🍀در جلسه ی پیش گفته شد که دو کار باید انجام دهیم
👈اول فردی باید بندهای خودمان را با ذهن کل جامعه ای که دارد ما را به سمت انحطاط میکشاند قطع کنیم .
که خدمتتان گفته خواهد شد چگونه
👈کار دوم اینکه کل جامعه به سمت تعالی و رو به بالا حرکت کند .
به هر حال ، ما خوب یا بد ، در شرایط مناسب روانی قرار نداریم و چون در این حالت هستیم ، باید هم کمک کنیم هر روز حال دیگران خوب شود ؛ حال دیگران را خوب کردن ، بهترین ثواب است...یک لبخند بزنیم ، یک جمله مثبت بگوییم ، یک نیت مثبت برای یک نفر بگوییم.....یعنی همین طور ، گسترش دهنده ی نیکی باشیم.
تصور کن ؛ من خودم خسته و ناامید و ناراحتم...ولی وقتی که وارد خانه بشوم ، به همه لبخند بزنم ، امید بدهم...این حکم جهاد را دارد ، چون کمک می کنم ذهن بقیه ، گرفتار ناراحتی های ما نشود.
و چقدر خانه های قدیمی ، زیبا بود...حتما یک کوچه ی باریک و تاریک بود که وقتی می خواستید از این کوچه رد شوید ، خیلی از تصاویری که در طول روز ، بیرون از خانه دیده بودید ، پاک می شد....سپس به یک " هشتی " می رسیدید...در هشتی ، سریع وارد خانه نمی شدند ، کمی لب یک سکو، می نشستند تا یک آرامشی بگیرند...بعد دوباره وقتی از در وارد میشدیم، یک دالان تاریک با نور کم را طی می کردیم ، یکدفعه به یک حیاط بزرگ میرسیدیم که حوض آب و درختان فراوانی داشت..
و اینکه از تاریکی ، یکدفعه به نور می رفتیم ، ناخواسته لبخند می زدیم.
پس وقتی که یک نفر از بیرون ، وارد خانه می شد ، خواسته یا ناخواسته، خوشحال بود و برخورد اول یا نگاه اول او با یک لبخند همراه بود...
به همین راحتی ، با یک علم معماری ، می توانستند آدمها را خوشحال کنند...
حالا شما در این ساختمان ببینید ؛ پر از شقایق های زیبا ، نقاشی های زیبا...و همه ی آنها در اوج ظرافت و دقت هنری است...یعنی خود به خود ، شما وقتی به این خانه وارد می شوید ، حال دلتان خوب می شود..
و خیلی جالب است در کاوش هایی که انجام شده ، رنگ اصلی این بنا ، سبز بوده است ، خب طبیعتا تهیه رنگ سبز از همه ی رنگها سخت تر بوده است ، اما این کار را می کردند چون حس شادابی و طراوت و حس مثبت در وجود آنها ایجاد شود.
اندک اندک انسان ها، کارهایی می کنند که حالشان خوب بشود ، نه تنها حال خودشان بلکه حال دیگران هم خوب بشود....این می شود " حرکت ذهن کل به سمت تعالی"....
یک زمانی اندیشه های پوچ گرایی در دنیا خیلی رغبت پیدا کرد و شروع کردند بگویند خدا نیست...و با یک سری از ادله های علمی ، روح و تمام معنویت را زیر سوال بردند.
البته که اندک اندک، با تحقیقات اخیر و با فیزیک کوانتوم، ثابت شد که پشت پرده ی دنیا ، چیزی هست و آن قدرها که شما می گویید تهی نیست...
و روز به روز هم اثبات علمی بهتری بابت آن می شود..
اما دستاورد آن سبک تفکر ، به نوعی یک بی ایمانی و یک ناامیدی عمومی بود...
یعنی شما ناامید می شدید که هیچ چیزی به جز جهان مادی وجود ندارد...
و خدا این توفیق را به ما داد که انشاالله این را به صورت مقاله آماده خواهیم کرد که با یک تعداد از فرمول های فیزیک ثابت کردیم که جهان به جز این جهان هستی که می بینیم ، طبقات بسیار دیگری هم دارد.
و چه بسا ، ما یک هفتم از جهان را درک می کنیم و شش هفتم آن را از لحاظ فیزیکی توانستیم ثابت کنیم که وجود دارد ولی برای ما قابل رؤیت نیست.
