eitaa logo
نو+جوان مکتب سلیمانی سیرجان💙
158 دنبال‌کننده
848 عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
- ❲ بسم‌اللّٰھ💙!'❳ اینجا دخترای نو+جوان با استعداد جمع اند💛 که فرصت دیده شدن رو‌ مکتب حاج قاسم براشون فراهم میکنه🤩 .ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @Reyhaneh8513 • قوانین‌ گروھ رعایت‌ شہ ‼️ کانالی پر از انرژی و نشاط🦋💙
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادویه ماه تولدت چی بود؟😁 بِھترین‌جا‌ وآسهـ اومدن . . پس‌بھ‌دوستآت هم‌بفرست🤍(:` ╭┈┈┈⋆┈┈───── ⊰نو+جوان مکتب سلیمانی⊱ ╰┈➤❤️ https://eitaa.com/joinchat/699400529Cccd494ca91
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر روز سهمت رو از انسان بودن انجام بده... شبت شیک🌑✨ بِھترین‌جا‌ وآسهـ اومدن . . پس‌بھ‌دوستآت هم‌بفرست🤍(:` ╭┈┈┈⋆┈┈───── ⊰نو+جوان مکتب سلیمانی⊱ ╰┈➤❤️ https://eitaa.com/joinchat/699400529Cccd494ca91
سلام رفقا حالتــون چطوره 😊💗
سلااااااام دخملااااا🥰 چطورین؟🤩 نماز روزه هاتون قبووول💚 بِھترین‌جا‌ وآسهـ اومدن . . پس‌بھ‌دوستآت هم‌بفرست🤍(:` ╭┈┈┈⋆┈┈───── ⊰نو+جوان مکتب سلیمانی⊱ ╰┈➤❤️ https://eitaa.com/joinchat/699400529Cccd494ca91
یه‌بنده خدایی میگفت : هر موقع آب نوشیدی ؛ بگو یاحسین .. اما این روزها که آب می‌بینیُ ‌‌نمیتونی بنوشی ، بگو یاعباس !(:
🌱 • دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان ؛
خاگینه نارگیلی ‌‎ تخم مرغ ۴عدد آرد ١ لیوان شكر ۲ ق غ ماست ۱/۲ لیوان روغن مايع ۱/۲ لیوان پودر نارگیل ۱ لیوان وانيل ١/٢ ق چ وانيل ايرانى يا يك بسته دكتر اتكر بكينگ پودر ۱ ق م يا يك بسته دكتر اتكر پودر هل ۱/۲ ق م آب ۱ لیوان شکر ۲ لیوان گلاب ۴ ق غ ابلیمو۱ ق چ یا ۱/۳ ق چ جوهرلیمو زعفرون 🔘ق غ = قاشق غذاخورى 🔘ق م= قاشق مرباخورى 🔘ق چ=قاشق چايخورى ❌ ابتدا براى درست كردن شهد اب و شکر و ابلیمو رو با هم مخلوط و روى حرارت ملايم گذاشته تا شکر حل بشه و شهد قوام بیاد از روی حرارت برداشته و گلاب و زعفرون رو اضافه و ميذاريم كنار تا خنك بشه ❌ تخم مرغ هارو با وانيل و شكر و پودر هل حدوداً ۴،۵ دقيقه با همزن ميزنيم تا كرمى رنگ و كشدار بشه بعد ماست و روغن رو اضافه با همزن ميزنيم و البته زعفروت بعد تركيب آرد و بكينگ پودر رو روی مواد الك كرده و پودر نارگیل رو اضافه و با لیسک به خورد هم میدیم مايع خاگینه رو داخل قالب چرب شده ميريزيم و میذاریم داخل فر و بعد از پخت داخل ظرف سرو برمیگردونیم و شهد ولرم رو به خنک رو روی خاگینه که داغه میریزیم تا کاملا جذب بشه ❌فر برقی۱۷۰ درجه به مدت ۲۵_۳۰ دقيقه فر گازی ۱۸۵ درجه بِھترین‌جا‌ وآسهـ اومدن . . پس‌بھ‌دوستآت هم‌بفرست🤍(:` ╭┈┈┈⋆┈┈───── ⊰نو+جوان مکتب سلیمانی⊱ ╰┈➤❤️ https://eitaa.com/joinchat/699400529Cccd494ca91
این‌تشنگي‌کجا ؟ اون‌تشنگي‌کجا ؟ صلی‌علی‌الحسین‌عطشان ِ‌کربلآ ؛ 🥺💔>>
کم و بیش صدای صحبت مهمانها را میشنیدم چند دقیقه که ،گذشت فاطمه داخل اتاق .آمد میدانستم این پاورچین پاورچین آمدنش ،بیعلت ،نیست مرا که دید زد زیر خنده جلوی دهانش را گرفته بود که صدای خنده اش بیرون نرود با تعجب نگاهش کردم وقتی نگاه جدی من را دید به زور جلوی خندهاش را گرفت و گفت فکر کنم این بار قضیه شوخی شوخی جدی شده داری عروس میشی اخم کردم و گفتم یعنی چی؟ درست بگو ببینم چی شده؟ من که چیزی نشنیدم گفت خودم دیدم عمه به مامان با چشماش اشاره کرد و یواشکی با ایما و اشاره به هم یه چیزایی گفتن پرسیدم خب که چی؟ با مکث :گفت نمی دونم اونطور که من از حرفاشون فهمیدم فکر کنم حمید آقا رو بفرستن که با تو حرف بزنه با اینکه قبلاً به این موضوع فکر کرده بودم ولی الآن اصلاً آمادگی نداشتم؛ آن هم چند ماه بعد از اینکه به بهانه درس و دانشگاه به حمید جواب رد داده بودم گویا عمه با چشم به مادرم اشاره کرده بود که بروند آشپزخانه آنجا گفته بود ما که اومدیم دیدن داداش حمید که هست فرزانه هم که .هست بهترین فرصته که این دو تا بدون هیاهو با هم حرف بزنن الآن هر چی هم که بشه بین خودمونه داستانی هم پیش نمیاد که چی شد چی .نشد اگه به اسم خواستگاری بخوایم ،بیایم نمیشه اولاً فرزانه ،نمیذاره دوماً یه وقت جور نشه کلی مکافات میشه جلوی حرف مردم رو نمیشه گرفت توی در و همسایه و فامیل هزار جور حرف میبافن تا شنیدم قرار است بدون هیچ مقدمه و خبر قبلی با حمید آقا صحبت کنم همان جا گریه ام گرفت آبجی که با دیدن حال و روزم بدتر از من هول کرده بود گفت: «شوخی کردم تو رو خدا گریه نکن ناراحت نباش هیچی نیست و بعد هم وقتی دید اوضاع ناجور است از اتاق زد بیرون دلم مثل سیر و سرکه میجوشید دست خودم نبود روسری ام را آزادتر کردم تا راحت تر نفس بکشم زمانی نگذشته بود که مادرم داخل اتاق .آمد مشخص بود خودش هم استرس .دارد !گفت دخترم اجازه بده حمید بیاد با هم حرف بزنین حرف زدن که اشکال نداره بیشتر آشنا می.شین آخرش باز هر چی خودت ،بگی همون میشه شبیه برق گرفتهها شده .بودم اشکم درآمده .بود خیلی محکم گفتم نه که قصد ازدواج ندارم تازه دانشگاه قبول شدم میخوام اصلاً! من درس بخونم هنوز مادرم از چارچوب در بیرون نرفته بود که پدرم عصازنان وارد اتاق شد و گفت: من نه میگم صحبت کنید نه میگم حرف نزنید هر چیزی که نظرخودت باشه. میخوای با حمید حرف بزنی یا نه؟ مات و مبهوت مانده بودم گفتم نه من برای ازدواج تصمیمی ،ندارم با کسی هم حرف نمی زنم؛ حالا حمید آقا باشه یا هر کس دیگه با آمدن ننه ورق برگشت ننه را نمیتوانستم دست خالی رد کنم گفت تو نمیخوای به حرف من و پدر مادرت گوش بدی؟ با حمید صحبت .کن خوشت نیومد بگو نه هیچکس نباید روی حرف من حرف بزنه دو تا جوون میخوان با هم صحبت کنن سنگای خودشون رو وا بکنن حالا که بحثش پیش اومده چند دقیقه صحبت کنید تکلیف روشن بشه. حرف ننه بین خانواده ما حرف آخر .بود همه از او حساب میبردیم کاری بود که شده بود قبول کردم و این طور شد که ما اولین بار صحبت کردیم صدای حمید را از پشت در شنیدم که آرام به عمه گفت آخه بِھترین‌جا‌ وآسهـ اومدن . . پس‌بھ‌دوستآت هم‌بفرست🤍(:` ╭┈┈┈⋆┈┈───── ⊰نو+جوان مکتب سلیمانی⊱ ╰┈➤❤️ https://eitaa.com/joinchat/699400529Cccd494ca91
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستور العملی عجیب و نورانی از آیت الله فاطمی نیا برای حاجت خواستن در شب قدر ؛ شبی که تکرار شدنی نیست ‼️ از اسرار هست ...‼️ https://eitaa.com/joinchat/699400529Cccd494ca91
‐ اعمالِ‌شبِ‌قدر .
● بخشیدنِ‌دیگران‌قشنگ‌ترین‌چیز‌تو‌دُنیاست همونطور‌ك‌انتظارداری‌خدا‌گناهاتوببخشه، توام‌بنده‌هاشو‌ببخش🤍!
‐ پروفایل‌براي‌شب‌هاي‌قدر .
سلااام خوشملااااا💜 صبح نزدیک به ظهرتون بخیر🌸 ما که دیشب تا ساعت چهار مسجد بودیم تا الانم فقط خواب بودیم🤪 شما چی؟؟ بِھترین‌جا‌ وآسهـ اومدن . . پس‌بھ‌دوستآت هم‌بفرست🤍(:` ╭┈┈┈⋆┈┈───── ⊰نو+جوان مکتب سلیمانی⊱ ╰┈➤❤️ https://eitaa.com/joinchat/699400529Cccd494ca91