eitaa logo
در پناه نور و عشق الهی
2.2هزار دنبال‌کننده
189 عکس
127 ویدیو
74 فایل
آموزش #رایگان دوره‌های استاد علی مقدم 😍😍 آموزش #نورخواری و #چله‌نورخواری#روزه‌ی‌نور #چله‌شهدوشکر #چله‌حکمت‌زرین دوره‌های #شرح محدودیت صفر #شرح‌نیروی‌حال #طرحی‌نو #لایو های‌متفرقه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
💚«واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند مشکلی دارم، ز دانشمند مجلس، باز پرس توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند گوییا باور نمی‌دارند، روز داوری کین همه غَلو و دَغَل، در کار داور می‌کنند» 🌱صفحه‌ی ۱۱۳ کتاب محدودیت صفر:     (فصل هفتم)     «غذا خوردن با روح‌ الهی» 📚«روش به‌روز شده‌ی هواوپونوپونو، فرآیند توبه، بخشایش و دگرگونی است. درخواستی است به سوی عشق‌ الهی تا انرژی‌های سمی را خالی کرده و با خود جایگزین کند.» 🔹زمانی که ما هواوپونوپونو کار می‌کنیم، 👈اول توبه می‌کنیم. 👈که در واقع، طلب عذر‌خواهی یا طلب مغفرت به‌خاطر خطاهایی که صورت گرفته است. 👈بعد که می‌گوییم متشکرم، 👈در واقع پذیرفتیم که آن اتفاق دارد می‌افتد و دارد خوب می‌شود. 👈در واقع بخشوده شدیم و بعد از آن، شاهد دگرگونی خواهیم بود. 💎و پس از هر پاک‌سازی که انجام می‌دهیم، 👈دیگر آن انسان قبلی نیستیم. 👈از ما یک انسان جدیدی متولد شده که دیگر آن کارما را ندارد و کوله‌بارش سبک شده است. 💖 هواوپونوپونو یک در‌خواست است به عشق الهی. 👈آن قسمت از روح‌ الهی که برای ما، با ابعاد سه بعدی زمینی‌ قابل درک است، عشق است. 💖عشق، تنها حالت روانی است که ما می‌توانیم به درک روح‌ الهی برسیم. ☘اگر کسی تجربه‌ی عشق داشته و برای آن بهای سنگین عاطفی و احساسی پرداخت کرده است، 👈این دستاورد را داشته که توانسته حالتی را که همان حالت روح است، تجربه کند. 💖آن حس مثبتی که یک عشق دارد، 👈با حس روح‌ الهی شبیه به هم‌اند. 👈برای همین عشق را همه مقدس می‌دانند. 🔹در اینجا می‌گوید، که درون ما پر از انرژی‌های سمی است و می‌خواهیم با عشق‌‌ الهی لبریزش کنیم. 👈چنین چیزی نیاز به درخواست دارد. ☘وقتی کار پاک‌سازی را انجام می‌دهید، 👈از روح‌ الهی درخواست کنید. 👈چون تا شما درخواست نکنید و با اختیار خود، اجازه‌ی دخالت روح‌ الهی در زندگی خود را صادر نکنید، اتفاقی نمی‌افتد. و شما همین‌طور در سطح انسان رشد نیافته باقی می‌مانید. 🔹بنابراین بایستی که از روح‌ الهی درخواست کنید که درون شما را از عشق، لبریز کند. 👈تا درون ما از انرژی‌های سمی، خاطرات معیوب، شکست‌ها و انرژی‌هایی که به‌خاطر اتفاقاتی که در زندگی ما افتاده و در وجود ما ذخیره شده و تبدیل به سم شده و ایجاد ضعف و بیماری می‌کند، خالی شود و با عشق‌‌ الهی پر شود.