پس پشت جهان هستی ، یک حکمت ،یک دانش ، یک خدا ، یک ارزش فراوانی هست...پس از ترس و ناامیدی و ناراحتی خارج شوید.
اگر در حس و حال منفی خودتان فرو رفتید ، ممکن است به این راحتی نتوانید برگردید...
در ابتدای افسردگی و ناامیدی ، راحت می توان برگشت اما اگر به رخوت تن نشست ، دیگر نجات، کار دشواری می شود.
بنابر این یک لحظه اجازه ندهید وارد حس ناامیدی و اندیشه ی منفی بشوید...چرا؟
چون ذهنهای ما به هم وصل است...
می گوید : " در مجلس خود ، راه نده همچو منی را
افسرده دل ، افسرده کند انجمنی را.... "
یعنی گناه بالاتر از ناامیدی نیست ، چون من ناامید می شوم و ناامیدی من ، به ذهن بقیه سرایت می کند...این طور نیست که من انسان مجزایی برای خودم باشم، نه!..ذهن های ما به هم وصل است.
پس اگر یک اندیشه ی باطل و منفی در ذهن من وارد شد ، حرف بزنم یا نزنم ، اثرش را در بقيه خواهد گذاشت...
پس " طهارت نفس " به این معناست که من هر لحظه مواظب نفس خودم باشم و اجازه ندهم که این نفس آلوده بشود ، چون آلوده شدن آن، نسل بعدی من را آلوده می کند ، اطرافیانم ، کسانی را که نمی شناسم و از کنارم رد می شوند را هم آلوده می کند و عکس آن راحت تر است ؛
یعنی اگر وجود شما ، نور شد و از کنار یک انسان ناراحت رد شوید ، خوشحال می شود ، کنار یک بیمار بنشینی ، درمان می شود...
یعنی ما باید بدن خود را تقدیم پروردگار کنیم ؛ " خدایا ، بدن مرا مایه ی شفا ، برکت ، فراوانی و آزادی اندیشه انسان ها قرار بده "
بعد خود به خود می بینید که وجود شما ، کیمیا شد...
همه ی جادوگران به دنبال کیمیایی می گشتند که بتوانند مسی را به طلا تبدیل کنند..
بزرگترین کیمیا ، خود وجود انسان است...
یعنی انسانی که می تواند همه ی ذرات را دگرگون کند ، این خودش می شود کیمیا و آن انسان ، کیمیاگر ماهری است.
پس از پروردگار یکتا می خواهیم که بندهای ذهنی مارا رها کند و وجود ما را ، کیمیایی در راستای اهداف مثبت و الهی بر روی زمين، قرار بده...
یعنی شما ، قدم روی زمین بگذارید ، زمين خوشحال شود و هر جا می روید مایه ی سرور شود.
با این اوصاف ، امکان پذیر است و اصلا کار دشواری نیست ، فقط مرد میدان و زن میدان میخواهد که حرکت کند و حالش را هر لحظه خوب کند ، به نیت اینکه من حالم را خوب میکنم ، خدایا شکرت که به من توان حال خوب دادی تا دیگران از من سرایت نگیرند و رنجور نشوند...
یعنی من بعضی زمان ها ، ناراحت هستم اما می خواهم کسی نفهمد..ولی میبینم اطرافیانم هم ، ناخواسته ناراحت می شوند.
🍀پس یک بسم الله بگویید،
از حال بد، بیایید به حال خوب.
🍀کار چندان دشواری نیست،
یک قدم است.
از حال بد به حال خوب،
یک گام است.
💚"یک دو گام از خویشتن بیرون زنم
گام دیگر بر سر گردون زنم"
از خویشتنِ پُر از بند،
باید نجات پیدا بکنیم.
و این کار کار با شکرگزاری انجام میشود.
یعنی هروقت میبینید در یک بندی گرفتارید، بگویید:
🙏خدایا شکرت که به ما آگاهی دادی،
که از این بند رها بشویم؟
یکدفعه میبینی از بند رها شدی،
شما آزاد شدی،
حس و حال ملکوتی پیدا کردی.
🍀و اما در حیطه فردی خودتان؛
در حیطه فردی ما خواسته و ناخواسته گرفتار بندهایی هستیم که،
اینها باید رها بشود.
