eitaa logo
کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی
2.1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
79 فایل
ارتباط با ادمین: @yaemamhasaan تبادل و تبلیغات: @sadrjahad رزرو بلیط: @yarafegh هماهنگی و رزرو اجرای شهرستانها: 09176827420 سایت مجموعه نورالهدی: noorolhodaeeha.ir صفحه روبیکا: Rubika.ir/noorolhodaa_ir صفحه آپارات: aparat.com/noorolhodaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
کاشکی که بشه بهت بگن چه قدر دوست دارم آقا مصطفی! تئاتر عالی بود هرچی بگم کم گفتم البته که خودتون می دونین عالی هستین ... موفق باشید ارادتمند شما : عاطفه
واقعا عالی بود اینقدر که از حیطه ی زبان خارج است و زبانم قاصر است از وصف این تئاتر قشنگ به نظرم اگر بازیگرها طوری بودند که مردها هم میتوانستند شرکت کنند خیلی خوب میشد که این مهر و محبت خانوادگی رو آنها هم ببینند جا دارد از بازیگر نقش جابر و آقا مصطفی هم تشکر فراوان کنم وقت نبود و گرنه دوست داشتم تک تک بازیگران را ببوسم و از آنها تشکر کنم و واقعا به همچین جوانانی افتخار میکنم
#ویژه پاسخ امام خامنه‌ای به جوانی که از فسادمسئولان گلایه کرده بود جوان عزیز چشم به راهیم که شمافرزندان تازه نفس اسلام وقرآن،خودساخته وکامل شده،از راه برسید و بارهای کشور را بردوش بگیرید #گام_دوم #برکناری_مسئولان_فاسد 🔖کانال خبری 20:30👇 🌐 eitaa.com/joinchat/2748973056C49bc959112
این روزا وقتی که از شهادت حرف میزنم ، بعضیا یه پوزخند😏میزنن و شاید تو دلشون کلی مسخره م میکنن و بهم میگن برو بابا شهادت کجاست؟؟؟!!!!!😞 ولی بیچاره ها نمیدونن واقعیت این نیست که فکر میکنن... واقعیت چیزیِ که من کنار تو یاد گرفتم.... آره داداشی همیشه میگفتی میخوای بشی خار چشم دشمن... یه جوری که شهادت بیاد دنبالت ؛ و اینو با لحظه لحظه زندگی کردنت به ما یاد دادی و خودت هم بهش جامه ی عمل پوشوندی. الان من میدونم که اگه بشم اونی که خدا خواسته و یه جوری زندگی کنم که خدا عاشقم بشه قطعا منو هم میخره شبیه تو؛ و هیچ چیز و هیچ کس و هیچ بهانه ای نمی تونه مانع بشه... یه عمر پای درست نشستم و شاگردیتو کردم دعا کن شبیهت بشم... میخوام جابرت بشم فرمانده پس با جابر بودن خودت نقصامو جبران کن ... . یه روزی به دنیا ثابت میشه که : هر که را صبحِ شهادت نیست، شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند و باب شهادت همیشه بازِ به شرطی که آدم لایق پیدا بشه... .
