eitaa logo
˒ نوراً‌عینی ˓
409 دنبال‌کننده
510 عکس
46 ویدیو
9 فایل
[ می‌شوی از رفتنت روزی پشیمان منتها، موقع برگشتنت دیگر من آن، من نیستم ]. برایِ سخنت : https://daigo.ir/secret/3601336227
مشاهده در ایتا
دانلود
آن روز ها پاییز مهمان کوچه‌ خیابان‌ها و دلهای تنها بود، برگ‌های زرد و رنگ‌‌پریده زمین را فرش کرده بود،گوشه‌ی‌ دنج کافه نشسته و طبق عادت قهوه سفارش داده بود، همانطور که از پنجره‌ی باران‌زده به گذر ایام و هیاهوی‌انسانهای بیرون از کافه نگاه می‌کرد، منتظر بود تا گارسون قهوه‌اش را بیارد، چند دقیقه‌ی بعد گارسون قهوه‌اش را رو به رویش گذاشت اما دائما با گوشه‌ی فنجان قهوه ور می‌رفت، انگار قهوه را برای همنشینی برگزیده باشد، قصد خوردنش را نداشت، دلتنگ بود، چشمانش را به صندلیِ خالی آن‌ور میز گره زده بود، آن جای‌خالی، آن صندلی، آن گوشه‌ی دنج او را به عقب می‌کشاند دقیقا به یکسالِ پیش در چنین لحظاتی، آخرین روز دیدارش با عزیز‌کرده‌اش، درست در خاطر داشت که آخرین‌روز، تاریخ سومِ‌آذرماه ساعت چهار عصر در همان گوشه‌ی‌دنجِ‌آرام به او گفته بود: «کاش سهمِ قلب من بودی و می‌ماندی». هرگاه که از کافه میامد بیرون، انگار گوشه‌ای از قلبش کنار پنجره‌یِ نم خورده‌ی کافه می‌ماند. اما تقدیر است دیگر، گاهی رقم نمی‌خورد آنچه باید.
۱۶ فروردین
هدایت شده از -𝙈𝘼𝙉𝙃𝙊𝙍-
این خیلی سخته که بخوام برای بقیه توضیح بدم چقدر سخته که دارم تلاش میکنم فقط یک دلیل کوفتی برای زندگی کردن پیدا کنم ولی هرروز آدما یه دلیل برای نبودن بهم میدن.
۱۶ فروردین
شب عجیبه، در عین حال آرومه، تهی از همهمه‌ست، تو فکر و‌ خیال غرقت‌می‌کنه. آغوش گریه رو به روت باز می‌کنه. غم رو پرت می‌کنه تو آغوشت‌. شب، خاطره‌هایی که الان تبدیل به، یه گذشته‌یِ تلخ شدن و جلویِ چشمات به نمایش می‌ذاره. شب آرومه اما، خیرخواه نیست عزیزِمن!
۱۷ فروردین
«برای من که پُرم از فراق قصه نگو اگر کتاب تو باشی، کتابخانه منم.»
۱۸ فروردین
۱۸ فروردین
من خستمه، من بیزارم، از همه‌چیز، از دوست‌داشتن، از وابستگی، از گریه، از بی‌توجهی، از آدما.
۱۹ فروردین
« دلتنگی‌ ما تمام‌شدنی نبود، ماندنی بود، استوار و همیشگی »
۲۱ فروردین
۲۱ فروردین
۲۱ فروردین