فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بانمکی تو😍
اینم یه نوع
صبح بخیر تقدیم شما😍
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعر
کفشدوزک
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
سلام صبحتون بخیر👋🏻
امروز از اون روزای پرکار🥲
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
#چقدر_باهوشی؟
زود و تند و سریع بگو چند تا تفاوت می بینی؟
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
📣📣قابل توجه نورچشمی های عزیزی که مدارکشون برا ثبتنام کامل نیست.
ازساعت ۹ تا ۱۲ حضوری در خدمتتون هستیم🤚🌹
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_کودکانه
سرگرمی و بازی بارنگها
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
سلام صبحتون بخیر👋🏻
بهبه یکشنبه بخیر😍
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
#شعر
اتل و متل توتوله
یه گاو داریم کوتوله
یه گاو قهوهای رنگ
اما شیرش سفید رنگ
شیر و ببین به رنگ برف
بریز تو لیوان قشنگ
صبحها بخور تو صبحونه
یا عصرا هم تو عصرونه
با کیکی که پخته مامان
چه خوشمزه و عالیه
همه بگید با هم دیگه
گاو قشنگ و مهربون
شیرت ما رو قوی کرد
مثل یه بچه شیر کرد
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
#نقاشی
نقاشی مرحله به مرحله آدم برفی
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرآن_کودکانه
سوره زلزال
😍همه چیزی درباره نورچشمی ها😍
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_کاردستی
برای روزهای گرم تابستون خودتون بادبزن بسازید
https://eitaa.com/joinchat/368771495Cda3bc7a9ef
#داستان
قلی و داستان پُرخوری اش
در یکی از روزهای خدا قلی مشغول خوردن هندوانه بود، هوا بسیار گرم بود و قلی دوست داشت همش هندوانه ی خنک بخورد، مادرش او را صدا زد و گفت: پسرم؟ خوردن زیاد هندوانه خوب نیست، بقیه اش را هم نگه دار و فردا بخور، اما قلی به حرف مادرش گوش نداد و همه ی هندوانه ها را خورد.
شب قرار بود قلی و پدر و مادرش به خانه ی عمویش بروند، او یک پسر عمو به نام حبیب داشت که همیشه وقتی به خانه ی هم می رفتند در حیاط خانه فوتبال بازی می کردند. وقتی قلی به خانه ی عمویش رسید سریع حبیب را صدا زد که بروند و با هم بازی کنند.
چند دقیقه ای نگذشته بود که قلی دلش را گرفت و به زمین افتاد، حبیب دوید و مادرش را صدا زد و گفت: قلی…قلی به روی زمین افتاده و مدام می گوید آی دلم..
مادر قلی که می دانست موضوع از چه قرار است سریع به طرف قلی رفت و گفت: پسرم من به تو گفته بودم که همه ی هندوانه ها را نخور ضرر دارد، او را بلند کرد و به خانه برد، دوای درد قلی یک لیوان چای و نبات و عرق نعنا بود.
قلی چای و نبات را خورد و کمی دراز کشید و به مادرش قول داد که در خوردن هیچ چیز زیاده روی نکند، کمی گذشت و حال قلی بهتر شد و با لبخندی کودکانه به مادرش گفت: مادر دلم خوب شد، حالا می توانم بروم و با حبیب در حیاط بازی کنم؟ مادر با لبخندی مهربان گفت: بله پسرم برو و بازی کن. حبیب و قلی رفتند و کلی بازی کردند و به آن ها بسیار خوش گذشت.
🥰🥰😉😉😉