eitaa logo
سلامتکده نون و نمک 🥖🧂
2.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
422 ویدیو
18 فایل
نون‌و نمک‌ در قم و شهرکرد فروشگاه حضوری دارد. آدرس فروشگاه قم: بلوار شهید کریمی، خیابان حضرت ابوالفضل(ع)، پلاک ۱۶۱ ساعت کاری ۹ الی ۱۷ 🛍سفارش @nonvanamakQom ☎️فروشگاه قم: 02532915077 📱مشاوره: 09368338983 https://www.instagram.com/nonvanamak
مشاهده در ایتا
دانلود
📛😳📃😢📛 👌[ادامه دادم] یا اخوان الصّفا و فرسان الهیجا (ای برادران باصفا و قهرمانان میدان نبرد) و دوستداران امامان و هادیان امّت! اهل بیت پیغمبر ما با آنکه ضعیف نبودند، مستضعف شدند و در دنیای جهالت پرور، به دست جُهّال ظالم، مظلوم بودند و درب خانه شان را بستند. 🌟«اَللَّهُمَّ بَلی ان عُتُلٍ زَنیمٍ؛ خدایا! ستم پیشه حرام زاده چنین کرد»، درِ خانه‌ی دختر پیغمبرتان را باز نمود، (یعنی آتش زدند) و او را بین در و دیوار فشار داد، حتّی «ثبت المسار بین ثدییها، تا اینکه میخ درب در سینه او جای گرفت.»😓 و ریسمان به گردن «حبل اللَّه المتین؛ ریسمان محکم خدا» انداختند و به قهر و غلبه کشیدند، و صدای «هل من ناصر؛ آیا یاری کننده ای هست؟» بلند نمود، کسی جوابش را نداد.😭😭 👈و همچنین حسین بن علی، رحمت واسعه الهی، یکه‌تاز میدان عشق نامتناهی، صدا به «هل من ناصر» بلند نمود، کسی جوابش را نداده، 😞و حالا صدایش به ما رسیده و البتّه ما باید لبیک گویان، آنچه از دستمان برآید دریغ نکنیم، و در این استدعایی که از حقّ داریم ، دنیا و آخرتی منظور نیست. در دنیا آنچه انتظار کشیدیم، چشمِ انتظار کور، و حسرتِ روز موعود به گور بردیم. 😔 حالا غیر آن مقصود، مقصود دیگری نداریم و غیر آن روش، روش دیگری نپوییم. کوته‌نظرانی که گفتند «زیاد از مقصود تعقیب ننماییم و اصرار نکنیم مبادا آن سرش بالا بیاید»، خیال نموده‌اند این اصرار و الحاح (پافشاری) در طلب از یک نفر مخلوقِ فرومایه است نه از ربّ کریم! آنان بدانند که کارِ پاکان را نباید قیاس به ناپاکان نمود. 🌟«فانَّهُ أرحم الرّاحمین و لا یُبرمه اِلحاحُ المُلِحّین؛ پس بدرستی که خداوند مهربانترین مهربانان است. اصرارِ اصرارورزان، او را ملول نمی‌نماید.» و همچنین گفتار کسانی که «نباید به تماشای عذاب آنها برویم چون به او تشفّی کامل حاصل نمی‌شود» زیرا در این هم یک نحوه تمرّد و لجاجت است با حضرت باری تعالی عزّاسمه؛ بلکه باید رفت و آن هم با قوّه و استعداد جنگی که اگر اجازه جنگ حاصل شد، باید جنگ نمود، چون بنای ما بر این است که در آن سرحدّ بمانیم و دست از مطالبه مقصود برنداریم؛ تا شاهد مقصود را به کف آریم و لو هزاران سال طول بکشد و هر کس از شما چنین عزم ثابت و اراده آهنین و همّت عالی دارد، همراه شود، والّا از اینجا نباید حرکت کند. او در عوض نفع، بر ضرر ما خواهد بود.»😐 دوازده هزار مرد نامی حرکت نموده که «همه ما حاضریم و به اینجا برنمی گردیم تا کار به انجام نرسد.» و من هم از منبر پایین آمدم. 🆔 @barzakhe 💀🔥🔥👹🔥🔥💀
