eitaa logo
در پناه نور و عشق الهی
2.2هزار دنبال‌کننده
189 عکس
127 ویدیو
74 فایل
آموزش #رایگان دوره‌های استاد علی مقدم 😍😍 آموزش #نورخواری و #چله‌نورخواری#روزه‌ی‌نور #چله‌شهدوشکر #چله‌حکمت‌زرین دوره‌های #شرح محدودیت صفر #شرح‌نیروی‌حال #طرحی‌نو #لایو های‌متفرقه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷پس ما هر روز می‌توانیم، صبح که از خواب بلند می‌شویم، 👈قبل از اینکه اندیشه‌های زندگی، کنترل فکر ما را در دست بگیرد و ما را داخل زندگی زمینی ببرد، 👈یک لحظه، یک معامله با خدا می‌کنیم، 👈یعنی یک گفتگو با خدا، ☘این بالاترین تعامل معنوی است که بنده تا به حال در زندگی، شاهد آن بوده‌ام. 👈یک کلمه، خیلی ساده و راحت؛ رو به خدا؛ 🙏خدایا! امروز چگونه می‌توانم تورا یاری دهم؟ به همین سادگی! 🙏خدایا! به من نشان بده، چگونه می‌توانم تورا یاری کنم؟ خیلی، کار ساده است! ☘یعنی به سادگی، 👈یا چیزی به دل شما می‌افتد، یعنی کاری که در حد توان شما است، 👈و یا اینکه اتفاقی در طول روز می‌افتد که نشان می‌دهد شما چگونه خدا را یاری کردید! https://eitaa.com/noorveshghelahi
🔷یاری کردن خدا، خدا در این جهان بی‌نیاز است، نیاز به یاری من و شما ندارد. 👈ما ارادت خود را نشان می‌دهیم. ☘یا به عبارتی، آن عبادتی که در مسیر افتاده، قصد می‌شود. 👈ما قصد خود را نشان می‌دهیم. ☘یک زمانی، من می‌گویم: 👈می‌خواهم کاری انجام دهم؛ اول راه هستم. 👈زمانی هم هست که مطمئنم، وقتی‌که صبح گفتم خدایا چگونه می‌توانم تورا یاری کنم؛ ☘حتما راهی جلوی پای من قرار می‌گیرد که کاری برای خدا انجام دهم و در این یک کار، 👈هیچ کس دیگری نباشد؛ 👈هیچ منافعی نباشد؛ 👈هیچ داستانی نباشد؛ ☘حتی ساده، فقط برای خدا باشد. 🍀بعد، وقتی این‌کار را انجام می‌دهید، بسیار راحت! 🙏خدایا! چه می‌خواهی من برایت انجام دهم؟! 👈و یک اتفاقی معمولا در طول روز می‌افتد. 👈آن اتفاق بسیار مبارک است. آن اتفاق از جنس قصد است. ☘پس من اگر یک نیت می‌کنم، 👈شاید بشود؛ شاید نشود؛ ☘وقتی که قصد می‌کنم، 👈یعنی مطمئنم که خدا کاری را بر‌عهده‌ی من خواهد گذاشت. https://eitaa.com/noorveshghelahi
🔷پس وقتی می‌گویم: خدایا! چگونه می‌توانم تورا یاری دهم، 👈یک کار نیک، یا یک کار الهی، 👈 حتی ممکن است برای زندگی خود ما باشد؛ اتفاق می‌افتد. ☘وقتی‌که اتفاق افتاد، ما خدا را یاری دادیم؛ 👈هزاران هزار برابر، خدا ما را یاری می‌دهد و قدم‌های ما را روی زمین محکم می‌کند. ☘که این محکم شدن قدم روی زمین را، اگر بتوانید حس کنید، تمام ترس و لرزش، از میان می‌رود. ☘و ای کاش! کسانی‌که در حیطه‌ی روانشناسی، می‌خواهند درمان فوبیا انجام دهند، 👈درمان‌های فوبیا را با ایمان به پروردگار، توکل، این‌ها، تست کنید، ببینید چقدر ترس‌های درونی آدم‌ها تمام می‌شود! 👈چون پای آن‌ها روی زمین محکم می‌شود، 👈آن لرزشی که در وجود ایشان هست، به پایان می‌رسد. 