یعنی انسان برای چه به این دنیا میآید؟
به این دنیا می آید که بندهایش را قطع کند.
اگر وقتی که من بدنیا آمدم،
اندکی حسد، کینه، نفرت،
با من به دنیا آمد،
با یک نقایص اولیه ای بدنیا آمدم.
وقتی هم دارم از دنیا میروم،
هنوز همانها را دارم،
پس هفتاد هشتاد سال زجر کشیدم در این دنیا،
❓ به چه دردی خورد؟
یعنی اگر من آمدم توی این دنیا،
نه تنها بهتر نشدم،
حالا بدتر هم شدم دارم میروم،
پس هم زجرِ زیستن در دنیا را کشیدم،
و هم تغییر نکردم.
🌸دنیا بهترین مدرسه است.
اینکه میگوید:
💚" دنیا مزرعه آخرت است "،
خیلی حرف حکیمانه ای است.
یعنی اینجا میکاری،
آنجا برداشت میکنی.
وقتی میگوییم آخرت،
نمی دانیم چه شکلی است.
اما میدانیم که بعد از مرگ زندگی ادامه دارد.
بنابراین از این فرصت طلایی استفاده کنید.
فرصت خودسازی و رهایی است.
💞وقتی مولانا اصرار میکند؛
میگوید:
💚"این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وا رهان"
یعنی دیگه دارد التماس میکند.
میگوید؛ از این زندان رها شو،
بخدا توی زندان هستی.
مولانا میبیند، من نمیبینم.
🍀زندانی که در زندان متولد شده باشد،
در و دیوار زندان،
فکر میکند خانه اش است.
🌸یکنفر که یکبار گام بیرون گذاشته است،
🌸یا به عنوان یک رسالتی،
بلند شده آمده توی این دنیا،
👈میشناسد،
میفهمد که اینها در زندان هستند.
🍀بیچاره کسانیکه تازه به این دیوارهای زندان،
علاقمند بشوند.
حکم آزادی شان میآید،
باز هم حاضر نیستند بروند بیرون.
دوست دارند بچسبند به همین دیوارهای جهل زندان.
🍀کار خاصی نیست، فقط هربار که شما،
👈یک موضوعی دارد اذیت تان میکند،
👈جلوی رشد و تعالی شما را گرفته است،
👈دارد فشار روانی و خشم به شما وارد میکند.
🍀یک موضوعی که هر انسان عاقل و فهمیده ای ،
میفهمد که این یک بند محسوب میشود.
دیگه من نمیتوانم بگویم کدام،
تعدادش خیلی زیاد است.
داستان زندگی هرکسی پراز بندهای گوناگون است.
🍀با یک بند که مواجه میشوید،
👈بیشتر خودتان را در آن بند گره نیندازید.
🍀سریعا در حالت هوش معنوی قرار بگیرید،
👈یعنی اضطراتان را بگذارید کنار،
👈شکرگزاری کنید،
👈حال دلتان را خوب کنید،
🌸و از خدا بخواهید:
🙏خدایا مرا از این بند رهایی ببخش.
میدانید وقتی که یک حشره،
در دام عنکبوت گرفتار میآید،
❓چه چیزی سبب مرگش میشود؟
یک تکه از بال یک حشره،
در یک قسمتی از تور عنکبوت گیر میکند.
انقدر به خودش میپیچد،
و دست و پا می زند،
که کل بدنش توی تور گیر میافتد.
و عنکبوت میآید،
او را میکشد.
شاید اگر یک مقداری تحمل میکرد،
یک مقداری صبر میکرد،
دست و پا نمیزد،
بیشتر در دام گرفتار نمیشد.
🍀این وضعیت مشکلات ما هست.
من یک مشکلی برایم پیش میآید،
دارم اذیت میشوم.
🍀همان لحظه که دارید اذیت میشوید،
مثل این است که قسمتی از بال شما،
توی تور گرفتار شده است.
👈اگر باآن آمیخته شوی،
👈دست و پا بزنی،
👈ناله و نفرین کنی،
👈فحش بدهی،
👈ناراحتی بکنی،
کار بدتر میشود.
🍀بهترین کار این است که در آن لحظه،
👈تحمل کنی،
👈در آرامش باشی،
👈شکرگزاری کنی،
و از خدا بخواهی که
🙏ما را از این بند نجات ببخشد،
ما را رها کند.
