سخنرانی
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨد ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻣﻼ ﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ.
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿز با ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻨﯽﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، به هر ﺯﺣﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ، ﻣﻼ نصرالدین ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ، ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ: ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺻیغه ﺍﯼ ﺍﺳﺖ!
ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ.
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ.
ﻭ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ آدم ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
نکته!
در دنیای امروز:
فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند.
و چه بی انصافند آنانکه یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش
و دیگری را می سوزانند به جرم نداشته هایش!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤
#داستانک 📚
نیمه شبی چند دوست به قایقسواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند. سپیده که زد گفتند: «چقدر رفتهایم؟ تمام شب را پارو زدهایم!»
اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
در اقیانوﺱ بیپایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید.
#پی_نوشت :شما قایقتان را به کدام ساحل بستهاید؟ ساحل افکار منفی، ناامیدی، ترس، زیادهخواهی، غرور کاذب، خودبزرگبینی، گذشته یا ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید.
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند.
جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود.
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟
اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت:
عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن.
زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین
شکل #انسانی زندگی کنیم ...💟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤
شبی مرحوم شیخ ابراهیم حائری
در مسجد کوفه معتکف بود.
امام زمانعجلاللهتعالیفرجه
را در خواب دید.
حضرت به او فرمود:
اینهایی که در اینجا معتكف هستند،
از خوبان و صلحا هستند،
هر کدام حاجتی دارند؛
مال، عيال، خانه، قضای دِین،
رفع کسالت و مریضی و...
اما هیچ کسی به فکر من نیست،
و برای ظهور و فرج من
به طور جدی دعا نمیکند...
_ آیتاللهبهجت
#اللهمعجللولیکالفرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤
📚حکایت کوتاه
وقتى که حاتم طایى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او رابگیرد.
حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت. هر کس از هر درى که مى خواست وارد مى شد و از او چیزى طلب مى کرد و حاتم به اوعطا مى کرد.
برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند!
مادرش گفت:
تو نمى توانى جاى برادرت را بگیرى، بیهوده خود رابه زحمت مینداز.
برادر حاتم توجه نکرد.
مادرش براى اثبات حرفش، لباس کهنه اى پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست.
وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست.
برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد.
چون مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد،
برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت: تودوبار گرفتى و بازهم مى خواهى؟
عجب گداى پررویى هستى! مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت:
نگفتم تو لایق این کارنیستى؟
من یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و اوهیچ بار مرا رد نکرد.
بزرگان زاده نمیشوند
ساخته میشوند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤
آسیابان پیری در دهی دور افتاده زندگی میکرد. هر کسی گندمی را نزد او برای آرد کردن می برد، علاوه بر دستمزد، پیمانه ای از آن برای خود بر میداشت، مردم ده با اینکه دزدی آشکار او را میدیدند، چون در آن حوالی، آسیاب دیگری نبود چاره ای نداشتند و فقط نفرینش میکردند.
پس از چند سال آسیابان مرد و آسیاب به پسرانش رسید. شبی پیرمرد به خواب پسران آمد و گفت: چاره ای بیاندیشید که به سبب دزدی گندم های مردم از نفرین آنها در عذابم. پسران هر یک راهکار ارائه نموند.
پسر کوچکتر پیشنهاد داد زین پس با مردم منصفانه رفتار کرده و تنها دستمزد میگیریم
پسر بزرگتر گفت: اگه ما چنین کنیم، مردم چون انصاف ما را ببینند پدر را بیشتر لعن میکنند که او بی انصاف بوده ، بهتر است هر کسی گندم برای آسیاب آورد دو پیمانه از او برداریم. با این کار مردم به پدر درود میفرستند و میگویند ، خدا آسیابان پیر را بیامرزد او با انصاف تر از پسرانش بود.
چنین کردند و همان شد که پسر بزرگتر گفته بود. مردم پدر ایشان را دعا کرده و پدر از عذاب نجات یافت.
و این نصیحت گهر بار نسل به نسل میان نوادگان آسیابان منتقل شد و به نسل مسئولین ما رسید! :))
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤
📚پادشاه و سه وزیرش
در يكي از روزها پادشاه سه وزيرش را فراخواند و از آنها درخواست كرد كار عجيبي انجام دهند .
از هر وزير خواست تا كيسه اي برداشته و به باغ قصر بروند و كيسه ها را با ميوه ها و محصولات تازه پر كنند . همچنين از آنها خواست كه در اين كار از هيچ كس كمك نگيرند.
وزرا از دستور پادشاه تعجب كرده و هر كدام كيسه اي برداشته و به سوي باغ راه افتادند .