🍀این، بالاترین تمرین معنوی بود که بنده در زندگی خود، دیده‌بودم که، 👈به سادگی هم اتفاق می‌افتد و بسیار راحت هم، آن‌روز، 👈وظیفه‌ای بر دوش ما نهاده خواهد شد 👈و آن وظیفه را با عشق به پروردگار عالمیان انجام می‌دهیم ☘و زندگی‌های ما بسیار بهتر می‌شود، و تمام ترس و دلهره‌ی زندگی رخت بر‌می‌بندد. https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚‘از میدان ارادت، میدان قصد زاید.” ☘پس قصد، یک درجه عملیاتی‌تر یا کاربردی‌‌تر از ارادت بود. 📚“صحت قصد و درستی آهنگ، تخم کار است” 👈تخم کار است، یعنی  بذر است. 👈آهنگ، نیت می‌شود. ☘یعنی شما با یک نیت بسیار خوب، با یک توان عالی و یک قصد کامل، تصمیم می‌گیرد بر مسیر الهی گام بگذارید، همین تصمیمی که گرفتید، تخم آن‌را کاشته‌اید، ☘و بسیار جالب است که: بعضی‌ها فکر می‌کنند، باید یک کاری انجام دهند. 👈ما وقتی‌که قصد می‌کنیم؛ 👈قصد از نیت، بالاتر است، یعنی واقعا می‌دانیم که قرار است کاری انجام دهیم؛ 👈حتی اگر برای انجام آن کار، کامیاب و موفق نشویم، 👈خداوند اجر آن کار را به ما خواهد داد. ☘مثل اینکه: من نیت می‌کنم کار خیری انجام دهم و در حین حرکت کشته می‌شوم و زندگی من تمام می‌شود، 👈اما چون نیت کرده بودم آن اتفاق، می‌افتد.‌ https://eitaa.com/noorveshghelahi
💚شهید مطهری، یک داستانی در کتاب خود می‌گوید، بسیار جالب است. می‌گوید: 🍀دو برادر در یک ساختمان دو طبقه، 👈طبقه‌ی پایینی، سال‌ها در حال عبادت و ریاضت و خودسازی بود، 👈طبقه‌ی بالایی، عیاشی‌ و خوش‌گذرانی، می‌کرد. ☘یک روز (پایینی) گفت: تا کی این‌قدر عبادت کنم و به هیچ جا نرسم؟! بروم نزد برادرم، عیاشی کنم. ☘دیگری گفت تا کی عیاشی و دوری از یاد پروردگار؟! بروم پایین عبادت کنم. 👈بعد در راه‌پله، زلزله آمد، هردو کشته شدند. ❓کدام سعادتمند بودند؟ 👈آن‌که در نهایت قصدی الهی داشت، حتی اگر موفق به انجام آن نشد. ☘پس چرا خدمت شما گفتم، بگویید ❓خدایا! چه‌کار می‌خواهی برای تو انجام دهم؟! 👈واقعا پروردگار عالمیان نیازی به کار ما ندارد، 👈اما این قصد ما کارساز است. ☘یعنی وقتی من می‌گویم: ❓چه کاری می‌خواهی انجام دهم؟ 👈قصدی کرده‌ام که اگر در انجام آن، کامیاب هم نشوم، اثر الهی خود را خواهد داشت. https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله» 👈اشاره به آیه‌ای دارد که می‌گوید: ☘بعضی‌ها با پیامبر، مهاجرت می‌کنند، اگر در مسیر اتفاقی هم برای آن‌ها بیافتد، نهایتا به سعادت خواهند رسید. 👈چون نیت ایشان، چنین چیزی بوده‌است. 📚“قصد، آهنگ حق است که به ترک هر چه جز وی است، گیری” 👈یعنی: تعریف قصد، کمی شفاف‌تر می‌شود. هر آن‌ چیزی، به جز خداوند می‌شود: 📚«ما سوا الله» ☘قصد، خالی کردن ذهن از هر چیزی به جز خداوند است. 👈ممکن است موفق نشویم. 👈و قشنگی مسیر عرفان این است که ما معمولا موفق نمی‌شویم، اما اجر ما داده می‌شود. ☘یعنی ممکن است، شما قصد کنید که: 👈خدایا! می‌خواهم تمام بندهای ذهنی خود را قطع کنم، 👈تمام پیوندهای خراب خود را پاره کنم 👈و دل به تو ببندم؛ ☘احتمال موفقیت شما ممکن است بسیار پایین باشد، 👈اما همین که قصد کردی، سبب رشد و تعالی شما می‌شود. 👈و مسئله‌ی رحمت الهی همین است. https://eitaa.com/noorveshghelahi
