eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.4هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
587 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼۰۰۰﷽۰۰۰🌼 🇮🇷 مناسبت روزقدس🇮🇷 💬وَلَن تَرْضَي عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَي حَتَّي تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ 🔻(اى پيامبر!) هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا (آنكه تسليم خواسته آنان شوى و) از آئين آنان پيروى كنى. ◀️ ✨بعد از تغيير قبله، از مسلمانان بيشتر شد و احياناً بعضى از مسلمان ها نيز تمايل داشتند همان بيت المقدّس باشد تا بتوانند با# يهود در و زندگى كنند، از اينكه اهل كتاب با آن نمى شد ❌و انتظار آنان، پيروى از آيين آنها و نه آنان بود. ❇️ اين آيه در عين اينكه خطاب به پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله است، خطاب به در نيز هست كه و نصارى از شما نخواهند شد، مگر آنكه بى چون وچراى آنان شويد و از اصول و ارزشهاى الهى بگيريد. 💢ولى شما مسلمان ها بايد با قاطعيّت دست به سينه بزنيد ۰ 💢و بدانيد تنها راه سعادت، است نه پيروى از اين و آن. 💢دشمن، به راضى نيست. فقط با كامل و مكتب و متلاشى شدن اهداف شما مى شود. «لن ترضى عنك...» 💢 اگر مسلمانان مشاهده كردند كه از دين آنان هستند، بايد در ديندارى خود ترديد نمايند. 💢ديندارى كافرپسند، همان كفر است. «لن ترضى... حتّى تتّبع ملّتهم» 📚استاد قرائتی https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_چهارم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ✍ فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕 🌕 ☘️من از نمازم را شروع کرده بودم و با های پدر و مادرم همیشه در داشتم.کمتر روزی پیش می‌آمد که نماز صبحم شود. ☘اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم می‌شد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را همیشه می دادم. ☘ وقتی آن (؛ )یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که علیه السلام فرمودند: 🔻 چیزی که مورد قرار می گیرد است‌.اگر نماز شود بقیه قبول می شود و اگر نماز رد شود... ☘خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کارها حتی ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و نظر نکرده بودند. تازه فهمیدم که 🔻فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَهُ یعنی چی! ☘هرچی که ما اینجا کرده بودیم آنها نوشته بودند. درداخل این کتاب ، در کنار هر وجود داشت. وقتی به آن خیره می شدیم مثل به در می آمد، درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید فیلم آن می‌کردیم با تمام جزئیات. ❌یعنی در با را هم می‌دیدیم لذا نمی شد هیچ کدام از این کارها را کرد. ❌غیر از حتی های ما شده بود.آنها همه‌چیز را نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود، تمام اعمال ثبت بود. هیچ حرفی هم نمیشد زد... ☘اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم و خودم را از همین حالا در بهترین می دیدم! ☘همینطور که به صفحه اول نگاه می‌کردم و به اعمال خودم می کردم یک دفعه دیدم یکی یکی خوبم در حال شدن است!! ❌ صفحه ای که پر از اعمال خوب بود ناگهان تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز نشسته بود گفتم: چرا اینها شد؟مگه من این همه کارهای ام؟ ☘گفت:بله درسته،اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی.اعمال خوب شما به او منتقل شد. 🔥با عصبانیت گفتم چرا، چرا همه اعمال من؟؟ او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر که می فرماید: 👇 در، به پای سرعت اثر در بنده نمی رسد. ✍رفتم صفحه بعد. ☘آن روز هم پر از خوب بود،نماز اول وقت مسجد، بسیج، هیئت،رضایت پدر مادر و.. تمام اعمال خوب، مورد تایید من بود. ☘آن زمان دوران مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند،خیلی از کارهای که کرده بودم تماماً برای من یادآوری می شد،اما با تعجب به یکباره مشاهده کردم که دوباره تمام اعمال من در حال شدن است! ❗️گفتم: این دفعه چرا! من که در این روز نکردم؟ ☘جوان گفت: یکی از رفقای مذهبیت را مسخره کردی،این عمل باعث شد. سپس بدون اینکه حرفی بزند آیه ۳۹ سوره یاسین برایم یادآوری شد: 🔥 روز قیامت برای کنندگان روز بزرگی است. "یا حَسرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَاتِیهِم مِن رَسولٍ اِلّا کانوا بِهِ یَسْتَهْزِون" ☘خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل و گذاشتن بودم. با خودم گفتم اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من ...! ✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰ https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_پنجم #داستانِ_واقعی 🌕 #سه_دقیقه_تاقیامت 🌕 ☘️من #قبل از #بلوغ نمازم را شروع ک
