eitaa logo
ڪشڪول نــور
1.4هزار دنبال‌کننده
330 عکس
896 ویدیو
6 فایل
‌ وقتی ڪل دنیا سیاهہ تو #نور باش✨ ‌️ اینجا ڪانال #مداحی باڪلی چاشنی میباشد🧐 #ڪپی_حلال🌻 ولی لطفا فوروارد🙂🙏 ترک کانال حق شماست🌷 ممنون که مدتی رو کنارم بودین🌱 #شنواے‌شماهستم😊👇 @admin_noor_mediaa #شروطمونہ @nagoftehaye_noor_mediaa
مشاهده در ایتا
دانلود
. عباس یعنی شمع بزم هاشمیون عباس یعنی ماه بین فاطمیون عباس یعنی شیر یعنی شیر حیدر عباس یعنی کربلا را میر و لشکر عباس یعنی حیدری دیگر به پیکار عباس یعنی میر و سقا و علمدار عباس یعنی نور مصباح هدایت .
. هركسی می خواست در خونه ی ابی عبدالله بره،اگه یه خورده ابی عبدالله از دستش ناراحت بود،با قمر بنی هاشم می اومد پیش ابی عبدالله .
. رفقا ذوب ِ در ولایت، اینجوری آدم رو می بره بالا،از اول خلقت تا آخر خلقت،میلیون ها مشك، به خیمه به لشكر آب میرسه، یه مشك به خیمه نرسید ببین چه سرو صدایی به پا كرده، یعنی چی؟یعنی اگه تو میر لشكری ،امامت از تو میخواد سقا باشی،چشم... .
. بعض ها فكر می كنن وقتی ام البنین قنداقه ی عباس رو دور آل الله گردوند،اهل بیت و بچه های فاطمه همه خردسال بودند،نه بابا، حضرت زینب بیست ساله بوده،ازدواج كرده بوده،امام حسین،امام حسن ازدواج كرده بودند،خونه داشتند .
. همین كه همه جمع شدند مولا رو ببینند،همه با خانواده،بلند شد ام البنین،بچه رو دور سفره چرخواند،امیرالمؤمنین فرمود:چیكار می كنید؟گفت:آقاجان این مردم مدینه یه حرف هایی می زنند.چی میگند؟میگند این دیگه پسر دار شده،كاری به بچه های فاطمه نداره. من از اولش گفتم من كنیزم،بچه ام هم غلامتون .
😔😔😔
. همچین كه سر سفره می نشست،بالاخره بچه یه روزی روز اولشه كه سر سفره بشینه روی پای خودش،همچین كه سر سفره می نشست،دست اومد سفره بره مادر نگاه كرد:اول حسین... .
. زلیخا پیر شد در زمان پیری آوردنش پیش یوسف گفت:یا نبی الله من خیلی اذیتت كردم،باعث شدم زندان بری،اذیت بشی،اما این رو مطمئن باش من قلباً دوست دارم. یوسف باید یه كاری بكنه از یك بنده ی عادی بالاتر،خدا بهش اجازه داد،عبا رو گذاشت روی زلیخا برداشت،زلیخا جوان شد .
. من هم امشب میگم آقاجان نمی دونم كجا اذیت كردم،اما آقا جان راست راستی دوست دارم،امشب اومدم چین و چروك های دلم رو برداری .
. یوسف كجا،حسین كجا،یوسف كجا عباس كجا. هر كی هر جوری با حسین تا كنه،اضافه میكنه ابی عبدالله بهش، فَیُضَاعِفَهُ .
. اگر ام البنین به عباس اجازه نده دستش رو زودتر تو سفره نكنه،حسین یا زینب،یا امام حسن،یا خانم اُم الكلثوم، عباس رو روی پا میگذاشتند،نرم ترین قسمت نون رو می بریدند تو دهان بچه می گذاشتند .
. این طوری بزرگ شده،لحظه به لحظه با حسین بوده .