eitaa logo
کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی
2.1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
79 فایل
ارتباط با ادمین: @yaemamhasaan تبادل و تبلیغات: @sadrjahad رزرو بلیط: @yarafegh هماهنگی و رزرو اجرای شهرستانها: 09176827420 سایت مجموعه نورالهدی: noorolhodaeeha.ir صفحه روبیکا: Rubika.ir/noorolhodaa_ir صفحه آپارات: aparat.com/noorolhodaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم بخاطر استقبال زیاد جهت اعزام به کربلای معلا، ماشین دوم هماهنگ شد. ثبت نام محدود است. درصورت داشتن گذرنامه، تا ظهر فردا پنجشنبه به آی دی زیر پیام دهید. @NorAlhoda85
سلام😊 خسته نباشید میگم خدمت شما و دوستانتون به خاطر اجرای فوق العاده خوبی که امروز به نمایش گذاشتید. به امید موفقیت های روزافزون در عرصه های بالاتر. اجرتون با شهدا🌹 التماس دعا
سلام خدا قوت نمایش شما از عالی هم عالی تر بود چون جهادی کار میکنید و با هدف به قول جابر:خدا قبول کنه
از آرمان های من همین قرارگاه های فرهنگی و علمی هست که از سکانس هاتون بود قلبم میتپه واسه انقلاب و میخوام عملی اش کنم من از دخترای جامعه الزهرا هستم نیرو بخواید در خدمتم
سلام خیلی ممنون از زحماتتون واقعا فوق العاده اید برای بار دوم دیدم و بیشتراز پیش لذت بردم. دوستام هم خیلی خوششون اومده بود ببخشید بابت زحمتامون یکی از بچه های علوم پزشکی👆👆
حرف جابر که میشود هرکس برداشت خودش را دارد... یکی وقتی جابر را میبیند او را میکند فرمانده خود... یکی او را میکند برادر خود... یکی او را میکند رفیق و همدل خود... وقتی جابر را میبینند... یکی ربطش میدهد به داداش محسن... یکی ربطش میدهد به داداش علی... یکی فقط و فقط داداش جابر را میبیند... خلاصه بحث جابر که میاید وسط هرکس او را به تعبیر خودش آشناترین میپندارد حتی اگر او را درست نشناسد... این است که جابر میشود ...❤️❤️❤️
این است که ما دل میدهیم به داداش جابر...❤️
سلام جابر جان..... هربار که میبینمت انرژیه تازه ای میگیرم انگار که باتمام وجود خدای خوبم رو احساس میکنم ... ازلحظه به لحظه بودن باتو خدا رو شکر میکنم... وای چه تقدیر زیبایی که توروپیداکردم وبهت وابسته شدم وراههای معرفت حق روز بروز به رویم باز شد عشق به شهادت در وجودم هزاران برابر بیشتر شده... ازت میخوام توکه روحت پاک وخداییه دعامون کنی طعم شیرین شهادت روبچشیم...😭 بازم از خدای عزیزم سپاسگذارم که بهم سعادت دادتا بازندگیه خدایی توآشنا بشم... ازامروزلحظه شماری میکنم تاکی شوددوباره ببینمت دنیادنیا ممنون داداش جابرم که منو دعوت کردی... من داداش ندارم ولی توبهترین وبهترین داداش دنیابرام هستی..😭❤️❤️❤️
جابر .... نمیدانم دست چه کسی را در زندگی گرفتم که تو سرراهم قرار گرفتی و هواییم کردی...😭 صداقت و پاکی بی حد و اندازه ات باعث میشود هربار که به تماشایت مینشینم حس نزدیک تری نسبت به تو پیدا کنم.. هرچند که درست نمیشناسمت اما برایم حکم نزدیک ترین فرد زندگیم را داری.. و... خیلللللللللی خوش حالم که برای دومین بار تماشایت کردم❤️❤️❤️
سلام تشکر میکنم از تمام دست اندرکاران صحنه و پشت صحنه و انتظامات و تمام مخاطبانی که شما عزیزان رو همراهی کردند در تئاتر جابر اجرتون با سیدالشهداء. دیروز درهمه صحنه ها به جز صحنه درگیری شاهد یک زندگی خالص و بدون گناهی بودیم که سبک شدن و پاکی به مخاطب میبخشید ینی مخاطب علاوه برا اینکه درگیر نکات فرهنگی و تربیتی و ولایت پذیری و احترام و عشق ورزیدن ها میشد قلبش پاکی و اخلاصی پیدا میکرد که انگار درحال استغفار است. تمام صحنه ها جذاب و عبرت آموز بود.تمام رفتار های متقابل افراد به یکدیگر خالص و عاشقانه بود مثلا رفتار فرمانده نسبت به جابر که فوق العاده عاشقانه و دلسوزانه و پدرانه بود که از نگاه خالص فرمانده کاملا قابل فهم بود.همچنین تمام رفتارهای جابر نسبت به بچه های حلقه و بلعکس و رفتارهای دیگر بسیار زیبا و جذاب و عبرت آموز بود...این همه عظمت درقالب چند واژه نمیگنجد. این ویرایش جدید جابر نگاه علی و مخصوصا فرمانده به جابر و جابر به این دو عزیز نگاه عجیب و خاصی بود نمیدانم چه لغتی میتواند این عجیب و خاص بودن را برساند. و یک مطلب جالب دیگر اینکه این تئاتر یک پکیج کامل بود از جهت همراه کردن و به پایان رساندن مخاطب تا آخرین لحظه به سعادت رسیدن یک جوان انقلابی یعنی مخاطب را با آن همه احساسات و شور و شوق ها و لذت هایی که از ابتدای تئاتر برایش پیداشده بود وسط تئاتر رها نمیکرد بلکه تا آخرین لحظه شهادت و حتی تابوت را جلوی چشم مخاطب قرار داد و این مطلب دل مخاطب را محکمتر میکند.وصف جابر و زندگی او کار سختی است چون نه خود جابر و نه تئاتر آن فقط مادی نیست بلکه دل را تسخیر میکند.ان شاءالله تمام مخاطبینتان به آن درک بالا و زیبا از تئاتر جابر برسند.
سلام جابر جان من وقتی فهمیدم ک میتونم بلند شم و دوباره شروع کنم ک تورو شناختم ن اینکه قبلا نمیتونستم ...نه ... میتونستم اما نمیخواستم قبول کنم ک گناهکارم و دارم اشتباه فکر میکنم اما صداها و فریاد های تو منو بلند کرد بهم فهموند ک میتونم از صفر شروع کنم ...میتونم روی شما ها حساب کنم من جرات عوض شدن و یع تحول تو زندگیمو نداشتم ولی کلنا فداک های تو همانند تلنگری در وجود من طنین انداز شد از وقتی ب دنیا اومدم همه ی این حرفا و نصیحت ها اطرافم بود اما ترس اینو داشتم ک با قبولشون خودمو زندونی میکنم دریغ از اینکه نمیدونستم این زندون بهتر از زندون هوسه جابر جان تو ب من یاد دادی میشه فقط زینب ی نفر بود تا ... جابرم من با تو از صفر شروع کردم منو تا صدم همراهی کن ❤️