🌸و این اتفاق به سادگی خواهد افتاد.
❓چرا؟ چون
💚" لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش"
🙏از شما میخواهم،
لحظه به لحظه،
برای رهایی از بندهایی که،
هر روز خداوند،
دارد برای شما قطع میکند،
و شما را آزاده و آزادمنش میکند،
شکرگزاری کنید.
✨در پناه نور و عشق الهی باشید 🙏✨
🟢لایو تکمیلی جلسه بیست و چهار
#رهایی
#علی_مقدم
@noorveshghelahi
4_5769135410701668181.mp3
9.54M
🎶
#موسيقي " گفتگوی شمس و مولانا"
🌱 همایون شجریان و محمد معتمدی
🌿روز بیست و چهارم
درود بر دوستان چله نشین!❤
فردا ۵ دی ، بیست و پنجمین روز چله است.🌱
فایل اصلی و تکمیلی روز بیست و پنجم تقدیم تان👇👇
4_6030328031422188334.m4a
12.54M
#چله_شهد_و_شکر
#اینلایت
🔸 روز بیست و پنجم
🔹 موضوع:بندگی
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
#حافظ
🕊🌱قدرت اندیشه و صوت در جهان هستی
🕊🌱بندها را با شکرگزاری باز کنیم.
🕊🌱بندها⬅️ راه سلوک را سد می کنند.
🕊🌱شناسایی ⬅️مهمترین گام درمان است.
🕊🌱فهم⬅️نور است.
🕊🌱همه را خوب و شاد و موفق ببینیم.😍
🕊🌱شکرگزاری ⬅️نوری است که تاریکی جهل را از بین می برد.
🕊🌱شکرگزاری ⬅️آزادی به همراه دارد.
🕊🌱آزادی⬅️تولد دوباره است.
🕊🌱جادویی قویتر از کلام نداریم.
🕊🌱خدایا شکرت بابت گشایش بندهایم.
🕊🌱بهترین آزادی ⬅️بندگی خداست.
🕊🌱فقط در بند خدا باشیم
من از آن روز که در بند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
#سعدی
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
#مولانا
🕊🌱خوف و ترس حاصل چیست؟
🕊🌱سجده ⬅️بهترین حالت شکرگزاری
🕊🌱قربانی کردن نفس برای خدا
💞عاشق خدا باشیم.
💞عشق گمشده چیست؟
🙏خدایا شکرت که مرا برای بندگی خود برگزیدی.🙏❤️
#محسن_چاوشی🎶
https://eitaa.com/noorveshghelahi/533
✍لینک جزوه نوشتاری این فایل صوتی👆
https://eitaa.com/noorveshghelahi
https://t.me/spiritual_mind
https://t.me/kalameeshghalimoghadam
متن کامل روز بیست و پنجم چله با موضوع بندگی:
✨بسمالله النور....✨
💚 《نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست ، خود روش بنده پروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند》
❤️سلام و عرض ادب خدمت سروران گرانقدرم
در چله شهد و شکر.
🙏 به بیست و پنجمین روز چله خوش آمدید.
🙏 امیدوارم توانسته باشید، بندهای محکم ذهنی خودتان را پیدا کنید.
👈بندهایی که جلوی پرواز و شکوفایی شما را گرفتند.
☘این بندها می تواند #نگاه_دیگران به شما باشد.
👈یعنی زمانی که دیگران شما را پست و حقیر و ناتوان و گناهکار دیدند،
👈یا شما را ضعیف و ناتوان دیدند.
👈یا لحظاتی که دیگران نسبت به شما، دلسوزی داشتند.
🔹در جهان هستی قدرت اندیشه و قدرت صوت هیچ وقت پاک نمیشود.
👈یعنی هر #فکری که کردید.
👈و هر #حرفی که زدید، هیچ وقت پاک نمیشود،
👈و #بندِ آن همیشه در جهان هست.
👈#ارتعاشاتِ آن همواره در جهان وجود دارد.
🔹 بنابراین ما خواسته یا ناخواسته در #بندِحجم زیادی از #دیتاها قرار داریم.
👈نگاه هایی که دیگران به ما کردند،
👈 یا حتی زمانهایی که در مورد خودمان حرفهای منفی زدیم،
👈تمام لحظاتی که خودمان را سرزنش کردیم،
👈 در مورد خودمان حرفهای ناامیدانه زدیم،
👈و یا فکرهای منفی در مورد خودمان کردیم.
