هدایت شده از اخلاق و معنویت
Panahian-Clip-PishnahadiBarayeShabeGhadr-128k.mp3
1.49M
#کلیپ_صوتی
🔻گناهان گذشته یا آینده؟
🔹حجت الاسلام پناهیان
@akhlagh_had
هدایت شده از اخلاق و معنویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_صوتی
🔻مغفرت و رحمت الهی
🔹آیت الله ناصری
@akhlagh_had
یکی از آثار تضییع حقوق، دل مردگی است، و یکی دیگر، مشکلات زندگی است. در برخی از حقوق ضایعشده، اولین عوارض و آثاری که برای انسان پیدا می شود، این است که به فرزندان انسان سرایت میکند و زندگی و معیشت و امور مربوط به آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. مخصوصاً باید در امور مالی بسیار مواظب بود. آمیخته و آشفته بودن امور مالی و رعایت نکردن حدود شرعی در کسب درآمد، نصیب انسان را از اولاد صالح کم میکند. وضعیت اولاد ما در آینده، همین حالا با رفتار ما رقم می خورد. باید در امور مالی، منظمتر عمل کنیم، تا نصیب های بهتری داشته باشیم.
مرحوم علامه مجلسي نقل مي کنند که در این مورد برای ما درس آموز است. نقل می کنند که اسبی وحشي را به محضر آقا امام رضا عليه السلام هديه آورده بودند و اين اسب آرام نمي گرفت. دو نفر بودند که به تعبير فارسي و ادبيات قديم به آنان مي گفتند: «ميرآخور»؛ این دو نفر بودند، هر کاري کردند نتوانستند اين اسب را آرام کنند
راهکار:
راهکار اول: استغفار و توبه
برای از بین رفتن تدریجی این حقوق، راهکاری وجود دارد که عبارت است از استغفار کردن.
محتوای استغفار، یک نوع طلب بخشش عملی است که گاهی همه ابعاد وجودی انسان را درگیر می کند. در هر زاویه ای که انسان حقوقی به گردنش آمده، کسی که واقعاً در صدد استغفار و طلب بخشش و مغفرت باشد، بالأخره ناخودآگاه به سمت اصلاح آن زاویه می رود. همان مقداری که تشخیص می دهد، همان نقطه روشنی میشود که لازم است به سمت زاویه بالاتر برود تا به کلی از حقوق خارج گردد. با استغفار واقعی، زمینه برای توبه و بازگشت به درگاه الهی فراهم میشود. در اثر این توبۀ بعد از استغفار، توجه خاص خداوند شامل افراد میگردد و از فشار و مشکلات حقوق رهایی می یابند.
در قرآن هم بشارت های فراوانی برای استغفار و توبه ذکر شده است؛ از جمله:
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْه يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ؛ و اى قوم من! از پروردگارتان آمرزش بطلبید؛ سپس به سوى او بازگردید، تا رحمت آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید.
وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْه يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى؛ و اینكه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید سپس به سوى او بازگردید تا شما را از مواهب به خوبى بهره مند سازد.
ما در بسیاری موارد، پشت گرفتاری هایی معطل شدهایم که در طول مدت دامنگیر ما شده و چاره آن، یک نوع استغفار روزانه است. سنّتی که در بین بزرگان از علما و قدما بوده، همین مسئله استغفار است. این، بهترین کلید و ابزاری است که انسان را از حقوق قبل بیرون میآورد و سرنوشت را آسان میکند و نیل به حوائج را سهل می کند. این، ابزاری است که بهراحتی در دست خود ما است.صيغه استغفار و اين کلمه مبارکه به گونه اي است که اگر حداقل توجهات در آن باشد، موثراست؛ مخصوصا براي افرادی که عمدا وارد فضاهاي حق الناس و تضییع حقوق نمي شوند يعني افرادی که شرايط را دارند. وظیفه چنین افرادی این است که يک ارتباط با اين ذکر استغفار ايجاد کنند، پس از آن، فضاهاي ديگر هم فراهم مي شود. اگر نادانسته و ناخواسته، باري روي دوش انسان باشد، همين استغفار، مقدمات برداشتن آن بارها را مهيا و سهل ميکند. استغفار علاوه بر اینکه برای خود انسان موثر است، برای اشخاصی که حقوقی از آنها ضایع شده نیز اثر دارد. میتوان از خداوند برای کسانی که حقی به گردن ما دارند، طلب آمرزش کرد. این استغفار، موجب جلب رضایت افراد محق میشود، و همین رضایت، موجب رفع برخی آثار حقوق می گردد.
