eitaa logo
🕋 ⚘ مُحَمَّد رحمة للعالمین ⚘⚘⚘
455 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
57 فایل
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ اللهم صل علی مُحَمَّد وآل مُحَمَّدو عجل فرجهم سلام قران وسخنان اهل بیت بهار دلها افتاده باز کار به دست کریم ها ما را نوشته اند گدا از قدیم ها نشر حلال
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حدیث نور
باطن عالم ، بر محمد و آل محمد است . 👤 علامه طباطبایی رضوان الله علیه @hadisenoor_ir
هدایت شده از حدیث نور
🌷امیرالمؤمنین علی(ع): محبوب‌ترین مومن نزد خداوند کسی است که مومن فقیری را در تنگدستی و گذارن زندگی یاری رساند. 📚تحف العقول،ص۳۷۶ @hadisenoor_ir
هدایت شده از حدیث نور
💠 پاداش تقوا 🌷رسول خدا(ص): هر انسانی که بتواند کار حرامی انجام دهد و آن را از ترس خداوند فروگذارد، خداوند پیش از آخرت در همین دنیا بهتر از آن را به وی عوض می‌دهد. 📚ميزان الحكمه،ج۳،ص۴۴ @hadisenoor_ir
هدایت شده از حدیث نور
💠 صدقه 🌷 رسول خدا (ص) : سوگند میخورم که هیچ گاه مال انسان با کم نخواهد شد ، پس صدقه بدهید و نترسید 📚 مستدرک ، ج ۷ @hadisenoor_ir
هدایت شده از حدیث نور
🌷 حضرت زهرا (س) : بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد . 📚 کنزالعمال @hadisenoor_ir
هدایت شده از حدیث نور
ما در بین اذکار دو ذکر داریم که اینها سرآمد اذکار هستند . و آن دو عبارت از و است . این دو ذکر کاربرد گره گشایی دارند . 👤 آیت الله آقامجتبی تهرانی رحمة الله علیه @hadisenoor_ir
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ﴿۷﴾ اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده‏ ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده‏ ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد، آثار غم و اندوه در چهره شما ظاهر می‌شود و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست‏ يافتند يكسره [آن را] نابود كنند (۷) سوره ۱۷: الإسراء - جزء ۱۵ سید حسن نصرالله حفظه الله: (عملیات طوفان الاقصی از بزرگترین مصادیق آیه لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ است.) لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ [آثار غم و اندوه در چهره شما ظاهر می‌شود.]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک افسر پلیس اسرائیلی روز شنبه در جریان تظاهرات سفارت آمریکا در بیت المقدس یک کودک فلسطینی را خفه کرد و این پسر بی گناه حتی قبل از مرگش شهادت را گفت. علیرغم تلاش های متعدد گروه ها برای آپلود این ویدئو در یوتیوب، به صورت سیستمی از گوگل، فیس بوک و یوتیوب حذف شده است.لطفا این ویدئو را منتشر کنید تا برای افشای عملکرد صهیونیست ها و آمریکایی های جنایتکار این ویدئو به تمامی رسانه ها برسد. که خداوند به خاطر آنچه سزاوارشان هست لعنت کرده است.
🌟🌟 لبخند امام حسين(عليه السلام)🌟🌟 حسین بن شیخ مشکور: در عالم رؤيا ديدم در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین (عليه السلام) مشرف هستم و آن حضرت نيز در آنجا تشريف دارند. در اين اثناء يک نفر جوان عربِ دهاتي وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام کرد و حضرت نيز با لبخند جوابش دادند. فرداي آن شب که شب جمعه بود، به حرم مطهر امام حسين (عليه السلام) مشرف شدم و در گوشة حرم توقف کردم. ناگهان آن جوان عرب را که در خواب ديده بودم، وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد، با لبخند به آن حضرت سلام کرد، ولي حضرت سيدالشهداء(عليه السلام) را نديدم و مراقب آن جوان عرب بودم تا از حرم خارج شد.به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام حسین (عليه السلام) پرسيدم و تفصيل خواب خود را نيز برايش نقل کردم و سپس گفتم: چه کرده اي که امام حسین (عليه السلام) با لبخند به تو جواب مي دهند!؟ جوان گفت: من پدر و مادر پيري دارم و در چند فرسخيِ کربلا زندگي مي کنيم. شبهاي جمعه که براي زيارت مي آمدم، يک هفته پدرم را سوار بر الاغ مي کردم و مي آوردم و يک هفته هم مادرم را مي آوردم. تا اينکه شب جمعه اي نوبت پدرم بود. وقتي او را بر الاغ سوار کردم، مادرم گريه کرد و گفت: مرا هم بايد ببري، شايد تا هفتة ديگر زنده نباشم. به مادرم گفتم: امشب باران مي بارد و هوا سرد است و بردن دو نفر مشکل است، اما مادرم قبول نکرد.ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر دوش کشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم امام حسين (عليه السلام) رسانيدم. وقتی در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) را ديدم و سلام کردم. آن بزرگوار نيز به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال، هر شب جمعه که به کربلا مشرف مي شوم حضرت امام حسين (عليه السلام) را مي بينم و ايشان با تبسم جوابم را مي دهند. ( منبع: کرامات الحسینیه، جلد اول، ص۹۷ )