☘#انرژی این #فکر یا #کلام از میان نرفته است، و هنوز هست.
👈و آن انرژی بند محکمی بین ما و #ذهن_کل برقرار میکند.
👈اجازه پرواز و شکوفایی را از من میگیرد.
🔹کار بسیار مهمی که ما باید انجام دهیم:
👈این است که #بندها را با #شکرگزاری قطع کنیم.
☘هرگاه #ضعف یا #ناراحتی را درون خود حس کردید،آن یک بند است که به پای شما بسته شده است،
👈و اجازه #سلوک و #حرکت عظیم را از شما گرفته است.
👈تا میتوانید شروع کنید روی همان موضوع #شکرگزاری کنید.
🙏خدایا شکرت بابت اینکه من #ضعیف هستم.
🙏خدایا شکرت بابت اینکه من #حقیر هستم.
🙏خدایا شکرت بابت اینکه من متوجه شدم که #ریشه مشکلاتم کجاست.
🙏خدایا شکرت بابت اینکه من #ضعفهای خودم را شناسایی کردم.
🟢#شناسایی، مهمترین گام در پاک کردن و درمان است.
👈یعنی در بعضی از موضوعات وقتی شما،شناسایی میکنید،تازه اول راهتان است.
☘یعنی وقتی که شما توانستید در یک کارخانه مشکل را شناسایی کنید.
👈 تازه اول راهتان هست که بروید مشکل را برطرف کنید.
🔹اما در حیطه #علوم_درونی، #شناسایی آخرین گام است.
👈یعنی شما وقتی که شناختید،خود به خود منتظر حل شدنش باشید.
☘ یعنی وقتی که شما از #جهل_مرکب خودتان نجات پیدا کردید، و فهمیدید که ماجرا چیست،
👈 میتوانید امید به حل شدنِ آن داشته باشید،
👈و بدانید که به زودی حل میشود.
💚《آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خر مقصود به منزل برساند》
👈 یعنی نمی داند، اما می داند که نمیداند،
👈و این کمک میکند به شناخت.
❤️یعنی همان فهم، #نوری است که در زندگی انسان میتواند، گرههای زیادی را از ما بگشاید.
🔹بنابراین پاک میکنیم:
👈 تک تک گرههای زندگیمان،
👈تکتک بندهایی که سبب شده
رشد و تعالی ما بسته شود.....
☘ به طور مثال:
شاید شما در محیط زندگی میکردید،
که این محیط آنقدر از لحاظ اقتصادی وضعیتش خوب نبود.
👈خواسته یا ناخواسته، نگاههای ضعیفی روی شما هست.
👈این نگاهها بندهایی را ایجاد کرده است.
☘این بندها را باید پاک کنید،
👈و بابت این بندهایی که نگاه دیگران بر ما گذاشتند، از کودکی تا به امروز،
🙏باید شکرگزاری کنیم تا این بند پاک شود.
🟢 و یک نکته بسیار مهم:
🔹مواظب باشید شما روی دیگران بندی نگذارید.
👈اگر دلتان به حال کسی بسوزد،
👈یا کسی را گناهکار بدانید،
👈یا کسی را متهم و ناتوان و ضعیف و بد بدانید.
☘هر نگاه منفی، حتی صحیح
بر روی دیگران داشته باشید،
👈سبب می شود، یک بند محکمی به پای آن فرد بسته شود.
👈و بازتابش در زندگی خود ما هم خرابی به بار میآورد.
🔹بنابراین:
👈 همه را خوب ببینید،
👈مثبت ببینید، شاد ببینید،
👈موفق ببینید،
👈دلتان به حال کسی نسوزد.
💞بگویید:
🙏 خدا را شکر همه در حال رشد هستند،
تعالی دارند،
👈تا کسی را گرفتار #اندیشه_باطل خودتان نکنید.
☘چقدر انسان هایی که به خاطر #ترس و دلهره برای آن فرد مشکل ایجاد میکردند.
👈چون #نگرانِ او بودند،
👈و همین نگرانی #جذب مسائل منفی برایش میکرد.
☘و اگر میتوانستند اصلا فکر نکنند،
#رها باشند،
👈مشکلات خیلی کمتر پیش میآمد.
