eitaa logo
غـََ۪۪ٜ۪ٜؔٛٚؔؔٛٚؔمــڪـَ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ؔٛٚؔ͜͡دﮦ حـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲سـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲یــᬼـ̲ـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲ن
2.1هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
24.8هزار ویدیو
176 فایل
#تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 #مدیر👇 @Hossein_hajivand تبلیغات 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2953183246Ce6d64e22a6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امـروزتان گـلباران 🍃روزی پر از عشق و مـحبت 🌷روزى پر ازموفقيت و شادى 🍃روزى پر ازخنده و دلخوشى 🌷و روزی پراز خـبرهای خـوب 🍃براتون آرزومندم 🌷یکشنبه تون زیبــا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگى مثل يک كامواست از دستت كه در برود، مى شود كلاف سر در گم،گره مى خورد، میپيچد به هم، گره گره مى شود بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله وا كنى زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مى شود، کورتر مى شود يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد، بايد سر و ته كلاف را بريد يک گره ى ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محوكرد، جورى كه معلوم نشود. " يادمان باشد " گره هاى توى كلاف همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند همان كينه هاى چند ساله بايد يک جايى تمامش كرد سر و تهش را بريد. زندگى به بندى بند استْ به نام "حرمت" كه اگر پاره شودتمام است....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️ ✍🏻 چه خوب است نوشتنِ “دوستت دارم” با دستی که می دانی یکروز با انداختن نشان تعهدت حرفت را ثابت می کند . . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
محبت مکملی دارد به نام "احترام" محبت و احترام در کنار هم معجونیست که هر کدام اثر دیگری را ضمانت خواهد کرد. ظهرتون بخیر 😃☀️☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عشق همه ی پدرا... اونایی که هستن ، سایشون مستدام.. اونایی که رفتن ، روحشون شاد.... پدر لطف خدا بر آدمیزاد پدر کانون مهر و عشق و امداد پدر مشکل گشای خانواده پدر یک قهرمان فوق العاده پدر آموزگاری بی مواجب بدوشش کوله باری از مخارج پدر سرخ میکند صورت به سیلی رخ فرزند نگردد زردو نیلی پدر یک داستان نانوشته پدر همراه مادر در بهشته خوشا آنان پدر در خانه دارند درون خانه یک پروانه دارند...
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﯿﺴﻮﺯﺩ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﮔﯿﺮ ﮐﻪ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﻨﺪﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﻨﺪ ﻫﻢ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯼ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻫﻮﺱ ﭼﺎﯼ ﮐﻨﻢ ﻭﺯﺣﻤﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ ‌‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هرڪے هستے هر جا هستے تو اولین فرصت دست مادرتو ببوس...💋