تلنگر
تاحالا دندونپزشکی رفتین؟؟؟
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش...
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه...
چرا نمیزنین تو گوشش؟
چرا داد و هوار نمی کنید؟
این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خوب اعتراض کنید بهش!
چرا اعتراض نمی کنید؟
تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟
به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه...
اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم...
یعنی کارهای او از روی حکمت است.
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،بگیم نوبت بعدی کی هستش؟
رنج بعدی؟
به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری؟؟؟
حتی قد یه"دندون پزشک"؟؟؟
یادت نره اون خیــلی وقته خداست...
لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
در خبر آمده است كه روزي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم با جمعي از اصحاب خود نشسته بودند. ناگهان شخصي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد: يا رسولالله در فلان خانه مردي و زني به فساد مشغولند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اين خبر تو را بايد بررسي كنم و آنها را بخواهم،تا ببينم مطلب چيست؟
چند تن از صحابه كه آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، اما پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به علي (عليهالسلام) فرمود: «يا علي تو برو و ببين اين ماجرا كه ميگويند راست است يا نه» اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) آمد تا رسيد به در خانه. آنگاه چشمان خود را بر هم گذاشت و وارد خانه شد و دست بر ديوار داشت تا وقتي كه گرد خانه گرديد و بيرون آمد. چون خدمت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم رسيد عرض كرد: یا رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولي هيچ كس را آنجا نديدم.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را يافت كه علي (عليهالسلام) نميخواهد آن دو را رسوا نمايد لذا فرمود: يا علي تو جوانمرد این امتی..
وسائل الشیعه،ج12،ص129
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
علامه حلی در راه کربلا.mp3
4M
حجت الاسلام دارستانی
حکایت علامه حلی در راه کربلا
نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
مرحوم آیت الله مجتهدی(ره) فرمودند: یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه میکنند و شانههایشان از شدت گریه تکان میخورد
رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادهاید؟ ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:
آقای مدنی! نگاه کن! شیعیانِ من بعد از نماز، سریع میروند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمیکنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!" من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم...
کتاب مهربانتر از مادر،
انتشارات مسجد مقدس جمکران
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
دعای فرج مولا بقیه الله.mp3
3.69M
با نوای استاد فرهمند
دعای فرج . منتشر کنید
نکته های ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
واقعا برای چه نماز می خوانیم؟
حتما باید در انگیزه نماز خواندنمان عمیق شویم علت اینکه نماز های ما گاهی کم اثر و کم ثمر است ریشه اش در نیت های درونی ماست که عملمان خالص برای خدای مهربان نیست، انگیزه درونی ما گاهی نگاه اطرافیان و تاثیر برخورد آنهاست که اگر بدون توجه به آنها فقط محبت به خدا ما را به نماز بکشد بی شک نمازمان تغییر می کند!
امام صادق(ع) فرموند: لَيْسَتْ الصلوة قِيَامِكَ وَ قُعُودِكَ أَنَّما الصلوة اخلاصك وَ انَّ تُرِيدُ بِهَا اللَّهَ وَحْدَهُ.
نماز شما در بلند شدن و ايستادن نيست همانا نماز شما فقط اخلاص شماست و اخلاص هم آن است كه در نماز فقط خداوند را در نظر بگيريد.
محجّة البيضاء، ج ۱، ص ۳۵۰
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد.از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد:
ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
نقل است كه بهلول سكه طلائی در دست داشت و مشغول بازی با آن بود
شيادی چون شنيده بود بهلول ديوانه است جلو آمد و گفت اگر اين سكه طلا را به من بدهی در عوض، ده سكه كه به همين رنگ است به تو ميدهم.
بهلول چون سكه های او را ديد دانست كه آنها از مس هستند و ارزشی ندارند به آن مرد گفت به يك شرط قبول می كنم ، باید سه مرتبه با صدای بلند مانند الاغ عرعر كنی ...
مرد شياد به طمع سکه طلا قبول نمود و مانند خر عرعر نمود
بهلول به او گفت خوب الاغ تو كه با اين خريت فهميدی سكه ای كه در دست من است از طلا می باشد ، من نمیفهمم كه سكه های تو از مس است
مرد شياد وقتی صحبت بهلول را شنيد شرمنده شد سرش را پایین انداخت و از آنجا دور شد
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
استغفار ، مانع بلا ....mp3
3.81M
استاد قرائتی
استغفار ، مانع بلا ...
نکته های ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
یکی از کشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقهها جایزه بهترین غله را به دست میآورد و به عنوان کشاورز نمونه شناخته شده بود.
رقبا و همکارانش، علاقهمند شدند راز موفقیتش را بدانند. به همین دلیل، او را زیر نظر گرفتند و مراقب کارهایش بودند. پس از مدتی جستجو، سرانجام با نکته عجیب و جالبی روبرو شدند. این کشاورز پس از هر نوبت کِشت، بهترین بذرهایش را به همسایگانش میداد و آنان را از این نظر تأمین میکرد. بنابراین، همسایگان او میبایست برنده مسابقهها میشدند نه خود او.
کنجکاویشان بیشتر شد و کوشش علاقهمندان به کشف این موضوع که با تعجب و تحیر نیز آمیخته شده بود، به جایی نرسید.
سرانجام، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند.
کشاورز هوشیار و دانا، در پاسخ به پرسش همکارانش گفت:
چون جریان باد، ذرات بارورکننده غلات را از یک مزرعه به مزرعه دیگر میبرد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان میدادم تا باد، ذرات بارورکننده نامرغوب را از مزرعههای آنان به زمین من نیاورد و کیفیت محصولهای مرا خراب نکند!
هرچه كنى به خود كنى
گر همه نيك و بد کنی
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
مرحوم آيت الله شيخ محمّد تقي انصاري مي فرمودند:
روزی در حرم امام رضا عليه السّلام ، به محضر علامه طباطبايی رسیده و با عطش خاصي از ایشان پرسیدم : از آن چیزهایی که اهل البیت علیهم السلام به شما عنایت فرموده اند ، نکاتی را بیان بفرمایید . آن جناب ابتدا خودداری کردند اما ايشان را به امام رضا قسم دادم ، و در اثر آن فرمودند : چیزهای زیادی اهل البیت علیهم السلام عنایت فرموده اند که تنها دو مورد را به شما می گویم :
اوّل اين که : هر گاه نماز می خوانم ، روحم در بالاست و جسم خود را که در حال نماز است ، مشاهده می کنم و در حقیقت روحم از بدنم جدا می شود .
دوم اینکه : مدتی است که شب ها نمی توانم بخوابم ، زیرا می بینم همه ی اشیاء مشغول ذکر خدا هستند و با مشاهده ی آن وضع ، از خوابیدن حیاء می کنم .
فرمود : و إن من شی ءٍ الّا یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم. و هیچ موجودی نیست جز آنکه تسبیح و حمد او می گوید ولی شما تسبیح آن را نمی فهمید.( اسراء / 44)
ز مهر افروخته ، ص ٢٠4
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
سید نورخدا موسوی آسمانی شد
سید در سال ۸۷ در منطقه لار استان سیستان و بلوچستان ، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله گروهک ریگی قرار گرفته بود . او بعد از ده سال جانبازی امروز به رفیقان شهیدش پیوست
نکته های ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50