🔻سوالات کودکان درباره مسایل جنسی
بچه ها سؤال های جنسی و مربوط به آن می پرسند، نظیر: من از کجا آمدم؟ شما چی کار می کنید؟ به خصوص امروزه این گونه سؤال های بچه ها زیاد شده است. در مهدها و مدارس می چرخد، بچه ها چی می بینند و چی می شنوند؟ صحنه های ماهوارها و تلویزیون کنجکاوی بچه ها را زیاد کرده.
یک دلیل دیگر سؤال های زیاد بچه ها این است که ما از زندگی طبیعی دور شده ایم، بچه های قدیمی این مشکلات را نداشتند الآن هم بچه های روستا این مشکلات را ندارند چون از وقتی خودش را شناخته، اندام های تناسلی و نزدیکی و زایمان و همه چیز حیوانات را دیده و هیچ چیز برایش عجیب و غریب نیست ولی بچه های ما هیچ چیز ندیدند در نتیجه همه چیز برایشان ایجاد ابهام می کند.
بچه ها پر از ابهام هستند ماهم بلد نیستیم که چگونه با سؤال ها و ابهامات بچه ها روبه رو شویم و پاسخ دهید پس روی این مسئله کار کنید و دنبال نسخه نگردید و به دنبال یادگیری و کسب مهارت باشید چون بچه ها سؤال می کنند و اگر شما به آن ها پاسخ ندهید می روند به دنبال جواب در جای دیگر و خطرات ناشی از آن.
وقتی کودک از شما سؤال می کند، بهم نریزید و هول نکنید، نظر خودش را بپرسید و ببینید که چه قدر می داند، بعد توضیحی که می خواهید بدهید در حد فهم کودک و ساده و کوتاه باشد. اصلاً برای کودک توضیح اضافه ندهید مثلاً اگر پسری می پرسد که چه فرقی بین جیش من با دخترها ست؟ شروع نکنید که داستان رحم و لقاح و غیره را برای او باز کنید و بعد بچه را با دنیایی از ابهام بیشتر و خطرناک روبه رو کنید، خیلی ساده و در حد فهم کودک صحبت کنید.
به هیچ وجه دروغ نگویید. پاسخ بچه ها را با دروغ ندهید بلکه صحیح و ساده پاسخ بدهید. مادری می گفت فرزندم از من پرسید که من کجا بودم، از کجا آمدم؟ من هم گفتم تو زیر مانتوی من بودی دکمه اش را باز کردم تو اومدی بیرون! می گفتند حالا هر خانمی که می بینه که شکمش بزرگه می ره مانتوشون رو باز کنه که نی نی داری بذار ببینم! به بچه ها دروغ نگویید. توضیح اضافه هم ندهید.
در پاسخ دادن به سؤال های بچه ها آرامش داشته باشید و اگر در آن لحظه آمادگی پاسخ نداشتید، موکول به بعد کنید و از کارشناس کمک بگیرید و یا کتاب بخوانید. اصولاً در پاسخ به سؤال های بچه ها مواظب رفتار عاطفی خودتان باشید. (ادامه دارد.. )
#بهداشت_جنسی {قسمت20}
[استادسلطانی]
@nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
روش درست پاداش دادن:
دادن پاداش به اين شكل ميباشد كه براي كار خوب كودك پاداشي در نظر گرفتن مي باشد. اين پاداش مي تواند از گرفتن برچسب و استيكر، تا رفتن به شهر بازي يا خريد اسباب بازي باشد
در ابتدا هر بار كودك بعد از انجام كار خوب پاداش دريافت مي كند. به مرور كه كار خوب نهادينه شد دادن پاداش يك بار در ميان، دوبار در ميان و در آخر به صورت تصادفي است.
به اين صورت است كه انجام ان كار در ذهن كودك براي تمام عمر با لذت گره خورده است.
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
Join @nooredideh
تربیت فرزند نوردیده
👆چهارمین نشست از سلسله نشست های فرزندپروری با شادی و آرامش، جمعه ۱۶ شهریور ماه، ساعت ۱۰ تا ۱۲ در شر
👆لوکیشن محل برگزاری همایش جمعه استاد سلطانی، ۱۶ شهریور در فرهنگسرای اشراق👇
https://goo.gl/maps/dUwqFfAcax42
دقت کنید همایش این هفته در فرهنگسرای اشراق می باشه(شرق تهران)
و همایش فرهنگسرای تهران هفته آینده ۲۳ شهریور برگزار میگردد (غرب تهران)
🔸تشویق زیادی ممنوع! تا تشویق برای کودک بی ارزش نشود و نیز او پرتوقع نشده و برای هر کاری تشویق نخواهد.
