: مهمترین پرسش در عربی این است: ای شيء؟ چه/چی پارسی. این در لهجههای جنوب عراق میشود: ایش؟ بالاتر که میآییم میشود: شنو؟ در همآن حال و به غرب که میرویم میشود: شو؟ اگر چه گاه این طور هم شنیده میشود: شنهو. هنگامی هم که با کلمات دیگر ادغام میشود تنها یک ش است: شترید؟
104.
سدوچهار: عراقیها کها را چ تلفظ میکنند اما نه همهی آنها را. آنها قها را گ تلفظ میکنند، اما نه همهی آنها. شما بهتر است همهی ک و ق و جها را فصیح بگویید و اگر نه اگر همهی قها را گ تلفظ کنید طرف ممکن است فکر کند که شما یمنیتبارید یا پیش یمنیها لهجه آموختهیید.
105.
سدوپنج: عمدهی لهجههای عربی حوصلهی تلفظ نبر همزه را ندارند. این یعنی در بسیاری همزه به آ و ی مبدل میشود. أنا، جاء، زائر، شیء که میشوند: آني، جاي، زایر، شي.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
106.
سدوشش: زباندانی پیشنیاز پیادهروی عمیق است. اگر تنهایید و زبان نمیدانید به مسیرهای مختصر پیادهروی اربعین چون کاظمیه تا کربلاء یا نجف تا کربلاء بسنده کنید و اگر چند نفرید میتوانید به جاده بزنید اما دست کم یکی از شما باید زبان بداند و اگر نه کار سخت میشود.
107.
سدوهفت: اگر با لباس کوه پیادهروی میکنید که هیچ، اما اگر در مسیر لباس عربی میپوشید دقت کنید. دشداشهی عراقی جدای رنگش تا روی پا میآید و اگر دشداشهتان را از مکه یا مدینه یا دبی خریده باشید ممکن است قدری کوتاهتر باشد و این طور ناخودآگاه سنی و سلفی شناخته میشوید.
108.
سدوهشت: عراقیها آخوند فخیم را میپسندند تا آخوند خاکی را. هماین است که بسی حرکتها خیابانی آخوندهای ایرانی برایشان پذیرفته نیست و گاه حق دارند. در هر حال اگر میتوانید محتشم پیادهروی کنید با زی آخوندی به راه بزنید و اگر نه عمامه و عبا را بکنید و به دستار و دشداشه قناعت کنید.
109.
سدونه؛ عراقیها به کسی سید میگویند که یا قرشی باشد و یا در آقای جامعه باشد و نه هر آقای خانه. این که ایرانیها به هر مذکری سیدی میگویند خارج از معیار است. هنگامی که یک جوان کرایهبر را سیدی خطاب میکنید او نخست میخندند و بعد ممکن است از موضع سیادت وطنی گوشتان را از بیخ ببرد.
110.
سدوده: الگوی کنش عرب عشائری کرامت است. با او چه گونه باید واکنش کرد؟ با مناعت. عراقیها در مسیر پیادهروی اربعین تلاش میکنند کریم و سفرهدار باشند و ایرانیهای که وارد این مسیر میشوند باید تلاش کنند منیع و پروادار باشند. مناعت طبع البته تعارف تکهپاره کردن نیست.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
111.
سدویازده: آفت کرامت تبذیر است و عراقیها خود معترفند که گاه گرفتار آنند. فرهنگ را به تدریج باید اصلاح کرد اما نمیتوان آن را ندید گرفت. فرهنگ ایرانی تمام نکردن ظرف غذا را برای میهمان بد میداند و فرهنگ عراقی تمام شدن ظرف غذای میهمان را برای میزبان بد میداند.
112.
سدودوازده: عراقیها چندان اهل نه گفتن نیستند. این است که برخی آریهای آنها آری است و برخی آریهاشان معنای نه میدهد. آری آنها در بسیاری نه تنها آری خود آنها که آری عائله و عشیرهشان نیز است. در هر حال انتظار فردیت ایرانی را از عراقیها نداشته باشید.
113.
سدوسیزده: اذان ظهر را که میگویند، جای صبحکم الله بالخیر میگویند: مساکم الله بالخیر، تا آخر شب. در پاسخ به مساکم الله اگر کسی گفت: صبحکم الله بالخیر معناش آن است که هنوز ناهار نخورده است. اقتضای کرامت و مناعت عربی در پرده گفتن درخواستها است.
114.