📛😳📃😢📛 دریچه‌خانه باز شد. یک هزار نفر مسلّح شده و سوار شدند. پرچمی به رئیس‌شان داده و سفارش نموده که در هر پستی و بلندی، حال صعود و هبوط (فرود آمدن)، صدا به «لبّیک وسَعدَیک» بلند نمایید که گویا «هل من ناصر» آن دو امام غریب و بی‌کس را می‌شنوند، که خون‌ها در جوش باشد. به رئیس ملائکه گفتم که: باید صد نفر از ملائکه به همراهی این فوج، روانه کنی. آن بیچاره هم غیر از موافقت، چاره‌ای نداشت و به ناگواری و غُرغُرِ با خود، که معلوم بود بر این رفتارهای ما اعتراض دارد و مخالفت رضای حقّ می‌داند؛ 🤨 بلکه این کار را دیوانگی و از حیّز عقل (دایره عقل) خارج می‌پنداشتند. همینطور فوجی از پس فوج دیگر، با یکصد نفر ملائکه حرکت نمودند، تا آن که شش فوج به فاصله چندی روانه شدند و فوج هفتم که مرکّب از شش هزار نفر بود با بقیه‌ی ملائکه حرکت نمودیم و خودم عَلَم 🌟 «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ؛ یاری از جانب خداوند است و فتح و پیروزی نزدیک می‌باشد» را به دست گرفتم و شاکی السّلاح (با تمام سلاح و با شوکت و هیبت) با شمشیرهای برهنه و در هر صعود و هبوطی از نعره‌های لبّیک گفتن و شیهه اسب‌ها و تاخت و تاز سوارکاران، کانّه زمین و زمان بر خود می‌لرزید. من و رئیس ملائکه در جلو این سپاه پرجوش و خروش، دوش به دوش حرکت می‌کردیم. می‌دیدیم که آقای رئیس، ساکت و عبوس، سر پایین انداخته، در اندیشه و حیرت است و گاهی می‌خواهد حرفی بگوید، باز حرف را می‌خورد و اظهار نمی‌کند. و اگرچه من سِرّ سُویدای قلب او را حسّ نموده بودم؛ ولی پرسیدم که: شما را چه می‌شود؟🤔 گفت: «من از این رفتار وحشیانه‌ی شما، که تا به حال چنین حادثه‌ای در این عالم امنیت، توأماً روی نداده، ترسانم که آتش غضب ربّ بر شما نازل و ما هم در میان شما و به آتش شما بسوزیم.» گفتم: شما چرا به آتش ما بسوزید؟!🤔 گفت: جهت آن‌که شما را از این کارهای قبیح نهی نکردیم. گفتم: چرا اگر کار ما قبیح است، نهی نمی‌کنید؟!🤔 گفت: چون مأمور شده ایم شما را ببریم به سر حدّ برهوت. گفتم: ما هم که با شما می‌آییم، پس چه چیزمان قبیح است؟🤔 گفت: این هیأت لشگرکشی‌تان و فتنه‌انگیزی‌تان. گفتم: مگر خدا امر کرده که ما را به غیر این هیأت ببرید؟🤔 گفت: نه، همان قدر فرمود: آنها را ببرید. گفتم: «مطلقِ بردن، همه بردن‌ها است چه پیاده و چه سواره، چه باسلاح و چه بی‌سلاح و همینطور اقسام دیگر بردن‌ها، به هر هیأتی و کیفیتی که باشد. و همه این‌ها مأموریت شما است و قبیح نخواهد بود، چون خدا امر به قبیح نمی‌کند.☺️ پس اگر جنابعالی ما را از این امور به‌حقّ نهی می‌کردید، حکم برخلاف ما انزل اللّه (آنچه خدا نازل کرده) کرده بودید و مغضوب درگاه الهی می‌شدید. و از این جهت امر به معروف و نهی از منکر واجب است بر کسی که معروف و منکر را بشناسد و تفاوت بین این دو را تشخیص دهد؛ و تو هنوز خوب و بد را نشناخته و تمیز نداده‌ای، چطور می‌توانستی ما را از کاری نهی و به کاری امر کنی؟! دیدم از آن بزرگواری خود قدری فروتن و کوچک گردید و گفت: «للَّه الحمد که زبان به منع نگشودم.» گفتم: «مرا غیرتِ نوعی وا