❓یعنی رحمت، چه زمانی انفاق می‌افتد؟ 👈اینکه ما قصد می‌کنیم، و انجام نمی‌دهیم. ☘انجام نمی‌دهیم، 👈یا هنرش را نداریم؛ 👈یا اتفاق نمی‌افتد. ☘همان کار را، پای ما، انجام شده می‌نویسند. و جالب است: 👈ما که آخرت را نمی‌دانیم، 👈اما همین دنیا، قصد خیر، سبب ارتقاء معنوی شما می‌شود. ☘یعنی ممکن است شما نتوانید کار مهمی در این دنیا، انجام دهید. اصلا مهم نیست! 👈قصد آن‌را انجام بده! ❓پس قصد چه شکل است؟ این‌طور نیست که بگوییم: 👈می‌خواهم کار مهمی انجام دهم، 👈بگو: چه کاری داری انجام دهم؟ 👈خدایا! یک برنامه در اختیار من قرار بده! ☘یعنی، زمانی من به شما می‌گویم: 👈اگر کاری داری،(حتما به من) بگو، خجالت نکش؛ یک زمانی می‌گویم: 👈همین الان بده من کار تورا انجام دهم؛ یعنی قصد کردم؛ در ذهن نیست؛ به عمل است. 🍀در نیت، این است که می‌گویم: 👈خوب است به او بگویم اگر کمکی می‌خواهد بگوید. 🍀اما قصد: 👈آمده‌ام مثلا سر زنبیل تورا بگیرم، بلند کنم. بده کمک کنم. 👈یعنی آمده‌ام به راه، کاملا در راه قرار دارم. https://eitaa.com/noorveshghelahi
🔷پس قصد ما پاره کردن تمامی بندها و رسیدن به آزادی روح است. که اینجا می‌گوید: 📚“ترک هرچه جز وی است.” 👈هر چیزی به جز پروردگار را ترک کنیم. 📚“و قصد را سه رکن است. قصد تن به خدمت؛ قصد دل به معرفت؛ قصد جان به محنت.” 👈ببینید چقدر آهنگین است! و واقعا حکما حرف که می‌زدند، گوش‌نواز و دلنشین بود. 🔷قصد تن به خدمت، یعنی: 👈من مجبورم چند تعریفی که مردم در گذشته، کاملا درک می‌کردند، و امروزه ما درک نمی‌کنیم؛ دوباره برای شما بگویم تا متوجه منظور حضرت خواجه عبدالله انصاری چیست؟ 🔷پس ما، طبق این دیدگاه از سه قسمت تشکیل شده‌ایم. ۱-تن ۲-دل ۳-جان 👈کسانی‌که روی موضوع قلب کار کرده و یا در دوره‌ی لوح زرین شرکت کرده‌اند، دل را می‌شناسند؛ 👈کسانی‌هم که نیروی حال را کار کرده‌اند، جان را می‌شناسند؛ امروز مختصری برای شما می‌گوییم: 🔷تن، دقیقا همین بدن فیزیکی ما است که کاملا مشخص است از گذشته تا به امروز این تعریف، تغییر نکرده‌است. 🔷دل، از گذشته تا به امروز تغییر کرده‌است. 👈مثلا من وقتی گرفتار عواطف و احساسات می‌شوم، می‌گویم: دلم سوخت؛ دلم خشنود شد؛ 👈اما دل، دقیقا قلب فیزیکی در قفسه‌ی سینه است که انسان کهن، بیشتر از قلب فیزیکی خود کمک می‌گرفت و نوسانات و ضربان قلب، به او پیام می‌داد و به نوعی با قلب خویش، می‌فهمید. https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘پس تن را باید به خدمت درآوریم، یعنی کارهای روز‌مره‌ی خود را … ببینید! می‌گوید: روغن ریخته را نذر امام‌زاده… من می‌گویم: (نذر امام‌زاده) بکنید! ☘در حال انجام کار روزمره، هستید؛ “تن” دارد کار خود را انجام می‌دهد؛ این تن را به خدمت در آورید. 