گرفتن لگن و توالت فرنگی سیار و گذاشتن گوشه اتاق خیلی کمک می کنه که کودک این پدیده لگن و توالت فرنگی را قبلاً دیده باشه. ببینه که این چیه اصلاً خوردنیه پوشیدنیه. پس یک ماه قبل از پوشک گرفتن، ما این لگن رو تهیه میکنیم و گوشه اتاق می گذاریم که هر از گاهی بلندش کنه بزار زمین اگر دری داره برداره اگر عروسکی داره مثلاً عروسک جیش داره میره روی لگن و اون دستشویی فرنگی میشینه بعد که تمام شد...همون بازی هایی که می کنیم بدون آموزش. قسمت از زندگی رو بازی میکنیم .
در قالب قصه این موارد رو میگنجونیم
مثلا تو قصه شب می خوابیم و خروس قوقولی قوقو میکنه و بیدار میشیم و میگیم صبح شده و حالا مادر میخواد این کار رو بکنه، اون کار رو بکنه. این لگن و دستشویی فرنگی هم باید توی قصه جا بگیره و بصورت طبیعی برای بچه دیده بشه و مادر و بچه بازی کنن.
#پوشک_گرفتن {قسمت7}
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
Join @nooredideh
کار بچه ها مثل شاخه ی گل است ما شاخه ی گل را تزئین نشده به کسی نمی دهیم. کار بچه ها را بگیرید، تزئینش کنید و روبان ببندید و به خودشان برگردانید.
بعد خودشان برای گرفتن این گل های قشنگ سعی می کنند که دائم به شما شاخه گل بدهند و گل تزئین شده بگیرند که به این ترتیب در یک چرخه ی مثبت می افتید.
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
Join @nooredideh
بازی های دیگری هم داریم برای اینکه بتونیم بچه مون رو آماده کنیم برای از پوشک گرفتن. مثلاً قصه گفتن های کوتاه و خوشایند. البته نه بصورت آموزش بلکه به صورت قصه روزمره. مثلا بگید یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود یه خرگوش کوچولو بود که می خواست با مادرش بره پارک. مادر خرگوش کوچولو لباس هاشو به خرگوش کوچولو میده بعد میگه بریم بپوشیم. بعد میرن دستشویی دستاشونو میشورن باز میان بیرون دستاشونو میشورن لباسهاشون میپوشن، خوراکی هاشونو برمیدارن میرن پارک کیف کنن.
شما دارید یک کار ساده و روزمره خرگوش کوچولو رو می گید. اصلاً آموزش نمی دید که مثلا اول باید بریم دستشویی جیش کنیم وقتی میخوایم بریم پارک اصلاً همچین چیزی نیست. شما فقط یه قصه روایت می کنید. این قصه کمک میکنه ذهن کودک یه چیزی رو تو ذهنش ناخودآگاه پرورش بده که وقتی جیش داره میره تو دستشویی جیش میکنه یا وقتی میخواد بره بیرون اول میره دستشویی. یه الگو با قصه داریم به بچه می دیم.
آموزش موقعیه که شما بگید باید این کار رو بکنی باید این کار را نکنی اگر این کار را بکنی این اتفاق میافته خرگوش کوچولو باید این کار را بکند. آیا درسته این کار؟ آیا نا درسته یا نه؟ این میشه آموزش. پس شما همینطور که تو قصه دارید میگید که مادر خرگوش کوچولو یه هویج بهش میده بخوره چقدر خوشمزه است این هویج رو مادرش شسته بهش داده بخورن دوتایی. عین همین رو میشه برای دستشویی رفتن بگید. (ادامه دارد...)
#پوشک_گرفتن {قسمت6}
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
Join @nooredideh
آهسته چند ضربه به در حمام زدم و گفتم مادر جان چیزی لازم ندارید. مادر که از زادگاه، به دیدن فرزندانش آمده بود اینبار مهمان خانه من بود. دلم آشوب بود درحمام را باز کردم. مادرم را دیدم که گیسوان درهم تنیده سپیدش را شانه می کشد نرم کننده را روی سرش خالی کردم...
موهایش به نرمی شانه شد مادرم گفت خدا خیرت بدهد این دیگر چه بود؟ از خودم خجالت کشیدم سالها بود که نرم کننده موی سر در بازار آمده بود و طفلک مادرم سرش را به سختی شانه می کرد. بدون اینکه از او اجازه بگیرم لیف را پُر از کف صابون کردم و به تن نحیفش کشیدم دردش آمده بود. می گفت کافیست.
دلم آشوب بود گوش به حرفش نمی دادم درست مثل وقتی که من بچه بودم و مرا به حمام می برد. درست مثل موقعی که مرا کیسه می کشید و من دردم می آمد و او وعده سینما به من میداد که ساکت شوم. درست مثل همان روزها مادر پیرم را شستم حوله سپیدی را به دور تن نحیفش کشیدم مثل یک شاخه گل روی تختم نشاندمش موهایش را با سشوار خشک کردم. لباسهایش را تنش کردم، و بوسه ای بر گونه هایش زدم.
دلم آشوب بود هفته بعد مادرم پر زد و رفت... اما لیف ماند... تار موهای سپیدش در شانه ماند. دخترم گفت مادر چرا صدای گریه ات در حمام قطع نمی شود؟ گفتم بخاطر اینکه عُمر این لیف و حتی این شانه از عُمر #مادر من بیشتر بود.
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
Join @nooredideh