می‌دارد که شما را از این کوچکتر سازم. گفتار تو که چنین حادثه‌ای تا به حال در این عالم رُخ نداده است، این خود قیاس است که همیشه آینده مثل گذشته باید باشد و هیچ تازه‌ای رُخ ندهد که در گذشته روی نداده. «اوّل من قاسَ ابلیس؛ اوّلین کسی که قیاس کرد ابلیس بود» که [گفت] «هرچه مادّه آتشی دارد مثل آتش، نورانی است و هرچه مادّه خاکی دارد مثل گِل، تیره و ظلمانی است.» و قیاس او را تو خود فهمیدی که باطل بود و به همین استبدادش رانده درگاه اللّه شد؛ با آنک‌ه در قبال این قیاس باطل تو، صریح قول حقّ است که: «کلُّ یوْمٍ هُوَ فی شَاْنٍ؛ خداوند، هر روز در شأن و کاری است.» 🆔 @barzakhe 💀🔥🔥👹🔥🔥💀
📛😳📃😢📛 دیدم جناب ملائکه کوچکتر شد 😳 و گفت: «یک جهت ترس من این است که پیغمبر صریحاً در جواب علی فرمود که: هنوز خبیث از طیّب ممتاز (شناخته و جدا) نشده و تقدیر ظهور پس از امتیاز و جدایی خوبان و بدان است، چنانکه در قصّه نوح بود و شما مصرّید که برخلاف تقدیرات الهی، آنچه را تقدیر بر تأخیر اوست، به تعجیل مبدّل سازید.😐 به عبارت دیگر: آنچه مقدّر شده که فردا ظهور یابد، تو می‌خواهی که امروز او را به ظهور آری و این خود واقعاً ادعای خدایی کردن است.»😳 گفتم: هر مقدّری، با سلسله اسباب و عللش در این عوالم تقدیر می‌شود یا بدون اسباب؟!🤔 گفت: با سلسله اسبابش؛ چون بدون این، طَفْره و محال است. (طفره: انتقال چیزی است از یک جایی به جایی، بدون آنکه مسافت بین این دو جا را طی کند.) گفتم: خدا پدرت را رحمت کند. پس همین رفتارهای ما و دعاهای ما و اصرار و جدیّت در طلب که از حوادث عجیبه شده است، شاید از اسباب و مقدّرات الهی باشد؛ چه اینکه خطورات و تمایلات نفسانی غالباً از تحت اختیار خارج است. گر خدا خواهد که غفّاری کند میل بنده جانب زاری کند خلاصه؛ اصرار در دعا و طلب از خداوند، از جمله اسباب بعضی از مقدّرات است که دور را نزدیک و نزدیک را به ظهور رساند و مانع را بردارد و شرایط وجود را حاصل سازد . و خود الحاح و اصرار در دعا نیز از مستحبّات است، که اگر تأثیری در آن مطلوب (خواسته) نکند، لااقلّ موجب ثواب خواهد بود.☺️ جناب ملائکه قدری از زمختی، بازتر و از ترشی، شیرین‌تر و از تیرگی، روشن‌تر گردیده و رفیق شد. خواهی، نخواهی گفت: «لیکن، اخبار غیبی و الهامات و خطورات رحمانی به بندگان، توسّط ملائکه باشد و بدون این صورت نگیرد؛ چون طفره، محال است و ما از این اخطار و حادثه بی‌خبریم.😕 گفتم: علاوه بر اینکه آیات آخر سوره بقره، بدون واسطه‌ی جبرئیل‌تان بود، آیا شما مافوق دارید یا نه؟🤔 گفت: بلی زیاد، که درجات آنان بر ما معلوم نیست. گفتم: این خطورات ماها، شاید به‌وسیله مافوق شما باشد. علاوه بر اینها، ما از دوستان اهلبیت پیغمبریم و الاّ در این مقام قُرب، راه و جا نداشتیم و از لوازم دوستی، یاری کردن عاشق است معشوق خود را به هرچه ممکن باشد ولو به زبان دعا؛ پس چه ایرادی با ما دارید؟!🤨 می‌گویید چرا آن را دوست دارید و یا اینکه چرا به لوازم دوستی عمل می‌نمایید؟!