👈وقتی غذا می‌پزید؛ به نیت الهی غذا بپزید. ☘ یعنی: در آن لحظه، وقتی در دل شما خدا باشد؛ یک کار ساده‌ی تو، الهی محسوب می‌شود. ☘پس، زمانی که ما در حس و حال وصل هستیم؛ در گفت‌وگو با پروردگار هستیم؛ 👈تن خدمتگزار محسوب می‌شود. 👈 و خود به خود، هر لحظه‌ی ما خدمت به پروردگار می‌شود. 👈و این خدمت می‌تواند بسیار در رشد وتعالی ما اثرگذار باشد. ☘پس، همواره، تن در خدمت می‌شود. می‌گوید: 📚«قو علی خدمتک جوارحی» 👈جوارح و اعضای مرا به خدمت خودت در آور! ❓چطور؟ 👈آن نیتی که صبح می‌کنید که: ❓خدایا! چه کاری داری برای تو انجام دهم؟! ☘بعد از مدتی، بدن شما، بدنی می‌شود که در خدمت پروردگار است. 👈یعنی: احساس می‌کنید هر کاری می‌کنید، مایه‌ی خیر و برکت است. 👈و سبب تأثیر مثبت در زندگی انسان‌ها، می‌شود. ممکن است، یک کار ساده انجام دهید، اما خیر و برکت می‌آید. ☘من یک نشانه خدمت شما می‌گویم: از شما خواهش می‌کنم؛ تمنا می‌کنم؛ کسی را قضاوت نکنید. فقط خود شما؛ یعنی، اصلا به زندگی کسی نگاه نکنید. 🔷معمولا در لحظاتی که تن آدمها، به خدمت الهی در بیاید؛ وسایل آن‌ها، دیرتر خراب می‌شود. مثلا یک آدم، ده سال یک‌ گوشی را نگه‌می‌دارد! یک دوچرخه یا ماشینی دارد که همواره سالم است. 👈یعنی: ارتعاشات خدمت، فوق العاده سلامت آفرین است. ☘من روی کامپیوتر، زیاد می‌بینم، 👈روزهایی که در حس و حال معنوی باشم؛ مثبت باشم؛ خراب نمی‌شود و همه چیز درست است. 👈کمی که از خدمت بیرون می‌آییم؛ دچار مشکل می‌شود؛ ☘گویا خود وسایل، نشان می‌دهد تو در خدمت نیستی. 👈یعنی بدن در خدمت کامل باشد. https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘من زمانی‌که بدنم را به پروردگار هدیه می‌دهم؛ غذا پختن؛ راه رفتن؛ ورزش کردن؛ درس خواندن؛ همه و همه خدمتگزاری به روح الهی می‌شود. 📚دوم: “قصد دل، به معرفت’ 🔷دل: وقتی می گوییم؛ یعنی قلب. 🔷معرفت: شناخت یا درک بیشتر. ☘بعضی ها می‌گویند: من سالها است اهل دعا، عبادت، معرفت و مراقبه هستم؛ اما هيچ مکاشفه ای نداشتم. 👈اصلا ما مکاشفه نمی‌خواهیم! ☘یا می‌گویند: من هیچ خوابی ندیده‌ام. 👈ما خواب نمی‌خواهیم! ☘چیزی که به کار ما می‌آید، معرفت است. 🔷معرفت هم یعنی: شناخت؛ یعنی: بیشتر بفهمیم. ☘ممکن است من یک روز، نوری ببینم؛ یک روز، صدایی بشنوم؛ یک روز، ملکی با من حرف بزند؛ ممکن است هزار اتفاق بیفتد؛ 👈اما هیچ‌کدام، ذره‌ای ارزش ندارد؛ ☘چون ممکن است حتی، بازی‌های ذهن باشد. 👈مهم این است شما وقتی خودسازی می‌کنید، انسان بامعرفتی شوید. ☘در روابط عمومی یک نفر که با بقیه درک متقابل دارد؛ می‌گویند: بامعرفت است؛ 👈یعنی: می‌فهمد؛ می‌شناسد. ☘ما روز به روز باید با معرفت‌تر شویم؛ معرفت هم با دل اتفاق می‌افتد؛ 🔷یعنی وقتی که خارج از معرفت، کاری انجام می‌دهیم؛ 👈گویا دل ما سنگین می‌شود؛ در قفسه‌ی سینه‌ی ما قبض می‌شود. 