eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.4هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
587 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸این لغت ۱ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 🔹آزَر: جدّ مادری حضرت ابراهیم که مشرک و بت پرست بود. «وَ اِذْ قالَ اِبْراهیمَ لاَِبیهِ آزَرَ اَتَتَّخِذُ اَصْناما آلِهَةً» (۷۴/انعام)، یعنی: (به خاطر بیاورید) هنگامی که ابراهیم به مربیش (عمویش) آزر گفت آیا بت‌ها را خدایان خود انتخاب می‌کنی. در اینجا دو مطلب قابل توجّه است: اول آن که: اهل تاریخ نام پدر ابراهیم علیه السلام را تارُح (با حاء و خاء) نوشته اند، در مجمع البیان از زجّاج نقل شده: بین علماء نسب اختلاف نیست که نام پدر ابراهیم، تارُخ بود. مسعودی در اثبات الوصیَّة پدر آن حضرت را از پیامبران شمرده و نام وی را تارُخ گفته است، می‌گوید: تارخ که پدر ابراهیم خلیل بود در عهد نمرود به دعوت برخاست و آنگاه او را بیست و چهارمین پیغمبر از پیامبران نقل می‌کند و نیز می‌گوید: از علی علیه السلام نقل شده که: آزر جدّ امّی ابراهیم بود. دوم آن که: اگر آزر را پدر حضرت ابراهیم بدانیم، لازم می آید در آباء حضرت رسول صلی الله علیه و آله مشرک وجود داشته باشد با آنکه شیعه بالاتفاق در موحّد بودن پدران آن حضرت اجماع کرده اند. تدبّر در کلام عرب و آیات قرآن کریم نشان می‌دهد که معنای حقیقی اَبْ گرچه پدر اصلی است، ولی در غیر آن نیز به قدری استعمال شده که نزدیک است معنای اصلی بعضا به قرینه محتاج باشد. راغب گوید: «اَلاَْب: اَلْوالِدُ و یُسَّمی کُلُّ مَنْ کانَ سَبَبا فی ایجادِ شَیْئیٍ اَوْ اِصْلاحِه اَوْ ظُهُورِه اَبَا»، اب، پدر و هر که سبب ایجاد، اصلاح و یا ظهور چیزی باشد، به او اب گفته می‌شود. حضرت رسول صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «اَنَا وَ اَنْتَ اَبَوا هذِهِ الاُْمَّة»، من و تو دو پدر این امت هستیم. و اما کلمه والد و والدة فقط به پدر و مادر حقیقی اطلاق می‌شود و لا غیر. در این صورت، بسیار آسان است که بگوئیم: آزر، جدّ امّی ابراهیم علیه السلام بود و به او پدر خطاب کرده است. 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🔹اَزّ: تحریک شدید. 🔸این لغت ۲ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇مثالهای قرآنی👇 «اَنّا اَرْسَلْنَا الشَّیاطینَ عَلَی الْکافِرینَ تَؤُزُّهُمْ اَزّا» (۸۳ / مریم)، یعنی: ما شیاطین را برای کافران فرستادیم، آنها را به شدّت تحریک می‌کنند و بر اعمال خلاف وا می‌دارند. 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🔹اَزِف: نزدیک شدن وقت. 🔸این لغت ۱ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇مثالهای قرآنی👇 «اَزِفَتِ الاْزِفَةُ» (۵۷ / النجم)، یعنی: نزدیک شونده نزدیک شد. مراد روز قیامت است. 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🔹اَسْر: بستن، حبس، گرفتار کردن. 🔸این لغت ۶ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇مثالهای قرآنی👇 «نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا اَسْرَهُمْ» (۲۸/انسان)، یعنی: ما آنها را آفریدیم و ترکیب وجودشان را محکم کردیم. میان اعضاء بدن، اتّصال و همبستگی است، ما آن پیوند را محکم کردیم. اسیر را از آن جهت اسیر گویند که گرفتار و بسته شده است. «اُساری» جمع اسیر است یعنی گرفتار شدگان و «تَأْسِرون فَریقا» (۲۶/ احزاب)، یعنی: قسمتی را اسیر و گرفتار می‌کنید «اُسَراء» نیز جمع اسیر است. 