eitaa logo
(✌️#آتاظهور✌️) ‌‌‌‌‌‌‌‌
4.5هزار دنبال‌کننده
61.1هزار عکس
56.4هزار ویدیو
1.7هزار فایل
https://eitaa.com/joinchat/3122724864Cdeade52bf9 (لینک مادرتلگرام) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://کانال.شهیدنوری https://t.me/Noori82325 #یازهرای_مرضیه #حضرت_زهرا #زهرا #مادر #ایام_فاطمیه #فاطمیه #عزاداری #فاطمه_الزهرا #حضرت_فاطمه #فاطمه_پاره_تن_من_است_هرآنكس_كه.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شهادت : 31 مرداد 1367 محل شهادت: جاده بوکان مهاباد ✅ اخلاص توی وجودش موج میزد . یک جوان صاف و ساده و با همه وجود مهربان بود. هر کاری به او میگفتی نه نمیگفت. بعد از یک بود که به (ع) اومد. و در همون روزهای اول به علت سبقتش در کمک به دیگران معروف شد. بسیجی شهید فقط برای بندگی خدا جبهه اومد و بس.... و هرکجا شیرینی بنده گی خدا رو میچشید راضی بود و با هیچ چیزی عوض نمیکرد. اصغریک نوجوان قبراق و نترس بود و جوون میداد برای شکافتن میدان های مین و شکستن ابهت موانع دشمن... روحش شاد باشه 🔴 تصویر برای بهمن 65 و حین و پشت خاکریز در غرب کانال ماهی است و این ها هم مامور به گردان لشگر10هستند.از سمت راست... ... علی اکبر جعفری .... سید هادی موسوی
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان دلنشین ❤️ فرمانده لشگر عاشورا به زبان ٱذری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. هیچ وقت دین خدا رو،دستور خدا رو،وظایف شرعیتون رو با هیچ چیزی معــامله نکــنید 🌷
‌‎‌«ای دخترم! من خیلی خسته ام. من سی سال است که نخوابیده ام، اما اصلاً نمی خواهم بخوابم. در چشمانم نمک می‌ریزم تا پلک‌هایم جرأت جمع شدن را نداشته باشند که مبادا در غفلت من آن کودک بی‌سرپرست را سر ببرند.»‌‌ "
در اغتشاشات سال ۸۸ وقتی که کار داشت دست اراذل و اوباش می افتاد، مرخصی نگرفت و به نطنز نرفت. می گفت : "من بلدم با اینها چطوری دربیفتم. من اگر باشم، بقیه بچه ها هم دلگرم می شوند." غسل_شهادت می کرد، می گفت : "اینجا هم میدان جنگ است، شاید خدا قسمت کند و اینجا شهید شدیم." پیراهن مشکی محرّمش را می‌بوسید و می‌پوشید و می‌گفت : "منتظرم نباش! معلوم نیست برگردم..." از چیزی یا کسی نمی‌ترسید، وقتی پای نظام در میان بود اصلا کوتاه نمی‌آمد... راوی :همسر شهید برگرفته ازکتاب‌: دخترها بابایی اند
میگفت: میدونۍڪِۍ از‌چشم‌ِخدا‌میوفتۍ؟! زمانۍڪه‌آقا‌امام‌‌زمان‌ سرشو‌بندازه‌پایین‌و از‌گناه‌ڪردن‌توخجالت‌بڪشہ ولۍتـو‌انگار‌نـہ‌انگار..! رفیق... نزار‌ڪارت‌بـہ‌اون‌جاها‌برسـہ!! -شهیدمحمدحسین‌محمدخانۍ
💠 خاطره ای از شهید رجایی ▫️وقتی که نخست وزیر بود صبح روزی جهت دیدار و رساندن پیامی وارد همان خانه‌ی تاریخی(کلنگی ) وی شدم. از مشاهده‌ی صحنه‌ای قلبم به درد آمد. هوا کمی گرم بود. او خیلی ساده با یک زیر پیراهن که چند جای آن سوراخ بود و در گوشه‌ی حیاط خانه‌اش نشسته بود و داشت با دو سه دانه خرما و یک لیوان شیر صبحانه می‌خورد! بعد از سلام و احوالپرسی و تعارف به صبحانه گفتم: «ای عزیز! این چه وضعی است که شما دارید چرا به خود نمی‌رسید و این قدر زندگی را به خود سخت گرفته‌اید از شما توقع نداریم مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید! مثل این که شما نخست وزیرید!» آهی کشید و نکته‌ای گفت که سوز دل و نفوذ کلام از دل بر آمده‌اش همواره در خاطرم جاودان مانده است. او گفت : جانم! از این حالم نگران نباش! نگران آن روزم باش که میز و مسئولیت مرا بگیرد و من گذشته خویش را فراموش کنم. خدا نکند روزی بر من بیاید که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم. از شما می‌خواهم در حق من دعا کنید. ▫️من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمده‌اش بی اختیار از جایم برخاستم و پیشانی‌اش را بوسه دادم. 🎤 راوی: پسر خواهر شهید رجایی
🔸 استعلام دهک خانوار با کد ملی 🔹برای استعلام دهک بندی یارانه معیشتی با کد ملی، باید سرپرست خانوار وارد سامانه حمایت دهک بندی شود و از آن طریق دهک خانواده قابل مشاهده است. 🔹خانوارها برای اطلاع از آخرین وضعیت دهک بندی خود می‌توانند به سامانه حمایت به نشانی https://hemayat.mcls.gov.ir/ مراجعه کنند. 🔹با ورود به سامانه دهک بندی خانوار امکان بررسی و پیگیری واریز یارانه معیشتی برای متقاضیان وجود دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روایتی از جمله تامل برانگیز شهید رئیسی 🥀 سید جان؛ جبران نمی شوی...
🌷شهید اصرار داشت که بعد از شهادتش کوله پشتی اش را به دست تنها پسرش احمد برسانیم در کوله اش یک انگشتر یک ساعت یک قرآن یک تسبیح و یک دست لباس نظامی بود شاید می دانست که احمد می گوید اینها را ۵ سال نگه می دارم تا بزرگتر بشوم و راه پدرم را ادامه بدهم . 🌷دخترم سمانه می‌گوید:« در بین راه دانشگاه وقتی چشم پدرم به عکس شهید زلقی شهید مدافع حرم افتاد.گفت: «تصویر بعدی عکس من است» عادل چندین روز قبل از ازدواج دخترش سمانه به شهادت رسید. ✍راوی: همسرشهید