❤️🔷🔷🔷 پاداش خرج کردن برای امام حسین (علیه السلام) در عالم برزخ 🔷🔷🔷❤️ شیخ عبدالحسین تهرانی: وقتی میرزا نبی خان، که یکی از نزدیکان محمد شاه قاجار بود وفات کرد، شبی در خواب دیدم که گویا در باغ ها و عمارت های بهشتی گردش می کنم و کسی نیز همراه من است که منازل و قصرها را می شناسد. پس به جایی رسیدیم. آن شخص گفت: اینجا منزل نبی خان است و اگر می خواهی خودش را ببینی آنجا نشسته است. سپس به جایی اشاره کرد. وقتی به آن محل نگاه کردم، دیدم میرزا نبی خان در تالاری نشسته است.وقتی او مرا دید اشاره کرد که بیا بالا. نزد او رفتم، برخاست و سلام کرد و مرا در صدر مجلس نشانید و خودش به همان عادتی که در دنیا داشت نشست. نبی خان نگاهی کرد و گفت: ای شیخ، گویا از مقام من تعجب می کنی؟ زیرا اعمال من در دنیا خوب نبود و نتیجه ای جز عذاب دردناک نداشتم. البته این طور هم بود، اما من در طالقان معدن نمکی داشتم و هر سال درآمد آن را به نجف اشرف می فرستادم تا صرف برگزاریِ مراسم عزاداریِ حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) شود. خداوند این مکان و باغ را در عوض آن به من عطا کردند. شیخ عبدالحسین تهرانی می گوید: من از خواب بیدار شدم، در حالتی که متعجب بودم. فردای آن روز این رویا را در مجلسی بازگو کردم. یکی از فرزندان ملا مطیع طالقانی گفت: این رویای صادقه است. نبی خان در طالقان معدن نمکی داشت و هر سال درآمد آن را که نزدیک به صد تومان(دورۀ قاجاريه)بود به نجف می فرستاد و پدر من نیز مسئول خرج آن پول در راه عزاداریِ امام حسین( علیه السلام) بود. ( منبع: کتاب طوبای کربلا، ص۱۰۲ )
💫ای کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم💫 حاج ملا ابوالحسن حائری مازندرانی: بعد از رحلت حاج میرزا علی نقی طباطبایی شبی ایشان را در خواب دیدم. به او گفتم: « آرزویی هم در آنجا داری؟ » گفت: « هیچ آرزویی ندارم به غیر از اینکه افسوس می خورم که چرا هر روز زیارت عاشورا را نمی خواندم. زیرا من فقط در دهة اول محرم زیارت عاشورا را می خواندم. » ( منبع: کتاب زبده الحکایات )
🌟احترام به تربت امام حسین(علیه السلام)🌟 محدث نوری: روزى يكى از برادران من به خدمت مرحومه والده ام رسيد. مادرم ديد كه تربت امام حسين (عليه السلام) را در جيب پايين قباى خود گذاشته است. مادرم به او گفت: اين بى ادبى به تربت مقدّسه است زيرا كه در زير ران واقع می شود و می شکند. برادرم گفت: چنين است كه فرمودى و تا به حال دو مُهر شكسته ام و ليكن عهدكرد كه بعد از آن در جيب پايين نگذارد. چند روزى از اين قضيه گذشته بود که پدرم بدون آن كه از اين مطلب اطلاع داشته باشد در خواب ديد كه مولاى ما حضرت ابا عبداللّه الحسين (عليه السلام) به زيارت او تشريف آوردند و در اتاق كتابخانه نشستند و ملاطفت و مهربانى بسيار كردند و فرمودند: بخوان پسران خود را بيايند تا آنها را اكرام كنم. پس پدرم پسرها را طلبيد و با من پنج نفر بودند. پس ايستادند در مقابل آن حضرت و در نزد آن حضرت از جامه و چيزهاى ديگر بود. پس يك يك را مى خواند و چيزى از آنها به او مي داد. پس نوبت به برادر مزبور كه به تربت بى احترامى كرده بود رسيد. حضرت نظرى به او افكندند، مانند كسى كه در غضب باشد و التفات فرمود به سوى پدرم و فرمودند: اين پسر تو دو تربت از تربت هاى قبر من را در زير ران خود شكسته است. پس مثل برادران ديگر او را نخواند، بلكه به سوى او چيزى افكند و الان در ذهنم است كه گويا قاب شانۀ ترمه به او داد. پدرم بيدار شد و خواب خود را براى مادر نقل كرد و والده حكايت را براى ايشان بيان كرد. پدرم از صدق اين خواب تعجّب كرد. ( منبع: کتاب داستان های مفاتیح الجنان )