راهکار دوم: نماز
یکی از راهکارهای بیرون آمدن از سنگینی حقوق و سبکبار کردن انسان نماز استو اين امر بعیدی نيست، حقيقتي است که يک نماز مخصوصاً نماز يکشنبه ذيالقعده اينقدر آثار داشته باشد. این نماز، بسيار مؤثر است در بلند کردن بار از دوش انسان؛ درگيري ها را کم مي کند، خصماء را راضي ميکند، حق و حقوق را تسويه مي کند
🔴#اخلاقی
🔰 تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان در شبهای قدر
🌕 امام خامنه ای(حفظه الله): از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی -«سلام هی حتّی مطلع الفجر» - شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است.
🌕 آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد.
🌕 این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بیاعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که میبینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید.
🌕 عزیزان من! لحظهی جان دادن، ما وارد عالم دیگری میشویم. برای آن روز، خودمان را باید آماده کنیم. همهی این دنیا، همهی این ثروتها، همهی این انرژیهایی که خدای متعال در وجود شما در این عالم به ودیعه گذاشته است، همهی آنچه که خدا برای بشر خواسته است - حکومت عادلانه، زندگی مرفّه، چه و چه و چه - برای این است که انسان فرصت پیدا کند تا خود را برای نشئهی آن عالم آماده نماید. خود را آماده کنید، با خدا اُنس بگیرید، با خداوند مناجات کنید، ذکر بگویید و استغفار کنید.
📆 ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
🌟«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ححت الاسلام والمسلمین صدیقی
🔰 دل نوشته ای از شهید دکتر #مصطفی_چمران درباره شب #قدر
🌷 چه فرخنده شبی بود شب قدر من. شبی که تا به صبح، اشک می ریختم و تا اعلی علیین صعود می کردم. از شب تا به صبح می راندم و تو در کنارم نشسته بودی. راه درازی بود. از میان درخت ها و کوه ها و جنگل ها می گذشتیم. نورافکن ماشین، جاده را روشن می کرد و ما در میان نهری از نور عبور می کردیم. دو نفر دیگر، در صندلی پشت ما نشسته بودند و صحبت می کردند و گاهی به خواب می رفتند...
🌷 اما، آتشفشان روح من شکفته بود و قلب جوشانم همچون امواج خروشان دریا به صخره ی وجودم حمله می برد و از حیات من جز نور، عشق و سوز، غم و پرستش چیزی دیده نمی شد. زبانم گویا شده بود. گویی جملاتی زیبا و عمیق از اعماق روحم به من وحی می شد، همچون شاعری توانا، تجلیات روح خود را به عالی ترین وجهی بیان می کردم. در حالی که سیلاب اشک بر رخسارم می چکید.
🌷 همه قیدها و بندها را پاره کرده بود. افسار اختیار را به دست دل سپرده بودم و بدون ترس و خجالت آن چه در وجودم موج می زد بیرون می ریختم. از عشق خود و از غم خود، از خوبی و بدی خود، از گناهان کوچک و بزرگ، از وابستگی ها و دلهره ها، سوز و گدازها و جهش های روح و سوزش های دل، از همه چیز خود صحبت می کردم. آن چه می گفتم عصاره ی حیاتم بود و حقیقت بود. وجودم بود که همراه اشک تقدیمت می کردم و تو نیز، پا به پای من اشک می ریختی و بال به بال من به آسمان ها پرواز می کردی. دل به دل من می سوختی و می خروشیدی و خدای را پرستش می کردی...
🌷 چه شبی بود! شب قدر من. شب اوج من به آسمان ها و معراج من. پرستش من، عشق بازی من، شبی که جسم من به روح مبدل شده بود...
🌷 شبی که خدا، در وجود من حلول کرده بود و شبی که آتش عشق، همه گناه های مرا سوزانده بود. شبی که پاک و معصوم، همچون پاکی آتش و عصمت یک کودک، با خدای خود راز و نیاز می کردم... و تو که اشک مرا می دیدی و آتش وجود مرا حس می کردی و طوفان روح مرا می شنیدی... تو نماینده ی خدا بودی. آن طور با تو سخن می گفتم که گویی با خدای خود سخن می گویم. آن طور راز و نیاز می کردم که فقط در حضور خدا ممکن است این چنین راز و نیاز کنم... تو با من یکی شده بودی و به درجه وحدت رسیده بودی. احساس شرم نمی کردم و احساس بیگانگی نمی کردم و از این که اسرار درونم را بازگو می کنم، وحشتی نداشتم...