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🔹اِسْرائیل: این کلمه به نقلی اسم دوّم حضرت یعقوب و به نقلی لقب آن حضرت است. فَریدِ وَجْدی در دائرة المعارف آورده گویند: معنای آن بنده خدا و برگزیده خداست، «اِسْری» یعنی بنده و «ایل» یعنی خدا. (تکرار: ۴۳) که ۴۱ بار آن به لفظ «بنی اسرائیل» است. مراد از بنی اسرائیل فرزندان دوازده گانه حضرت یعقوب و اولاد آنهاست که به قوم یهود معروفند. 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🔹اَساس: اصل، پایه. 👇مثالهای قرآنی👇 «اَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ» (۱۰۹ / توبه)، یعنی: بنای خویش را بر پرهیزکاری پایه نهاد. لازم نیست، پایه و اصل، مادّی باشد بلکه اعمّ است چنان که در آیه فوق، پایه معنوی مراد است. این کلمه به صورت ماضی معلوم و مجهول فقط ۳ بار در کلام اللّه استعمال شده و هر سه در سوره توبه است. 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🔹اَسَف: غضب، اندوه. 🔸این لغت ۵ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇مثالهای قرآنی👇 «فَلَمّا آسَفُونَا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» (۵۵/زخرف)، یعنی: چون ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم. «رَجَعَ مُوسی اِلی قَوْمِه غَضْبانَ اَسِفا» (۱۵۰/اعراف)، یعنی: موسی به سوی قوم خویش خشمگین و اندوهناک برگشت. در هنگام اندوه و تأسف از فوت چیزی گویند: یا اَسَفی، مثل «وَ قالَ یا اَسَفی عَلی یُوسُفَ» (۸۴ / یوسف)، یعنی: و گفت: ای دریغ از یوسف. 🌼☀️🌼☀️🌼🌼☀️🌼☀️🌼☀️🌼
⚫️🌼⚫️🌼⚫️ 🔸این لغت ۱۲ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 🔹اسماعیل: نام دو نفر از پیامبران است. ۱ اسماعیل پسر ابراهیم علیه السلام ۲ اسماعیل از پیامبران بنی اسرائیل. از آیات قرآن درمی یابیم که اسماعیل نام دو نفر از پیامبران است و اسماعیل صادق الوعد غیر از اسماعیل بن ابراهیم است که همواره با ابراهیم ذکر شده. مثل «وَ عَهِدْنا اِلی اِبْراهیمَ وَ اسماعیل اَنْ طَهِّرا بَیْتی» (۱۲۵/بقره)، یعنی: و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا پاک و پاکیزه کنید. و اسماعیل دیگر در ردیف انبیاء بنی اسرائیل و غیره آمده. نظیر «وَ زَکَرِیّا وَ یَحْیی وَ عیسی وَ اِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحینَ وَ اسماعیل وَ الْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطا وَ کُلاًّ فَضَّلْنا عَلَی الْعالَمینَ» (۸۵ و ۸۶ / انعام)، یعنی: و (همچنین) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس هر کدام از صالحان بودند. و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط و هر یک را بر جهانیان برتری دادیم. این مؤید آن است که این دو نفر غیر [از] هم اند. ⚫️🌼⚫️🌼⚫️🌼⚫️
🌼💖🌼💖🌼💖🌼 💠این لغت ۱ بار در قرآن کریم ذکر شده است💠 🔸اَسَن: تغییر یافتن، گویند: «اَسَنَ الماءُ»، یعنی: آب متغیّر شد. 🔹آسِن: آبی که رنگ و طعم آن تغییر یافته (قاموس). «فیها اَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ اسِنٍ» (۱۵/محمد)، یعنی: در بهشت نهرهایی است از آب تغییر ناپذیر. 🌼💖🌼💖🌼💖🌼💖🌼💖🌼
🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🔹اَسْو و اُسْوَة: سرمشق، مقتدا. 🔸این لغت ۳ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇توضیحات مکمل👇 در مفردات گوید: آن به خوب و بد هر دو شامل است. لذا در قرآن با کلمه «حَسَنة» توصیف شده است. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّه اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (۲۱ / احزاب)، یعنی: در اعمال و اقوال رسول خدا برای شما سرمشق خوبی هست. 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼💜🌼💜🌼💜🌼 🔹اَسی: حزن، اندوه. 🔸این لغت ۷ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇مثالهای قرآنی👇 «فَلا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرینَ» (۶۸/مائده)، یعنی: بر قوم کافر غصه مخور. راغب گوید: حقیقت آن تعقیب چیز فوت شده است به حزن و اندوه. «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ» (۲۳ / حدید)، یعنی: تا بر آنچه از شما فوت شده غُصّه نخورید. «فَکَیْفَ آسی عَلی قَوْمٍ کافِرینَ» (۹۳/اعراف)، یعنی: چگونه بر قوم کافر اندوهگین شوم. 🌼💜🌼💜🌼💜🌼💜🌼💜🌼
🌼💜🌼💜🌼 🔹اِصْر: سنگینی، پیمان، گناه. 🔸این لغت ۳ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇توضیحات مکمل👇 این معانی به هم دیگر نزدیک اند زیرا پیمان یک نوع سنگینی و قبول مسئولیت و گناه نیز یک نوع سنگینی است. در آیه «ءَاَقْرَرْتُمْ وَ اَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ اِصْری» (۸۱ / آل عمران)، به معنی پیمان است، یعنی: آیا اعتراف کردید؟ و بر آن، پیمان مرا گرفتید؟ و در شریفه «وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا اِصْرا» (۲۸۶ / بقره)، به معنی سنگینی است، یعنی: تکلیف سنگین بر ما بار مکن. 🌼🌼💜🌼💜🌼💜🌼💜🌼
🌼💜🌼💜🌼 🔹اَصیل: وقت ما بعد عصر تا مغرب (اقرب الموارد). نیمه دوم فاصله بین عصر تا مغرب. «وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ اَصیلاً» (۴۲/احزاب)، یعنی: او را بامداد و آخر روز تسبیح گوئید. جمع آن در قرآن فقط آصال استعمال شده. «یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الاْصالِ» (۳۶ / نور)، یعنی: برای خدا در آن خانه‌ها بامدادان و پسینان تسبیح گویند. «اَصیل» ۴ بار و «آصال» ۳ بار در قرآن آمده است. 🌼💜🌼💜🌼💜🌼💜🌼💜🌼
🌼⚫️🌼⚫️🌼 شناسی 🔸این کلمه ۳ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 🔹اُفّ: در قاموس گوید: افّ کلمه اظهار تنفّر است چون انسان چیزی را مکروه داشت در مقام اظهار کراهت می‌گوید: اُفّ؛ ابراهیم علیه السلام در مقام اظهار تنفّر از بتان و بت پرستان گفت: «اُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ» (۶۷/ انبیاء)، یعنی: اف بر شما و بر آن چه غیر از خدا پرستش می‌کنید. 🌼⚫️🌼⚫️🌼⚫️🌼⚫️🌼⚫️🌼
🔹اُفُقْ: ناحیه، طرف. 🔸این لغت ۳ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇مثالهای قرآنی👇 (قاموس، نهایه، مفردات). «وَ لَقَدْ رَآهُ بِالاُْفُقِ الْمُبینِ» (۲۳/تکویر)، یعنی: او را در ناحیه روشن دید، جمع آن آفاق است یعنی اطراف. نواحی «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الاْفاقِ وَ فی اَنْفُسِهِمْ» (۵۳/فصلت)، یعنی: آیات خود را در اطراف آسمان‌ها و زمین و در وجودشان، به آنها حتما می‌نمایانیم. 🌼💜🌼💜🌼💜🌼💜🌼