🔹بنابراین:
👈 هم از #بندی که دیگران برای ما ایجاد کردند رها بشویم.
👈و هم مواظب باشیم خودمان بندی به پای دیگران نبندیم.
👈به ویژه کسانی که #دوستشان داریم.
👈یا کسانی که از انها #متنفریم.
🍀این دو حالت، بندهای زیادی ایجاد میکند.
☘کسی که من دوستش دارم،
اینقدر می خواهم کنارم باشد، نزدیکم باشد، موفقیتش را ببینم،
👈 که شاید جلوی تجارب زیادیش را بگیرم.
👈شاید جلوی مهاجرتش بگیرم.
👈جلوی سفرش را بگیرم.
👈جلوی ازدواجش را بگیرم.
☘چقدر انسان ها که #نگران سرنوشت فرزندانشان هستند،
👈و همین نگرانی انرژیش ، بندی ایجاد میکند.
👈 که جلوی روابط جدید و ازدواج آن فرزند را میگیرند.
💞و اگر #رهایش کنند، قضیه حل میشود.
🔹باید بابت این #بندها، #شکرگزاری کنیم تا پاک شود.
💞#شکرگزاری_نوری است که به #تاریکی_جهل تابیده میشود.
🔷جهلی که ما را در بند خودش گرفته است،
👈 اجازه حرکت را از ما گرفته است.
☘ وقتی که شما #شکرگزاری میکنید،
👈این #نور میاید و #بندها را پاره میکند.
☘ مطمئنم که روزگاری میشود،
که دستگاههایی اختراع میشود،
که با آن دستگاهها تمام حرفهایی که در مورد انرژی داریم میزنیم،
اینها قابل تصویربرداری میشود.
☘و آن روز میتوانیم قشنگ بفهمیم؛
👈که شکرگزاری پاره کننده بندهاست.
👈شکرگزاری بابت تمامی حصارهایی که ما در آن گرفتاریم.
🔹 بسیار مهم است،
👈که فکر نکنید شکرگزاری به حصار قوت میبخشد.
💞شکرگزاری به آزادی قوت میبخشد.
☘انسانی که در زندان است،
👈معمولاً لعن و نفرین و ناسپاسی به دیوارهای زندانش میفرستد.
👈و دیوار زندان محکم تر میشود.
☘ اگر به دیوارها یا حصارهای زندانش
👈شکرگزاری و عشق و محبت بفرستد،
👈دیوارها پاک میشوند.
☘چون این دیوارها چیزی به جز یک تجربه برای ما نیستند،
👈و تنها راه گذر از این تجربه عشق است.
🙏امیدوارم که آزادی را همه ما بتوانیم تجربه کنیم.
☘ و آزادی زمانی که تجربه شد،
👈انسان لحظه اول تولدش است.
☘یعنی انسانی که در بند است،
👈هنوز متولد نشده،
👈اصلا وجود ندارد.
💞وقتی که آزاد شد، می توانیم بگوییم متولد شده است.
☘ متاسفانه خیلی از ما هنوز؛
👈 در بند انرژی ذهنی دیگران هستیم
👈 هنوز نگران نگاه دیگران هستیم.
👈هنوز قضاوتی که دیگران در حق ما کردند،
👈 ما را بستند با قضاوت خودشان،
☘خیلیها فکر میکنند جادویی اتفاق افتاده است.
👈جادویی قوی تر از کلام نداریم.
👈جادویی قوی تر از فکر نداریم.
☘ یعنی وقتی که من در فکر خودم احساس کنم شما گناهکاری،
👈شما گناهکار میشوید.
🔹پس با فکرم نباید گناه کنم.
☘وقتی که با فکر خودم در این اندیشه باشم
که:
👈 دزدند، بدند، خیانتکارند، افتضاحند،
👈دارم قوت میخشم به حصارهای محکم زندان این فرد،
👈دارم خرابترش میکنم.
☘ اگر با فکر خودم اندیشه مثبت و شکرگزاری را گسترش دهم،
👈تمام حصارهای محکم از بین میرود.
👈و انسان آزاد میشود.
💞 و این آزادی اول در حیطه فردی تک تک ما باید اتفاق بیفتد.
🙏خدایا بابت زندانی که در آنم، اما نمیدانم که اصلا چیست؟
موضوعش چیست؟
👈 در حیرت به سر میبرم.