🔹اندیشه‌های ما دارای انرژی هستند، 👈و در حال حاضر به‌خاطر کارماها و وضعیت نامساعد‌ی که ما داریم، انرژی‌های ذهنی ما تماماً سمی هستند. 👈و به ما فرمان پیر شدن، ضعیف شدن، بیمار شدن و اندوهناک شدن را صادر می‌کند. 💎این اندیشه، وقتی از عشق‌ الهی پر شود، 👈دیگر جایی برای نیروهای منفی باقی نمی‌ماند. ☘بعضی‌ها را می‌شناسم که اگر بخواهند در فاز منفی و اندوه بروند، نمی‌توانند. 👈چون آن‌قدر وجودشان از عشق‌ الهی لبریز شده که اصلأ نمی‌توانند اندوه بخورند. در واقع جایی برای غم خوردن، دیگر باقی نمانده است. 💚به قول حافظ: «وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری‌ست رنجیدن» 🌱صفحه‌ی ۱۱۴: ☘تعریف می‌کند مهمانی که برپا شد به چه صورت است. در این مهمانی همه‌ی کسانی که دعوت شده بودند، با خودروی شخصی یا پرواز به آستین آمدند تا با دکتر هولن، مراسم را برگزار کنند. 📚 «نمی‌توانستم درک کنم که آن همه جمعیت برای چه آمده‌اند؟ عده‌ای برای کنجکاوی آمده بودند و عده‌ای دیگر هم طرفدار کتاب‌هایم از جمله «عامل جذب» بودند و می‌خواستند گام بعدی خود را هم با من به پیمایند.» 🔹نکته‌ی مهم: ☘بعضی‌ها یک استادی دارند یا طرفدار یک مکتب فکری هستند. وقتی‌ که می‌بینند آن مکتب فکری حرکت می‌کند، ترجیح می‌دهند که همگام با آن مکتب فکری حرکت کنند تا رشد و تعالی داشته باشند. 🍃مثلاً آدم‌ها از مربی خود، از استاد خود خوششان می‌آید و وقتی می‌بینند، استاد گام بر می‌دارد، دوست دارند گام به گام با او حرکت کنند.
☘امروز می‌خواهم در مورد پیر، مربی، گُرو و استاد صحبت کنم. ❓اصلأ ما باید استاد داشته باشیم؟ ❓آیا باید به پیر خود وفادار باشیم؟ ❓آیا باید همگام با پیر حرکت کنیم؟ ☘جایگاه استاد را در فرهنگ عرفانی مشخص کنیم و ببینیم ما چه وظیفه‌ای در مقابل استاد یا معلم داریم. 🔹اینجا جو وایتالی می‌گوید این‌ها هم‌زمان می‌خواستند با من رشد کنند. وقتی دیدند من با موضوع جدیدی آشنا شدم و دارم حرکت می‌کنم، کسانی که طرفدار کتاب من بودند، آمدند همان موضوع جدید را یاد بگیرند، 💚به یاد آیه‌ای از قرآن مجید افتادم که می‌گوید: «همه‌ی انسان‌ها در قیامت با پیشوایان خود محشور می‌شوند.» 🔹شما طرفدار هر مکتبی که باشید، 👈با پیشوای همان مکتب، محشور می‌شوید. 👈در واقع امام و پیشوایی دارید که اندیشه‌های شما را مشخص می‌کند. 👈هم‌رده‌ی همان، به خدمت خداوند می‌رسیم. امروز این را شفاف‌سازی می‌کنیم. 🔹شاید یکی از مهمترین موضوعاتی که ما از این به بعد در جامعه با آن مواجه باشیم، 👈کسانی باشند که ادعای پیشوایی و نجات‌دهندگی می‌کنند و می‌خواهند بشریت را نجات دهند. و معلم معنوی شوند. 💎ببینیم که جایگاه ما به عنوان فردی که می‌خواهد در مسیر روح‌ الهی قرار بگیرد، در مقابل این افراد چه هست؟
🔹ذهن انسان، یک ساختار امنیت‌طلبی دارد که اگر از چیزی مطمئن شد ترجیح می‌دهد همان را جلو ببرد. 🍃مثلاً شما اگر یک رستوران رفتید، غذایش خوب بود، ترجیح می‌دهید که همیشه به همان رستوران بروید‌. چون احساس امنیت می‌کنید. 🍃یا اگر از یک برندی خریداری کردید و از آن راضی بودید، مشتری وفادار آن برند می‌شوید. حتی اگر آن برند، کالاهای جدیدی هم تولید کند، باز هم شما سراغ همان کالاها می‌روید. ☘زمانی شرکت کاترپیلار ماشین‌های سنگین و لیفتراک تولید می‌کرد. آهسته آهسته کفش هم تولید کرد و طرفداران کاترپیلار، کفش‌هایش را هم خریدند. ☘کم‌کم ساعت و موبایل هم از آن خریداری کردند. الان تجهیزات دیگری هم تولید می‌کند و آدم‌ها می‌روند و خرید می‌کنند. 👈به‌خاطر اینکه به آن برند، اطمینان کردند. ☘اگر شما گوشی اپل دارید، روزی شرکت اپل بیاید کفش تولید کند، شما می‌خرید. 👈این ساختار ذهن است. دوست دارد در جایی که امنیت دارد، گام بگذارد. 🔹شما مدتی که شاگردی یک استاد را می‌کنید و در کلاس‌هایش شرکت می‌کنید و تأیید می‌کنید که این آدم خوبی هست، 👈در گام‌های بعدی، دیگر پشت سر آن استاد حرکت می‌کنید. هر درسی که ایشان می‌دهد را دوباره همان را شاگردی می‌کنید.