🔹إِفك: ساخته. برگرداندن چيزي از حقيقتش «وَ قٰالُوا هٰذٰا إِفْكٌ مُبِينٌ» نور: ۱۲ گفتند اين، ساخته و دروغ آشكار است. دروغ را از آن افك گويند كه از واقعيّتش برگردانده شده در جوامع الجامع فرموده، «الافك: ابلغ الكذب» و اصل آن از افك بمعني برگرداندن است. در نهايه گفته است: «افكه يأفكه افكا: اذا صرفه عن الشي ء و قلّبه» و در مفردات گويد: افك چيزي است كه از حقيقتش برگردانده شده باشد (ساخته) نا گفته نماند اين معني جامع همه ي معاني است. در قرآن كريم بمعني ساخته، دروغ و برگرداندن بكار رفته. مصدر و فعل آن بمعني برگرداندن و اسم مصدرش بمعني برگردانده شده (ساخته) است و فعل آن لازم و متعدّي هر دو آمده است «قٰالُوا أَ جِئْتَنٰا لِتَأْفِكَنٰا عَنْ آلِهَتِنٰا» احقاف: ۲۲، گفتند: آيا آمده اي تا ما را از خدايانمان برگرداني؟ «أَلْقِ عَصٰاكَ فَإِذٰا هِيَ تَلْقَفُ مٰا يَأْفِكُونَ» اعراف: ۱۱۷ عصايت را بيانداز، پس آنگاه عصا، آنچه بدروغ مي‌ساختند ميگرفت، «وَيْلٌ لِكُلِّ أَفّٰاكٍ أَثِيمٍ» جاثيه: ۷، واي بر هر دروغساز گناهكار، افّاك صيغه مبالغه است. «قٰاتَلَهُمُ اللّٰهُ أَنّٰي يُؤْفَكُونَ» منافقون: ۴، خدا آنها را بكشد از حق و خدا، بكجا برگردانده ميشوند «إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ، يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ» ذاريات: ۸- ۹ ظاهر معني آيه اين است كه: شما اهل مكّه در بارۀ قرآن و آورندۀ آن سخن گوناگون داريد: برگردانده ميشود از ايمان بآن، هر كه برگردانده شود از تفكّر و تدبّر صحيح. بنظر ميايد كه تقدير آن چنين باشد «يؤفك عن الايمان بالقرآن. من افك عن التدبّر و التفكّر» مؤيد اين احتمال آيات ما قبل و ما بعد است كه تفكّر در موجودات طبيعت را بميان كشيده است. «وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْويٰ» النجم: ۵۳ «وَ جٰاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكٰاتُ بِالْخٰاطِئَةِ» حاقّه: ۹ مؤتفكات، در لغت بمعني بادهائي است كه از مسير خود برميگردند و محل وزيدن خود را عوض ميكنند و يا زمينهائيكه زير و رو ميشوند. و ظاهرا مراد از آن در قرآن شهرهاي ويران و زير و رو شده است نظير شهرهاي لوط و غيره معني آيۀ اول: مؤتفكه (قراء زير و رو شونده) را ساقط كرد. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼🌼💜🌼🌼💜🌼🌼
أُفُول: غروب كردن «فَلَمّٰا أَفَلَ قٰالَ لٰا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» انعام: ۷۶ پس چون غائب شد (غروب كرد). گفت: غائب شونده‌ها را دوست ندارم. راغب آنرا غائب شدن آفتاب و ماه و ستارگان گفته ولي در قاموس و غيره اعمّ گرفته اند، در قاموس هست «أَفَلَ الرضيع: ذهب لبنها» فعل آن از باب ضرب و نصر و علم هر سه آمده. در نهج خطبۀ: ۸۱ فرموده: «غرور حائل و ضوء آفل». 📗کتاب قاموس قرآن 🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
🔹أَكل: خوردن و بر سبيل تشبيه گويند: آتش هيزم را خورد. يهود ميگفتند: «إِنَّ اللّٰهَ عَهِدَ إِلَيْنٰا أَلّٰا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّٰي يَأْتِيَنٰا بِقُرْبٰانٍ تَأْكُلُهُ النّٰارُ» آل عمران: ۱۸۳ «أَكّٰالُونَ» مبالغه از اكل است «أكل» بضمّ اول و دوم بمعني خوردني است «تُؤْتِي أُكُلَهٰا كُلَّ حِينٍ» ابراهيم: ۲۵ يعني خوردني (ميوه) خود را هر زمان ميآورد. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
