eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
5.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
.... از زمـانی که خبر افزایش قیمت بنزین اعلام شد . ها پیام در فضای مجازی رد و بدل شد ، و هر کس به هر طریقی در این باره اظهار نظر می کند در سطح شهر و در نانوایی و تاکسی و فروشگاه هم نرخ بنزین افتاده است بر سر زبان‌ها، زن و مرد و پیر و جوان از بنزین صحبت می کنند... راستش را بخواهید از خود و از مردم کشیـدم! خجالت کشیدم که چراغیبت آقا آنقدر برایمان عادی شده که دیگر جمعه‌ها هم سراغی از او نمی گیریم ، که خبر افـزایش قیمت بنـزین خیلی داغ تر از خبـر نیامـدن شماست یادمان رفته با آمـدن آقا تمام گرفتاری هایمان برطرف می شـود و دیگر هیچ مسلمانی دردولت کریمه او نیست... 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حضرت علیه السلام به مکانی رسید كه‌مرد عابدی آنجا زندگى میكرد حضرت با او مشغـول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى كه به كار زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت وقتى چشمش به حضرت عیسى علیه السلام و مرد عابد افتاد ، پایش سست شد و از رفتن باز ماند وهمانجا ایستاد و گفت: خدایا من‌از كردار زشت خودم شرمنده ام. اگر پیامبرت مرا و سرزنشم كند ، چه كنم ؟ خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر عابد تا جوان را دید سر به آسمان بلند كرد و گـفت ! مرا در قیـامت با این جوان گناهكار محشور مكن در این هنگام خدا به پیامبر خود وحى فرمود كه به این عابد بگو ما دعای تو را اجابت كردیم و تو را با این محشور نمی كنیم ، چرا كه او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است وتو به دلیل غـرور و خودبینى ، اهل‌ دوزخ 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فـردی برای شهید نواب صفوی نوشته بود: بیماری روحی دارم ، چه کنم؟ در پاسخ او نوشت : گـل درخت سخاوت و مغز حبّه صبر و برگ را به ظرف یقین بریز با وزنه حلم آنها را بکوب و مخلوط کن و سپس آن ها را با آب خوف از خدای متعال ، خمیر نما و با جوهر امید رنگ بزن و در دیگ عدالت بجوشان. بعد از آن ، در جام رضا و صاف کن سپس داروی امانت و صداقت را بدان مخلوط نما واز شِکر دوستی آل محمد صل الله علیه وآله و شیعیان ایشان به مقدار کافی برآن بریز و چاشنی تقوا و پرهیزکاری برآن اضافه کن و هر روز با خدا در پیاله توبه قدری بنوش تا بهبودی حاصل شود منبع: ماهنامه شجره طیبه ، شماره ۲۱ 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
بنده خدایی بدهی زیادی داشت . تاجر ای را به او معرفی کردند که احسان می‌کند. رفت و تاجر سخاوتمند را در بازار پیدا کرد . دید که به معامله مشغول است و بر سر مبلغی چانه می زند، آن صحنه را که دید ، پشیمان شد و برگشت تاجر اورا دید و فهمید که برای حاجت کاری آمده ، به دنبال او رفت و گفت با من کار داشتی؟ مرد گفت برای هر چه آمده بودم بی فایده بود . تاجـر فهمید که برای آمـده است به غـلامش اشاره کرد و کیسه‌ای سکه زر به او داد مرد با تعجب گفت : آن چانه زدن با آن تاجر چه بود واین بذل و بخشش چه؟ گفت آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خداست! در کارخیر طرف حساب خداست ، خداوند خوش حساب است . بیاییم هــوای رو بیشتر داشته باشیم 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
سهم ما انسان‌ها از همدیگر آرامشی است کـــه بـه هــم هدیه می دهیم یعنی دلــی را نرنجــانی ، قلبی را نشکنی، آبـرویی را نریزی و دیگران از تو آسیب نبینند صل الله علیه وآله فرمودند دو خصلت ناپسند است كه بدتر از آنها نيست: شرک به خدا و آزار بندگان خدا به جمع ما بپیوندید eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
