eitaa logo
کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی
2هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
79 فایل
ارتباط با ادمین: @yaemamhasaan تبادل و تبلیغات: @sadrjahad رزرو بلیط: @yarafegh هماهنگی و رزرو اجرای شهرستانها: 09176827420 سایت مجموعه نورالهدی: noorolhodaeeha.ir صفحه روبیکا: Rubika.ir/noorolhodaa_ir صفحه آپارات: aparat.com/noorolhodaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
اینا احیانا برای رشدش خوبه!! آره خانم دکتر؟! ~ انگار داری از شکنجه گاه صحبت میکنی؟! اینجوریام نیست مربی دارن، بنده خداها یسره بالاسرشونن _ منو یادته دیگه نه؟! مربی مهد بودم! واحد شیرخواره ها، مریم از یجایی تحمل صدای گریه و بی تابی هاشونو نداشتم! همراشون بغض میکردم! تازه ساکتشون میکردیم مامانه میومد بهش سر میزد باز داد و فغان این طفلکا بلند میشد، بعضیاشون مریض بودن دارو میخوردن باید میخوابیدن یکی موی یکی رو میکشید، صدای جیغ و داد اون بچه، این طفل مریضو از خواب میپروند؛ مریم من سر چی دیگه نرفتم؟؟ اون پسر بچه ی ۹ماهه که مادرش آورد تحویل داد، گفتم تب داره، میگفت نه تبش افتاده مسکن خورده! گفتم ببرش خونه! اصرار که امتحان داره عجله داره گذاشت رفت، بچه رو خوابوندم، اتفاقا کنارش نشستم تبشو چک میکردم، تبش یهو رفت بالا، یه بچه با جیغ دوید تو اون اتاق، بی هوااا، این طفل با ترس از خواب پرید تشنج کرد😭 چقدر درگیری برامون پیش آوردن... یادته؟؟؟ دیگه نرفتم... ~ صدیقه، تو خاطره تلخ داری اذیتی _ خاطره نه خاطرااااات، چجوری با اون گریه شدید ولش میکنی میری آخه؟؟ ~ فاطمه چند روز اول بی قراری کرد الان دیگه خیلی... _ خب تسلیم شده طفل معصوم، بیچاره!! خوشحالی بچت به دوری از تو تن داده؟؟!!! چجور دلت میاد یکی دیگه رو جای خودت قبول کنی؟؟ ~ این چه حرفیه، عه خوابش برد، بده من ببرمش تو جاش داشتم جاتو درست میکردم... _ مریم!! یه حرف خیلییییی بد بهت میزنمو میرم، همونجور که تحمل نداری سهم همسری خودتو با کسی قسمت کنی!هوو یعنی غده سرطانی! سهم مادری فاطمه رو هم با هیچ کی قسمت نکن!!! چقدر میتونی خودخواه باشی که بخاطر تحصیل و پیشرفت که همیشه براش وقت هست با این طفل معصوم اینکارو بکنی؟؟! چون زبون نداره از خودش دفاع کنه.... دروبست و رفت..... سهم مادری!! صدیقه.... صدیقه.... ادامه دارد...... @noorolhodaa_ir | نخل های بین الحرمین🪴
🔶🔹 تعطیلی شنبه‌ها از منظری دیگر چند روز اخیر، بحث تعطیلی شنبه‌ها به‌جای پنجشنبه بالا گرفته است. از نمایندۀ محترم مردم شریف بافق که آن را مصداق بازی در زمین یهود می‌داند تا نماینده‌ای که معتقد است هیچ ربطی به یهود ندارد و صرفاً بحث سیاست خارجی است. ❇️ اما از منظر دیگری به موضوع نگاه کنیم و آن هم بررسی عملیاتی مفهوم «تعامل در سیاست خارجی» است، بدین معنا که نام چه چیزی را تعامل گذاشته‌اند؟ 💠 واضح است که اساساً جمهوری اسلامی ایران، نه تنها کشوری منزوی نیست بلکه داعیۀ الگوی تمدن نوین اسلامی برای نظم جدید جهان را دارد. ⬅️ بدیهی است که همراه‌سازی ملت‌ها با الگوی مهدوی، از طریق تعامل و تبیین صورت می‌پذیرد. ⭕️ اما آنچه در چند سال گذشته به اسم تعامل سیاست خارجی مطرح شده و می‌شود، عموماً همراه شدن با سازمان‌های بین‌المللی است که «قطعا تحت نفوذ جریان استکبار و یهود است». اگر: 🔺 از پروتکل‌های بهداشت و درمان گرفته تا اجرای CBDC 🔻 از معماری شهری گرفته تا سیستم اعتبار اجتماعی 🔺 از محتوای آموزش و پرورش تا مفاد دروس آموزش عالی 🔻 از مدیریت صنعت تا استانداردگذاری‌های صنعتی 🔺 از انرژی گرفته تا محیط‌زیست 🔻 از عدالت اجتماعی تا برابری جنسیتی 🔺 از شیوۀ کشت کشاورزی تا حتی چگونگی مدیریت آب قرار است طبق اسناد یهود (خصوصا سند ۲۰۳۰) تدوین و اجرا شود، همان بهتر که فرصت تعامل‌مان کمتر شود تا دیرتر چوب حراج بر کشور بزنید! اما اگر هستید تا بستر مهدویت را در جهان بگسترانید، در این جهانی که منتظر منجی است، هفت روز هفته هم کم است. 🔴 حال شمای مسئول، کدام هستید؟ ✍️مهندس شکوهیان‌راد