🔹ما دو سبک از اساتید داریم که باید جایگاه خود را نسبت به آن‌ها مشخص کنیم. ☘ یکی از آنها، استادی است که یک موضوع ثابت و یک لول ثابت آگاهی را درس می‌دهد. مثل کسی‌ که معلم کلاس اول دبستان است. 👈اگر شما هر روز بخواهید به کلاس اول دبستان روید و استاد شما در یک لول آگاهی باشد و تغییر نکند و رشد‌ی نداشته باشد، شما ضرر می‌کنید. ☘چون همین‌طور دوره‌هایی را با کسی‌ که هنوز حرف‌های ده سال پیش خود را می‌زند طی می‌کنید. این برای شما می‌تواند خطرناک باشد. با اینکه شما ممکن است حس خوبی داشته باشید. ☘در یک دوره‌ای شرکت می‌کنید فقط به‌خاطر اینکه حس خوبی به استاد دارید. 👈این می‌شود خاطره یا دیتای خوبی که در ذهن شما است، اما حقیقت نمی‌شود. 🔹 طبیعتاً انسان‌هایی که تغییر می‌کنند و در حال رشد هستند، اینها اساتید بهتری می‌توانند باشند. 👈زمانی‌که شما در کلاس کسی شرکت می‌کنید و همان مطالب قبل را ارائه می‌دهد، چندان مساعد راهبری برای انسان نیست. ☘شما حق دارید شاگردی کسی را بکنید که خودش در پویایی و حرکت است. 👈خودش هم در حال تغییر است. 💎اگر استادی دارید که خیلی تغییر نمی‌کند، 👈وقتی‌ که آموزش‌های لازم را از او گرفتید، طبیعتاً باید رهایش کنید و به سمت مرحله‌ی بعدی بروید. 🔹بدین صورت که اگر موضوعی را خوب فهمیدید، 👈لازم نیست که به آن وفادار بمانید و سال‌ها بر سر همان ایدئولوژی باشید. 👈می‌توانید در پی ایدئولوژی و اطلاعات معنوی جدید بروید.
☘امام حسن عسگری (علیه السلام) در اواخر عمرشان وقتی می‌خواستند با شاگردان خود ملاقات داشته باشند، پشت پرده صحبت می‌کردند. فردی که به دیدن ایشان می‌آمد، یک پرده‌ای می‌زدند و با ایشان رو در رو و چهره به چهره صحبت نمی‌کردند. ☘طبیعتاً ممکن است فردی از یک راه طولانی آمده باشد و بگوید می‌خواهم شما را ببینم و با دیدن، حس‌ خوبی پیدا می‌کنم. 👈اما این بزرگوار داشتند این آموزش را می‌دادند که از این به بعد شما باید آموزش‌های‌تان درونی شود. 🔹استاد درون شما، منتظر است. 👈اگر به دیدن و چهره‌ی استاد وابسته‌اید و لمس‌ کردن و نزدیک‌ بودن و حس حضور را، حس حضور در کنار استاد می‌دانید، 👈این حجاب می‌شود. ☘می‌گوید: من این حجاب را بر طرف می‌کنم و استاد بعدی که قرار است بیاید و شما را هدایت کند، قابل رویت به صورت فیزیکی برای شما نیست. 🔹این درس را این بزرگوار می‌دادند و تا آخر عمر، کسی را حضوری نمی‌دیدند تا آنها یاد بگیرند زمانی‌که وقتی از نظر فیزیکی نتوانید خدمت کسی برسید، از درون باید آن ارتباط را برقرار کنید.
