اگر پیامرسان سروش دارید در کانال سروشمون هم عضو شوید حتما تا در مواقع قطعی در ارتباط باشیم
👇👇
sapp.ir/nooredideh
وقتی کار اشتباه کودک نقد شد و وجود او تایید شد، در این حالت است که درک مسئول به وجود می آید. درک مقصر و درک مظلوم توانایی جداکردن کار از وجود را ندارند نه درمورد خودشان و نه در دیگران. یک درک مقصر به خاطر کار اشتباه خودش را سرزنش و تحقیر می کند و به خاطر آن به خودش آسیب می زند و درک مظلوم این کار را با دیگران می کند و دیگران را مقصرمی داند وسرزنش میکند، اما درک مسئول هیچ وجودی را تخریب نمی کند و فقط کار را نقد می کند هم درمورد خودش و هم درمورد دیگران حتی در نقد اول باید با تأیید شروع کنیم. وقتی توانایی جدایی کار کودک از وجود او را پیدا کردیم به این نکته می رسیم، که ما باید به بچه ها باید اجازه ی اشتباه بدهیم چون اگر اشتباه نکنند رشد نمی کنند.
من نمی دانم این باور از کجا آمده که هیچ کس حق اشتباه ندارد. درک مقصر به خودش اجازه ی اشتباه نمی دهد. مگر می شود که بدون اشتباه رشد کرد؟ بچه ها باید اشتباه کنند و باید حق اشتباه کردنشان را به رسمیت بشناسیم و به حق اشتباهشان احترام بگذاریم. کسی که اشتباه می کند چه کودک و چه بزرگسال، کارش را نقد می کنیم ولی سرزنش نمی کنیم. حتی اگر بخواهیم نقد هم کنیم اول باید وجود کودک را تأیید کنیم، از او حمایت کنیم بعد نقد کنیم و کار درست را به او یاد بدهیم.
مثل مادری که قبلاً مثال زدم که وقتی فرزندش لیوان شیر از دستش ریخت، با ذهنی آماده با جدایی کار از وجود فرزندش اول جمع کردن شیر را به صورت بازی درآورد و بعد با حمایت یک لیوان پلاستیکی حاوی آب به فرزندش داد تا تمرین ریختن مایعات در لیوان را کند و مهارت آن را به دست آورد. این مادر اول با بازی با شیری که زمین ریخته، وجود کودک را تثبیت کرد و او را تقویت کرد، بعد او را نقد می کند، عزیزم بلد نیستی بریزی، بیا این بطری آب این هم لیوان، تمرین کن تا یاد بگیری. این میشه نقد.
بچه ها نباید به خاطر اشتباه سرزنش شوند بلکه بچه ها باید یاد بگیرند مسئولانه جبران کنند و این گونه درک مسئول در بچه ها به وجود می آید. با درک مسئول است که کودک خلاق می شود، باید بداند که اشتباه کرد حالا باید جبران کند و بها بپردازد. (ادامه دارد...)
#خلاقیت {قسمت10}
[استادسلطانی]
@nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
هدایت شده از کانال حسین دارابی
آقا اصلا چی شد که امام زمان غایب شد
قبل امام زمان خدا ۱۳ تا امام و معصوم فرستاد برای مردم که بهتر زندگی کنن، آدم باشن.
مردم و بخصوص حاکمان هم زحمت کشیدن دونه دونه اینارو کشتن
حضرت زهرا زو با اون وضعیت
امام علی رو اونطوری
امام حسین هم که عاشورا و کربلا و..
بقیه اماما هم یا مسموم کردن یا تبعید کردن یا زندانی کردن
تنها بجرم اینکه اینا آدمای خوبی بودن
حاکمان ترسیدن مردم اینارو ببینن جذبشون بشن و قدرتشون از دست بره مردم هم سیب زمینی بودن و راضی شدن به این وضعیت، گفتن زن و بچه وخونه زندگیمون سرجاش باشه حالا امام بالا سرمون باشه یا حاکم ظالم
خدا هم به معصوم چهاردهم که رسید گفت این مردم لیاقت ندارن. بخاطر همین حضرت مهدی رو غایب کرد
حالا الان باید چیکار کرد تا حضرت بیاد؟ باید خودمون، بچه هامون، جامعه مون و حتی دنیارو آماده کنیم تا خدا اجازه بده حضرت بیاد، خدا دیگه نمیذاره این یکی مث قبلیا بشه.
جالبه یه سری انجمن هایی که خودشونو منتظران حجت میدونن میگن نه آقا اصلا باید بذاری انقدر ظلم و جور زیاد شه تا حضرت بیاد. مگه میشه؟ ظلم زیاد شه که حضرت بیاد دو روزه مث قبل توطئه بچیننن بکشنش
آقا باید شروع کنی از خودت و بچه هات بعدش تاهرجا که میتونی دیگران رو آماده کنی
بعضیا فقط دغدغه دارن حضرتو ببینن، اینم خوبه ولی حالا دیدی چی میشه؟ این همه قبلا امامارو دیدن چی شد؟ وقتی آماده نباشی...