😕 و در این هنگام که لا جواب (بدون جواب) ماندند گفتم: 👈 علت این بلند پروازی‌های شما، همان تجرّد شما است؛ (تجرّد نسبی منظور است که فرشتگان دارند، و الاّ مجرّد مطلق، فقط ذات اقدس متعال می‌باشد.) چنانکه ما هم اگر به آن تجرّد اوّل باقی بودیم و به موادّ تُرابی(خاکی) تعلّق نمی‌گرفتیم چنین بودیم؛ بلکه مدّعی الوهیت (خدایی) هم می‌شدیم، چنانکه صادق آل محمّد(ص) می‌فرماید. ولی به‌طور یقین تصدیق بفرمایید که هر مجرّدی دانا و بالاتر از مادّی نیست. نه هر که طرف کُلَه، کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آئین قیصری داند👌 🍃هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست نه هر که سر نتراشد قلندری داند 🆔 @barzakhe 💀🔥🔥👹🔥🔥💀
📛😳📃😢📛 تا آنکه رسیدیم در گردش خود، به روی تلّی(تپه‌ای) که صد قدمی از اردوگاه دور بود. از روی آن تلّ، نظر کردیم، دیدیم در اُفُق مشرقی، سراسر اُفُق را ابر سیاه متراکمی فراگرفته است و از آن ابر، برق و تیر شهاب‌ها، به اشکال مختلف و حرکات متشتّت (پراکنده)، چنان ریزش دارد که گویا اُفُق یکپارچه آتش شده است و غرّش‌های سختی از آن ابر، به گوش ما می‌رسید.😮 آقای ملائکه که نظرش به آن مأموریت واویلا افتاد، گفت: «لا حول و لا قوّة الاَّ باللَّه.»😯 گفتم: در آنجا چه خبر است؟😧 گفت: آن هوای برهوت است و آن ریزش تیر شهاب‌ها که به‌صورت نیزه و شمشیر و خنجر و عمود است، بر دشمنان آل محمّد ریزش دارد و آنها، صورت لعن‌هایی است که مؤمنین بر آنها می‌کنند . والاّ اصل عذاب و انتقام الهی در زمین است که مانند کوره حدّادان (آهنگران)، سُرخ و در تابش است، با آن گزنده و درّندگان آتشینی که در آنجا موجود است و نهرهایی که از مس گداخته در آنجا در جریان است. و ما می‌دیدیم که آن تیر شهاب‌ها، به هریک از آنها که اصابت می‌کرد، از ابدان آنها می‌گذشت و به دیگران اصابت می‌نمود و همینطور تا آخر؛ و اگر احیاناً به زمین می‌خورد، دوباره بلند شده، به چند نفر دیگر اصابت می‌کرد و اگر کسی از مقابل آنها فرار می‌کرد، آن شهاب او را تعقیب می‌نمود؛ کانّه هدف خود را می‌شناخت و شعور داشت. همچنان که آمده: 🌟«وَ اِنَّ الدَّارَ الْاخِرَةَ لَهِی الْحَیوانُ؛ این زندگی چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است. / سوره عنکبوت، 64» آن آدمها دیده می‌شدند که بی‌اختیار بلند می‌شوند و به زمین می‌خورند؛ مانند دانه‌های اسپند در تاوه (تابه) داغ که به یک جا قرار و آرام نداشتند و ناله و فریاد آنها مانند صدای سگ به گوش ما می‌رسید و این منظره، بسی موجب مسرّت و چشم روشنی من شده بود. 🙂 اعلان دادیم که خیمه مرا بر روی همین تلّ بزنند و تمام اردو نیز خیمه‌های خود را در اطراف این تلّ بزنند و تماشای این منظره خوشایند را بنمایند که خوب، مسرّت آور است. همگی آمدند و خوشحال ‌شدند و اظهار شادمانی می‌نمودند و کف می‌زدند و هلهله می‌کردند. 