وزير اول كه به فكر راضي كردن شاه بود بهترين ميوه ها و با كيفيت ترين محصولات را جمع آوري كرده و پيوسته بهترين را انتخاب مي كرد تا اينكه كيسه اش پر شد .
اما وزير دوم میدانست كه شاه اين ميوه ها را براي خود نمي خواهد، پس با تنبلي و شروع به جمع كردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمي كرد تا اينكه كيسه ها را با ميوه پر كرد .
وزير سوم كه مطمئن بود شاه درون کیسه را نگاه نمی کند كيسه را با تنبلی به سرعت با علف و برگ درخت و خاشاك پر نمود .
روز بعد پادشاه دستور داد كه وزيران را به همراه كيسه هاي كه پر كردند بياورند .
وقتي وزيران نزد شاه آمدند به سربازانش دستور داد سه وزير را گرفته و هر كدام را جدا به زنداني دور كه هيچ كس دستش به آنجا نرسد و هيچ آب و غذايي هم به آنها نرسانند همراه با کیسه هایشان به مدت 3ماه زنداني كنند .
وزير اول بدون سختی و رنج پيوسته از ميوه هاي خوبي كه جمع آوري كرده بود مي خورد تا اينكه سه ماه به پايان رسيد .
اما وزير دوم اين سه ماه را با سختي و گرسنگي و مقدار ميوه هاي تازه اي كه جمع آوري كرده بود سر كرد .
و وزير سوم قبل از اينكه روز اول به پايان رسد از گرسنگي مرد .
مصداق این دنیاست...
حال از خود این سؤال را بپرسیم ، ما از کدام گروه هستیم ؟ زیرا ما الآن در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری کنیم ،
اما فردا زمانی که به ملک الموت امر می شود تا ما را در قبرمان زندانی کند,
در آن زندان تنگ و تاریک و در تنهایی..
آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در زندگی دنیا جمع کرده ایم به ما سود می رساند.
پس کمی بایستیم و با خود بیاندیشیم.فردا در زندانمان چه خواهیم کرد...؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤
🔺درباره سوریه چه می دانیم؟
بافت مذهبی جمعیت سوریه به این شرح است:
74 درصد اهل سنت،
13 درصد علوی نُصَیریه،
2 درصد شیعه امامی و اسماعیلی،
3 درصد دروزی،
7 درصد مسیحی،
و 1 درصدیهودی و ایزدی هستند.
اهل سنت در سوریه باسایر کشورها مثل عربستان و مصر متفاوت است.
اهل سنت سوریه به دوبخش است: اکثریت: اموی،
و اقلیت: شافعی(کُرد)
▫️دمشق،
مهد تفکر عثمانی اموی است؛
و سالها مرکز حکومت معاویه و بنی امیه بوده است.
برای همین اهل سنت سوریه با ریشه اموی و بصورت صدها گروهک رشد کرده است.
تفاوتشان باسایر اهل سنت عربستان و مصر این است که،
علی را اصلا جزو خلفا نمی دانند؛
معتقدند خلفا به این ترتیب است:
ابوبکر،
عمر،
عثمان،
معاویه،
یزید و....
و نسبت به اهل بیت و بنی هاشم بغض و کینه دارند.
بخاطر همین اغلب اهل سنت سوریه، ناصبی هستند.
▫️علوی نصیریه که خاندان اسد و بشار اسد رئیس جمهور سوریه از آن هستند؛ فرقه تاریخی غالی هستند؛
که در زمان حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، شخصی به نام محمد نُمیری است؛ که از اصحاب امام حسن عسگری (علیه السلام) معرفی شده، و بعد ازشهادت ایشان مدعی وکالت و نیابت از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)شد.
ولی به دلیل ابراز عقاید الحادی چون تناسخ و غلوآمیز با نامه امام حسن عسگری (علیه السلام)رسوا شد.
سپس ادعا نمود که او فرستاده خداوند است؛ و ازجانب حضرت امام هادی (علیه السلام) فرستاده شده است؛ و منکر امامت امام حسن عسکری (علیه السلام) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شد؛
و بعد از این مدعی ربوبیت شد؛
وبه اباحهگری روی آورد.
بعداز نُمیری، حسین بن حمدان خصیبی(صاحب کتاب هدایه الکبری) است؛ که این فرقه راسازماندهی کرد؛
و قبرش در حلب است؛ که درسال 91 توسط ارتش آزاد سوریه تخریب شد.
▫️تفکرنصیریه ،
مخلوط شیعه و مسیحیت و ایران پیش از اسلام است؛
معتقدند که خدا ذات یگانهای است؛
مرکب از سه اصل جداناپذیر،
بنامهای:
«معنی»،
«اسم»،
«باب».
