📚"و آنچه بود ننهفتن"
☘پس یک مورد اینکه، دنیا طلب نکردند که به آینده برمیگشت.
☘یک مورد هم، بر چیزی که از دست رفته تأسف نخوردند؛ به گذشته برمیگشت.
☘یک مورد هم که به حال برمیگردد.
🟢ببینید چقدر این مرد بزرگ طراحی واژهها و جایگاه عبارتهایش دقیق است.
☘سومی مربوط به زمان حال است؛ میگوید آن چه که دارید را هم ننهفتن.
👈یعنی خیلی مشغول حفاظت آن چیزی که دارید نباشید.
☘گذشته و آینده را گفت
👈و در لحظه حال آن چیزی که دارید را خیلی سرگرمِ ننهفتن و پنهان کردن آن نباشید.
☘بطور مثال شما یک زندگی دارید یکی دنیایی دارید؛
👈اگر میخواهید به تجرید برسید؛
👈اگر میخواهد به آسودگی برسید
👈نباید خیلی سرگرم آن شوید و خیلی سفت به آن بچسبید
☘دل نباید به مسائل دارایی هایی که دارید؛ ببندید.
👈حالا داراییها میتواند جایگاه معنوی، جایگاه مادی، خانوادگی و همهی اینها باشد.
☘نباید به این داراییها مشغول شوید و وابسته به اینها شوید.
👈باید در یک آسودگی بسیار عمیقی زندگی کنید.
🔷بهترین کار آسوده شدن هم این است که بگویید
👈برای من نیست؛ برای خداست.
☘جالب است وقتی که این طوری میگویید؛
👈بهتر هم حفظ میشود.
☘یعنی به داراییهای خود افتخار نکنید.
👈بطور مثال، یکی از دوستانم را بعد از چند سال دیدم، به او گفتم
👈سلام، چطوری؟ چکار میکنی؟
👈گفت؛ همین کنار یک سه طبقه دارم.
👈گفتم خودت چطوری؟ حال و هوات چطور؟ سه طبقهات به چه درد من میخورد؟!
☘آدم خودش را با داراییهایش گره میزند؛ گاهی خودش را شغلش گره میزند.
👈حتی در مهمانیها همیشه در مورد شغل، کار و جایگاهتان صحبت میکنید،
☘گاهی آدمها خودشان را با مشکلاتشان گره میزنند
☘هویت ما میشود؛
👈هویت شغل و دارایی و مشکلاتمان؛
👈هویت اسم و رسم و فامیل و خانوادهی ما؛
☘اینگونه یک هویت مجازی برای خود درست میکنیم.
☘میگوید ما باید اینها را از دست بدهیم و نگه نداریم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
📚"آنچه بود ننهفتن"
👈یعنی خودمان را مشغول حفاظت و نگهداری از اینها نکنیم.
☘خیلی از انسانها، از این موضوع ناراحت هستند که میگویند به من توهین شده!
👈خوب این من را قربانی کنید که اگر حتی به آن توهین شد؛ بگویید؛ مثلاً به علی توهین شد!
☘چون دیگر منی در میانه نیست؛ دیگر رنجی را حمل نمیکنید.
🙏امیدوارم خدا کمک کند امروز نور مجرد شدن در دل همه ی ما بتابد.
☘تجرید وضعیتی را بوجود میآورد که دیگر هیچ چیزی ناراحتتان نمیکند
👈و از همهی بندها، رها شودید.
☘تصور کنید ما یک لباسی میپوشیم پر از بند است و هر جایی یکی از این بندها در میان خار و سنگها و شکافها گیر میکند؛
👈تجرید میگوید که کل لباس خود را در بیاورید و عریان شوید؛
👈وقتی عریان شدید دیگر هیچ جایی گیر نمیکنید
🙏انشالله امشب به تجرید برسیم؛
☘و تمام بندهایی که ماتریکس یا ذهن معیوب یا آن چیزی که توسط اندیشههای باطل طراحی شده
👈و ما در آن گیر کردیم، بتوانیم به یاری خدا از آن نجات پیدا کنیم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
📚"طریق صوفیان یا تجرید دل
تجرید دل سه چیز است؛ آن چه نیست نبیوسیدن"
☘بیوس را قبلاً داشتیم یعنی امید.