🌷 چه فرخنده شبی بود شب قدر من. شب معراج من به آسمان ها. از طغیان عشق شنیده بودم و قدرت معجزه آسای عشق را می دانستم، اما چیزی که در آن شب مهم بود، این بود که وجود من، روح شده بود و روح من آتشفشان کرده بود. می خواست، همچون نور از زمین خاکی جدا شود و به کهکشان ها پرواز کند... آن گاه آتش عشق به کمک آمده بود و جسم خاکیم را سوزانده بود و از من فقط دود مانده بود و این دود همراه با روح من به آسمان ها اوج می گرفت...
🌷 شب قدر من، شبی که سلول های وجودم، در آتش عشق تغییر ماهیت داده بود و من چیزی جز عشق گویا نبودم. دل من، کعبه عالم شده بود، می سوخت، نور می داد و وحی الهی بر آن نازل می شد و مقدس ترین پرستش گاه خدا شده بود. امواج خروشان عشق از آن سرچشمه می گرفت و به همه ی اطراف منتشر می شد. از برخورد احساسات رقیق و لطیف با کوه های غم و صحراهای تنهایی و آتش عشق، طوفان های سهمگین به وجود می آمد که همه وجود مرا تا صحرای عدم، به دیار نیستی می کشانید و مرا از زندان هستی آزاد می کرد.
🌷 ای کاش می توانستم همه ی خاطرات الهام بخش این شب قدر را به یاد آورم. افسوس که شیرازه ی فکر و طغیان احساس و آتشفشان روح من، آن قدر سریع و سوزان پیش می رفت که هیچ چیز قادر به ضبط آن نبود... نوری بود که در آن شب مقدس، بر قلبم تابید. بر زبانم جاری شد و به صورت اشک، بر رخسارم چکید. من همه ی زندگی خود را به یک شب قدر نمی فروشم و به خاطر شب های قدر زنده ام. و تعالی شب قدر، عبادت من و کمال من و هدف حیات من است.
🌟«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌟
sharh-doa-roozhaye-mah-e-ramezan-mojtehedi_sharh-doa-rooz-aval-ramezan_23.mp3
1.91M
❤شرح دعای روز بیستم و سوم ماه مبارک و احکام، ویک نکته اخلاقی
مرحوم آیت الله مجتهدی
✳ شبی که آقا شخصاً به من زنگ زد...
روزی ، سیصد جانباز و خانواده شهید در ماه رمضان خدمت آقا رسیدند. با زبان روزه چهار ساعت سر پا ایستاد و با این سیصد خانواده یکییکی احوالپرسی کرد...
با هر کدام مثل پدری مهربان صحبت کرد.
من دوسه بار کنار رفتم و نشستم، اما آقا ۴ ساعت ایستاد و تا مغرب با آنها احوالپرسی کرد. بعد با آنها نماز خواند و افطار کرد.
شب من به بنیاد شهید رفتم تا کارهایم را جمع کنم؛ تلفن زنگ میخورد. گوشی را برداشتم... خدایا! درست میشنوم، خواب میبینم؟ صدای آقاست. سابقه نداشت آقا تلفن بزند. مگر دفتر و آدم آنجا نیست؟ دیدم اشتباه نمیکنم خود ایشان است.
آقا فرمودند: همسر شهیدی به نام فلان، برای من نامه نوشته که ازدواج مجدد کرده و با این شوهر جدیدش اختلاف دارد. مشکلش را نوشته و برای من توضیح داده است. فرمودند این را دنبال کنید حل بشود.
من داشتم میرفتم، ولی یکدفعه فکر کردم آقا بهجای اینکه بعد از ۵ - ۴ ساعت سر پا ایستادن با آن وضعیت، بهجای اینکه استراحت کند، نامهها را میخواند و حالا به نامهای برخورد کرده که طاقت نمیآورد بگذارد فردا به دفتر بگوید و دفتر پینوشت کند که پسفردا ارسال کنند تا به دبیرخانه بنیاد شهید برسد و چند روز بعد به من برسد و تازه من اقدام کنم.
دیدم آقا دلش نیامده این مسئله به فردا صبح بکشد. همین امشب مثل اینکه خواب از چشمش گرفته شده و میخواهد این کار انجام بشود. گفتم اگر آقا اینطوری است چرا من بروم خانه؟...
چند شب بعد افطار خدمت آقا رفتیم. سر سفره عرض کردم مشکل بچهشان که حل شد هیچ، مشکل پدر و مادر بچه هم حل شد و سر زندگی رفتند. این را که گفتم آنچنان در چهره آقا شادی موج زد که واقعا اینچنین وضعیتی را من کمتر در ایشان دیده بودم.
