eitaa logo
کانون فرهنگی تبلیغی نورالمهدی
83 دنبال‌کننده
688 عکس
258 ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ برای یتیمی که حتی پیراهنی هم نیست، که دلِ تاریکش را بینا کند؛ باب الحوائجی هست که دلتنگی‌اش را گلایه کند! ؛ درد بی‌درمانی است این بی‌کسی‌های آخرالزمان! دست نجات ما و دامان شما 🌟... میلاد امام موسی کاظم سلام الله عليه مبارک https://eitaa.com/noorolmahdii
هر تیغ جسارت به مقامش که کشیدند جز کظم و عطا از قدح او نچشیدند میلاد باب الحوائج مبارک🌹 https://eitaa.com/noorolmahdii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازهالیوودتاواقعیت؟ آیا غرب، آنچنان است که در فیلمهای هالیوودی به ما نشان میدهند؟ 📽 ببینیم: صحبتهای جالب چند مسلمان بازگشته از امریکا و اروپا👆 @noorolhodaa www.noorolhoda85.blog.ir
این بازی موجب تقویت حافظه میشه 🌹میتونید خودتون براش قانون بگذارید🌹 🌹میتونید گروهی انجامش بدید🌹 🌹میتونید امتیازیش کنید🌹 https://eitaa.com/noorolmahdii
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 ✅ چهارشنبه های ناب ۳۳ 😉😍 مهربانی را از شاه خراسان می آموزیم🤍 موضوع: نوجوانم، مهربانم 😊 با حضور استاد حاج محمود قاسمی 🌹 رعایت پروتکل های بهداشتی توسط شرکت کنندگان عزیز کلاس الزامی است 😷 برنا: بستر رویش نوجوانان انقلابی 💚 @d_borna
🔹 مسئله‌ی خانواده، مسئله‌ی بسیار مهمی است؛ پایه‌ی اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است. نه اینکه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگرها سرایت می‌کند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگرها سرایت می‌کند؛ بلکه به این معناست که اگر سالم شد، یعنی بدن سالم است. بدن که غیر از سلول‌ها چیز دیگری نیست. هر جهازی، مجموعه‌ی سلول‌هاست. اگر ما توانستیم سلول‌ها را سالم کنیم، پس سلامت آن جهاز را داریم. مسئله اینقدر اهمیت دارد. ۱۳۹۰/۱۰/۱۴ https://eitaa.com/noorolmahdii
دوران تحصیل برای کمک به بابای پیر مدرسه که کمر و پاهایش درد می کند نیمه های شب ـ قبل از اذان صبح به مدرسه می رود و کلاس ها و حیاط را تمیز می کند و به خانه برمی گردد. مدتها بعد بابای مدرسه و همسرش در تردید می مانند که جن ها به کمک آنها می آیند! و در نیمه شبی « عباس» را می بینند که جارو در دست مشغول تمیز کردن حیاط است   .  https://eitaa.com/noorolmahdii  
کارگاه طراحی پوستر 😍😍😍 سریع ثبت‌نام کنید تا دیر نشده ... برای افرادی که گروهی ثبت‌نام کنند تخفیف ویژه داریم ❤️❤️❤️ هزینه دوره اهدا به کودکان نیازمند می شود. https://eitaa.com/noorolmahdii
بسم الله الرحمن الرحیم "انّا لله و انّا الیه راجعون " خواهر عزیزمان سرکار خانم فاطمه علیدادی درگذشت مادربزرگ گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم و همنشینی با اهل بیت طاهرین "علیهم السلام"را از خداوند منان برای آن عزیز سفر کرده مسئلت داریم. ما را در غم خود شریک بدانید . https://eitaa.com/noorolmahdii
☘️مراسم شیر خوارگان حسینی☘️ با مداحی: حاج وجیه الله سمیعی مکان برگزاری مراسم: شهر شهباز_محله بازنه_ مدرسه دین و دانش زمان: جمعه ۲۲/مرداد ماه ساعت ۱۷ مصادف با چهارم محرم الحرام https://eitaa.com/noorolmahdii
مراسم عزاداری دهه اول محرم مکان: دبیرستان دین و دانش شهر شهباز محله بازنه https://eitaa.com/noorolmahdii
آموزش قرآن برای کودکان ۴ تا ۷ سال و ۷ تا ۱۲ سال برای ثبت نام به شماره ۰۹۹۲۸۳۴۰۰۳۱ پیام بدهید . https://eitaa.com/noorolmahdii
شهید «مهدی باکری» به مدت 9 ماه شهردار شهر ارومیه بود ، در یکی از روز های شهردار بودنش، باران شدیدی در شهر باریده بود و جوی افراد را لبریز از آب کرده بود. وقتی شهید باکری این وضعیت را دید ، تلفن را برمیدارد و گروههای امدادی را خبر داد. گروههای امداد به سرپرستی مهدی باکری به سمت محل مستضعف نشین که گرفتار سیل شده بودند ،شتافتند. حجم آب لحظه به لحظه بیشتر شدید و مردم سراسیمه از خانه هایشان بیرون آمدند. گروه های امدادی با حجم زیاد آب و گل و لای به سختی کارشان را پیش می بردند. شهید باکری متوجه خانه ای شد که آب آن را فرا گرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد کشید و کمک خواست. مهدی باکری در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسید بود. از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه؟ پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که خانه و کل زندگی اش زیر آوار ماند و آب به زیرزمین رفت. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. آقا مهدی به کمک دوستانش جلوی در ، سد خاکی درست کردند تا آب داخل خانه نیاید. شهید باکری به کوچه دوید وانت آتش‌نشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. آب زیرزمین لحظه به لحظه کم شد. مهدی غرق گل و لای شده بود. پیرزن که حالش بهتر شد ، شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یادت برد. تا لحظه لحظه که شهید باکری وسایل را جمع کرده و از خانه بیرون برود ، پیرزن مدام برای حاجی دعا می کرد و شهردار ارومیه را نفرین می کرد!