🔹در زمینه‌ی رشد معنوی وام‌دار کسی نباشید. 👈ممکن است یک نفر معلم اول دبستان شما بوده است و به شما کمک کرده تا خواندن و نوشتن یاد بگیرید. 👈دلیلی ندارد به خاطر احترامش بروید دوباره کلاس اول دبستان ثبت‌نام کنید. 👈الان شما رشد کردید و حتی ممکن است از معلم خود هم باسواد‌تر باشید. ☘می‌توانید احترامش را نگه دارید. 👈اما حتماً بایستی پا بگذارید روی پله‌های قبلی و بالا بروید. 🔹نهایتاً یک استاد خوب، استادی نیست که شما را به‌عنوان ره‌جو، همواره به دنبال خودش بکشاند. و چراغ هدایت شما باشد و در انتها‌ی جاده‌ی معنویت شما قرار بگیرد. 💎یک استاد خوب استادی است که پله‌ی شما باشد. 👈که شما پا بگذارید روی آن و بالاتر بروید و دیگر نیازی نداشته باشید که سر کلاس‌هایش بروید. 👈همه‌ی حرف‌هایش را کامل به شما زده باشد، همه‌ی دانشش را به شما منتقل کرده باشد و هیچ فوت کوزه‌گری را مخفی نکرده باشد. 👈این می‌شود یک استاد معنوی. 🔹بنابراین، ☘یا شما با کسی مواجه هستید که سطح آگاهی‌اش را تغییر نمی‌دهد، 👈طبیعتاً شما باید بعد از یک مقطعی آموزش، رهایش کنید و پیش استاد دیگری بروید. ☘یا کسی است که دارد حرکت می‌کند. 👈این ارزشمند است و شما می‌توانید با او حرکت کنید. 👈اما هر زمان که او متوقف شد، دلیلی بر توقف شما در مسیر سلوک معنوی نیست و شما باید حرکت کنید. ❓حال این حرکت به چه سمتی است؟  👈هر چه می‌گذرد باید درونی‌تر و معنوی‌تر شود. 🔹شما هر چقدر که خداشناسی و خودشناسی خود را کامل‌تر می‌کنید، 👈بایستی عمق آن بیشتر شود و به درون، بیشتر حرکت کنید. 👈و به حالت شناخت خدای درون خود نزدیک‌تر شوید.
☘معمولاً در بیشتر مکاتب معنوی، وقتی شاگرد به حدی رسید، 👈استاد حتماً رهایش می‌کند. 👈چون اگر رهایش نکند، تبدیل به فردی می‌شود که وابسته به پیر یا مرید است و همواره باید خودش را به استاد خودش بچسباند و نمی‌تواند رشد کند. 👈اما رهایش می‌کند که بفهمد الان دیگر زمان پرواز انفرادی است. ☘در آموزش‌های سرخ پوستی، جناب دون خوآن، بعد از اینکه آموزش‌هایش را داد و کارلوس کاستاندا را به حدی رساند، یک‌دفعه غیب شد و دیگر هیچ کسی ایشان را ندید و نفهمیدند این پیر کجا بود و غیب شد. آموزش‌های بسیار قوی داد ولی دیگر از دید‌‌رس خارج شد. ❓اما وظیفه‌ی ما به عنوان شاگرد چیست؟ 👈ما وظیفه‌ داریم به هر استادی که می‌رسیم، حرف‌های خوبش را بگیریم و استفاده‌ی کافی از آن کنیم. 👈اما از او بت نسازیم و در قید و بند نمانیم. 👈و برای خودمان حجابش نکنیم. 💎پس، از هر استادی شما باید رد شوید تا به استاد ازل یا خدا برسید. 💚در قرآن خداوند می‌فرمایند: وَ بَشّر بِالعِباد الذین یستمعون القول و یَتّبِعونَ اَحسَنَ» «بشارت بده به بندگانم، کسانی‌که هر چیز خوبی را می‌شنوند و بهترینش را انتخاب می‌کنند.» ☘لزومی ندارد که شما از هر موضوعی، همه‌‌ی آن را یاد بگیرید. 👈آن قسمتی که خوب است را انتخاب کنید.
