eitaa logo
‹ نــور | 🇵🇸 𝒏𝒐𝒐𝒐𝒓 ›
118 دنبال‌کننده
353 عکس
477 ویدیو
39 فایل
﷽ • آنچه‌از‌دل‌بر‌آید‌بر‌دل‌نشیند‌' . دختر؎ از دیار جنوب☀️' یک دهه هشتــ⁸⁰ــاد؎ッ گاهے نویسنده ، گاهے تحلیلگر ، گاهے ادیتور ، گاهے هم شاعر🌱 می‌شنوم🙂⇜ https://harfeto.timefriend.net/17249629585499 __ – از عضویت آقایان راضی نیستیم!
مشاهده در ایتا
دانلود
یه خانواده برزیلی رفتن قطر، هر شش نفر مسلمون شدن جام جهانی ڪه نیست، راهیان نوره😁 🤍 🏆 😂 « نور🌱 | nooor2 »
✅ چرا باید خجالت بکشم ؟ #‍ ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺭﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻠﺸﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .چرا ﺍﺯﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻠﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ....! . #‍ ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ اَﺑﺮﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﻨﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺑﺼﻮﺭﺗﺸﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ نمے کشند. ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﻭ ﺭﯾﺶ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...! #‍ ﻭﻗﺘﯽ عده ای ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﯾﻨﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺠﺎﻟﺖ نمے کشند . ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﺑﺪﻧﻢ ﻭ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺣﺠﺎﺏ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...! #‍ ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﭘﯿﺸﮕﺎﻥ ﻓﺎﺳﺪ ﻏﺮﺑﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ . ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻭﻯ ﺍﺯ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﻡ ﻭ امامان معصومم ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...! بعضی از ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﮔﻔﺘﻦ ﻫﺮ ﺧﺰﻋﺒﻼﺗﯽ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ . ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ و خواندن احادیث اهل بیت ع ﺩﺭﺟﻤﻊ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...! . # ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺎﻫﻼﻥ ﺍﺯ ﺁﯾﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﻭ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺠﻮﺳﯿﺖ ﻭتفکر بظاهر روشن فکرانه ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯﺍﺳﻼﻡ ﭘﺎﮎ ﺧﺠﺎﻟﺖ بکنم؟ ...! #‍ ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ و با هم در پارک آب بازی می کنند!!! ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺳﺮﺧﻮﯾﺶ ﺟﻠﻮﯼ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...! # ﻭﻗﺘﯽ عده ای ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻓﺎﺳﺪ ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺩﯾﻦ ﭘﺎﮐﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...! . # ﺍﯼ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﺸﺮ ﺑﺪﯼ ﻫﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ چرا ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﭘﺎﮐﯽ ﻫﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﯿﻢ؟ ....! ✅ شما که خجالت نمی کشید؟!! « نور🌱 | nooor2 »
هدایت شده از شیطان🍎
‏از نمازی که خوندی تا نماز بعد میتونی به من نه بگی؟ میدونم که نمیتونی. پس، امتحانم نکن. ضایع میشی :)
آبجیا . . مثل ِ همیشه چندتا "الهی به رقیه" میگید کارمون راه بیفته؟! 💔
قربون دلای پاک و دعاهاتون❤️ یِ حمد شفا هم واسه بیمارا میخونین؟!