میگن یکی ۴۰ هفته پشت سرهم رفته بود جمکران آقا رو ببینه هفته ی آخر زیر انداز انداخته بود فلاسک چایی هم کنارش و تنهایی تو حال خوش، اشک و دعا یکی میاد کنارش میشینه میگه یه چایی به ما میدی؟ یارو میگه داداش بذار تو حال خودمون باشیم ۴۰ هفتس اومدم آقا رو ببینم ندیدم تو این وسط چایی میخوای.... بعد حالا تو خواب بوده یا رویا حضرت میاد تو خوابش میگه آقا من خیلی تلاش کردم ببینمت ولی نشد و... آقا میگه دیدی منو یه چایی هم ندادی به ما بخوریم...خلاصه این دیدن که آمادگی نداشته باشی اینطوری میشه
تو آماده باشی، آدم باشی حضرت خودش میاد دیدنت
✍ حسین دارابی
@HoseinDarabi
والدين قرار نيست اختلاف نداشته
باشند، دعوا نكنند و هميشه با هم موافق باشند.
كودك قرار است از والدينش روش درست حل اختلاف را بياموزد.
قرار است ببيند پدر و مادرش با دو عقيده مختلف چگونه بر سر يك مسئله به تفاهم ميرسند.
قرار است ببينند با داشتن اختلاف، عشق و محبت به پايان نميرسد.
والدين قرار است به فرزندشان نشان دهند انسان حتي با خودش هم تفاهم ندارد چه برسد به ديگري، اما با احترام، ابراز درست عقايد، با گوش دادن به هم ميتوان يك جايي به تفاهم رسيد و مشكلات را حل كرد، و قرار است از هر اختلافي هر دو نفر پيروز بيايند نه تنها يك نفر
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
join @nooredideh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمليات مخفی شبانه👿👿
join @nooredideh
مسئله ی بعد شکست است. انسان ممکن است در کارش به نتیجه نرسد. وقتی که ما نتیجه مدار هستیم و به نتایج فقط فکر می کنیم، اگر به نتیجه ی مطلوب خود نرسیم، برایمان شکست می شود. بحث پیروزی و شکست یک بازی ذهن است و هیچ ارزشی ندارد.
بارها مثال ادیسون را زده ام که حدود صد بار آزمایش لامپ را انجام داد ولی نشد، بهش گفتند خسته نشدی این قدر شکست خوردی؟ جواب داد من شکست نخوردم بلکه صد روش پیدا کردم که با آن ها نمی توان لامپ را روشن کرد. اشتباه ابزار رشد است. ما شکست نداریم بلکه تجربه داریم. ما روشها و راه هایی را تجربه می کنیم که به آن هدف مطلوبی که می خواهیم برسیم، نرسیدیم.
باز هم داستانی از ادیسون برایتان تعریف می کنم که ببینید وقتی یک انسان خلاق به اصل خود معتقد و ایمان داشته باشد چه روح با عظمتی پیدا میکند و اصلاً ربطی به دین و مذهب هم ندارد.
ادیسون از حاصل درآمدهایش یک کارخانه تأسیس کرد که به مبلغ اندکی آن را بیمه کرد و بعد از چند سال بیمه را هم تمدید نکرد. این داستان از طرف پسرش نقل می شود که یک روز به او خبر دادند که کارخانه ی پدرت آتش گرفته، گفت سریع خودم را رساندم و دیدم شعله های آتش تا آسمان رفته و آتش نشانی هم توان خاموش کردن آن را ندارد، با نگرانی دنبال پدرم گشتم دیدم که روی یک صندلی نشسته و از دور به شعله ها نگاه می کند، بغض گلویم را گرفت و رفت سمت پدر و دستم روی شانه اش گذاشتم، تا من را دید گفت: تویی بدو برو مادرت را بیاور ببین چه شعله های زیبایی درست شده او دیدن شعله ی آتش را خیلی دوست دارد زود بیاورش که بعداً ممکن است همچین فرصتی پیدا نکند.
عظمت روح را می بینید؟ سال بعدش ادیسون گرامافون را اختراع کرد و سال بعدش نیز فوت کرد. این خصوصیت یک انسان خلاق است. یعنی در هر لحظه خلاقیت می بیند، شعله های آتش زندگی اش را می سوزاند ولی او در آن ها زیبایی می بیند. درسته این حالات و خصوصیات با نگاه ما خیلی فاصله دارد. (ادامه دارد...)
#خلاقیت {قسمت11}
[استادسلطانی]
@nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
نسل هتل نشین!!!
سی سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار میشدند تا قبل از مدرسه رفتن همه جای خانه را رفت و روب کرده باشند و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند. و پسرها بايد يا صبح زود يا عصر نان و مايحتاج خانه را خريد مي كردند و كارهاي مردانه را كمك پدر خود انجام مي دادند.
حالا با نسلی مواجهیم که صبح که بیدار می شوند انگار از هتل خانه شان خارج میشوند!
چون که والدینش به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد. و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست .
نسلی که در برابر اتاقی که در آن میخوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند وظرفی که در آن غذا میخورد احساس مسئولیت ندارد آیا در آینده برای خانواده اش و یا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت!!!
برای این نسل سرزمین هم چون هتلی است که میتوان خورد وخوابید وریخت وپاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم مثل خانه برای این نسل، هتل است با این فرق که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند.
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟؟؟
کی بود؟ کی بود؟!
اتفاقاً ایندفعه ، من بودم، تو بودی، ما بودیم و...همه بودند. کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان واین نسل هتل نشین بدهیم...
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
join @nooredideh