eitaa logo
کانال نکته های جالب۲
169 دنبال‌کننده
21 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ارتباط با مدیر : @hajizadehmahdi کانالی جذاب برای همه
مشاهده در ایتا
دانلود
سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی. سوال اول: خدا چه میخورد؟ سوال دوم: خدا چه میپوشد؟ سوال سوم: خدا چه کار میکند؟ وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی دانا و زیرک داشت. وزیر به غلام گفت سلطان ۳ سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه :خدا چه میخورد؟ چه میپوشد؟ چه کار میکند؟ غلام گفت: هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...! اما خدا چه میخورد؟ خداغم بنده هایش را میخورد. اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد. اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم. فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از فردی پرسیدی؟ وزیر گفت این غلام من انسان فهمیده ایست. جوابها را او داد. گفت پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد. بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند. @noktehjaleb2
‏داشتم با دوستم حرف میزدم استاد گفت سر کلاس من جای حرف زدن نیست😶 گفتم استاد دارم ازش سوال میپرسم گفت از من بپرس من بهتر میدونم سوالت چیه ؟ گفتم باب اسفنجی چند شنبه ها پخش میشه ؟😪 بلد نیستی جواب بدی چرا بیرونم میکنی بیسواد 🔻 کانال نکته های جالب اینجاست☺️😊👈👇 @noktehjaleb2 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اینجا یه کانالیه پر از مطالب ناب و دوست داشتنی 😐😐😐 اگه مطالب ناب دوست داری بیا پس خزنده بزار رو بی صدا🔇 لفت نده بیا توی کانال @noktehjaleb2
امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج  حلول ماه ربیع الاول مبارک 🌹🌹اللهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌹🌹 کانال نکته های جالب ۲👇👇👇 @noktehjaleb2
💠﷽💠 🔴 💠 روزی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شاهد پاک کردن توسط امام علی و خدمت ایشان در منزل بودند، سپس به ایشان فرمودند: 💠 یا علی! هیچ مردی نیست که در خانه کمک همسرش کند مگر به اندازه هر مویی که در بدن اوست یک سال را که روزها روزه و شبها نماز شب بخواند خداوند به او عطا می‌کند. 💠 و ثواب صبر انبیاء که داوود و یعقوب و عیسی باشد به او داده می‌شود. 💠 و نام او در دفتر شهدا ثبت می‌شود و در هر روز و شبی ثواب هزار برای او ثبت می‌شود. 💠 به ازای هر ثواب حج و عمره مقبوله به او می‌دهند. 💠 خداوند به عدد که در بدن اوست شهری در بهشت به او عطا می‌کند. 💠 یاعلی! یک ساعت خدمت به همسر بهتر است از: 🌷هزار سال عبادت 🌷هزار حج 🌷هزار عمره 🌷هزار مرتبه جهاد در رکاب پیامبران اولوالعزم 🌷هزار نمازجمعه 🌷هزار عیادت مریض 🌷هزار تشییع جنازه 🌷هزار دینار صدقه 🌷سیرکردن هزار گرسنه 🌷آزادی هزار بنده 🌷پوشانیدن هزار برهنه 🌷خریدن هزار اسیر و آزاد کردن آنها 🌷صدقه هزار شتر 🌷قرائت تورات،انجیل،زبور و قرآن 💠 یاعلی! خدمت به عیال درخانه گناهان کبیره و خاموشی غضب خداست 💠 یاعلی! خدمت عیال نمی‌کند مگر صدّیق یا یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او کنار گذاشته است. ✍مستدرک الوسائل ج۱۳، ص۴۸ @noktehjaleb2
🔴پسر جوان و دختر تنهـــا جوانی دخترکی زیبارا درحال گریه دید گفت چرا گریه می‌کنی؟ دختر گفت: من در فلان روستا زندگی می‌کنم امروز در مدرسه تأخیر کرده‌ام و سعی نمودم که در موعد مقرر خود را به ترمینال برسانم امّا وقتی به اینجا رسیدم متوجه شدم که رفقایم رفته‌اند و من تنها مانده‌ام جوان گفت امشب به خانه من بیا. شبانگاه شیطان مرتباً جوان را وسوسه می‌کرد و به او القاء می‌کرد که این صید گرانبهایی است که در کنار تو آرمیده است. به زیبایی و طراوت و شادابی او به این عروس رایگان نظر کن. چه کسی می‌داند که تو با او چکار می‌کنی؟ برو در کنار او بخواب. دختر نیز نمی‌توانست بخوابد زیرا با جوانی ناآشنا در اتاقی به سر می‌برد و در حال مبارزه و ترس و حیرت لحظات را سپری می‌کرد. خواب به چشم هیچ کدام فرو نرفت شیطان دست از سر جوان برنمیداشت پسرجوان از جا برخاست و چراغی را روشن کرد کماکان شیطان اورا ترغیب به تعدی به دختر جوان میکردجوان در حالی که چراغ را روبروی خود گذاشته بود نفسش را مخاطب قرار داد و گفت: من انگشتم را روی چراغ قرار خواهم داد. اگر بر آتش چراغ صبر کنی و سوزش و درد آن را تحمل کنی به معصیت اقدام کن و گرنه از خدای یکتا بترس و به آینده‌ات امیدوار باش انگشتش را روی چراغ گذاشت تا حدی که بوی سوختن آن به مشام رسید و از درد شدید بر خود می‌پیچید و با خود می‌گفت: ای دشمن خدا اگر تو بر آتش چراغ و این شعله‌ی ضعیف صبر نکنی پس چگونه آتش سهمگین دوزخ را تحمل خواهی‌کرد؟ صبح فردا جوان دختر را خدمت پدر دختر برد و سلامت تحویل داد آنگاه پدرش به جوان نزدیک شد و بر او سلام کرد و از او تشکر و قدردانی نمود. مدتی بعد به خواست خداوند ان پسر و دختر به نکاح هم درامدند @noktehjaleb2
🔴مهم مهم🔴 ⭕️احتمالاً شنیدید که فردی به نام [[مومو]] که یه هکر فوقِ فوقِ حرفه‌ای دارک وب هست،میتونه "کل گوشی شمارو هک کنه".⭕️ حالا جریان اینه که این هکر اول به "واتساپ" شما پیام میده که توی پیامش میگه: (آیا میخواهی با من بازی کنی؟)،اول منتظر میمونه تا شما پیامش رو سین کنی،سین کردن شما برای اون به این معنیه که شما درخواست بازیِ اون رو پذیرفتین و وارد یه بازی بسیار بسیار خطرناک شدید مومو اول تمام اطلاعات گالری شما رو هک میکنه حتی چیزایی که سالها پیش پاکشون کردید رو پیدا میکنه و شمارو تهدید میکنه این عکسا و فیلمهاتون رو توی کل جهان پخش میکنه.بعد اگه شما بهش پیام بدید که "از من چی میخوایی؟" مومو بعد چند دقیقه پیام شمارو سین میکنه و با شما تماس تصویری برقرار میکنه و بهتون میگه "که برو یک کاری بکن مثلا یک لیوان آب بخور." اگه شما این کارو انجام بدید میبینید که بعد از چند دقیقه یه عکس از آب خوردن شما بهتون میفرسته و واتساپتون رو هک میکنه و از شما یه عکس توی یوتیوب منتشر میکنه، ازتون میپرسه که توی خونتون به جز خودتون کی هست؟هرکسی که توی خونتون هست رو همین الان بکش و اگه شما اون فردی رو که گفته نکشید لوکیشن شما رو پیدا میکنه و بهتون میگه که خونه‌ی شما فلان جاست و شروع میکنه به تهدید کردن شما. اگه به حرفاش توجهی نکنید تمام گوشی شمارو هک میکنه از جمله واتساپ،تلگرام،اینستاگرام،یوتیوب و حتی روبیکا. میتونه تمام اطلاعات شخصی شما رو بفهمه. ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️ پس اگه میخوایید مشکلی براتون پیش نیاد خواهشاً پیامی که از طرف مومو به واتساپ و یا روبیکای شما اومد رو سین ""نکنید"" اصلا و ابدا سین ""نکنید"".🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 🔆🛑و حتی اگه با شما تماس صوتی و یا تصویری گرفت به هیچ وجه جواب "ندید"🛑🔆 خواهشا این پیام رو بین دوستان و آشنایانتون به اشتراگ بذارید و جون عزیزانتون رو نجات بدید. 🔴فوری فوری فوری فوری فوری🔴 سلام دوستان تو تلویزیون اخبار شبکه ی یک هم نشون داد مواظب باشید ⚠️🛑⚠️🛑⚠️🛑⚠️🛑⚠️🛑⚠️🛑 یه چندروزه برای بعضی افراد پیامکی میاد با این عنوان:سلام خوبی؟زهراهستم.ببین خوب شده؟ و در ادامه یه لینکی از تلگرام هستش که اگه روی اون بزنی کار تمومه و تمام اطلاعات گوشیت هک میشه حتی اطلاعات بانکیت. 📵 ❌لطفا مراقب باشید ❌ همه ی ادمین ها و مدیر ها توی چنل ها و گروهاتون پخش کنید { توجه توجه } 🔴خبر مهم لطفا این خبر رو تا میتوانید در گروهها منتشر کنید: در صورتيکه با تلفن همراه شما تماسي بر قرار شد و درآن شخص يا اشخاصي ادعا نمودند که از مهندسين شرکت مخابرات هستند و قصد چک کردن خط شما را دارند و از شما تقا ضا نمودند که هر عددي را شماره گيري کنيد بدون هيچ گونه شماره گيري فورا تماس را قطع کنيد چون شرکتي جعلي از اين طريق به سيم کارت شما دسترسي خواهد يافت و از طريق خط شما و با هزينه شما تماسهاي تلفنی بر قرار خواهد کرد تمامي کاربران تلفن همراه توجه داشته باشند که در صورتيکه با شما تماسي برقرار شدو در نمايشگر گوشي شما اين پيغام ظاهر شد ( XALAN) از پاسخ دادن به ان خودداري نماييد و تماس را به سرعت قطع کنيد در صورت جواب دادن به تماس گوشي شما ويروسي خواهد شد اين ويروس اطلاعات IMEI و IMSI را از روي گوشي و سيم کارت شما پاک خواهد کرد که اين امر باعث قطع ارتباط شما با شبکه تلفن خواهد شد و شما مجبور خواهيد شد گوشي ديگري خريداري نماييد لطفا به منظور متوقف کردن اين کار پيغام را براي ديگر دوستان نيز ارسال كنيد. منبع:پلیس فتا *لطفا سریع اطلاع رسانی فرمایید این ویروس بسرعت در حال پخش شدن می باشد.✔️🔴 @noktehjaleb2