این سه گانگی به نوبت در انبیا متجلی شده است؛ و آخرین تجسم با ظهور اسلام مصادف شده ،و آن ذات یگانه در تثلیث در وجود علی، محمد و سلمان فارسی تجسم یافت.
بدین سبب تثلیث مزبور را باحروف عمس (ع - م - س) معرفی مینمودند؛ که اشاره به حروف اول سه اسم علی، محمدوسلمان است.
اعمال ومناسک نصیریه ا:
1. نمازدر پنج نوبت به جا میآورند؛
که درتعداد رکعات باهم تفاوت دارند؛
درحالی که سجده ندارد؛
اما کاری شبیه رکوع در آن وجود دارد.
2. نمازجمعه ندارند؛و وضوء و تحصیل طهارت برای رفع جنابت قبل از نماز ندارند.
3. مسجد نداشته،بلکه نمازهایشان را در خانه انجام میدهند؛ و به همراه نماز اعمال خرافی نیز انجام میدهند.
4. حج راقبول ندارند؛ بلکه رفتن به حج را کفر وعبادت بت میپندارند.
5. زکات راقبول نداشته و خمس اموال خود را به مشایخ و رؤساء فرقه تحویل میدهند.
6. روزه نزد ایشان دوری جستن از زنان در طول ماه رمضان است.
7. نسبت به صحابه بغض دارند؛
و ابوبکر وعمر وعثمان را لعنت میکنند؛و آنها راجزو محرمات الهی می دانند.
8. این فرقه معتقد به اسرار باطنی برای عقاید است؛ و خودشان را عالم به اسرار نهان میپندارند؛
9. اعتقاد دارندکه امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا،
کشته نشده، بلکه مانندمسیح،
کسی شبیه امام حسین (علیهالسلام) مشبه شد؛ و به جای امام حسین (علیهالسلام) کشته شد؛ و امام حسین (علیهالسلام) به آسمان رفت!
اهل سنت سوریه که غالبشان اموی هستند؛ بشار اسد و خاندان اسد که حکومت را به دست دارند؛ را از لحاظ اعتقادی و سیاسی مهدور الدم می دانند؛و معتقدندکه حرمهایی مانند حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) باید نابود شود؛ و حق حاکمیت بر سرزمین سوری باید ازآن اکثریت (اهل سنت)باشد؛ نه از اقلیت 13درصدی (علوی).
معتقدندکه خاندان اسد، حق 75درصدی مردم سوریه رامصادره کرده است؛ و هرطوری شده باید این خاندان حذف شوند!
اینکه می بینید مردم عربی ازجمله فلسطینی ها ازحمله به حلب اظهار خوشحالی می کنند؛ از این منظر عقیدتی و سیاسی ببینید؛
که خاندان اسد، کافر هستند؛
و علی اللهی هستند!
اهل سنت اموی سوریه، درگذشته توسط امپراطوری عثمانی وحالا توسط ترکیه پشتیبانی می شوند؛ و اهل سنت شافعی کُرد هم مخالف ترکیه هستند.طبیعی است که خاندان اسد با این پیشینه تاریخی ومذهبی، با حکومت های عربی متفاوت باشد؛
به انقلاب اسلامی ایران بخاطر شیعه بودن احساس نزدیکی کند؛ و در دوران جنگ هشت ساله عراق برعلیه ایران،
درکنار ایران باشد؛ و دشمن اسرائیل باشند؛ و جامعه عربی و حکومت های عربی از حکومت بشار اسد دلخوشی نداشته باشند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤
📣 حکایت قالیچه سوخته
🔸مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود و ﻓﻘﻂ يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ،ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ،ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمیخریم.
🔸ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮند ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت.
🔸داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ كه ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟
ﮔﻔﺖ:ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.
ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ مىتونى ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ...
🔸ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ پرسید:گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله.
🔸مغازه دار گفت: ﺍﮔﻪ این قالیچه ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ میخرم.
🔸قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش آن یک قسمتی که سوخته بود رو همیشه گلمحمدی و گل رز میخرید و روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود پرپر می کرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته یا در جانمازشان میگذاشتند یا در قوری چای یا غذایشان می ریختند.
🔸اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ که تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت،کاش دل ما هم تو روضهها بسوزه.
اونوقت بگیم:
یا زهرا دلم ما برای شما سوخته،
بیبی جان آن را چند میخری؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹هرروز یک آیه قرآن ، روایات ، پند و اندرز ، موارد سیاسی ، نکات اخلاقی ، دینی ، اجتماعی و ... در کانال نکات قرآنی 🌹
عضو شوید👇
╭┈──────
🌱✨ @nokatghorani
╰───────➤