eitaa logo
در پناه نور و عشق الهی
2.2هزار دنبال‌کننده
189 عکس
127 ویدیو
74 فایل
آموزش #رایگان دوره‌های استاد علی مقدم 😍😍 آموزش #نورخواری و #چله‌نورخواری#روزه‌ی‌نور #چله‌شهدوشکر #چله‌حکمت‌زرین دوره‌های #شرح محدودیت صفر #شرح‌نیروی‌حال #طرحی‌نو #لایو های‌متفرقه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
۶)اگر به کسی کمک مالی کنید ،اورا بدبخت تر میکنید وبه او یاد میدهید که درفقر بماند. ولی اگر کمک معنوی کنید اورا خوشبخت میکنید برای فقرا پاکسازی کنید تا اندیشه های باطلی که سبب فقر شده از ناخودآگاه جمعی آنها پاک شود وگشایش وفراوانی در زندگی آنها وارد شود ۷)کلام ظاهری توصیه های اقتصادی است وکلام باطنی پاکسازی باورهای منفی است زمانی که باورهای منفی و آموزش های اشتباهی در حیطه ی پول دریافت کردیم جلوی ورودجریان انرژی پول را در زندگی خود میبندیم. برگرفته از: https://eitaa.com/noorveshghelahi
۸)آنچه که باعث درگرگونی شمادر زمین نو میشود،پول است وتمام باورهای کهنه  درمورد پول را کنار بریزید (مانند:پول برای ما نیست پول حق ما نیست پول نکبت وبدبختی میاورد وما را از پروردگار دور می‌کند) ۹)« ِوَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ِ»هرکس پروای الهی پیشه کند برای او محل درآمدی قرار میدهیم (پروا یاتقوی در زبان پارسی به معنای توجه است که به اشتباه به معنای دوری ترجمه شده) کسی که توجه کند به نیروی ماورایی الهی گشایش در زندگی او اتفاق می‌افتد البته تمام کسانیکه در زمینه‌ی اقتصادی پیشرفت کردند الزاما توجه الهی نداشته اند اما توانسته اند  اندیشه ی خود را در مورد پول پاک کنند. برگرفته از https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۰)ازباور ترس فقر ومحدودیت وضعف بیرون بیایید هنگامیکه برای خرید میروید باترس از گران شدن،تمام شدن وترس ازگرانفروشی فروشنده ویاخرید اجناس تخفیف خورده ،به ظاهر گشایش اقتصادی ایجاد کرده اید ،اما در پس این گشایش فقری عظیم هست. علت:تولید کننده یا مسول پخشی که کالای خود را با تخفیف زیاد بفروشد  وناراضی باشد باعث میشود انرژی پول پشت این قضیه فوق العاده کاهنده باشد کسانیکه اجناس تخفیف خورده را میخرند فقط عدد را می‌بینند وانرژی پشت پول را نمیبینند 🍀شما شاید با اندیشه ی فقر وحرص وطمع وضعف پولی بدست آورید ولی آن پول برکت ندارد. وشما فقط نگهبان پول برای آیندگان هستید برگرفته از https://eitaa.com/noorveshghelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚"به‌نام خداوند نور و قلم خداوند پاک وجود و عدم" 🌻بزرگواران داستانی که خدمت شما بیان می‌کنم، چیزی جز حقیقت نیست و ذره‌ای خارج از حقیقت بیان نخواهد شد. 🌻خدا را گواه می‌گیرم که هدف هیچ‌گونه خودنمایی نیست و این داستان صرفاً به این منظور بیان می‌شود که 👈شما درک کنید ذخیره‌های معنوی استان خراسان چه‌ کسانی هستند و چه جایگاهی دارند. 🌻إن‌شاءالله بتواند راه‌گشا باشد بر این اندیشه که ما در این دنیا رها نشده‌ایم و به‌‌شدت موردحمایت قرار گرفته‌ایم؛ 👈به‌ویژه کسانی که مسیر سلوک را آغاز می‌کنند.