سدوچهارده: در پیادهروی عمیق عتبات بدون موکب یا بیرون از موسم وقت اذان ظهر یا مغرب اگر به مسجد رسیدید و نماز خواندید نخستین پرسش نمازگزارها از شمای غریبه آن است که آیا زائرید؟ اگر آری، شما را به خانه میبرند و تلاش شما برای نرفتن و ذخیرهی وقت و ادامهی راه بیفائده است.
115.
سدوپانزده: پس از پایان شام دعای سفره را شما بخوانید و صبح هنگام خروج برای برکت و عافیت صاحببیت و ساکنان آن دعا کنید. اگر هدیههای متبرک کوچک برای کودکان داشته باشید خوب است. همآن شب در میانهی گعده شمارهی تلفن بگیرید و بدهید و رائجترین زیرساخت برای عراقیها واتساب است.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
116.
سدوشانزده: در گعدهی شبانه و در مسیر روزانه وارد سیاست ملی عراق نشوید مگر آن که مطمئن باشید همهی جمع مخاطب همسو است. نیازی به پنهانکاری نیست؛ عراقیها مانند ایرانیها خطوط سیاسی آن سوی مرزشان را میدانند اما در مقام میزبان-میهمان در موسم اربعین با رواداری از آن رد میشوند.
117.
سدوهفده: پس از شام نخستین پرسش گعده این است: شاي ايراني لو عراقي؟ این شروع یکچند ساعت شبنشینی است که هر چه زباندانی شما و موقعیتشناسیتان بیشتر باشد مفیدتر پیش میرود. گعده ممکن است در میانه به خیابان و به گرداندن شما در شهر و در زیارتگاههای دور و نزدیک وصل شود.
118.
کل شي تمام؛ این پاسخ تعارفهای عراقی است که گاه دست کمی از ایرانیها ندارد. اگر میخواهید از زحمتهای آنها عذرخواهی کنید این تکیهی کلام بد نیست: صار زحمة. سلام که همآن سلام است و خداحافظی را با این عبارت انجام دهید: الله ویاکم.
119.
صدونوزده: عراقیها به کوله میگویند: شنطه. قدری که با شما خودمانی بشوند پرسششان آن است که در این کولههای گاه بسیار بزرگ چه میریزید؟ همه چیز که در مسیر است. کولهی کوه در اربعین مدتهایی است نشانهی پسر و دخترهای نوجوان عراقی شده است که میخواهند سنتی نباشند اما مکتبی باشند.
120.
سدوبیست: بیرون از موسم و بدون موکب اگر به عتبات پیادهروی عمیق میکنید بدیهی است که در مسیر از مغازهها آب معدنی بخرید. به نحو طبیعی در بسیاری وقتها قیمت آب را از شما نمیگیرند تا موکب باشند. اما اگر سیگار بخرید رقمش را باید بدهید.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
121.
سدوبیستویک: اقتضای ادب میزبان آن است که عراقیها به طور مرتب در مسیر و در مضیف به شما سیگار تعارف خواهند کرد؛ اما بسی خوشحال خواهند شد اگر شما اهل سیگار نباشید.
122.
سدوبیستدو: در گعده با میزبان اگر خواستید به بحث شیرین قیمت پراید در عراق بروید دانسته باشید که به آن سایبه میگویند؛ معرب سایپا. عربها در لهجه گ و چ و ژ تلفظ میکنند اما هیچ عربی پ تلفظ نمیکند. سایبه در عربی معنای دیگری هم دارد: زن آواره؛ عراقیها متلکاندازهای قهاری استند.
123.
سدوبیستوسه: عراقیها در نماز جماعت خواندن سختگیرند. برخیشان انگار ایدهشان آن است که تنها به مجتهد میتوان اقتداء کرد و برخی ایدهی دیگری دارند: جماعة بس لجمعة. کاری ما شما میتوانید آن است دعوتتان را عملی کنید و هر جا رسیدید به هم اقتداء کنید و عبور کنید.
124.
سدوبیستوسه: رفتن به مسجد ایدهی خوبی بعد از رسیدن به مضیف و مبیت است، مشروط بر این که بتوانید روی پاتان بایستید. نکتهی دیگر هم آن است که میزبانها نماز خواندن زائر در خانهشان را منشأ برکت میدانند و گاه با رفتن شما به مسجد کنار نمیآیند مگر آن که خودشان با شما به مسجد بیایند.
125.