🔸کودک را تشویق کنید؛ ولی نه آن قدر که مغرور و خودبین شود.
🔸به کودک پاداش بدهید نه رشوه؛ رشوه، باج دهی است و محتوی یک قرار قبلی، بنابراین نگویید " اگر این کار رو بکنی من..." پاداش، بدون قرار قبلی صورت می گیرد.
🔸 بین نوع تشویق و عمل کودک، تناسب برقرار کنید.
🔸 بد قولی نکنید.
🔸 قدردانی کنید نه ارزیابی. نگویید " تو بهترین..." بگویید "این کار تو مرا خوشحال کرد."
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
Join @nooredideh
یک مورد دیگر از سؤال های مرسوم بچه ها، سؤال در مورد مرگ است به خصوص که اگر از نزدیکان کودک کسی فوت کند برای او کلی سؤال پیش می آید. مثلاً بچه می پرسد که مامان، بابابزرگ کجا رفت؟
مادر با غم فراوان و صورت گریان می گوید که بابابزرگ رفت بهشت! خوب برای بچه این ابهام پیش می آید که این بهشت کجاست که بابابزرگ رفته و مامان این قدر ناراحته و اشک می ریزه! حتماً یه جا دارن بابابزرگ را داغ و درفش می کنند اما مامان میگه جاش خوبه! اگر جاش خوبه پس چرا گریه می کنی؟
می توانیم در حالی که از درون داغون هستیم و ناراحت، اما وقتی کودک از ما می پرسد که بابا بزرگ کجاست؟ لحظه ای برای کودک، صورت خودمان را خندان کنیم و با شادی ظاهری بگیم که بابا بزرگ رفت بهشت!
در این صورت کودک این درک را پیدا می کند که آهان از خندت معلومه که جای خوبی رفته و به این شکل دیگر ابهامات جدید در ذهن او شکل نمی گیرد. (ادامه دارد...)
#بهداشت_جنسی {قسمت21}
[استادسلطانی]
@nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
ريموند بيچ مى گويد:
دختر جوانى را مى شناسم كه اكنون يك دروغگوى درمان ناپذير است .
او هنگامى كه هفت سال داشت هر روز به كلاس درس مى رفت
پرستارى هر روز او را به مدرسه مى برد و در پايان درس نيز خودش عقب او مى رفت .
خلاصه اين زن مسئول تربيت اين كودك بود.
در آن زمان ، شاگردان كلاس هر روز بر حسب نمره هاى امتحانات كتبى طبقه بندى مى شدند و شاگرد اول و دوم و... معين مى شد.
دخترك هر روز همين كه كيف به دست از كلاس خارج مى شد، با پرسش يكنواخت و حريصانه پرستارش كه مى گفت : چند شدى ؟ رو به رو مى شد.
هرگاه او مى توانست بگويد: اول يا دوم كار درست بود.
اما يكبار اتفاق افتاد كه سه نوبت پى در پى ، اين بچه ، شاگرد سوم شد و بايد گفت كه رتبه سوم ميان بيست و پنج نوآموز به راستى جاى تحسين دارد.
پرستارِ او ، دو بار اول بردبارى كرد، اما بار سوم ديگر نتوانست خوددارى كند.
در حاليكه بچه از وحشت دچار بهت شده بود، فرياد زد: پس اين شاگرد سومى تو پايان ندارد؟ فردا بايد اول شوى ! مى شنوى ؟! اول ! بايد شاگرد اول بشوى !
اين امر سخت و جدى در تمام آن روز فكر دخترك را به خود مشغول كرد و فردا هم در مدرسه دچار همين غم و وحشت بود.
تمام دقت و توجهش را آن روز در انجام تكاليف و دروسش به كار برد.
اما او آن روز ، بار ديگر شاگرد سوم شناخته شد و امروز ديگر اين مصيبت و بلاى عظيمى بود!
هنگامى كه زنگ آخر را زدند، پرستار دم در كلاس در كمين اين طفلك ايستاده بود.
همين كه چشمش به او افتاد فرياد زد: چه خبر؟ دخترك كه دل گفتن حقيقت را در خودش نديد، پاسخ داد: اول شدم !
و به اين گونه دروغگويى او آغاز شد!