👈یعنی آن چیزی که ندارید را بیخود به آن امید نبندید.
👈به نوعی آرزوهای بیهوده است
👈یا چیزی که هنوز به دست نیاوردیم؛
👈چیزی که برای ما نیست.
☘مثلاً تمام کسانی که در زندگی چشمشان دنبال دارایی بقیه است؛ آرزوی چیز دیگری دارند.
👈اینها به شکر کامل نمیرسند.
🔷شکر کامل یعنی، آن چه که دارم؛ کافی و عالی و کامل است.
🙏خدایا شکرت بابت هر آنچه که دارم.
☘مرتب بابت آن چیزی که داریم شکر گزاری کنیم و بدانیم؛
👈همین که داریم خیلی خوب است
👈و باید آن را ببینم
👈باید خوب بررسی کنیم
👈و هر آنچه که در زندگی به عنوان عطیه به ما عطا شده این را باید به نیکی نگاه کنیم
👈و امید به دارایی و چیزهایی که نداریم نبندیم.
☘اگر ما آنچه که داریم خوب بشناسیم و چشممان دنبال آن چیزی که نداریم نباشد؛
👈آنگاه از همینها بهره کافی میبریم و فوق العاده میتواند برای ما مؤثر باشد.
☘اگر سرگرم این شدیم که
👈چشم امید ببندیم به دست دیگران؛
👈به کمک دولت ها؛
👈به کمک مسئولین
☘همهی اینها امید به غیر از خداست و حتماً از آن جا آسیب خواهیم خورد.
☘پس هر آنچه که برای ما نیست اما امید بیهوده به آن بستیم را دل بکنیم.
☘اگر روزی ما باشد به ما خواهد رسید؛ ما فعالیت معمول خود را انجام میدهیم؛
👈اگر روزی ما باشد به ما میرسد
👈اگر روزی ما نباشد فقط یک آرزو بیهود؛ یک امید واهی حمل کردیم و اتفاق خاصی هم نخواهد افتاد.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
🔷قیمت نانهادن یعنی VALUE، ارزش، بهایی برای آن نداشته باشیم
.
☘البته وقتی در حیطه دل، صحبت میکند؛ دارایی های معنوی را میگوید.
☘مثلاً من نگاه میکنم میبینم یک نفر هوش یا قدرتی بیشتری دارد؛ میگوید
👈حسرت آن چیز را اگر نداری را نخور؛
👈آن چیزی که داری را بهتر استفاده کن.
☘روی آن چیزی که داری هم قیمت نگذار؛
👈یعنی به عنوان توانمندی خودت نبین.
☘همیشه بگو چیزی نداریم این که اصلاً چیزی نیست.
خیلی جالب است که
☘آدمها وقتی به دارایی خودشان خیلی خرسند میشوند؛
(البته در نه شگرگزاری، در شکر گزاری میگویند برای خداست؛ خدا داده)
👈اما وقتی میگویند برای من است و چقدر خوب است که من اینها را دارم؛ معمولاً به سقف آن میرسد
👈و سقف آن زود پر میشود .
☘مثلا اگر شما مسیر موفقیت را طی میکنید و خوشبخت میشوید و یک جایی احساس کنید که
👈من این کار را کردم تا به این موفقیت رسیدم؛
👈همانجا سقف توانمندی شماست و احتمال توقف شما خیلی زیادتر میشود.
باید بگویید
🙏خدایا این که چیزی نیست و خدایا شکرت که چنین داراییهایی دادی و من چیزی از خود ندارم ، اینگونه سرعت رشد شما بهتر میشود.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
📚"و به ترک آن نترسیدن"
☘وقتی از دل صحبت میکنیم ، مبحث عواطف و احساسات و وابستگی هاست.
☘مبحث قبل که مال نفس و تن بود و بیشتر فیزیکی بود ولی این مبحث بیشتر عاطفی هست.
👈آنجا میگفت درمورد داراییهایی که داری چطور رفتارکنید
👈و اینجا در مورد چیزی که به آن دل بستی میگوید.
🔷پس هر آن چیزی که نداری را به آن دل نبند و امید به آن نداشته باش.
🔷دوم آن چیزی که داری را قیمت نگذار و خودت را مشغول آن نکن.
