چادرانه 🌸
خـدایا...
از تو میخواهمـ🤲🏻
چادر مرا آنچنان با
چادر خاڪے جدهے ساداتــ🥀
پیوند زنے ڪھ
اگر جان از تنم رود🌱
چادر از سرم نرود...🥰
@noorshohada_a
♻️♻️🥀🥀🥀♻️♻️
✨﷽✨
🌼شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
✍روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت.
🍀 شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت.
🍀 اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت :
🍀طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم.
🍀 ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
🌹 با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
🍀 زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود
🌴سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم !
🌴 تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است
@noorshohada_a
شھیدحججۍمیـگفت:↯
یھوقتـایۍدلڪندناز
یھسـرےچیـزاۍِ"خـوب"
باعـثمیشھ..
چیـزاۍِ"بهترے"
بدسـتبیاریم..
بـراےِرسیـدن بھ
مھـدےِزهـرا"عج"
ازچـۍدلڪندیم؟!🖐🏻
@noorshohada_a
خودت برای ظهور خودت دعایی کن
دعای من به خودم هم نمیکند اثری ... ! 😞🤲🏻
@noorshohada_a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من دعای عهد میخوانم بیا
من سر این وعده میمانم بیا
@noorshohada_a
Mohammad Hossein Pooyanfar - Hossein Jan Be Yade Labat (128).mp3
10.03M
مداحی 🎧
مداح 🎤 : محمد حسین پویانفر
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم 😭
کنار تن بی سرت کاسه آب گذاشتم 😭
@noorshohada_a
🔴کاغذهای برات از آتش برای اموات!
✅آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود.
🔆در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان میریزد و مردگان جمع میکنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آنها نمیکند!!
💠جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟
جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که میگویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان میآید؛
🌀این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است.
❇️پرسیدم: چرا شما استفاده نمیکنید؟
♦️ گفت: من پسری دارم که شبهای جمعه یک کاسه آب برای من میفرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، میگذارم.
🔰 پرسیدم: اسم پسرت چیست؟
گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن میکند.
🔷 صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.
گفتم: شما پدر دارید؟
جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است.
🔶 پرسیدم: برایش خیرات میفرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شبهای جمعه یک کاسه آب به نیت او میدهم.
♻️پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمیداشت، برمیداشت.
☘ پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی میگذارم که کسی برایشان خیرات نمیکند، پس چرا حالا برمیداری؟
❄️گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده...
💥صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.
@noorshohada_a