🔖 ۶۹ مین اجرای ۲ "صاحبه" 📆 زمان اجرا: پنجشنبه ۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۲ ⏰ورود مخاطب راس ساعت: ۱۵:۴۵ • قم • ویژه بانوان ( ۱۲ سال به بالا) ⚠️ • ثبت نام الزامی ست برای کپی روی شماره بزنید:👇🏽 "
09915192702
" @Yakhadijatalgharra 💠 لینک کانال مجموعه نورالهدی https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
. ظرفیت تکمیل ⚠️
- گاهی هوسِ بیشتر داشتن هلاکت می آورد ... "نامه ۳۱ نهج‌البلاغه" @noorolhodaa_ir | نخل های بین الحرمین 🪴
هدایت شده از جهاد تبیین جمعیت
🔻فراخوان مقاله در فصلنامه جمعیت و پیشرفت ویژه: اعضاء هیات علمی دانشگاه ها، پژوهشگران، دانشجویان و طلاب حوزه های علمیه محورهای پذیرش: 🔹اقتصاد و معیشت 🔹مهاجرت 🔹فرزندآوری 🔹زن و خانواده 🔹سبک زندگی 🔹ازدواج 🔲جهت دریافت اطلاعات، اخبار و محتواهای جمعیتی به کانال جهاد تبیین بپیوندید: http://eitaa.com/jamiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | نقشه دشمن: آندلسی کردن ایران 👇 🔰مقام معظم رهبری: ❗️ اروپاییها وقتی خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند، اقدامی بلند مدّت کردند. آن روز صهیونیستها نبودند؛ اما دشمنان اسلام و مراکز سیاسی، علیه اسلام فعّال بودند. آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند و در این راستا انگیزه‌های مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را به‌طور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند! جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند! گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمیکند. امروز هم آنها همین کار را میکنند. البته دشمن هدفهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هم دارد.(۶ / ۱۲ / ۱۳۸۱) 🆔@noorolhodaa_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صاحبه: من ۱۵ سال تو فرانسه زندگی کردم میدونم چه پژوهش هایی درباره حجاب انجام میشه......متوجه حرفهای من میشید؟ جمیله: آره عزیزم متوجه میشیم، ولی اینکه میگی تنها عامل پایداری جمهوری اسلامی ایران حجابه اینو قبول نداریم جابر: ولایت فقیه، روحیه شهادت طلبی جوونهامون..... صاحبه: آندلس! آندلس چطور شکست خورد؟..... جابر: زمانی که از نظر نظامی دنیا خواب جنگ با آندلس رو نمیدید، دشمن از راه جنگ نرم وارد شد، حکومت یا بهتر بگم حکومت و تمدن اسلامی ۸٠٠ ساله ی آندلس رو، با برداشتن حجاب زنهاشون، بی غیرت کردن مردهاشون و سست کردن اعتقادات جوونهاشون، اونجور دلخراش و مفتضحانه ازبین بردن، ولی این روش اینجا جواب نمیده صاحبه: چرا؟؟ جابر: چون ما ولایت فقیه داریم، محرم و صفر داریم... تا زمانی که پشت سر ولایت باشیم اسیب نمیبینیم، و اونها این رکن مهم یعنی ولایت رو نداشتن. 🖋 برشی از تئاتر صاحبه (جابر۲) @noorolhodaa_ir
⚠️👆👆 بخشی از محتوای صحنه مباحثه صاحبه و حسین(جابر) 🌸مخاطبین عزیزی که بعد از اجرا درخواست دریافت محتوای کامل این صحنه رو داشتن به ادمین کانال پیام بدن.