👈جسارت نباشد ، دیده شده بعضیها مثلاً ماشین کلاسیک دوست دارند یا عتیقهباز هستند،
👈چنان سرگرم این عتیقهها یا کلکسیون خود غرق میشوند
👈و با عواطف و احساسات خود کامل میچسبند، که اندیشهی آنها در حد همان عتیقهها باقی میماند.
☘حالا کسی که شغلش خرید و فروش آنهاست که خیلی هم خوب است،
👈اما کسی که تمام وجودش را صرف این موضوع میکند که
👈جاهای دیگر را نمیبیند و در همین حد میماند و نمیتواند رشد کند.
☘اینجا میگوید که
👈از ترک آن هم نترس. یعنی اگر دور ریختی هم ناراحت نباش
👈یا اگر از دستت رفت، ناراحت نباش.
☘دوستی داشتم که میگفت من در حافظهٔ کامپیوترم آهنگ زیر ۵۰ سال قبل را ندارم و آهنگ جدید نداشت.
👈باوجود اینکه همسن من بود ولی رفتارهایی مثل پیرمردها داشت و به حالت خاصی راه میرفت.
👈درواقع در سن کم، پیر شده بود، چون به قدیم چسبیده بود.
👈یک روز از او خواستم تمام آهنگهای قدیمی که جمعآوری کرده، پاک کند و وقتی آنها را پاک کرد، کمکم مجلههای قدیمی هم که جمع کرده بود را هم دور ریخت.
👈بعد از یک مدت خیلی شاداب شد و اندیشهاش خیلی به روز شد.
👈چون او چسبیده بود به دورانی که حتی درآن به دنیا نیامده بود، مثلا دهه ۶۰ میلادی .بعداز آن وقتی رها شد،
☘اندیشهاش باز شد و در اقتصاد خیلی موفقتر شد و سلامتیاش بهتر شد.
👈مثلا قبلا قوز میکرد ولی بعد کمرش صاف شده بود و احساس کهنسالی نداشت.
☘ پس به ترک آن نترسیدن،
👈ترک آن چیزی که در دست شماست و هستی شماست نترسید.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
☘آدمها در کسب و کار، دو دسته هستند.
👈یک دسته آنهایی که دارایی یا محصولاتشان را خیلی دوست دارند و دوست ندارند که بفروشند و ناخواسته آنها را نگه میدارند و چرخهٔ اقتصادی خود را متوقف میکنند.
☘بعضی از هنرمندان هستند که از لحاظ اقتصادی خیلی رشد نمیکنند
👈و اثر هنری خود را مثل بچهٔ خود میدانند و حاضر نمیشوند آن را بفروشند.
👈وقتی آن اثر هنری را نمیفروشند، پس چرخهٔ اقتصادیشان نمیچرخد و رشد نمیکند.
☘اما اگر حاضر شود که اثر هنری خود را بفروشد، رشد اقتصادی و هنرش بیشتر میشود.
☘درست است که هنرمند تمام شیرهٔ جانش را در اثر هنری خود میبیند،
👈اما میتواند برای آن پول بگیرد.
☘پس کسانی که به یک چیزی میچسبند،
👈نمیتوانند خوب رشد کنند و موفق باشند .
☘هنرمندی که بعد از تولید اثر هنری، بتواند از آن راحت دل بکند و بفروشد،
👈خلاقیتش بالا میرود و هر روز یک آثار جدیدی خلق میکند.
💚مثل جناب فرشچیان که هفتهای یک اثر از این بزرگوار به جهان ارائه میشود. چه آثار مینیاتوری زیبا که نمیشود تعداد آثار را برشمرد.
👈جناب فرشچیان بعد از تولید اثرش یا هدیه میدهد و یا میفروشد و نگه نمیدارد.
🔷پس هر چیز از تفکر و اموال که شما شدیداً به آن دل بستهاید و حاضر به معامله کردن و خرید و فروش آن نمیشوید،
👈همانجا برای شما قبض اقتصادی
👈ویا قبض روانی ایجاد میشود.
☘همینطور بعضی اوقات ما چنان به معشوق خود، به خانواده یا داراییهای عاطفی چنان چسبیدهایم که
👈اجازهٔ کسب تجربه ،
👈یا اجازهٔ اینکه یک روز از ما فاصله بگیرند
👈و یک روز در غار تنهایی باشند را به آنها نمیدهیم،
☘چون به آنها چسبیدهایم، از ما خسته میشوند. باید گاهی آنها را آزاد گذاشت.