🌟 «فَرِحینَ بِما اتیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است خوشحالند. / سوره آل عمران،170» و چون آقای ملائکه فرمودند که این تیر شهاب‌هایی که بر دشمنان ریزش دارد، اثر لعن‌های مؤمنین است، به لشگر امر نمودیم که لعن نمایند دشمنان اهلبیت را و خودِ مخلص، برای تذکار و تعلیم، جلو افتادم و گفتم: «اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَم حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِک اَللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَینَ وَ شایعَتْ وَ بایعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً؛ پروردگارا! لعنت کن اوّل ظالمی که در حقّ محمّد و آل محمّد(ع) ظلم نمود و همچنین بر آخرین کسی که از آن ظالمان، در ظلم و ستمشان پیروی کرد. پروردگارا! لعنت کن گروههایی را که با حسین (ع) جنگ کردند و لعنت کن بر آنانکه در کشتن او مشایعت نموده و پیمان بستند و از آن پیروی نمودند. پروردگارا! همه آنان را لعنت نما.» و نیز خواندم: «اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِی وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اَللَّهُمَّ الْعَنْ یزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیدَاللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبی سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ اِلی یوْمِ الْقِیمَةِ؛ پروردگارا! لعن مرا مخصوص اوّلین ظالم گردان و ابتدا اوّلی را گرفتار لعنت خود کن و آنگاه دوّمی و سوّمی و چهارمی را لعنت نما و یزید را که پنجمین آنهاست لعنت کن و لعنت کن عبیداللَّه بن زیاد و پسر مرجانه و عمر بن سعد و شمر و آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان را تا روز قیامت.» و تمام لشگر در صف ایستاده، به این دو نوع لعن مشغول شدند و صداها را به لعن بلند می‌نمودند و دیده می‌شد در ساحت برهوت که به آن تیر شهاب‌ها، میلیون میلیون افزوده شد و دود و غبار، فضا و عرصه آنجا را تیره و تار نمود و چنان شدّت نمود که اگر شهاب به یکی اصابت می‌نمود، بلند می‌شد از زمین و در بین، شهاب‌هایی به او اصابت می‌نمود. از اصابت یکی به طرف مشرق و از دیگری به طرف مغرب و از سوّم به شمال و از چهارم به جنوب و گاهی به فوق و گاه به تحت، همچون گویی در بین چوگان‌های مختلف، حیران و سرگردان و در میان فضا می‌بود؛ تا پس از مدّتی به زمین می‌رسید.👌 🆔 @barzakhe 💀🔥🔥👹🔥🔥💀
📛😳📃😢📛 ☺️و از شدّت شوق، لشگر بر اوراد (ذکرهای زبانی) و لعن می‌افزود، تا به حدّی که دهان‌ها، خشک و زبان‌ها، کند می‌گردید. و بدن‌های آنان (یعنی جهنّمیان) کباب می‌شد و همچون پنجره، سوراخ سوراخ شده و با این همه، آتش دل بهشتیان ساکن نمی‌شد و چشم روشن نمی‌شدند (خوشحال نمی‌شدند)؛ 👌چه اینکه بالاترین درجه‌ی انتقام و آرامی و خنک شدن دلِ مظلوم، به مُردن ظالم و بیرون شدن از دار هستی بود؛ چنانکه در دنیا، خنک شدن دل مظلوم، بیرون کردن ظالم از صفحه دنیا بود، که در نظر نیست گردد و مردن و نیست شدن از عالم آخرت شاید ممکن نباشد؛ چه حیات آنجا ذاتی است ولو بدن آنها کباب و سوراخ گردد، چنانچه فرموده است: 🌟 «وَاِنَّ الدَّارَ الْاخِرَةَ لَهِی الْحَیوانُ؛ این