بچہ‌ها؎فاطمه... بچھـٰاۍمادرهستید؟! قصه‌یہ‌جوون‌یادتونه؟! اگہ‌قبلاگوش‌داد؎ڪه‌دمت‌گرم اگہ‌ن...ڪہ‌گوش‌ڪن(: این‌بخش‌ومحفل‌واونایۍڪه میگن‌مادرمارونمیخره...ماروسیاهیم‌حتما گوش بدن... یہ‌عالمۍبودتوایران بہ‌اسم‌آقا؎راشد...قبل‌ازانقلاب.. ایشون‌خیلۍبزرگواربودن اهل‌دین و ... هیچ‌وقٺ‌سرمنبرحرف‌ناحق‌نمیزدن همیشہ‌وقتۍسخنرانۍ‌میڪردن تایہ‌مطلبۍقطعۍنبودنمۍاومدن‌راجبش‌حرف بزنن شب‌ها؎جمعه این‌آقا؎راشدتورادیو؎تھران‌سخنرانۍ میڪرد ایشون یہ‌شب‌تورادیو یہ‌داستانیوتعریف‌میڪنه میگفت‌یڪۍازرفقا؎من تودادگستر‌؎مشھدڪارمیڪردع یڪۍازقاضۍها؎بزرگ‌مشھدبود یہ‌شب‌توعالم‌رویا خواب‌حضرت‌مادࢪوایشون‌میبینه...! میگہ‌حضرت‌زهراتوعالم‌خواب نگاه‌ڪردبہ‌من بااون‌شڪوه‌وعظمٺ‌باصلابٺ گفت‌قاتل‌وآزادڪن! مادࢪبہ‌ایشون اسم‌وشماره‌پرونده‌اون‌قاتل‌وداد وباتحڪم‌بازتڪرارڪردن‌ڪه‌این قاتل‌ورهاش‌ڪن اززندان...آزادش‌ڪن ازخواب‌میپره تموم‌تنش‌مۍلرزه صدا؎محڪم‌حضرت‌هنوزتوگوشش‌بودع ایشون‌میره‌زندان واسم‌و شماره‌پرونده‌ا؎ڪه‌حضرت مادربهشون داده‌بودومیگردع‌دنبالش مۍبینہ به‌‌به‌چہ‌پرونده‌؎قَطور؎... هرنوع‌جرم‌بگۍاین‌آقاڪرده‌بود ڪوچیڪترین‌جرمش قتل‌بود ازدزد؎گرفتع‌تاقتل‌وشربودن‌و.. هرخلافۍڪه‌بگۍ! اینارومیبینہ‌ باخودش‌میگہ‌من‌چجور‌؎این‌ونجات‌بدم این‌همه‌خطاوجرم‌ڪردع! صدامیزنہ‌میگہ‌بیارینش‌اینجا اون‌قاتل‌ومیارن‌پیشش بھش‌میگہ توقتل‌ڪرد؎؟! قاتل‌میگه‌بله میگه‌تودزد؎ڪرد؎؟قاتل‌میگہ‌بلع هرجرمۍڪہ‌نام‌میبره‌رو قاتل‌تاییدمیڪنه‌ومیگہ‌بلع‌من‌این‌ڪاروڪردم بھش‌میگہ جریان‌قتل‌وتعریف‌ڪن‌بگوچیشده قاتل‌تعریف‌میڪنه‌میگه آقامن‌ازبچہ‌گۍدزد؎میڪردم سہ‌تارفیق‌بودیم یڪۍازیڪۍبدتر ڪارمون‌دزد؎ومزاحمت‌براناموس‌مردم‌بود ڪارمون‌دخترباز؎بود یہ‌روز میریم‌جلو؎یہ‌مدرسه‌دخترونه یہ‌دختریوبہ‌زورسوارماشین‌میڪنیم... دوتادوستم‌چاقومیزارن‌گردنش‌وتھدیدش‌میڪنن ڪہ‌اگہ‌دادبزنۍمیڪشیمت... دخترپونزده‌شونزده‌سال‌داشت نزدیڪ‌غروب‌بودهواتاریڪ‌تاریڪ بردنش‌خارج‌ازشهر برا؎گناه! پیاده‌ش‌ڪردیم دیدم‌دختره‌هی‌گریه‌میڪنہ هۍ‌مۍلرزه همہ‌مونونگاه‌ڪرد یهوروڪردسمت‌من گفت‌من‌سیدم...