☘از تَرک نترسیم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
📚"تجرید سرّ سه چیز است"
☘متأسفانه بحث کلمهی "سرّ" خیلی طولانی است و نمیتوانم در اینجا آن را توضیح دهم.
☘تصور کنید منظور از سرّ ، به نوعی یک مرحله لطیفتر از قلب، یک حالات معنوی درونی بشود سرّ.
📚"تجرید سرّ سه چیز است: بر اسباب نیآرامیدن."
👈یعنی ما گاهی بخاطر اسباب خشنود نباشیم و وابسته نشويم به داراییهای که عموماً معنوی هستند.
🔷در اینجا اسباب به معنی امکانات و چیزهایی است که ما داریم.
👈 مثلاً یک نفر به دین خود خیلی خشنود هست،
👈حتی بعضیها به فرقهٔ سیاسی خود خشنودند
👈یا بعضیها به حرکات اجتماعیشان خشنودند.
☘هر کدام از اینها که ما را به آرامشی برساند و بگویم خداروشکر که دارم رشد میکنم،
👈حتی به این هم وابسته نباش .
☘چون تجرید است یعنی باید عریان شوید.
🔷اگر به یک هویتی وابسته باشید، همان هویت برای شما به نوعی دام میشود.
👈هویت بعضیها جایگاه دینیشان است،
👈بعضیها جایگاه اجتماعیشان است.
☘در اینجا منظور، جایگاه منفی نیست.
🔷به اسباب یعنی سبب ها و چیزهایی که به رشد ما کمک میکند در این حیطه به هیچ جایگاهی متکی نباشید.
خیلی جالب است؛
☘زمانی که ما احساس میکنیم به حقیقت رسیدهایم و میگوییم راه من حق است و مطمئن هستم که کار من درست است؛
🔷اولین کاری که می کنیم جلوی هرگونه انتقاد به خود را میگیریم
👈و هر انتقادی را بیتفکر و بیاندیشه پاسخ میدهیم.
☘در صورتی که خیلی از انتقادها ممکن است سازنده باشد
👈و هدیهٔ الهی باشد که به سمت ما آمده
☘ولی ما نسبت به همهٔ آنها موضع میگیریم.
🔷دوم اینکه، دیکتاتور میشویم.
☘تمام دیکتاتورهای تاریخ، کسانی بودند که به حقیقت رسیده بودند
👈یا به عبارتی به اسباب رسیده بودند
👈و سبب ساز شده بودند.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
🔷هر کسی که به حقیقت برسد دیکتاتور میشود
👈و بقیه را سرکوب میکند
👈و میگوید همه باید مثل من باشند.
حالا
☘چه در حیطۀ شناخت الهی باشد
☘و چه در مسائل زمینی باشد.
☘میگوید من مطمئنم کار درست را انجام میدهم و به حقیقت رسیدهام
👈پس شما هم باید مثل من باشید.
🔷تمام حقیقت یافتگان به عبارتی کسانی که فکر میکنند به حقیقت رسیدهاند این دو خصیصه را دارند؛
👈۱.درگاه ورود آگاهیهای جدید، انتقادات و پیشنهادات جدید را میبندند.
👈۲.شروع میکنند که بقیهٔ افراد را به اجبار دقیقاً مثلِ خود کنند.
☘میگوید نیارامیدن؛
👈یعنی به این اسباب دل نبند و چیزی که شما به آن مطمئن هستید، میتواند جایگاه سقوط من و شما باشد.
🙏لطفاً نگرشی بر باورهای محکم خود داشته باشید؛
🍀باورهای محکم ما آنجایی که
👈بسیار به آن مطمئن هستیم که کار درست را انجام میدهیم
👈و دنیا و آخرت خود را با آن میسازیم،
☘همان را مورد سنجش و انتقاد قرار بدهید.
👈چون ممکن است همان جا محل آرمیدن شما شود
👈و گرفتار این دو موضوع شويد،
☘پس نیآرامید درآنجا.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دوم:
📚"در راه حق، نشان خود ندیدن "
☘گفتیم در «سِرّ» داریم صحبت میکنیم.