زندگی چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است. / سوره عنکبوت، 64» و «کلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیرَها؛ هرگاه پوست‌های تنشان در آن بریان گردد و بسوزد، پوست‌های دیگری بجای آن قرارمی دهیم./ سوره نساء، 56» با رؤسای افواج که هفت نفر بودیم، با هفت نفر رؤسای ملائکه، در خیمه من جمع شدیم و بنای مشورت نهادیم که چه کنیم، که انتقام کلّی حاصل شود و دل‌ها از جوش و خروش، ساکن و آرام گیرد و با این محاربه (جنگ) معنوی که پیش گرفته‌ایم دلها خنک شود. و علاوه بر این، دل امام زمان که قلب عالَم💚 اِمکان است در جوش و خروش و پُر از اندوه و حزن است و شیعیان که پروانه آن شمع، و شاخ و برگ آن درختند نیز از غصّه و حزن بیرون نروند که: 🌟 «شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا؛ شیعیان ما را از باقی مانده طینت ما خلق شده اند و خلقت آنها با آب ولایت ما عجین شده است. آنها به هنگام خوشحالی ما، خوشحال و در حزن و اندوه ما، محزون و اندوهناک هستند.😔 [حدیث از امام صادق علیه‌السلام]» بعضی گفتند: خوب است وارد برهوت شده، با اسلحه سرد، آنها را قطعه قطعه کنیم ولو نمیرند، چون به دست خود زده‌ایم، شاید دل‌مان خنک شود. آقای ملائکه گفت: به یقین معلوم است که آن عذابی که دارند، اشدّ (سخت‌تر) از کشتار شما است. علاوه بر این، اجازه دخول در برهوت برای شما نیامده است. 👈دیگری گفت: علاوه بر این، با داخل شدن ما در برهوت، عذاب از آنها برداشته می‌شود؛ زیرا چنانکه مؤمن از آتش جهنّم ترسان است، آتش بیش از او از مؤمن ترسان است؛ پس ورود ما در برهوت برای عذاب کردن آنان، باعث رفع عذاب ازآن‌ها است و این نقض غرض (خلاف مقصود) است.🤔 من گفتم: سبب و باعث جوش و جگر خونی ما، جوش و خروش و اندوهگینی امام زمان است، تا دل او خنک و خالی نگردد، محال است که از ما خنک شود؛ چون دل شیعه، پابند دل اوست. باید فکری نمود که او را از انتظار بیرون نمود و این، به غیر از دعا و التماس از خدا که اِذن خروج به او بدهد، چاره‌ای ندارد. ما با جدّیت تمام، از چاره سازِ بیچارگان بخواهیم که درد ما را چاره کند. همه این رأی را پسندیدند، به جز ملائکه که سکوت نمودند.😐 🆔 @barzakhe 💀🔥🔥👹🔥🔥💀
📛😳📃😢📛 در این هنگام جمعی از لشگر آمدند (و گفتند) که: دل‌های ما بدون استفاده و بکاربردن شمشیر و نیزه خنک نمی‌شود.🤔 گفتم: بروید همه را اعلام کنید که در صف شوند رو به طرف بیت المعمور، که باید از خدا تعجیل ظهور را بخواهیم، که دردهای ما به ظهور دوا شود و رأی اهل حلّ و عقد بر این قرار گرفته است و دعای فرج در آخر الزّمان از افضل دعاها است.🙏 ▫️خودمان هم برخاستیم رفتیم جلوی صف‌ها ایستاده و دست‌های گدایی را بلند نموده و خواندیم: 🌟اَللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْکشَفَ الْغِطاءُ وَ ضاقَتِ الْاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّماءُ (پروردگارا! بلا بزرگ شد، مخفی ها آشکار شد، پرده ها کنار رفت، زمین تنگ گردید و آسمان از نزول رحمتش دریغ نمود.) و از اراضی، دل‌های مؤمنین را اراده کردیم و از سماء، درگاه حضرت اِله را قصد نمودیم، نسبت به مقصودی که داشتیم چون در آن عالمی که ما بودیم، غیر از این نمی‌شد. 