از شیطان پرسید: که شیطان تو بر من هم تسلطی داری؟ بر من هم پیروز می شوی؟ شیطان گفت نه. من بر شما پیروز نمی شوم ، ولی از یک چیز شما خوشم می آید . یک دارید که من خوشم می آید. حضرت یحیی فرمود من چی دارم که خوشت می آید؟ شیطان عرض کرد شما گاهی شب زیاد می خوری . بعد سنگین هستی . موقع برای عبادت شبانه تان که بلند می‌شوید سنگین هستید . من خیلی از این حالت خوشم می آید زیاد خوردن حضرت‌ یحیی‌ علیه‌السلام مثل زیاد خوردن ما نیست. ماها گاهی اوقات سوپ می خوریم. تا اشتهایمان باز شود تازه . بعدش هم که می خوریم ، دسر می خوریم تا هضم شود زیاد خوردن حضرت این بوده که کنار نانش یک نمک یا شیری بخورد. وقتی این راگفت، حضرت یحیی فرمود عهد می‌بندم با که دیگر شب را سیر نخورم . شیطان هم گفت عهد می‌کنم دیگر نصیحت به مؤمن نکنم. ازبیانات حجت الاسلام عالی 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حرکت عجیب فرماندار ظالم-سید حمید میرباقری.mp3
1.17M
🎼 پادکست بســیار زیـبا 🎤 سید حمید میرباقری 🔖 فرماندار ظالم ری ⏱ ۴ دقـــیقه و ۵۳ ثـانیــه به جمع ما بپیوندید eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی را طرف گرفت و گفت : مامانم گفته چیزایی که در ایـن لیست نوشته را بدین ، این هم پولش . بقال کاغذ را گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد بعد هم لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌ دی، می‌ تونی یک مشت شکلات به‌ عنوان جایزه برداری دخترک از جای خود تکان نخورد! بقال احساس کرد دختر می‌‌ کشد، گفت : دخترم ! خجالت نکش ، بیا جلو خودت شکلات‌ هاتو بردار دختر جواب داد: عمو! نمی‌خوام خودم شکلات‌ بردارم، می‌ شه شما بهم بدین؟ با تعجب پرسید : چرا دختر گلم ؟ مگه چه فرقی می کنه ؟ دختر با خـنده‌ ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره! بعضی وقت‌ها خیلی از ما آدم بزرگ‌ها، حواسمان به اندازه‌ ی یک بچه کوچک هم جمع نیست . که بدانیم و باشیم که مشت خدا از مشت آدم‌ها و وابستگی‌های اطراف‌شان بزرگتر است. 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
پیامبـر صل الله علیـه و آله فرمـودنـد: از با مردگان بپرهیزید ســوال کردند یا رسول الله، مردگان چه کسانی هستند؟ فرمــودند: هر ثروتمندی که ثروتش او رابه سـرکشی وا دارد. و گـناه علنی کنـد. تنبیه الخواطر ص۲۸۴ به جمع ما بپیوندید eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت میروم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده . فرزند در پای ایستاد پدر بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را میبیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید : آن کسی که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت: هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند . پدر از سخن پسر شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد. معارف اسلامی، شماره ۷۷ 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
ماموریت ما تمام شد ، همه آمده بودند جز "بخشی". بچه‌ی خیلی شوخی بود. همه بودیم ، اگر بود همه مان را الان می خنداند. یهو دیدیم دوتا امدادگر با یه‌ برانکارد که دستشون گرفتن دارن می‌آن . یک غواص روی برانکارد آه و ناله می‌کرد. کردیم که خودش هست یا نه! نزدیک ما رسیدند بخشی سر امدادگر داد زد که نگه دار! بعد جلوی چشم بهت زده دو امدادگر پرید پایین و گفت دستتون! چقدر می شه؟ و زد زیر خنده و دوید بین بچه ها خودش رو مخفی کرد. به زحمت امداد گرها رو راضی کردیم که ولش کنند و از اونجا بروند 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50