🌼🌼🌼 🔹أَلٰا: آگاه باش. آگاه باشيد. حرف تنبيه است بر تحقق ما بعدش دلالت دارد مثل «أَلٰا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهٰاءُ» «أَلٰا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقٰاءِ رَبِّهِمْ» و نيز بمعني عرض (طلب ملايم) و تحضيض (طلب شديد) ميايد و مخصوص بجملۀ فعليّه است مثل «أَ لٰا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّٰهُ لَكُمْ» و نيز بمعني توبيخ و انكار و استفهام از نفي و تمنّي ميايد و در چهار صورت اخير مخصوص جملۀ اسميه است (اقرب الموارد). 📗کتاب قاموس قرآن 🌼✨🌼✨🌼✨🌼
🌼❣🌼❣🌼❣🌼 🔹أَلْت: نقصان «وَ مٰا أَلَتْنٰاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ ءٍ» طور: ۲۱ از عملشان چيزي كمشان نكرديم، لازم و متعدي هر دو آمده است گويند: «ألت مالّه: نقصه و ألت الشي ء: نقص». اين لفظ در قرآن فقط يكبار آمده است. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼❣🌼❣🌼❣🌼❣🌼
🌼❣❣🌼 إِلْف: (بر وزن علم) پيوند. جمع شدن با ميل و رغبت (مفردات) بايد دانست الفت جمع شدن مطلق نيست بلكه جمع شدني است كه ميان اجزاء آن قبول و ميل و الفت باشد. بهترين كلمه براي آن در فارسي «پيوند» است «كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ» آل عمران: ۱۰۳ دشمنان بوديد ميان دلهاي شما پيوند داد. «ألفة»: انس گرفتن و دوست داشتن «إيلاف» بمعني الفت دادن مصدر باب افعال است در مجمع و كتب لغت هست: «آلفه ايلافا: جعله يألف». راغب آنرا مصدر باب تفعيل گرفته است «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» يعني كسانيكه قلوبشان تأليف و جلب شده. مراد كسان غير اسلامي اند كه براي تأليف قلوب بآنها زكوة داده ميشود. مسلمانان ضعيف العقول نيز از مؤلفة قلوبهم اند چنانكه سيّد مرحوم در عروه فرموده است «لِإِيلٰافِ قُرَيْشٍ. إِيلٰافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتٰاءِ وَ الصَّيْفِ. فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هٰذَا الْبَيْتِ» قريش: ۱- ۳ لفظ لِإِيلٰافِ در اول آيه متعلق است به «فَلْيَعْبُدُوا» يعني خداي اين خانه را عبادت كنند كه قريش را الفت داده و محترم كرده است بعقيدۀ بعضي: آن متعلق است به «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ» در سورۀ ما قبل. يعني براي الفت دادن بقريش اصحاب فيل را كوبيد. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼❣❣🌼❣❣🌼❣❣🌼
🌼🌹🌼🌹🌼 🔸أَلْف: (بر وزن عقل) هزار. از اسماء عدد است جمع آن در قرآن كريم الوف و آلاف بكار رفته است «وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ» حجّ: ۴۷ يك روز نزد پروردگار مانند هزار سال است «خَرَجُوا مِنْ دِيٰارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ» بقره: ۲۴۳ «يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلٰاثَةِ آلٰافٍ مِنَ الْمَلٰائِكَةِ» آل عمران: ۱۲۴. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼
🍃💖🍃🍃💖🍃 🔸إِلّ: پيمان. قسم. قرابت. همسايه (قاموس) در قرآن مبين فقط بمعني قرابت بكار رفته «لٰا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لٰا ذِمَّةً» توبه: ۱۰ يعني مشركان در بارۀ هيچ مؤمني قرابت و پيماني را رعايت نميكنند. تنها دو بار در قرآن آمده است توبه: ۸- ۱۰. در قاموس هست كه: الّ و ايل از اسماء اللّٰه ميباشد ولي راغب در مفردات آنرا بي اساس ميداند. 📗کتاب قاموس قرآن 🍃💖🍃🍃💖🍃
🍃💖🍃🍃💖🍃💖🍃 🔸الّٰا: حرف استثناء است در اقرب الموارد گويد: الّا بر چهار وجه است ۱- استثناء ۲- صفت بمعني غير ۳- عاطفه بمعني واو ۴- زائده. در آيه «فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلّٰا يَكُونَ لِلنّٰاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلٰا تَخْشَوْهُمْ» بقره: ۱۵۰ مجمع البيان از ابو عبيده نقل ميكند كه «الّا» بمعني واو عاطفه است و تقدير آن «و لٰا الذين ظلموا» ميباشد ولي اين نا صواب است و الّا در جاي خود واقع است النهايه، استثنا منقطع است، مشروح مطلب آنكه يهود در كتاب خود خوانده بودند: پيغمبر جديد، قبله را عوض خواهد كرد، چون قبله از بيت- المقدس بكعبه عوض شد، قرآن فرمود اين تحوّل سبب آنست كه مردم (يهود مثلا) بر عليه شما دليلي نداشته باشند و بدانند كه پيغمبر اسلام مطابق آنچه تورات گفته است عمل كرد، ليكن ستمكاران آنها قانع نخواهند شد، از آنها نترسيد. آيۀ ديگري كه گفته اند الّا بمعني واو است اين آيه است «يٰا مُوسيٰ لٰا تَخَفْ إِنِّي لٰا يَخٰافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ إِلّٰا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ» نمل: ۱۰ و ۱۱ گفته اند: تقديرش چنين است «لٰا يَخٰافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ إِلّٰا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً». در تفسير الميزان فرموده: آنچه ميشود گفت- اللّٰه اعلم- اين است كه چون آيۀ قبلي از ايمني و عدم خوف مرسلين خبر داد، بنظر آمد كه غير مرسلين از اهل ظلم ايمني ندارند و بايد بترسند، آيه توبه كاران اهل ظلم را استدراك و استثناء كرد … و منظور اين است: لكن آنكه معصيت كرده و بعد توبه نموده نيز نبايد بترسد. ناگفته نماند در اين صورت عدم ترس بيگناهان نيز ضمنا مفهوم ميشود. در مجمع البيان ذيل آيۀ ۱۵۰ بقره از مبرّد نقل شده كه: الّا هيچ وقت بمعني واو نميايد. ناگفته نماند در قرآن مجيد استثناء منقطع كه بمعني «لكن، ولي» است بسيار يافت ميشود و اينكه گفته اند: استثناء منقطع در كلام فصيح نميايد درست نيست در دو آيۀ گذشته استثناء چنانكه ديديم منقطع است و در كريمۀ «مٰا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبٰاعَ الظَّنِّ» نساء: ۱۵۷ نيز منقطع است. و شاهد بسيار روشن اين استثناء آيات ۴۰- ۷۴- ۱۲۸- ۱۶۰ سورۀ صافّات است كه همۀ الّاها بمعني «ولي و لكن» آمده و منقطع اند در مجمع و كشّاف تصريح شده كه آن در «إِلّٰا مَنْ تَوَلّٰي وَ كَفَرَ» غاشيه: ۲۴ منقطع است. 📗کتاب قاموس قرآن 🍃💖🍃🍃💖🍃💖🍃
🍃💖🍃🍃💖🍃 الّتي: اسم موصول و مؤنّث الّذي است. از جمع آن فقط در قرآن فقط اللّائي و اللّاتي بكار رفته مثل «إِنْ أُمَّهٰاتُهُمْ إِلَّا اللّٰائِي وَلَدْنَهُمْ» مجادله: ۲ نيست مادران آنها مگر زنانيكه آنان را زائيده اند و نحو «وَ اللّٰاتِي تَخٰافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ» نساء: ۳۴ زنانيكه از نا فرمانيشان ميترسيد نصيحتشان كنيد. 📗کتاب قاموس قرآن 🍃💖🍃🍃💖🍃