🔷«آغاز کردن مسیر سلوک» یعنی خود را به حضرت حق سپرده باشیم و بر تصمیمات الهی گردن بنهیم و بگوییم: "خدایا آنچه خیر است،  بر ما جاری بدار..." ☘️نزدیک یک سال و نیم پیش که من در شهر اصفهان بودم؛ یک مشکل حقوقی پیدا کردم و یک نفر شروع به پرونده‌سازی برای ما کرد. 👈در این هنگام من احساس کردم که در اصفهان چندان امنیت ندارم، چون هر روز یک نفر گزارش‌های کذب رد می‌کرد که موضوع آنها هم دخالت در امر درمان بود و با اینکه ما کار درمانی انجام نمی‌دادیم اما مرتب گزارش رد می‌شد! ☘️یک روز، لحظه‌ای به دلم افتاد که باید از اصفهان سفر کنم و از این شهر خارج شوم. هیچ برنامه‌ای نداشتم و نمی‌دانستم کجا بروم. گذرنامه‌ی خودم، همسر و فرزندم را برداشتیم و راه افتادیم و گفتیم بالآخره هر جایی که زمین خدا طلب کرد، می‌رویم و زندگی کنیم. 👈به آن شکل هم به جایی وابستگی نداشتیم. ☘️سوار ماشین شدم تا هر کجا رقم خورد، آنجا بمانیم و واقعاً با تمام وجود خودم را سپرده بودم. حرکت کردیم و در مسیر یکی از دوستان من که در ترکیه زندگی می‌کند، زنگ زد و گفت "من به ایران آمده‌ام و می‌خواهم تو را ببینم، به خانه‌ی ما بیا..." 👈طوری بود که هر کس زنگ می‌زد و به هر جایی دعوت می‌کرد، من به خانه‌ی او می‌رفتم. ☘️به او گفتم "تهرانی؟" گفت "خیر...در سمنان، جایی به‌نام بیابانک هستیم؛ آنجا یک خانه‌ی قدیمی داریم که از جناب علاءالدوله‌ی بیابانکی بوده است و ما آن را بازسازی کرده‌ایم...شما هم بیایید و به ما سر بزنید." 🔺من هم تا به آن روز "علاءالدوله‌ی بیابانکی" را نمی‌شناختم. ☘️حرکت کردیم، به سمت سمنان(بیابانک) رفتیم و به یک خانه‌ی قدیمی که به‌تازگی بازسازی شده بود، رسیدیم. 👈مدتی را کنار آنها اقامت کردیم و بعد ما را سر مزار جناب علاءالدوله بیابانکی بردند. ✨متوجه شدم که ایشان چقدر انسان شریفی بوده است، من بعداً کتاب ایشان را مطالعه کردم و بیشتر به شخصیت ایشان پی بردم که چه انسان آزاده‌ای بوده است. https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️خلاصه مدتی آنجا اقامت داشتیم که یکی از دوستان تماس گرفتند و گفتند که "ما به خرقان آمده‌ایم، نمی‌آیید اینجا سر بزنید؟" 🌻تمام اینها کاملٱ تصادفی اتفاق می‌افتادند. 🔺من تا آن روز خرقان هم نرفته بودم، آدرس گرفتم و به خرقان کنار "شیخ ابوالحسن خرقانی" و "بایزید بسطامی" رفتم. ☘️دیدیم که چقدر فضای خوبی دارد، ما هم که کار خاصی نداشتیم و من فقط تصمیم به سلوک گرفته بودم که از خاک اصفهان خارج شوم و دیگر هم به‌هیچ‌وجه تصمیم به برگشتن نداشتم و گفتم هرجا پیش آمد، می‌رویم. ☘️از طرفی ما آدم‌های زیاد پرخرجی هم نیستیم، هرجا می‌توانیم می‌مانیم و هزینه‌ی چندانی برای ما در برنداشت، 👈همیشه خداوند هزینه را از طریقی می‌رساند. ☘️دیدیم که فضای خرقان بسیار معنوی است و این روستا هنوز بوی جناب شیخ ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی را می‌دهد. 