من‌دختر‌فاطمہ‌ی‌زهرام! بہ‌حرمت‌مادرم‌نزارآلوده‌بشم قاتل‌میگہ تااسم‌حضرت‌وشنیدم تموم‌تنم‌لرزید انگار‌یڪۍ‌باپتڪ‌زدتوسرم غیرتۍشدم... حالااصلان‌حضرت‌زهرارودیده‌بود ن‌هیچۍ فقط‌اسمشوشنیده‌بودا... رومیڪنم‌سمت‌اون‌دوتارفیقم‌میگم بااین‌دخترڪارۍنداشته‌باشین ازاین‌لحظہ‌بہ‌بعد نزدیڪ‌این‌دختر‌بشیدمثل‌این‌مۍمونہ‌ڪہ نزدیڪ‌خواهرمن‌بشید! اون‌دوتاگفتن باباتوهم‌ولش‌ڪن یہ‌دخترخوشگل‌گیرمون‌اومده حالاخشڪ‌مذهب‌بازیت‌گل‌ڪرده! گفتم‌ن دست‌بهش‌نمیزنید عصبانۍ‌شدن‌اومدن‌سمتم دیدم‌دارن‌میرن‌طرف‌اون‌دختر بلافاصله‌چاقو‌وڪردم‌تو‌شکمش اون‌یڪیشون‌اومد بازم‌چاقووزدم‌بهش خودش‌هم‌مجروح‌میشہ‌ها... تعریف‌میڪنہ‌میگہ انقداون‌لحظہ‌زوروتوان‌ام‌زیادشده‌بودو غیرتۍ‌شده‌بودم‌ڪ‌انگاراون‌دختروحضرت‌زهرامۍدیدم ونمیخواستم‌ڪسۍ‌بهش‌دست‌بزنہ... اون‌دوتامۍ‌میرن واین‌آقامیشہ‌قاتلشون..(: خلاصہ میگہ‌اون‌دختر‌وسوارماشین‌ڪردم رسوندمش‌خونہ‌شون ایشون‌تاقصہ‌رومیشنوه شونہ‌هاش‌مۍلرزه میگہ‌پس‌حضرت‌زهرا‌بہ‌خاطرهمین‌اومد سفارششوبہ‌من‌ڪردوباتحڪم‌بہ‌من‌گفت نجاتش‌بدم... فرداش‌قراربوداعدامش‌ڪنن دادگاه‌تشڪیل‌میده پرونده‌رومیبرع‌پیش‌قاضیہ‌اصلۍ اون‌خوابوتعریف‌میڪنہ... قاضۍتامیشنوه‌داستانو تموم‌شونہ‌هاش‌مۍلرزه میگہ‌فعلااعدام‌منحل‌میشہ و نبایداعدام‌شہ‌این‌شخص پرونده‌رومیدن‌تهران پرونده‌ی‌جدیدتشڪیل‌میشہ اون‌دخترپونزده‌سالہ‌روهم‌میارن... خلاصہ‌ی‌باردیگہ بازجویۍواعترافات‌شروع‌میشہ دختر‌ه‌هم‌میادشهادت‌میده‌ڪہ‌حرفای‌این مرددرسته قسم‌بہ‌چادرت... دیگہ‌گنا‌ه‌نمیڪنم...گریہ‌میڪنہ‌میگہ‌ها(: دیگہ‌یہ‌نگاه‌چپ‌بہ‌ناموس‌مردم‌نمیڪنم(:💔 حکم‌اعدامش‌لغومیشہ وقاضۍمیگہ‌این‌آقابہ‌خاطرحفظ‌ناموس آدم کشته حضرت‌زهرا‌شفاعتش‌کرده... آزاده... میرن‌بهش‌خبر‌میدن تا میشنوه تموم‌شونہ‌هاش‌مۍلرزه سجده‌میڪنہ‌روزمین بلنددادمیزنہ‌توزندان میگہ یازهرا..