🔷وقتی،کار مثبتی می‌کنیم؛ 👈دل ما گشاده می‌شود؛ شرح صدر می‌شویم؛ احساس خنکی و گشادگی در قفسه سینه، می‌کنیم. ☘این یک معیار بسیار ساده‌است. ☘مدتی که روی قلب کار کردید؛خیلی راحت می‌توانید یک موضوع را متوجه شوید و به سادگی معرفت پیدا می‌کنیم. ☘معرفت؛ پس فقط همین است که ما بیشتر بفهمیم؛ به درک بالاتری برسیم. https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘به دنبال بازیهای ماورایی نباشید. مثلا چله نشینی می‌کنند تا یک چیز غیبی ببینند؛ 👈اصلا این‌ها هیچ‌کدام، مهم نیست. 👈مهم این است که ما چقدر می‌فهمیم! ☘ هر چه که بیشتر بفهمید و درک شما، بیشتر شود؛ 👈درک از زندگی روزمره؛ درک از طرف مقابل شما؛ 🔷اصلا درک طرف مقابل، نشان‌دهنده‌ی معنوی بودن یک فرد است! ☘اگر شما نتوانید طرف مقابل را درک کنید، یعنی معنوی نیستید و باید معرفت خود را ارتقا دهید. 🔷برای ارتقا معرفت، روی قلب تمرکز کنید. قلب به شما می‌گوید که الان خوب است؛ بد است؛ 👈به این صورت، با نشانه‌هایی که در قلب خود می‌بینید؛ معرفت پیدا می‌کنید. 📚“و قصد جان به محنت؛” ❓جان چه بود؟ ☘هر آنچه به‌جز تن فیزیکی را بتوانید در بدن فیزیکی، حس کنید؛ آن “جان” می‌شود. 👈که تمرین آن هم هم قبلا انجام شده؛ ☘شما فقط، یک لحظه در بدن، متمرکز می‌شوید و می‌بینید، چه لطیفه‌ای را در بدن خود حس می‌کنید؟! 👈همین الان، می‌توانید آن را حس کنید؛ یک لطیفه‌ای در بدن خویش؛ ☘ممکن است، اول در قفسه‌ی سینه؛ بعد در دست؛ جلوی بدن را بیشتر حس می‌کنید. 👈سپس، کم‌کم در تمام بدن، می‌توانید جان خود را حس کنید. جان را که حس کردید؛ ☘جان تقریبا، سایه روح بر تن است. ما که ماوراء را نمی‌بینیم! 👈اما به نوعی، اگر روحی داشته باشیم؛ آن روح، بر تن ما سایه بیفکند؛ می‌شود: “جان”. ☘جان را در بدن خود، می‌توانید حس کنید. https://eitaa.com/noorveshghelahi
می‌گوید: 📚“جان را به محنت‌؛” 🍀پس، بشر کهن هم، دل را به عنوان قلب فیزیکی می‌شناخت؛ 👈هم، جان یکی از اعضای قابل لمس همیشگی او بود. 🍀یعنی، شاید بیشترین کلمه ای که در مثنوی معنوی تکرار شده، جان باشد! یعنی این کلمه، بسیار تکرار شده است. چرا تکرار شده؟  👈چون همیشه جان خویش را حس می‌کردند و در چند صده‌ی اخیر انسان‌ها، جان خود را حس نمی‌کنند. ☘به‌طور مثال: من در مورد دست صحبت می‌کنم؛ (اگر) هزار سال دیگر، بشر به گونه‌ای شود که دست نداشته باشد؛ شما همین‌طور، دست را به یک واژه‌ی ماورایی و انتزاعی نسبت می‌دهید؛ نمی‌فهمید که نه! قبلاً دست خود را کاملاً حس می‌کردند. ☘پس، اگر می‌بینید در ادبیات فارسی کهن، مرتب از جان صحبت می‌کند؛ 👈چون هر روز جان خویش را حس می‌کردند. ☘یعنی: جان؛ یک لطیفه درونی که ان‌شاءالله همه بتوانید آن‌را حس کنید؛ مثل اعضا و جوارح بیرونی ما، هر روز قابل لمس بود. ☘و همین الان هم، شما وقتی مراقبه  و تمرکز به داخل بدن می‌کنید؛  👈موجی از انرژی یا یک روحی را می‌توانید حس کنید که (همان) جان می‌شود. 🔷این جان را همیشه حس می‌کردند؛ پس ،راحت در مورد آن صحبت می‌کردند. https://eitaa.com/noorveshghelahi