👈این قسمت مخصوص آدمهای معنوی است؛
👈یعنی آدمهایی است که دارند در رشد و تعالی حرکت میکنند.
🔷وقتی شما در مسیر تعالی حرکت میکنید، برچسب شما نباید پای هیچ موضوع معنوی باشد.
👈یعنی هیچ مسئلهی معنوی را به خودتان نسبت ندهید!
☘ممکن است شما به جایگاهی برسید که اشاره کنید، از آسمان باران ببارد.
☘اما اگر یک بار به این موضوع اشاره کردید که: به فرمان من باران بارید، حتما دچار بیهودگی میشوید.
🟢میگوید که نشان از خودتان نگذارید.
🔷مردان خدا و زنان حق، معمولا بعد از مرگشان شناختهمیشوند،
👈و نشانههای خودشان را در جهان پاک میکنند.
☘یعنی اینکه در طول تاریخ بزرگانی داشتیم که شبها میرفتند و در سیاهی شب به فقرا کمک میکردند، میخواستند ردپا یا نشانی از خود بجا نگذارند؛
👈درصورتیکه وقتی کمک میکردند، اعتبار سیاسی، اجتماعی برایشان میآورد.
🔷پس اگر قرار است کمکی کنید، کاری انجام دهید، کسی نباید بفهمد.
👈یعنی ردپای اسم خودتان را از تمامی مسیرهای حق و معنوی پاک کنید.
👈نشانی از خودتان نگذارید، کمتر مورد تهاجم قرار میگیرید.
🔷انسانهایی که اهل سِرّ هستند،
👈یعنی راز میدانند،
👈این انسانها چنان زیرکانه در خفا خودشان را نگه میدارند؛
👈و همه چیز را به حق نسبت میدهند؛
و نام خودشان را پاک میکنند؛
🍀کمترین کاری که انجام میدهند،
👈حذف کلمهی «من» از گفتگوهای روزمرهشان است.
🍀کمترین کاری که انجام میدهند، این است که
👈با فعل مجهول سخن میگویند «این کار انجام شد.»، که نخواهد بگوید «من انجام دادم.»
☘خیلی مهم است که
🙏لطفاً بقیه را قضاوت نکنید، که فلانی مدرسه ساخته، اسم خودش را گذاشته. 👈دلش خواسته بگذارد.
👈ما نباید سرگرم زندگی دیگران شویم.
☘اما از خودمان ردپای معنوی باقی نگذاریم.
👈ردپاهایمان را پاک کنیم.
☘اینها مخصوص انسانهایی است که لایق مرحلهی سِرّ میشوند.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
🔷لایق مرحلهی سِرّ شدن، این است که مرتب به آنها الهام میشود.
👈یعنی از درون، اینکه چه کاری خوب است و چه کاری بد است، به قلبشان دادهمیشود.
☘یعنی میتوانند از ابتدای داستان، به انتها پی ببرند.
👈همان اول، آخرش را میخوانند.
🔷اینها اهل سِرّ هستند.
☘آدمهای اهل سِرّ برای اینکه اهل سِرّ باقی بمانند و گفتگوی الهی درونشان (بعضیها میگویند یک فرشتهی راهنماست که دارد هدایت میکند، یکی میگوید روح الهی هدایت میکند، یکی میگوید حس ششم است، هرچه میخواهد باشد. من نمیدانم)
🔷انسانهای اهل سِرّ برای اینکه اهل سِرّ باقی بمانند، این سه کاری که جناب خواجه میفرمایند را انجام دهند:
☘اول : اینکه تشکیک به جایگاه معنویشان که نیارامیدن بود؛
☘دوم: ردپای خودشان را در مسائل معنوی پاک کنند؛
☘و سوم:
📚"از حق بجز از حق باز ناگشتن"
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
📚"از حق بجز از حق باز ناگشتن"
🔷یعنی ما بجز فرمان حق، از حق باز نگردیم.
خیلی پیچیده است.
☘تصور کنید من در مسیر باطلی حرکت میکنم.
👈به فرمان حق برمیگردم، و شروع به کار خیر، کار نیک و اندیشهی نیک میکنم.
☘این میشود مسیر هپروت به ملکوت؛ یعنی از مسیر منفی به مسیر الهی بازگشتم.
👈این سفر از منفی به مثبت است.