مادر قسم‌میخورم‌بہ‌عصمت... فهمیدۍ‌چیشد‌دیگہ‌ن؟! اصل‌قصہ‌رو‌گرفتۍ؟! باباطرف‌قاتل‌بوده.. ڪارش‌دختربازۍ‌بوده... دلہ‌دزدۍمیکرده... ازجیب‌این‌واون‌میزده... بازارۍ‌هامیشنون‌این‌قصہ‌رو ... یڪۍمیگہ من‌یہ‌مغازه‌دارم‌بگین‌بهش‌بیادڪارڪنہ مغازه‌روبہ‌نامش‌میڪنم یڪۍدیگہ‌ازاونامیگہ من‌دخترمومیدم‌بهش آخ‌مادر... یہ‌شب...یہ‌نگاه‌ڪن‌بہ‌من همہ‌ی‌زندگیمومیخری(:💔 بعدتوچۍمیگۍ؟! میگۍ ن...من‌رو‌سیاهم‌من‌گناهڪارم مادر‌نگام‌نمیڪنہ.. حتۍرغبت‌نمیڪنۍ برۍصداش‌ڪنۍ... حتۍدوس‌ندارۍبهش‌بگۍمادر(: فقط‌بلدۍ‌بگۍ‌حضرت‌زهرا... آخہ‌ڪۍمامانشوبہ‌اسم‌صدامیڪنہ؟! ڪۍمامانشوبہ‌فامیلیش‌صدامیڪنہ؟ بچہ‌ها دختراوپسراۍحضرت‌زهرا... بچہ‌هاۍمادرامام‌حسین... بہ‌ولله رفاقت‌بامادرخیلۍقشنگہ(:💔 رفیق‌بشین‌بامادر(: نگین‌روسیاهم‌نگاهم‌نمیڪنہ... نگین‌بدم...منونمیخره(:💔 دیگہ‌هرچہ‌قدرروسیاه‌باشۍ قتل‌ڪ‌نڪردۍ...ڪردۍ؟!
‹ نــور | 🇵🇸 𝒏𝒐𝒐𝒐𝒓 ›
بچہ‌ها؎فاطمه... بچھـٰاۍمادرهستید؟! قصه‌یہ‌جوون‌یادتونه؟! اگہ‌قبلاگوش‌داد؎ڪه‌دمت‌گرم اگہ‌ن...ڪہ‌گوش‌ڪ
هرچہ‌قدربدباشی... مشروب‌نخوردۍوزنانڪردۍڪہ ڪردۍ؟! یہ‌شب...فقط‌یہ‌شب جورۍ‌نگاه‌کرد‌اون‌مردو ... ڪہ‌ڪل‌زندگیشوخرید(:💔 حواست‌هست‌چۍمیگم‌دیگه؟ مگہ‌نگفتۍحالت‌بده؟ مگہ‌نگفتۍ‌غم‌دارۍ مگہ‌نگفتۍخدایابسمہ‌مگہ‌من‌چن‌سالمہ(: مگہ‌نگفتۍدلت‌تنگہ؟ بابابسم‌الله‌دیگہ... بشین‌یہ‌گوشہ... بگومادر... اومدم‌دخترت‌بشم اومدم‌پسرت‌بشم(: امشب‌من‌بہ‌مادرگفتم... بازم‌گفتم... مادردورت‌بگردم من‌بدما...من‌روسیاهما.... ولی‌بہ‌امام‌حسین...دوست دارم(:💔 اصن‌نگام‌نڪن... ولۍنڪنہ‌دوسم‌نداشتہ‌باشۍ(: نڪنہ‌نڪنہ‌یہ‌روزجوابموند؎؟ امتحان‌ڪن‌دخترمادر(: یہ‌بارصداش‌ڪرد؎؟ ازتہ‌قلبت...؟ ازتہ‌قلب ینۍبگۍتومادرمۍ(: ازتہ‌قلب... ینۍ‌بگۍمحتاج‌نگاهتم‌اماه(:💔 مادر.. مادر اومدم‌نگام‌ڪنی(: التماس دعا 💔✋🏻 « نور🌱 | nooor2 »
دنیا رو به فساد و تباهی میرود. نه به خاطر خطای خطاکاران. بلکه، به خاطر سکوت درستکاران. ❤️ ✨ - سکوت میتونه یک جنایت باشه🛑 « نور🌱 | nooor2 »
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم... ✨ 🤍 « نور🌱 | nooor2 »