☘یعنی بندهایی که من را در برگرفته است،
و من از آن بندها ناآگاهم،
🙏خدایا شکرت بابت این که آن بندها را از دست و پای من می گشایی.
🙏خدایا شکرت بابت آنچه که من نمیدانم
اما در آن گرفتارم،
☘چون حقیقت ماجرا این است که ما از خیلی چیزها را خبر نداریم،
👈اما در آن اسیر هستیم
🙏خدایا شکرت بابت زندانی که در آن گرفتارم و خودم از آن خبر ندارم.
🙏خدایا مرا آزادی ببخش.
💞بهترین شیوه آزاد شدن از زندان،
رسیدن به آزادگی و بندگی خداوند است.
☘ما خودمان را از زندان نفس آزاد میکنیم،
👈و به بندگی معبود و خداوند یکتا در میآوریم.
💚چقدر زیبا جناب سعدی می فرمایند که:
《من از آن روز که دربند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
همه غمهای جهان هیچ اثر می نکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم》
🔹وضعیت اهل دل و عرفا به شکلی در میاید،
👈 که همه بندهای خودشان را قطع میکنند.
👈و از زندان نفس آزاد میشوند.
👈از آنجا بندگیشان آغاز میشود.
🔹بنابراین:
☘ اگر هر زمانی فکر کردید بنده خدا هستید،
👈بدانید که تا موقعی که از بند ذهن خودتان رها نشدید.
👈از بند نگاه قضاوت گونه به دیگران،
👈 از بند انرژی منفی که در زندگیمان هست.
👈از بند انرژی خواری که دارد از ما انجام میشود،
👈آزاد نشوید، بندگی اصلا آغاز نمیشود.
💞و بندگی پس از نجات از زندان نفس است.
👈و از آنجا انسان، تازه میتواند خودش را به پروردگار هدیه دهد.
🔹این بزرگترین قربانی است که یک انسان میتواند انجام دهد.
💚《بمیرید بمیرید از این نفس ببرید
که این نفس، چو بند است و شما
همچو اسیرید...》
☘زمانی است که انسان آنچه که دارد را قطع میکند،
و به بندگی خداوند در میآید،
💞 بندگی خداوند اوج آزادی است.
☘ گاهی انسان ها فکر می کنند که؛
❓ ما برای چه باید خوف از خدا داشته باشیم ؟
❓برای چه بایستی در مقابل پروردگار، احساس لرزش داشته باشیم در وجودمان؟
☘این نوع خوف و ترس حاصل رابطه یک سلطان خشن با یک رعیت نیست.
👈حاصل عشق و محبت زیاد است.
☘شما خواسته یا ناخواسته، کسی که خیلی دوستش داشته باشید،
را یک خوفی نسبت به او در دلتان دارید.
☘یعنی وقتی عاشق یک نفر باشید،
همیشه نگران هستید در موردش،
👈و یک حس ترس گونه بسیار ظریفی در مورد معشوق، همیشه در وجود عاشق هست.
☘و به این میگویند:
👈حس بندگی
👈حس کُرنِش در مقابل پروردگار.
☘که در جلسات گذشته گفتیم:
👈 این حس کرنش بایستی که در تمام اعضا و جوارح شما حس شود.
👈و گاهی به سجده بیافتید.
☘ سجده بهترین حالت شکرگزاری فیزیکی بدن است.
👈حسی است که خود به خود ارتباط عمیقی با زمین برقرار میشود.
👈 و تمام منیت و غرور از وجود انسان رخت میبندد.
🔹امروز می خواهیم بندگی را در حیطه ذهن ایجاد کنیم.
☘در حیطه ذهنی بدین صورت که،
👈 آنچه که من دارم،
👈آنچه که هویت فردی من است،
👈آنچه که جایگاه علمی من است،
👈آنچه که اعتبار و شخصیت من است،
💞همه را به خدا هدیه دهم.
👈و احساس کنم، آنچه که دارم از آن خدا است.
🔹و این میشود قربانی کردن نفس خودمان در مقابل پروردگار.
🙏خدایا آنچه که من دارم از آن تو است،
بپذیر این قربانی را از من.
🙏خدایا شکرت که در بند تو هستم.
🙏خدایا شکرت که نگران رابطه خودم با تو هستم.
