فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت امروز سپاه درمقابل آمریکا 😁
البته سپاه همون کیفم با خودش برد😂😂
@nmotahari7
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨خدایا...
🍁همه بندگان توئیم
🍂کلید همه بسته ها
🍁در دست توست
🍂دوای همه خسته ها
🍁در دست توست
🍂به احسان و لطف خود
🍁گره ها و مشکلات همه را
🍂باز کن
شبتون بخیر 🍁🍂
#سخن_آخر
@nmotahari7
با سفره های غذا👆
هر روز برای تدارکارت هر دسته دوسه نفر انتخاب میشدند تا اون روز برای بچه های دسته کار خدماتی بکنند، به این افراد میگفتن خادم الحسین (ع) یا شهردار.. این افراد از صبحگاه معاف بودن تا وقتشونو صرف جاروپارو و غذا و شستن ظروف کنن.
چندتا خاطره از دوستان همرزمم از گردان عمار نقل میکنم👇
اول
قبل از عملیات والفجر هشت تخریبچی های دسته های گردان رو بردن گردان تخریب برای آموزش؛ یادمه عزیزان زیادی بودن که بعدا به شهادت رسیدن مثل شهید محمدی تبلیغات و شهید محمد علیان نژاد که از گردان حمزه اومده بود..
یه شب گفتن ابراهیم اصفهانی میخواد شام بیاد پیش شما و ایشون با شهید گره گشا اومدن پیش ما. شهید ابراهیم اصفهانی اون اواخر یادمه خیلی آرزوی شهادت میکرد وقتی سفره غذا پهن شد به رسم همیشگی دعا می خوندیم و وقتی هم که سفره میخواست جمع بشه نفری یه دعا میکردیم.. یادمه وقتی نوبت آقا ابراهیم اصفهانی که شد دعا کنه کمی مکث کرد و بعد از ته دل دعا کرد؛ اللهم عجل شهادتی سریعا.. و مارو یاد دعای حضرت زهرا (س) انداخت و خدا هم دعای این مرد بزرگ رو اجابت کرد و کمی بعد توی والفجر8 به آرزوش رسید روحشون شاد.
دوم
من همیشه از زیر کار در میرفتم..
یه روز که من شهردار بودم به یکی از بچه محلهامون به نام داود کاشانی که تو دسته ما بود گیر دادم که باید تو ظرفهایی که به عهده منه بشوری! این بنده خدا که همیشه حرف منو گوش میکرد اون روز قبول نکرد و پا گذاشت به فرار.. منم که ظرفها تو دستم بود ظرفهارو گذاشتم تو اون گردی روشنایی و با سنگ دنبالش کردم.. وقتی برگشتم یادم رفت که ظرفها رو اونجا گذاشتم.. بعداز ظهر بچه های محلمون که همه مون تو یه دسته بودیم گفتن لیوانهارو بیار یه چایی بخوریم.. تازه یادم اومد که فراموش کردم ظرفهارو بشورم.. وقتی گفتم آخ! یادم رفته ظرفهارو بشورم.. یهو ریختن رو سرم برای جشن پتو.. ولی تا قسم خوردم که سریع میرم ظرفهارو میشورم و میارم قبول کردن تا زود برم ظرفهارو بشورم و بیارم.. وقتی رفتم پایین با کمال ناباوری دیدم همه ظرفهارو یه نفر برده و شسته!
خیلی خوشحال شدم ظرفهارو بردم بالا همه گفتن عجب آدمی هستی مارو سرکار گذاشتی! منم صداشو درنیاوردم که کار یکی دیگه بوده.. تازه کلاس گذاشتم و کلی هم طلب کار شدم!
سوم
فکر کنم تقریبا پاییز یا اواخر تابستان سال ۶۵ بود که به گردان عمار در کوزران رفتم، در چادرهایی که در پناه درختان بلوط در منطقه تپه ماهور اردوگاه لشگر ۲۷ برپا شده بودند مستقر بودیم، تقریبا اکثر بچه های مسجد محل ما (مسجد الهادی خیابان مالک اشتر) در آن مقطع در گردان عمار بودند، محل اردوگاه ظاهرا چراگاه گله های بز و گوسفند عشایر منطقه بود. معمولا هر روز پس از نهار و شام، شهردار هر دسته در کتری های بزرگ رویی برای کل دسته چای دم میکرد و در لیوانهای پلاستیکی قرمز رنگ بزرگ میخوردیم، دسته ما چند نفر از بچه های شر که فکرکنم بچه حوالی میدان خراسان هم بودند طبق معمول چای دم کردند و برای کل دسته در لیوانهای پلاستیکی ریختند و ما هم خوردیم، موقع خوردن چای احساس کردیم طعم چای با بقیه اوقات متفاوته و بفهمی نفهمی خوشمزه تر هم شده! همه که چایی هایشان را خوردند دیدند ته لیوانها بیش از دفعات پیش جرم ته نشین شده، یکی از بچه ها کتری را برد کنار تانکر آب بشوره که کاشف بعمل آمد بهمراه چای حدود دو سه مشت پشگل هم ریخته شده بود! اما انصافا چایی با طعم پشگل خوشمزه تر شده بود، خصوصا که پشگلها مدت مدیدی هم آفتاب خورده و خشک شده بودند😂😂
چهارم
خدایا من رو ببخش یه شب کوزران بودیم بنده شدم خادم الحسین عصر اون روز رفته بودیم شهر ومن چوب پنبه گرفتم آوردم.. شب توو کتری رو آ تش آ ب جوش اومد وچایی رو به همراه چوب پنبه دم کردم و به عزیزان دسته چای با طعم چوب پنبه دادم ولی کسی نمی دونست..
کاش میشد یه بار دیگه برگردیم به اون زمان ها. چادر های سی نفره و پوتین های کنار چادر و اسلحه های آویزون شده بالا سر بچه ها و فانوس ها و خوردن کله ها به فانوس و گفتنِ این جمله به فانوس که بابا منِ به این گندگی رو چرا ندیدی..! نون خشک و لیوان های پلاستیکی قرمز رنگ و خادم الحسین شدن ها..
یادش بخیر همه اون روزها..
#جامانده
@nmotahari7
🔰خواهرشهیدانباڪرے:
🌹ماسہتابرادرداشتیم..
🌷علی آقارو ساواک دستگیرکردو زیر شکنجه شهید شد پیکرشو بهمون ندادن..
🌷حمیدآقاروهم آقامهدی جاگذاشت توو جزیرهمجنون..
🌷خودآقامهدیروهم که اروندبرد..
😭 ی مزار از سه برادرمنیست توو این دنیای به این بزرگی..
@nmotahari7
🔻یادی کنیم از فرمانده و بنیانگذار یگان ویژه تکاوری نیروی دریایی سپاه، شهید سردار محمد ناظری
🌹روحش شاد و یادش گرامی🌹
@nmotahari7
با سلام و تشکر از دوستانی که آمادگی برنامه فردا رو داشتند با توجه به شرایط جوی برنامه فرخوان فردا کنسل میباشد