☘یک جای دیگر دارد که انسان
👈از حق به حق سفر میکند؛
👈یعنی جایگاهی که در خود ِ حق سِیر میکند؛
👈یعنی من میتوانم از خودم به سمت حق بروم.
بعد میگوید
☘اگر به سمت حق رفتی، این دفعه دوباره به سمت خودت برنگرد.
👈این دفعه از حق به حق سِیر کن.
کمی پیچیده است.
☘فرض میکنیم که من یک زمانی دارم با چشم خودم دنیا را میبینم.
❓چه حالتی میشود؟
👈دارم با «من» یا «خود»، جهان را میبینم.
🔷یک زمانی میشود که با «من» یا «خود»، دارم جهانی را میبینم که سراسر خداست؛
👈درواقع میشود از خود به خدا؛
👈یا از جزء به کل؛
👈یا از فرد به جمع؛
👈از خلق که منم، به حق
🔷یک زمانی میشود که من از حق به حق میبینم؛
👈یعنی خودِ حق یا پروردگار کاملاً وجود مرا دربرمیگیرد
👈و فقط من از حق به حق میروم.
☘یعنی خداوند از چشمان من جهان را میبیند،
👈از زبان من در جهان سخن میگوید،
👈و کاملاً من از من رخت بربسته.
☘پس یک مرحله قبل از آن این بود که
👈من از خلق به سمت حق میروم؛
👈یک مرحله هست که از حق به حق میروم.
☘یعنی دیگر من جزء خلق نیستم، من جزء حق شدهام.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
☘اگر قبلاً در تمام شئونات جهان هستی داشتم حق را میدیدم،
👈امروز دیگر حتی آن حق را نمیبینم؛
👈حق دارد حق را میبیند.
☘پس «از حق بجز از حق باز ناگشتن»
🔷یعنی اگر از حق برگشتی، فقط در حق برگردی.
👈این قابل تجربه است.
🙏لطفاً گاهی در نگاه به جهان هستی، سعی کنید همه جا ردپای خدا را ببینید،
و ببینید که همهجا خدا هست.
☘یک مدتی که این اتفاق افتاد و همهجا خدا را مشاهده کردید، و احساس کردید که خدا همهجا هست،
👈یک «من»ی هست که دارد همهجا خدا را میبیند.
☘یک جایی میشود که گویا خدا دارد از چشمان شما خدا را میبیند. این سفر «حق» به «حق» است.
☘یعنی شما دارید از نگاه خدا، جهان خدایگونه را میبینید.
👈یعنی هیچ چیزی در درون خودت نداری؛
👈یعنی کاملاً «من» از میان رفتهاست.
☘حقیقت ماجرا این است که اینقدر موضوع پیچیده و دشوار است، که فقط با تجربهی معنوب قابل درک است.
🔷یعنی لحظاتی باشد که
👈جسمت فراموش میشود،
👈هویتت فراموش میشود،
👈و گویا خداوند از چشمان شما، زیباییهای جهان هستی را نظارهگر است.
👈این بالاترین مقامِ فنا خواهدبود.
🟢مباحث جناب خواجه عبدالله انصاری بسیار سنگین است،
👈اما زمانی که ایشان صحبت میکند و این چیدمان را دارد،
👈نشان میدهد که من به همهی اینها مسلط هستم،
👈و کاملا میدانم چه مسیری را دارم طی میکنم.
🟢اگر جناب خواجه عبدالله انصاری اینها را بیان کرده، هرکدام از واژههایش،
👈درون خود نوری دارد،
👈معرفتی دارد،
👈که ما میتوانیم با این نور و معرفت، خودمان را روشن کنیم، راه خودمان را روشن کنیم.
☘شاید اولیایی زمان زیادی صرف کردند، انرژی زیادی مصرف کردند تا توانستند به این آگاهی و درک برسند.
☘ما امروزه به سادگی، بدون هیچ فشار و دشواری صرفاً با طلب کردن از پروردگار یکتا تمامی این مقامات را دریافت میکنیم.
🙏انشاالله که لایق این نور باشیم
☘و ظرف خودمان را از تمام سیاهیها و ظلمتها تهی کنیم
👈تا دریافت کننده نور الهی باشیم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهاردهم_تجرید
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۲۶ شهریور ۱۴۰۲