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم اما در این شوخی ها با رفقا گفتیم و خندیدیم اما به کسی اهانت نکردیم. ☘ غیبت نکرده بودم،هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین ها و ها به عنوان کار ثبت شده بود. ☘با خودم گفتم: خدا را شکر. یاد حدیثی افتادم که امام علیه السلام می فرماید: برترین اعمال بعد از اقامه نماز است. البته از طریقی که گناه در آن نباشد.. ☘خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد با تعجب دیدم ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده! به آقایی که پشت میز نشسته بود با تعجب و لبخند گفتم: من که در سنین نوجوانی مکه نرفتم. گفت:ثواب ثبت شده، برخی اعمال باعث می شود که ثواب چندین حج در نامه عمل شما ثبت شود، مثل اینکه از سر به پدر و مادر نگاه کنید، یا مثلاً زیارت با امام رضا علیه السلام و... ☘ اما دوباره مشاهده کردم که یکی یکی از اعمال خوب من در حال پاک شدن است دیگر نیاز به سوال نبود خودم مشاهده کردم که آخرش با جمع شده بودیم و مشغول اذیت کردن یکی از دوستان بودیم. ☘یاد آیه ۶۵ سوره زمر افتادم که میفرمود و نابودی اعمال خوب انسان میشود... به دو نفری که در کنارم بودند گفتم: شما یک کاری بکنید! همینطور اعمال خوب من دارد می شود!! ☘سری به نشانه ناامیدی و این که نمی‌توانند کاری انجام دهند برایم تکان دادند. همینطور می‌زدم و اعمال خوبی را می‌دیدم که خیلی برایش زحمت کشیده بودم اما یکی یکی می‌شد... ❌فشار روحی شدیدی داشتم،کم مانده بود دِق کنم... ام را به چشم می دیدم اما نمی دانستم چه کار کنم... ✍ادامه دارد۰۰۰۰۰ https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_بیستم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ✍عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 ویکم 🌕🌕 ✍به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمی‌شود کاری کنی که من برگردم؟ ☘ نمی‌شود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و الناس را جبران کنم یا کارهای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود. اصرار کردم... ☘لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا نمود تا برگردی. به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر شود. ☘ مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند. دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد. ☘روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم. هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم. پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند. ☘در تمام لحظات، کارهای ایشان بودم. مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت. حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمی‌خواستم حتی برای لحظه‌ای از آن لحظات زیبا دور شوم. ☘ من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم. چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و را با تمام $نعمت هایش دیدم. افراد گرفتار را دیدم. من تا چند قدمی رفتم. مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و کردم که مادر ما در دنیا و آخرت مقامی دارد... ☘حالا برای من واقعا سخت بود. دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آن‌ها می‌خواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند. ☘ همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا $وحشت کردم من او را مانند یک می دیدم که به من نزدیک میشد... مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند. ☘ یکی دو نفر از بستگان می‌خواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند... به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن آنها وحشت زده شدم.... ☘بدنم و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده هیچکس را ندارم. احساس می‌کردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، و رفتار... ☘به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم می‌ترسیدم را ببینم... دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها می‌کرد. ☘️ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم. یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای را از در و دیوار می شنیدم... ☘دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان دارم. آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمی‌توانستم ادامه دهم. ☘خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم. چقدر بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود. با یک نگاه آنچه می‌خواستیم منتقل می‌شد.حتی برخی را دیدم که هنوز واقع نشده بود. ☘ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شده بودن! ☘می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شده اند؟! ادامه دارد... کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
🕊•💦•♧۰۰﷽۰۰♧•💦•🕊 🌧 🌧 ✍بر اساس روايات، نام يكى از نهرها و حوض‌هاى بهشتى، كوثر است و مؤمنان از آن سيراب مى‌شوند. چنانكه در روايت متواتر ثقلين نيز پيامبر فرمود: «انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض» كتاب و عترت از يكديگر جدا نمى‌شوند تا آنكه در قيامت، در كنار حوض به من ملحق شوند. 🍁، به جنسيّت بستگى ندارد؛ فاطمه، بود امّا شد. به تعداد كثير بستگى ندارد؛ ، يك نفر بود امّا كوثر شد. آرى خداوند مى‌تواند را كوثر و را كند. 🍁خداوند از اولياى خود مى‌كند. به كسى كه پيامبر را بى‌عَقَبه مى‌شمرد، پاسخ قولى و عملى مى‌دهد. وجود فاطمه پاسخ عملى و جمله‌ «هُوَ الْأَبْتَرُ» پاسخ قولى است. خداوند نه‌تنها از اولياى خود، بلكه از همه مؤمنان دفاع مى‌كند: «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» «۵۹ نحل» 🍁هديه كننده خداوند، 🍁هديه گيرنده پيامبر 🍁 و هديه شده فاطمه است. لذا عبارت‌ «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» به كار رفته كه بيانگر عظمت خداوند و بزرگى هديه اوست. 📚 //eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d 🕊•💦•♧•💦•🕊•💦•♧•🕊
ميان است و در يكديگر مى‌گذارند. «الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» كه را از طريق مى‌جويند، است. «يَصْعَدُ- يرفع» و راه ديگران كه را از طريق مى‌خواهند و است