چقدر از پدرها و مادرها كه به همين گونه رفتار مى كنند و به اين ترتيب بار سنگين گناهكارى و مسووليت دروغگويى فرزندان را به دوش مى گيرند!
join @nooredideh
آقا یهبار تو حرم امام رضا نشسته بودم نماز میخوندم، سه نفر مذهبی روبهروی ما نشسته بودن یه جورایی مارو نگاه میکردن، گفتم شاید چهره نورانیام جذبشون کرده یا حال عجیبم در نماز شیفتهشون کرده، خلاصه بعد نماز شروع کردن به صحبت بامن، یکیشون گفت من خیلی مردد بودم یه صحبتهایی را باشما بکنم، ولی به حضرت متوسل شدم و استخارهای کردم خوب دراومد، حالا میخوام بگم بهتون، گفتم خب بفرمایید. دیدم جذبم نشده بودن زیاد.
🔻شروع کردن درباره علائم ظهور حضرت صحبت کردن. خیلی حرفه ای و عالی صحبت رو بردن جلو، خیلی هیجانی و حساس کرن بحث رو، ماهم که جوگیر، گفتم آقا اینارو فرستاده برای ما
خلاصه آخرش گفتن چندساله یمانی ظهور کرده و الان تو عراقه و بصورت مخفیانه داره آماده سازی ظهور میکنه، اسمش هم احمدالحسن الیمانی هست، فرزند امام مهدی و همون قائم آل محمده، خلاصه شمارهمو گرفتن که بعدا هدایتم کنن، خیلی پایه بودن.
🔻تو تلگرام یه گروه زدن و باهم صحبت میکردیم، گفتن احمدالحسن امام سیزدهمه که اومده شرایط رو برای ظهور امام دوازدهم آماده کنه😳 این خودش یه معجزهاس بهنظرم، ۲۸ تا امام داشتن
🔻گفتم خب این احمدالحسن که میگید حجت خداست فارسی هم حرف میزنه دیگه؟ گفتن نه عربی فقط، گفتم خب یکی از خصوصیت اماما اینه که به همه زبانها میتونن حرف بزنن، حتی زبان حیوانات هم میفهمن، گفتن نه لزومی نداره، شاید خدا بخواد و بصورت معجزه به امامان عنایت کنه، گفتم آقا شما باید یه دو واحد امامشناسی پاس کنید، اطلاعاتتون پایینه، از امامتون نمیتونید دفاع کنید، این در علم لدنی امام هست، اگر اینطوری نباشه علم امام ناقصه
بعدا فهمیدم احمدالحسن تو حوزه نجف درس خونده خخخ. چه امامی، مدرسه هم میرفته، فکر کنم یکی دو تا درس هم تجدید شده بوده. شاید میرفته التماس هممیکرده توروخدا پاسم کنید.😭 من امامتونم لامصبا
🔻داستان های اهل بیت و صحبت کردنشون با حیوانات زیاده، امامرضا علیه السلام نشسته بودن، داشتن دوتا کبوتر رو نگاه میکردن و لبخندی به لب داشتن، یکی از یاران از حضرت میپرسه آقا جان دلیل لبخند شما چیه؟ حضرت فرمودن اون کبوتر نر به کبوتر ماده داره میگه، تو رو از همه عالَم بیشتر دوست دارم هیچ چیزی توی این دنیا نیست که بیشتر از تو دوست داشته باشم، مگر این آقایی که اینجا نشسته، علی ابن موسی الرضا
🔹زمان متوکل یه زنی ادعا کرد حضرت زینبه، هیشکی نتونست ادعاشو رد کنه، متوکل از امام هادی(علیه السلام) کمک خواست، حضرت گفت گوشت ما فرزندان فاطمه بر حیوانات درنده حرام است، لب به گوشت ما نمیزنن، به اون زن گفتن باید بری تو قفس شیر اگه سالم موندی حرفت درسته، زن گفت نه من نمیرم، اگه راست میگید خودتون برید، متوکل دستور داد امام وارد قفس بشه، امام از پلههای قفس بالا رفت و وارد قفس شد، شیرها دونه دونه میومدن کنار حضرت سرشونو میآوردن پایین، دراز میکشیدن روی زمین، حضرت نوازششون میکردن، متوکل گفت سریعتر امام رو از قفس خارج کنید که آبرومون داره میره. حضرت خارج شد و فرمود، هر کس ادعا دارد فرزند فاطمه است وارد شود، وآن زن دروغ خود را اعلام کرد.
روش خوبیه، احمدالحسن یا هر مدعی دروغین دیگه رو بندازید تو قفس شیر و پلنگ، یا خودشون میگن دروغ گفتیم، یا میخورنشون راحت میشیم، نیازی نیست انقدر وقت بگذاریم اثبات یا نفیشون کنیم
#احمدالحسن (قسمت اول)
✍حسین دارابی
🔴قسمت دوم این موضوع رو اینجا مطالعه کنید👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0