خیلی سرخوش و شاد با فک و فامیل رفتیم قم و یهو جور شد رفتیم تاتر ببینیم! عه چرا اینا این شکلین؟؟!!! تاتر بودا ما اشتب اومدیم انگار انقد ما رو گشتن به خودم شک کردم😂 چیپس‌ و پفکمونم که نذاشتن بخوریمووو اوه اوه تازشم بیسیم داشتن😎 خفن بودن مثلا سرود مذهبی هم که داشتن دیگه بقیشو نگم🙄 بریم سر اصل مطلب ❤️ جابر رو دیدیم هر چی زور زدم مثلا اثر نگیرم نشد انگار اون زورش بیشتر بود پهلونی بود برا خودش ازین پهلون پنبه ها نه ازین با غیرتا😭😭😭 فقط همین دیونم کرد منم شدم خرااااابه جابر😭 نمیدونی چی میگم تا نبینی نمیفهمی ببین داغ داداش خوب نداشتنم یخ شد بزا بهتر بگم اصلا من داداشم براش مهم نیس من کجا میرم با کی میرم اصلا غیرت چی میگه این وسط؟! اره الان که دقت میکنم میبینم دوسم نداره اخ وقتی جابر گفت مردی که غیرت نداره خواهرشو دوس نداره چقده بدم اومد ولی نه راس گفت راس راس ولی جابر خودت داداشم شدی میدونی بخاطر اینکه تو دلت نگیره دیگه رژ صورتیم که عاشقشم دیگه نمیزنم دیگه موهامو میپوشونم اصلا چادری شدم 👏👏👏 خیلی ذوق کردی نه ؟ مرد باشی مهربون باشی با غیرت باشی ته رمانتیکا اینه بقیه سوء تفاهم اینهمه سال اومدم قم فقط موقع تو حرم رفتن چادر سرم کردم اما ایندفه دارم با چادر از قم میرم داداش بهتر که نمیدونم قبرت کجاس مگه تو رو میشه قبر کرد تو تو اسمونی اسمونی ترین مرد تو زندگیم هوای منم داری از چادرم فهمیدم حق ندارید بخندید باور کنید دیروز که چادرم میرف کنار قشنگ حس میکردم اخم میکنی درس میکردم لبخند میزدی عاشقتم داداش عاشقتم
ماندگان و ناامیدان را امید آوردند از دل شامی سیه، صبحی سپید آوردند با نسیمی آشنا در کوچه های شهر، باز عطر و بویی تازه می پیچد، #شهید آوردند استخوانی و پلاکی در میان چفیه ، نه!!! غرق در خون، پیکر سروی رشید آوردند قهرمانی نه ز تاریخ و نه از نسل قدیم پهلوانی از همین #نسل_جدید آوردند از #بسیجی_های_روح_اللهی_سیدعلی کز پس هر #فتنه او را رو سپید آوردند راهیان کربلا بودیم دیروز و کنون عازم#قدسیم ، ما را این نوید آوردند با نوای کاروان از نو بخوان آهنگران چون درِ باغِ #شهادت را کلید آوردند. #شهید_جابر
جابرم،سلام.تاحالا نشده متنی برات بنویسم،اما این بار اصلا نتونستم چیزی برات ننویسم! بذار از دفعه ی اول برات بگم.اولین باری که تئاتر رو دیدم؛یابهتر بگم،اولین باری که با جابر آشنا شدم.همه تئاتر و صحنه ها یک طرف،صحنه ی تابوت یک طرف.من هی به شاگردات وآقا مصطفی وعلی وخانوادت نگاه میکردم میدیدم اونا دارن گریه میکنن.توی دلم با خودم میگفتم چرا اینا دارن گریه میکنن؟مگه وقتی تئاتر تموم شه نمیرن دوباره همو ببینن؟وقتی اینا که همش دارن همدیگه رو میبینن الان گریه میکنن منی که اصلا دیگه قرار نیست ببینمش چقدر باید گریه کنم؟! تااینکه لطف خدا،منو به تو رسوند والان حدود۲۰باری هست که درنقش شاگردت بازی میکنم.آخ که چقدر لذت داره شاگرد بودنت،چقدر افتخار داره زیر دست تو بودن.امروز بعد از ۳روز متوالی اجرا یهو یاد همون حرفم توی اولین دیدار با تو افتادم. من سر صحنه تابوت،جابرم شهید شده وقرار نیست دیگه جای دیگه ای ببینمشون.به این که فکر میکنم دلم میخواد خودم هم کنار تابوت جون بدم.