بسم الله الرحمن الرحیم" 📚🖇 حالم روبه راه نبود، بغلم بودی و یه دستم کیف و ساک لباسات، کفشمو بسختی در آوردمو وارد مهد شدم ~ سلام خانم متین، دیروز کی بالاسر بچه ها بود؟؟ _ سلااام، صبح بخیر، خودم بودم چیشده؟ ~ پای فاطمه کبود شده، باباشم خیلی ازین موضوع ناراحته! _ نمیدونم، خب این دست اتفاقا پیش میاد، مشکل جدی که نبوده؟؟ ~ چه فرقی داره آخه خانم متین؟! * سلام مریم جان.... سلام فاطمه.... خوبی خاله؟؟ ~ سلام نرگس جان.... خانم متین من بچه رو میسپارم اینجا که خاطر جمع برم به کارام برسم * چیشده ~ هیچی معلوم نیست چه بلایی سر بچه آوردن پاش کبود شده _ بلا؟! عمدی که نبوده خانم ~ شما اصلا نمیدونی چیشده؟؟ انقدر مسولیت پذیریتون بالاست _ نگرانید خب نذارید! دقیق نمیدونم چیشده؛ ولی یادمه دیروز یکی از بچه ها، پله پلاستیکی سرسره رو هل داد افتادن رو هم.... ~ فاطمه تنها از سرسره میره بالا؟! اصلا میتونه؟؟ _ نه! نمیره بالا، دستشو معولا میگیره به پله می ایسته، فکر کنم با بچه ها باهم خوردن زمین، من وقتی اومدم تو اتاق داشتن گریه میکردن ~ یعنی شما پیششون نبودید؟! _ وای بازجویی میکنید؟! یلحظه رفتم بیرون.... * چقدر سخت میگیری مریم! دیر شد بیا بریم! پیشونی امیرعلی رو ببین، زینب دیروز سر سفره با قاشق زده،نگاه کن قد یه گردو اومده بالا😅 بچه یعنی زمین خوردن و کتک خوردن..... _ خب آره دیگه، شما تضمین میکنید تو خونه اتفاقی نمیفته....... ...... اگه کمی بخودم سخت میگرفتم و دنبال شونه خالی کردن از عذاب وجدانم نبودم، یقینا حرفهای نرگس و ترجمش از بچه و حرفهای خانم متین روم اثر نمیذاشتن و همونجا برنامه زندگیمو تغییر میدادم، سپردمت به خانم متین و تند تند رفتم که به کلاس برسم و تو راه نرگس کلی ازین خاطرات برام گفت!! و من بخاطر اطمینان قلبی ای که حرفهای نرگس بهم میداد پشت هم تاییدش میکردم. ..... _ مریم معلوم شد بچه کجا خورد زمین؟! ~ نمیدونم علی پرستار مهد میگفت..... _ همین؟! ~ سخت نگیر..... شروع کردم تمام خاطرات و ادله ی نرگس رو برای بابات قطار کردن، بابات سکوت کرده بود و خیره شده بود به صفحه ی کتابی که جلوش باز بود..... _ اون خانمی که این حرفها رو زده دوتا بچه داره، ما یه بچه!بچه ی تنها خودش خودشو میزنه؟ ~ ناراضی ای علی؟! _ میگم این دلایل..... تازه دوتا بچه احتمال آسیب زدنشون به هم خیلـــــــــی کمتره تا ۲٠ تا بچه قدو نیم قد با روحیااات خیلی متفاوت اونم با یک یا دوتا پرستار! مریم جان خونه یقینا از خیلی جهات از مهد امن تره ~ اونجا اونهمه بچه ست، با هم بازی میکنن، خیلی بهشون خوش میگذره _ باید نوار درسیمو پیاده کنم خودکار مشکیم ته کشیده، داری؟ ~ آره الان برات میارم... ..... نمیخواستم خودمو درگیر حال بابات کنم😔 باخودم میگفتم راضی نباشه خب محکم میگه نرو!! سخت نگیر، حالا یکم ناراحت شده! براش کیک درست میکنم از دلش در میارم.... فکرشم نمیکردم یروز یه دستخط از بابات گیر بیارم که توش این مدل تحصیل و خونه داری و بچه داری منو درد بی درمون زندگیش بدونه!!! احساس کنه هیچ راه چاره ای نداره جز تحمل و کنار اومدن، نباید به زبون بیاره، نکنه من برنجم و یه خستگی و درگیری ذهنی به خستگی ها و درگیری های دیگم اضافه بشه!! حتی نمیدونه از کی کمک بگیره! از کی مشورت بگیره، خط آخری که نوشته بود... ❌نمیدونم از چه دری وارد شم و زندگیمو نجات بدم که مریم نرنجه یااااا بدتر مریمو از دست ندم😭 و زمانی که من این نوشته رو میخوندم دیگه برای جبران خیلــــــــــی دیر شده بود خیلی دیـــــــــــر ادامه دارد..... • قسمت دهم لینک زیر👇🏼 • eitaa.com/noorolhodaa_ir/8029