🌟وَ اِلَیک یا رَبِّ الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِدَّةِ وَ الرَّخاءِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اُولِی الْاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَینا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا وَ عَنْهُمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ مِنْ ذلِک. (و شکایتها بسوی تو آورده می‌شود و اُمید و تکیه گاه ما در هر شدّت و راحتی به تو است، خدایا! درود فرست بر محمّد و آل محمّد که صاحب امر هستند، کسانی که اطاعت از آنها را بر ما واجب کردی و بدین ترتیب، منزلت و مقام آنها را به ما شناساندی، پس برای ما و آنان، فرج و گشایش سریع و عاجل مانند چشم برهم زدنی و یا از آن هم زودتر و نزدیکتر، کرَم فرما!) 🌟یا مُحَمَّدُ یا عَلی یا عَلیُ یا مُحَمَّدُ اُنْصُرانی فَإِنَّکما ناصِرای، وَاکفِیانی فَاِنَّکما کافِیای، یا مَوْلای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْغَوث اَلْغَوث اَلْغَوث اَلْعَجَل اَلْعَجَل اَلْعَجَل اَلْوَفا اَلْوَفا الوفا. (ای محمّد! ای علی! ای علی! ای محمّد! مرا نصرت کنید، بدرستی که شما نصرت کننده من هستید. و مرا کفایت نمایید، بدرستی که شما کفایت کننده من هستید. ای مولای من! ای صاحب زمان! به فریاد رس! به فریاد رس! به فریاد رس! خیلی زود! خیلی زود! خیلی زود! وفا نما! وفا نما! وفا نما!) ▫️و اضافه نمودیم: 🌟«اَللَّهُمَّ اَخْرِجْنی مِنْ قَبْری مُؤْتَزِراً کفَنی، شاهِراً سَیفی، مُجَرَّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَالْبادی؛ خدایا! مرا از قبر خارج کن در حالی که کفن به کمر بسته ام و شمشیر کشیده و نیزه بلند کرده ام تا دعوتِ دعوت کننده را در شهر و صحرا اجابت نمایم.» صفوف را به حال دعا، ترک نمودیم. چند نفری به تلفن‌خانه، که در لوح آنجا بود رفتیم تا صور‌ت‌های گفتگوی ملأ أعلی را ببینیم و بشنویم؛ و بدانیم که پیغمبر و علی و اولادش در چه حالند. ☺️دیدیم که پیغمبر (ص) و علی (ع) و اهل بیتشان نیز در صف شده‌اند و دست‌ها به دعای فرج، بلند است و پشت سر آنها، صفوف انبیا و مُرسلین و کرّوبین و ملائکه مقرّب، همه به دعا ایستاده‌اند که حدّ و حصر ندارد، و فهمیدیم کمیسیون شور ما و بالأخره اتّحاد آلام و دردهای ما بر دعای فرج نیز، اشاره باطنی ملأ أعلی بوده که .. جنبش این سایه، از آن شاخ گُل است.🙏 🆔 @barzakhe 💀🔥🔥👹🔥🔥💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📛😳📃😢📛 🤔گفتم: حتماً در صفحه‌ی دنیا تأثیر نموده .. ▫️چون نظر نمودیم، دیدیم حضرت حجّت نیز با خواصّ اصحابش، در سر کوهی، دست به دعا بلند نموده اند و درشهرها و بلاد اسلام، در مساجد و غیره، مجامع مؤمنین کم یا زیاد منعقد شده، مشغول دعا و ختم «أَمَّنْ یجیبُ الْمُضْطَرَّ ..»اند. 