سدوبیستپنج: همآن طور که هفتهها نماز شکسته خواندن در مسیر پیادهروی عمیق عتبات دلتان را چرک نمیکند، دلتان را با نشسته خواندن هر از گاه نمازهای مغرب و عشاء در مبیت صاف کنید. گاه درد مچ تا زانو تا کمر آن قدر جانکاه است که چارهیی جز سناتوری خواندن نماز فریضه نمیماند.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
126.
سدوبیستوشش: هستهی جمعیت در پیادهروی عمیق چهارپنج روز طول میکشد تا از هر روستا یا شهر رد شود. پس آن گاه موکبها جمع میکنند و گاه جلو میکشند. پیادهروی بدون موکب حرکت با سرقدم بلند و دورادور پشت سر هستهی جمعیت جنوب یا شرق است در حالی که موکبها رفتهاند و روی جاده تنهایید.
127.
سدوبیستوهفت: ما ایرانیها خلع سلاح شدهییم، عراقیها اما هنوز سلاح شخصی خود را حفظ کردهاند؛ حمل سلاح در مناطق ناامن برای شیعیان به کشف سلاح هم میرسد. این طور اگر روی جادهی خانقین-بغداد به زائری با لباس شخصی و سلاح کمری و کالسکهی بچه به دست با خانواده برخورید جا نخورید.
128.
سدوبیستوهشت: تجربهی دشداشه پوشیدن اگر داشته باشید میدانید که پیش از بر زمین نشستن محتویات درشتش را خالی میکنند که زیر ران نرود؛ در عراق: دستهی کلید، گوشی همراه، قوطی سیگار و گاه سلاح کمری. خیره نشوید و با آن همآن قدر عادی باشید که با آن سه دیگر.
129.
سدوبیستونه: در عراق در هر خانه دست کم یک سلاح پیدا میشود. میزبان اگر بخواهد برای شما سنگ تمام بگزارد ممکن است زاغهی سلاحش در خانه را به شما نشان بدهد که تا کلاش و نارنجک و آرپیجی هم میرود. اگر وارد نیستید، از بند یا غلاف دستدوز سلاح میزبان تعریف کنید.
130.
سدوسی: اگر در ایران تیرانداز و تکتیرانداز ماهر نیستید دعوت میزبان عراقیتان برای نشانهروی تفریحی یا مسابقهی دوستانهی تیراندازی را مؤدبانه رد کنید؛ و هماین است اسبسواری و هماین است بلمرانی.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
131.
سدوسیویک: پیادهروی عمیق اربعین در عراق، اردوی راهیان نور در ایران نیست؛ لباس نظامی نپوشید. تفاوتی هم نمیکند لباس استتار باشد یا لباس پنجویازده، که این دومی در عراق معنای خودش را دارد. پوتین هم نپوشید؛ روی سفت و صاف آسفالت بعد دوسه روز مچ و زانوتان را از دست خواهید داد.
132.
سدوسیودو: دشداشه و شلوار راحتترین لباس برای پیادهروی عمیق اربعین در سرما و گرما است. با این همه اگر در ایران آخوند یا دشداشهپوش نیستید شلوار کوه و پیراهن آستینبلند بهترین گزینه است. یک گزینهی خوب دیگر که در بازهی ایران پیادهروی هنوز حاشیه دارد، شلوار زنداندوز است.
133.
سدوسیوسه: چند روز پیش از سفر ناخنتان را از ته بگیرید و در طول پیادهروی عمیق کوتاه نگهشان دارید، به خصوص ناخنهای پاتان را. هر جا انگشت پاتان در مظان کوفته شدن یا تاول زدن بود محکم با چسب کاغذی طبی ببندیدش. اگر کفش کامل میپوشد پشت پاتان را هم چسب بزنید تا تاول نزند.
134.
سدوسیوچهار: با کفش کهنه به پیادهروی عمیق عتبات بروید. اگر کفشتان نو یا نامناسب باشد یا ناخنتان بلند باشد جدای درد فراوان محصول کوبش، ممکن است ناخنتان بیفتد. تا رسیدن به پزشک با چسب طبی آن را ببندید تا چرک نکند.
135.
سدوسیوپنج: کفش بندی روی پا را به درد میاندازد و کفش با رویهی کشی بهتر است. مشکل کفش کشی آن است که ممکن است سایش دهانهی آن باعث تاول پشت پای شما بشود، به خصوص اگر نو باشد. دمپایی نسخهی موفق عراقیها است که بیشتر به کار کفی جنوب عراق میآید و نه پستیبلندیهای ایران.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/