محمدحسن رحیمیان
خبرنامه آینده روشن
شماره۲۳ ، اردیبهشت ۱۳۹۵
صفحه ۶۹
•┈┈••✾••┈┈•
منبر کوتاه ۲۴ . ماه رمضان تمام نشده ...mp3
1.44M
#سخنرانی_صوتی_کوتاه
🔻موضوع : ماه رمضان تمام نشده...
🔹سخنران:حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد عمومی
جلسه بیست و سوم
@akhlagh_had
مداحی آنلاین - برطرف شدن گرفتاری ها - حجت الاسلام عالی.mp3
3.34M
#کلیپ_صوتی
🔹راه برطرف شدن گرفتاری ها
🔻حجت الاسلام عالی
@akhlagh_had
record۲۰۲۰۰۵۱۷۱۸۵۵۱۹.aac
2.48M
#احکام
🔻در مورد تفاوتهای فطریه و کفاره
🔹کارشناس:حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد بصیرتی
@akhlagh_had
🌷 اگر انصاف داشته باشیم.
🖌همسر مرحوم شهید «نواب صفوی» اعلی الله مقامه؛ نقل میکند؛ یک شب بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار بعدی نداریم؛ حتی نان خشک!
🌷 مرحوم نواب لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم؛ وقت سحر هم آقا برخاست؛
آبی نوشید و گفتم: دیدید سحر چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد. تا این که اذان مغرب را گفتند آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: چطور سفره افطار امشب نداریم؟
پاسخ دادم از دیشب تا حالا عرض میکنم؛ که نداریم و نیست.
🌷 آقا لبخند تلخی زد و فرمود:یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست.
خندیدیم و گفتم صد البته بله. رفتم و از فرط عصبانیت سفرهای انداختم و بشقاب و ... آوردم؛ و پارچ آب را جلوی آقا گذاشتم. هنوز لیوان را پر نکرده بود؛
صدای در آمد.
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان نیز بود؛ رفت سمت در و آمد گفت:
حدود ده نفری از قم هستند و آشنا، آقا فرمود تعارف کن بیایند. نشستند؛ آقا فرمود خانم چیزی بیاورید؛ آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم: بله آب در لولهها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم آقا لبخندی تلخی زد؛ و به مهمانان تعارف کرد؛ تا روزه خود را باز کنند.
🌷 در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف یعنی همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهد هستند الحمدالله آب در لوله ها فراوان هست. مرحوم نواب چیزی نگفت؛
وقتی برگشت؛ دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمدگفتم:این چیست؟
پاسخ داد:همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده و دارند میروند؛ گفت بگوییم:
هر چی فکر کردیم این همه غذای پخته را چه کنیم؛
خانمم گفت چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه (سلام الله علیها) میدهیم خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارند.آقا یک نگاه به من کرد و خنده کرد؛
و رفت. من شرمنده و شرمسار؛
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم و ...
آنها که رفتند آقا به من فرمود:
دو نکته:
1⃣اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی که فهمیدی تاخیر شد؛ چقدر سر و صدا کردی؟
2⃣دوم وقتی هم نعمت رسید؛ چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟
🌷 بعد فرمود مشکل خیلیها همین است؛ نه سکوتشان از سر انصاف است؛
نه سر و صدایشان. وقت نداشتن جیغ دارند؛
وقت داشتن بخل و غفلت.
4_6014835431550486318.mp3
3.94M
#تحدیر (تندخوانی) جزء بیست وچهارم
قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایی
زمان :32 دقیقه
✅ توحید و اقسام آن
🔶️از آیات و روایات فراوان برمیآید که اصل همه ادیان #توحید است.
⬅️ حضرت یعقوب در اواخر عمرشان که احساس کردند حالت احتضارشان نزدیک است به فرزندانشان گفتند که بعد از من چه معبودی را پرستش میکنید؟ «قالوا نعبد الهک و اله آبائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق الهاً واحداً و نحن له مسلمون؛ گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم.» (بقره، 133)
🔹️از این قبیل آیات زیاد است که از آنها به وضوح وحدت معبود در همه ادیان استفاده میشود.
🔶️ بر اساس آنچه در علم کلام مطرح میشود، توحید سه مرحله کلی دارد:
1️⃣توحید ذات الهی، یعنی خداوند شریکی ندارد؛ نه در داخلش کثرتی هست و نه خدای دیگری در کنار او موجود است.
2️⃣توحید صفات، یعنی صفات ذاتی که به خدا نسبت داده میشود مصادیق متعدد ندارند و مصداق همه آنها ذات خداست.
3️⃣توحید افعالی، به معنای این که خدا در انجام هیچ کاری شریک و همتایی ندارد. البته تفسیرهای دیگری هم برای توحید افعالی شده است.
🌙 @mesbahyazdi_ir