☘ممکن است درس‌هایی که دارید در این دوره می‌گذرانید، بعضی‌هایش موافق روح شما نباشد و چندان صحیح نباشد. 👈چون ما عاری از خطا و اشتباه نیستیم. 👈شما آن قسمت‌هایی را که خوب است را گوش می‌کنید و آن قسمت‌هایی را که بد است را رها می‌کنید. ☘لزومی هم ندارد که کسی را قضاوت کنیم که آدم خوبی است، پس حرف‌هایش هم خوب است یا آدم بدی است. در این دام نیفتید. 💎سخن را ببینید، که آن سخن خوب است یا بد. ☘این موضوع را بنا به دلایلی من مجبورم بازتر کنم. چون در دورانی قرار داریم که به‌زودی انسان‌های زیادی با ادعای نجات‌دهنده‌بودن بشریت، ظهور می‌کنند و همین‌طور می‌گویند ما آمده‌ایم تا شما را به راه راست هدایت کنیم و کمک کنیم. ☘اتفاقاً توانمندی‌هایی هم دارند. ممکن است بسیاری از پیشگویی‌هایی که می‌کنند هم درست باشد. و حرف‌هایی می‌زنند که انسان‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرند و سرسپرده‌ی آن‌ها می‌شوند. 🔹خدمت شما بگویم که اصلأ استاد یعنی چه؟ ❓استادی که قرار است ما را هدایت کند چه جایگاهی دارد؟ ☘شما تا پیش از آشنایی با روح‌ الهی، و پیش از آنکه به پیام‌های روح‌ الهی برسید، طبیعتاً اساتیدی را طی می‌کنید، 👈که این اساتید، همه در ناحیه‌ی ذهن هستند، 👈و کمک می‌کنند که شما به مدیریت نفس برسید، 👈به خودشناسی برسید و بتوانید ذهن خود را در دست بگیرید و این اسب سرکش را کنترل کنید. ☘اما زمانی‌که به خودشناسی، در حدی رسیدید که توانستید با روح‌ الهی ارتباط برقرار کنید (که در جلسات پیش، کمی از آن گفتیم و در جلسات آینده هم بیشتر توضیح می‌دهیم.) 👈دیگر لزومی به اینکه بخواهید همه چیز را از استاد بیرونی بپرسید، نیست.
💎باید کم‌کم مراجعه به درون، بیشتر شود. 👈رؤیت شما از بیرون کمتر شود و از درون چشمی بگشایید و بتوانید از درون، اطلاعاتی را دریافت کنید. ☘حالا اگر شما صحبت‌های عرفای ایرانی را بخوانید، حرف‌هایی از ایشان می‌شنوید در مورد شخصیتی به نام پیر. 👈این پیر را در فرهنگ هندو ( گُرو) یا استاد می‌گویند. 👈می‌گوید هر چه‌ که این استاد گفت، باید به آن گوش دهید. 💚که حافظ می‌گوید:     «به مِی سجاده رنگین کن     گرت پیر مغان گوید» 👈می‌گویند مِی، نجس است. جناب حافظ می‌گوید سجاده‌ی عبادتت را با مِی قرمز کن اگر که پیرت بگوید. 👈بر خلاف آن شریعتی که یاد گرفتی رفتار کن، اگر پیرت به تو فرمان می‌دهد. ☘پس این پیر، جایگاه خاصی دارد. خیلی مهم است که اگر حرفی بزند، باید دقیقاً آن حرف را گوش دهیم. 👈ببینید این پیر کیست. 💚جای دیگر می‌گوید: «علاج ضعف دل ما کرشمه‌ی ساقی‌ست بر آر سر که طبیب آمد و دوا آورد مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد»  ☘از یک شیخ و کسی می‌گوید که شریعتی را دارد به او ارائه می‌دهد‌. می‌گوید تو فقط حرفش را می‌زدی. من کسی را پیدا کردم و مریدش شدم که او عمل می‌کرد. ☘توضیحی که حافظ می‌دهد، می‌گوید که مرید کسی باشید که اهل عمل باشد نه اهل سخن. 👈صرفاً فقط بخواهد حرف‌های قشنگ بزند، کافی نیست. 👈بایستی که عمل خوب انجام دهد.
💚جای دیگر می‌گوید: «قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی» 👈اگر شما می‌خواهید سلوک کنید، بدانید که بدون استاد امکان‌پذیر نیست. 👈استاد در سرنوشت معنوی شما خیلی نقش مهمی دارد. 🔹اینها را اگر کنار هم بگذاریم می‌بینیم که یکی از وظایف ما، پیدا کردن یک استاد است. 👈پیدا کردن فردی که بتواند ما را راهنمایی کند. 👈نمی‌توانیم چندان به توانمندی‌های خود اکتفا کنیم. 💚می‌گوید: «بی پیر مرو تو در خرابات، هر چند سکندر زمانی» 👈هرچند که توانمندی داری، در خرابات بدون پیر نمی‌توانی بروی. 🔹بنابراین در فرهنگ عرفانی ما استاد یا پیر، جایگاه ویژه‌ای دارد. 👈یعنی بایستی آن فرد را پیدا کرد و کاملاً خود را در اختیارش قرار دهیم و به حرف‌هایش گوش دهیم. ☘اما حداقل در مورد جناب حافظ این سند هست که ایشان پیری در زندگیشان نداشتند. و در واقع از پیری تبعیت نمی‌کردند. پس این همه از پیر مغان صحبت می‌کند، از دوست، از کسی‌ که راز به او می‌گوید، صحبت می‌کند، با یک فرد بیرونی نمی‌تواند باشد.