وقتی با "یازهرا یازهرا" تابوت رو روی زمین میزاریم همیشه دارم گریه میکنم.وقتی آقا مصطفی پرچم رو کنار میزنه اونجا دیگه گریه نمیکنم،اونجا داد میزنم،ضجه میزنم.وقتی پرچم کنار میره توقع داشتم قیافه همیشگی ایت رو ببینم،جابر همیشه مرتب،موهای همیشه مرتب وشانه کرده،وقتی وارد پایگاه میشدیم،از بوی عطرت میفهمیدیم امروز اومدی یا نه اما...اما وقتی پرچم کنار رفت تنها چیزهایی که ندیدم همین ها بود.جابرم،استادم،چرا انقدر موهاتون آشفته بود؟چرا انقدر خونی بودین؟خاک وخون باهم مخلوط شده روی صورت زیبا ونورانی تون چی کار میکرد؟ خاطرات یکی یکی از جلوی چشمام رد شدن.اون روز توی پایگاه،برای سلام کردن وبغل کردنتون دست وپا میشکوندیم.اما الان..الان چی کار کنیم؟اون موقع می دونستیم بهتون سلام کنیم،جواب میدین،بغلتون کنیم،بغلمون میکنی،اصلا باهات حرف بزنیم،باهامون حرف میزنی. اما الان دیگه جواب منو نمیدی‌اصلا باشه اشکال نداره،جواب منو نده حداقل جواب آقا مصطفی رو بده،جواب علی رو بده.علی سر تابوت خودش رو تیکه تیکه میکنه.چرا جواب نمیدی؟ینی همه چی واقعا تموم شده؟قبول کنم که دیگه جابر نداریم؟قبول کنم که دیگه وقتی میام پایگاه دیگه جابری نیست که دنبالش بگردم وسراغش رو از سید وبقیه بگیرم؟😭 اما نه...شاید تموم شده باشه ولی ما تمومش نمی کنیم.جابرم،عزیزم،اصلا ناراحت نباشیا!من وبچه های دیگه پایگاه راهت رو ادامه میدیم.اهدافت رو دنبال میکنیم.انقدر ادامه میدیم تا دشمن بفهمه یک ققنوس رو حذف کرده،کسی که از خونش هزاران نفر دیگر جون میگیرن.جابرم دلم برات تنگ شده. ماراهت رو ادامه میدیم ولی توهم کمکمون کن.از خدا برامون توفیق،توان،نیرو،صبر وایمان بخواه...
سلام.جابرهای عزیز امام خامنه ای بحق که شما سربازان گمنام امام زمان ونائب برحقشان امام خامنه ای هستید شما جبران کننده ی ضعف غیرتی هستید که این روزها شاهدش هستیم شما مایه مباهات زمینیان برای آسمانیان هستید گرچه به حق شما بحق آسمانیانی هستید که زمین شما را به امانت گرفته است. وشما خواهران خوب جابر های انقلاب شما در های گرانقیمتی هستید که معطر شده اید به عطر یاد مبارک شهدا. خواهران خوب و دغدغه مند جابر،حقیقتا باردیگر خوش درخشیدید خداقوتتان بدهدکه چنین نمایش زیبایی را اجرانمودید.
سلام بچه ها امروز مامانه من بعد دوسال تلاش من بلاخره اومد تیاتر رو دید والبته امروز بار نخست اجرای منم بود اون حس که روی صحنه داشتم بماند فقط بعدا از اجرا که مامانم بوسید منو بعدشم گفت خوشحالم که برای این جور کارا زود از خواب بیدار میشی دوست داری زودتر برسی 🌻🌻 وتمام اینا وهمه همه بر میگرده به داداشم جابر حس میکنم این روزا داداش بینهایت هوامو داری.....
سلام علیکم،دست مریزاد،خدا قوت با مرامها،حسابی لذت بردم و هم با لذت خندیم وهم با لذت وحسرت گریه کردم ،کار شما هم نوعی جهاد است قبول باشد از خدا خواستم بتوانم دو پسرم را مانند اقا جابر بزرگ کنم،انشاالله.
باسلام،خداقوت تئاتربسیارزیبایی بود خدابه همه شمااجربدهد همه چیز درتئاتر بود از آداب دوست یابی آداب برادر خواهری آداب پدرومادری آداب همسر داری آداب بندگی آداب زندگی آداب رازداری آداب اطاعت ازولی