🌺🌺(پيشنهاد ميكنم حتما بخونيد ، چون خيلى زيباست )🌺🌺 نماز اول وقت و رضا شاه بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت چند دقیقه. بعداز ورودما اذان مغرب گفتند آقای پیرکراواتی،باشنیدن اذان ،درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقیدبه نماز اول وقت باشد بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم؟ و اوهم قضیه نماز ومرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه(رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کردکه رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! به خودگفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش كرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پيرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسروقت اذان بخوانی.! متعجب شدم که او قضيه مرا ازکجا میدانست!؟ كمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.! اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتندسردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگرعصبانی میشدیاعمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : قربان درخدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: مردیکه پدرسوخته،کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم.... (خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان ) به اندازه ارادت به امام رضا انتشار کن التماس دعا @noktehjaleb2
سامرا، از غم تو، جامه ‌دران است هنوز چشم «نرگس» به جمالت، نگران است هنوز پسر حضرت ‌هادی! به فدایت پدرم پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم حج نرفتی تو، ولی قبله‌ حاجات شدی تو خودت، عین صفا، مشعر و میقات شدی ماه زیبا! حسنِ دوم زهرا! برخیز مهدی ا‌ت دل نگرانت شده، بابا! برخیز باز هم جانِ جهان را، تو در آغوش بگیر صاحب عصر و زمان را، تو در آغوش بگیر غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است به رقیه قسم! آقا! که یتیمی سخت است 🖤🖤شهادت امام حسن عسگری تسلیت باد🖤🖤 🌺اللهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌺 @noktehjaleb2
📖 امام حسين عليه السّلام در جمع عدّه اى از اصحابش حضور يافت و آنها را مورد خطاب قرار داد و فرمودند: از نظر من صحّت قول رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ثابت است كه فرمودند: بهترين اعمال و كارها بعد از نماز صبح ، دلى را شاد گرداندن است ، به وسيله آنچه كه سبب گناه نشود. و سپس افزود: روزى غلامى را ديدم كه با سگى هم غذا بود، وقتى سبب آن را از او پرسيدم ، در پاسخ گفت: اى پسر رسول خدا! من غمناك و ناراحت هستم ، مى خواهم با خوشحال كردن اين سگ ، خودم را شادمان و مسرور گردانم. سپس در ادامه اظهار داشت : من داراى اربابى يهودى هستم كه آرزو دارم ، شايد بتوانم از او جدا شده و آسوده گردم. امام حسين عليه السّلام مى فرمايد: من با شنيدن سخنان غلام ، نزد ارباب او آمدم و تصميم گرفتم تا مبلغ دويست دينار به عنوان قيمت غلام تحويل اربابش دهم و او را خريدارى نمايم. پس چون يهودى از تصميم من آگاه شد ، اظهار داشت: اى پسر رسول خدا! آن غلام فداى قدم شما باد، او را به شما بخشيدم و اين باغ را هم به او بخشيدم ؛ و سپس پول ها را هم نيز برگرداند. امام حسين عليه السّلام فرمايد: من پول ها را به او پس دادم ؛ و اظهار داشتم: من هم اين پول را به تو مى بخشم. يهودى گفت : پول ها را پذيرفتم و به غلام بخشيدم . امام عليه السّلام افزود: من غلام را آزاد كردم و باغ را هم به او بخشيدم ؛ و آن دويست دينار را هم دريافت كرد. پس همسر يهودى كه شاهد اين جريان بود مسلمان شد و مهريه خود را به شوهرش بخشيد. و در پايان يهودى چون چنين برخوردى را ديد، گفت : من نيز مسلمان شدم و اين خانه مسكونى را به همسرم بخشيدم . بحارالانوار ، ج ۴۴ ص۱۸۹ به جمع ما بپیوندید در نکته های جالب ۲ @noktehjaleb2