☘ آدمهایی که حس عاشقانهای به همدیگر دارند،
تنها نگرانی که برایشان میماند،
👈این است که معشوق از دستشان ناراحت نشود.
👈دلگیر نشود.
👈رابطه قطع نشود.
👈سعی میکنند به بهانههای مختلف به معشوقشان زنگ بزنند.
👈ارتباط برقرار کنند.
🔹 این حس بین انسان و پروردگار می تواند
به وجود بیاید.
☘ یک بار خداوند از موسی نبی پرسید:
این چوب دست چیست در دست تو؟
موسی شروع کرد توضیح دهد که،
با این گوسفندهایم را میرانم،
با این راه میروم،
در راه رفتن از آن استفاده می کنم،
و کلی با خداوند صحبت کرد،
👈چون موسی کریم الله بود،
می توانست صحبت کند.
☘ از او پرسیدند چرا اینقدر زیاد توضیح میدهی؟
👈گفت: دارم با معشوقم حرف میزنم،
👈عشق بازی میکنم،
☘و کش دادن کلام میتواند حس و حال انسان را خوب کند.
☘تک تک ما گفتگوی درونی با پروردگار داریم،
👈و گفتگوی ما فعلاً در حیطه شکرگزاری است.
🔹این شکرگزاری را کِش دهید.
👈و همینطور با شیرین سخنی، روحتان را نوازش کنید.
👈همینطور بازی بندگی خودتان را ادامه دهید.
و به خداوند نشان دهید که پروردگارا:
🙏خدا را شکر میکنم که من چیزی از خودم ندارم،
و آنچه که دارم هدیه پروردگار است به من.
🙏خدایا شکر بابت اینکه من را از رنج و اندوه زمینی نجات بخشیدی،
👈و به من رنج و اندوه آسمانی که حاصله فراق عاشقانه است، به من هدیه دادی.
☘یعنی در جایی میشود که انسانی که آزاده است،
و خودش را به بندگی پروردگار درآورده است،
👈هیچ موضوع زمینی نمیتواند اذیتش کند.
👈هیچ چیزی نگران و اندوه بارش نمیکند.
👈هیچ ترسی نسبت به هیچ سلطان یا آیندهای ندارد.
👈اصلا برایش مهم نیست.
☘ تنها نگرانیش این است که پروردگار آن را دوست داشته باشد.
👈و رابطه عاشقانه او با پروردگار حفظ شود.
👈شکرگزاریش کم نشود.
🔹یعنی شما اگر نگران آینده فرزندانتان،
خودتان همسرتان، خانوادتان،
پدر و مادرتان، مملکتتان،
هر کدام از اینها باشید،
👈 به نوعی گرفتار زخم میشوید.
🔹هر کدام از اینها یک بند است.
☘نگران رابطه درونی خودتان با پروردگار باشید.
👈 یعنی اگر قرار است یک جا هم نگران باشید،
👈آن یکجا را بگذارید ارزشش خیلی بالا باشد،
👈یعنی آن یکجا خوف بندگی شما باشد.
👈 آن یکجا حس و حال فراق شما از یار باشد.
💚و به قول جناب سعدی:
《هرچه گفتیم غیر صحبت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم》
☘ اگر هر لحظه ما از شکر گزاری و یاد پروردگار خالی باشد،
👈به نوعی آن لحظه از دست دادیم،
ضرر کردیم.
🙏از شما می خواهم به پروردگار عالمیان اعتماد کنید.
و نگرانی های زمینی خودتان را ببخشید،
رها کنید،
☘اجازه دهید اگر قرار است نگران باشیم،
👈 نگرانی ما نگرانی عاشقانه باشد
👈آن حس و حال از دست دادن عشق
👈آن حس و حال لحظاتی که از یار دور بودیم،
👈آن را بگذارید که نگرانی ما باشد.
☘که آن نگرانی اصلا دردناک نیست.
👈 بسیار هم لذت بخش است.
☘ زمانی که این دختر پسرای جوان، عاشق همدیگر می شوند،
👈مدام نگرانند اگر تماس تلفنی گرفت سریع بروم جواب بدم،
👈اگر زنگ در خانه ام را زد، بدوم و بروم او را ببینم.
☘ و یک شوق درونی ارزشمند بینشان هست.
👈این شوق درونی باید با یک نیروی متعال آسمانی باشد.