🙏🙏 در صحراها؛ جوخه جوخه، از حیوانات درنده و چرنده و پرنده اجتماعاتی دارند و هریک به زبان خود از طول انتظار فرج، ناله می‌کنند. پس از دیدن این مناظر، اُمیدواریِ کلّی به رسیدن مقصود و حصول فرج حاصل شد. به تلفن‌چی سفارش شد چنانچه بشارتی رسید، اطّلاع دهد. برگشتیم به نزد صفوف دعا. دیدیم حال انقلابی بر این بیچاره‌ها رُخ داده، بعضی به حال گریه، با لب‌های خشکیده، دست به دعا برداشته، حیرت‌زده ایستاده، بعضی جامه بر تن چاک زده و بی‌خود افتاده.😞 گفتم: برخیزید و هوشیار شوید که اُمیدواری حاصل شد. سپس ما را به تلفن‌خانه خواستند. رفتیم گوشی را گرفته، که از طرف دنیا و خانه‌ی کعبه صدای جان‌فزا و دلخراش امام زمان بلند است: 🌟«أَلا یا اَهلَ العَالَم! أنَا الإمَام المُنتَظَر! ألا وَ اِنّ جَدّیَ الحُسین قُتلَ عَطشَاناً؛ 🌟 ای مردم عالم! من امام منتظر هستم! ای مردم عالم! جدّم حسین (ع) تشنه و عطشان به قتل رساندند.» برگشتیم به اردوگاه و شنیدم که رسول خدا (ص) فرمود: 🌟 «هر کس دوست دارد در رکاب فرزندم، از دشمنان انتقام بگیرد، با همان شمشیرهای برهنه که در دست دارند رجعت کنند (برگردند) و سر از قبور خود برآرند.» 🌟«وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ و بگو: حقّ آمد و باطل نابود شد. بدرستی که باطل نابود شدنی است. / سوره اسراء،81» 🍃به گوش هوش ز هاتف نگر چه مژده رسید😍 🍃شب فراق گذشت و نسیم وصل دمید 🍃به بوتراب خبر آمد، ای غبارآلود 🍃ظهور جان جهان شد، جهانی همی آسود 🌟«وَ قَد مَضَت جَوْلَةُ الْبَاطِلِ وَ طَلَعَت دَوْلَةُ الْحَقّ؛ به تحقیق دوره جولانِ باطل، تمام شد و دولت حقّ، طلوع کردید.»👌 📒 پایان کتاب ، تألیف مرحوم آیت الله آقانجفی_قوچانی 📝 همانطور که در آغاز درج کتاب در کانال گفته شد، 🔻رهبر معظم انقلاب فرموده بودند: «مرحوم مطهری معتقد بودند، مرحوم آقا نجفی را از روی خیالات ننوشته بلکه از روی مکاشفه نوشته .. » منبع این نقل: مصاحبه با دکتر حداد عادل (کتاب خاطرات و حکایتها از رهبر معظم انقلاب، جلد دوم، موسسه‏ فرهنگی قدر و ولایت) ▫️مکاشفه به حالی گفته می‌شود که برای اولیا و عرفای راستین پیش می‌آید که از بدن مادی خود جدا شده و و خود مطلبی را تجربه می‌کنند. .....................پایان............................ 🆔 @barzakhe 💀🔥🔥👹🔥🔥💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅🔆 بسم الله الرحمن الرحیم 🔅🔆 ✋سلام و ارادت! خبر دارید دیگه ⁉️ 🔻 هیأت راه انداختن 🔺 ✅یک هیأت در تراز انقلاب اسلامی 🔸 🔸 🔸فرازهایی از نظرات و سخنان به روز 🔸سخنرانی با محتوای ( تطبیق تاریخ معاصر و دوران حکومت امیرمنان ) توسط استاد 🔸مدح و روضه ی اهلبیت علیهم‌السلام و ... 🔰ان شاءالله دست زن و بچه مون رو بگیریم و رفقامون رو هم خبر کنیم تا هیاتی در شان و منزلت امیرمومنان و موجب آرامش دل بقیه الله باشیم . : هرهفته دوشنبه ها ساعت ۱۹ : مصلی بزرگ ⬅️شما هم میتوانید با ارسال این خبر در تعظیم شعائر شریک شوید . ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalagheiha ┗━━━🍂━