111.Masad_.01-05.mp3
3.22M
#تفسیر_آیه42و43اسراء
قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ ءَالِهَةٌ کَمَا یَقُولُونَ إِذاً لَّابْتَغَوْاْ إِلَى ذِى الْعَرْشِ سَبِیلاً
سُبْحَنَهُ وَتَعَلَى عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّاً کَبِیراً
بگو: اگر با خداوند، خدایانى بود - آنگونه که مشرکان مى گویند - در آن هنگام آن خدایان در پى یافتن راه نفوذى به سوى خداى صاحب عرش بودند (تا قدرت را از او بگیرند).
خداوند منزّه و برتر است از آنچه مى گویند، برترى بزرگ!
🆔@noor133Qoran
🕊🕊۷۲ تن شهید کربلا🕊
6.عبدالله بن الحسين(ع )
پدرش امام حسين (ع )، مادرش رباب دختر امرءالقيس مى باشد.
او كه به (على اصغر) مشهور است ، كودكى شير خوار بيش نبود.
🔹وى در حاليكه در بغل پدر بود، تيرى به گلويش اصابت كرد و به شهادت رسيد.
امام حسين (ع ) دستش را از خون او پر كرده و بطرف آسمان پاشيد و قطره اى از خون به زمين بازنگشت .
🔳حضرت با غلاف شمشير نزديك خيمه گودال كوچكى حفر كرد و او را به خاك سپرد.
🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بوی بهشت میوزد از کربلای تو
⚫️ #مرحوم_کوثری
🆔@noor133Qoran
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 اجرای صحنه روز عاشورا در عراق
🚩 برای اولین بار صحنه واقعی روز عاشورا منطبق بر مقاتل به صورت کامل و اجرای هنرمندان عراقی در کربلا به تصویر کشیده شد
🏴#سلام_برحسین
https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🔴 گویند "حر بن يزيد رياحی"
اولين کسی بود که آب را به روی امام بست و اولين کسی شد که خونش را برای او داد.
"عمر سعد" هم اولين کسی بود که به امام نامه نوشت و اولين کسی شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
کی ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست.
🌻••✨♧۰۰﷽۰۰♧✨••🌻
🔳#درسهای_قرآنیِ_عاشورا
▫️#قسمت_ششم
✍ واقعه عاشورا بیتردید پراهمیتترین و تاثیرگذارترین رخداد در تاریخ اسلام است.
🔸🔹 حماسه جاودان عاشورا از آن جنس وقایع نادری است که هرگز رنگ کهنگی و قدمت در بلندای قامت آن نمینشیند. عاشورا نور خداست که نمیمیرد «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»
«و ما بکت السماء و الأرض الا علی
یحیی بن زکریّا و الحسین بن علیّ(ع)».
میتوان به صراحت گفت که نهضت امام حسین(ع) حرکتی برجسته در تاریخ است که هیچ حادثهای با آن برابری نمیکند
و شاید رمز این داستان در #اخلاص باشد، آن سان که که سیدالشهداء(ع) هرچه که داشت در راه خدا و عمل به قرآن قربانی داد و خداوند نیز همه دلها را متوجه ایشان کرد. به مصداق آنچه خداوند در سوره «نحل» فرمود:
« مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ؛
آنچه پیش شماست تمام مىشود و آنچه پیش خداست پایدار است و قطعا کسانى را که شکیبایى کردند به بهتر از آنچه عمل مىکردند پاداش خواهیم داد»
📚حجت الاسلام یعقوب جعفری
🏴#سلام_برحسین
https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
1_437703252.mp3
8.55M
#بشنوید
🎙حجت الاسلام عالی اهمیت و چرایی روضه های خانگی و پیشینه آن.
📚@noor133Qoran
#داستان_واقعی #تلنگر
بزرگواری تعریف میکرد👇
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
🔹در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )
🔸بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
🔸وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
🔸از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
🔸من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
🔸گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
🔸وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
🔸آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
🌹🍃 حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
🔸 همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
🔸 و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است ....
اگر لذت بردید نشرش دهید👌
•┈┈••❥•🌺•❥••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d