🌻سی و یک روز را سر مزار شیخ خرقانی نشستم، مراقبه می‌کردم و چند سررسید مطلب نوشتم. 🌻آنجا بارش اطلاعات و آگهی است و تازه می‌فهمیم که یک قطره از آگاهی این بزرگواران چقدر می‌تواند ما را سرشار از نور و معرفت کند. https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️بعد دیدیم زیاد آنجا مانده‌ایم و گفتیم حرکت کنیم که دوستی ما را به گرگان دعوت کرد. سر اتوبان که رسیدیم، به همسرم گفتم گل یا پوچ می‌کنیم؛ اگر راست آمد به گرگان و چپ آمد به سمت خراسان می‌رویم. 👈گل یا پوچ کردیم، سمت چپ آمد و به سمت خراسان رفتیم. ☘️به سمت خراسان رفتیم و از سبزوار هم رد شدیم و در این مسیر رستوران خوب پیدا نکردیم تا به نیشابور رسیدیم، چون دیر وقت بود همانجا در جوار جناب خیام ماندیم و خوابیدیم. 👈مدتی را کنار جناب خیام و عطار در شهر نیشابور که شهر اسرارآمیزی است، ماندگار شدیم و همان‌جا اقامت گزیدیم. ☘️بعد از مدتی به سمت خراسان رفتیم. یکی از دوستان به من گفته بود، هر زمان خواستید به خراسان بروید، سری به جناب قصاب‌زاده که یکی از دوستان من در تربت جام است، بزنید. 👈به سمت تربت جام رفتیم، خدمت شیخ احمد جامی رسیدیم و شب را در منزل جناب آقای قصاب‌زاده گذراندیم. ☘️در آنجا با جناب قصاب‌زاده صحبت کردیم و ایشان مشایخ خراسان حتی آنهایی که در خراسان بزرگ بودند را برای من کامل توضیح دادند. ☘️بعد از آن یکدفعه به دل ایشان افتاد و گفت "من شعری سروده‌ام و می‌خواهم آن را برای شما بخوانم.." ☘️ایشان این شعر را در تاریخ ۹۴/۵/۱۷ سروده‌ بودند. 👈من از دفتر ایشان عکس گرفتم و من هنوز با آقای قصاب‌زاده صحبت نکرده‌ام که چگونه سال‌ها قبل، ایشان طرح الهی ما را نوشته بود! https://eitaa.com/noorveshghelahi
اینگونه نوشته‌بودند که: 💚« مسیر راه» "میان راه تو هفت مرد عشق‌اند که هر یک عارفی نیکو سرشت‌اند علاءالدوله بینی بر سر راه همان که پشت پا زد منصب و جاه برو بسطام بینی اولیا را ابوطیفور آن مرد خدا را ز بهر خدمت ما در شب و روز بشد سلطان، این ماه شب‌افروز سلامی کن از آنجا بوالحسن را تأمل کن به معنی این سخن را هر آن کس می‌رسد، نانش دهید زود سؤال از نام و ایمانش، نفس این جود...." ☘️این یک قصیده‌ی طولانی و از نظر معنایی بسیار باارزش است. 🔻من شوکه شدم و دیدم که ایشان در سال ۹۴ مسیر مسافرت من را دقیقاً نوشته بود! 👈در این زمان ما در تربت جام بودیم. ☘️بعد از آن دوباره شعر به عطار می‌رسد، در مورد عطار و خیام سخن می‌گوید و دقیقٱ جناب قصاب‌زاده مسیری که باید پیموده می‌شد را در این شعر گفته است. ☘️بعد از آن هم به "جناب شیخ قاسم انوار" در مسیر تایباد می‌رسند و در اواخر شعر یک فردی را معرفی می‌کند که آن را برای شما می‌خوانم: "یکی گفتا که بسمل پیر محفل..." 💎بنابراین در آخر هم هفتمین پیری که معرفی می‌کند "جناب بِسمِل باخَرزی" است. https://eitaa.com/noorveshghelahi