لایو تکمیلی روز ۳۴ چله:
❤️سلام و عرض ادب سروران گرانقدرم
🙏خیلی خوش آمدید جای همه شما خالی در حمام قاضی در خیابان ابن سینا اصفهان هستیم
🍀حمام متعلق به ۳۵۰ سال قبل است
و خداروشکر به همت بزرگوارانی دوباره این حمام احیا شده است .
👈این ساختمان زیبا دوباره بر پا شده و مورد بهره برداری قرار میگیرد .
🍀فن دلک یا دلاکی یکی از دانشهای کهن
یکی از دانش های کهن مردمان ما بود
که در کنار طب همواره مورد بهرهبرداری قرار میگرفت
👈و بسیاری از دردها و بیماریهای مردم در چنین محیطی درمان میشد.
🙏خیلی خدا را شکر میکنم که دوباره این اماکن در حال بیدار شدن است .
دوباره زنده میشود
🙏از شما هم می خواهم برای حمایت از این کسب و کارها حداقل یک بار تجربه ی آمدن در حمام های قدیمی را داشته باشید .
و ببینید چه حس خوبی به شما خواهد داد .
🙏و انشاله که رنج و بیماری و خستگی از تن شما کاملاً رخت بر بندد.
🍀حمام یک ساختاری دارد
👈یک سردخانه یاسربینه دارد .
👈یک گرم خانه دارد
👈خزینه و حوض خانه دارد و شما کامل میتوانید ،بفهمید که در گذشته به چه شکلی افراد حمام می رفتند .
🍀پس حمام فقط بحث یک موضوع نظافتی نبود بحث درمان هم بود .
👈و کلا در این حمام انسانها روانشان درمان میشد .
👈چون در کنار هم مینشستند و حرف های خوب میزدند.
👈 آواز میخواندند .
👈و همین که با اصلاح طبع بدن شان بسیاری از مشکلات خارج می شد و بدن به سلاح می آمد .
🟢موضوع بحث امروز ما پیرامون نور و نور خواری بود .
🍀البته کسانی که مباحث آموزشی راه پله پله طی کرده اند و دقیق آنها را انجام دادند ، می توانند نور را تا حدودی درک کنند .
🍀و بیشتر کسانی که فارغ از ماجرا بودند درکی از نور نداشتند .
اما اصلا موضوع پیچیدهای نیست .
🍀نور حق مسلم همه ی ماست .
👈 و ما باید به درک نور برسیم .
🔷اولین گام درک نور خوردن نور است .
👈و کار خیلی سخت نیست .
👈 در مقابل یک نور به ویژه نور طبیعی مثل خورشید قرار می گیرد ،
👈و شروع کنید از سطح پوستتان ، از تک تک سلولهایتان ، انرژی و نور را از خورشید دریافت کنید .
🍀و اتفاقی که می افتد ، بعد از مدتی،
👈 بدنتان گرمتر میشود
👈و انرژی اش بیشتر میشود.
👈و فعال تر میشوید.
🍀بعضی ها وقتی که نور خواری را آغاز میکنند ، در همان اوایل ممکن است
👈تغییر اشتها داشته باشند .
👈ممکن است اشتهایشان زیاد یا کم بشود .
👈اما بعد از مدتی بدن میتواند حتی دو وعده ی غذایی را حذف کند و از نور تغذیه کند .
🍀و اندک اندک با تمرین و ممارست شما میتوانید به دریافت نور برسید .
🍀در ابتدا از طریق یک نور مستقیم انجام بدهید .
👈بعد از مدتی فقط نیت نور می کنید
و میتوانید نور را درک کنید .
👈و به زمان شب و روز هم ربطی ندارد .
🍀اما در فرهنگ ایرانی اسلامی بهترین زمان برای ارتباط با نور ،
👈طلوع است .
🍀یعنی نور طلوع در اول صبح ، به محض اینکه سپیده دمان در می آید ،
👈آن لطیف ترین نور و بهترین جذب را برای بدن دارد.
🔷زمانی که تمام فرهنگ های کهن را بررسی میکنیم، میبینیم ، اینهاطراحی شده بود برای اینکه :
👈سطح ارتعاش وجودی انسان را ارتقاء بدهد .
🍀یعنی انسان را از جهل و ظلمت ماده نجات بدهد .
🍀و به نور و برکت و فراوانی سوق بدهد .
🔷زمانی که یک نفر میخواهد غذا بخورد .
👈و پیش از خوردن غذا نام پروردگار را می آورد .
🍀تمام نام های پروردگار نور هستند .
👈یعنی نور را در آن غذا بیدار می کنند .زنده می کنند
👈و ظلمت و سیاهی را از آن دور میکنند .
🍀یعنی اگر بخواهند دست به سفره ببرند با نام پروردگار میبرند .
👈به نوعی نور را تزریق میکنند .
👈و یا نور را بیدار میکنند .
🍀همچنین زمانی که شما کارهای عبادی انجام میدهید، اگر در اوج آن کارها فرو روید ،اینقدر عمیق شوید در مسائل عبادیتان ؛
👈احساس میکنید بدنتان محو میشود.
🍀یعنی شما گاهی در حال عبادت هستید و همینطور که در حال عبادت هستید ،یک لحظه آنقدر احساس سبکی و شعف در در بدن شما زیاد میشود، که :
👈قالب ظلمانی یا مادی بدنتان ازآگاهی کمتری بهرهمند میشود
👈و قالب نورانی جذب آگاهی میکند.
👈و احساس سبکی در بدن می کنید.
🍀یعنی احساس می کنید که خیلی سبک شده اید .
🍀یا حتی در عباداترتان یک حالتی پیش می آید که احساس میکنید بدن ندارید .
👈در سجده و قنوت خیلی این اتفاق می افتد .
🍀آدمها یک لحظه فراموش می کنند که بدنی دارند .
👈این حالتی است که اندک اندک کالبد نورانی فعال میشود.
🍀درحالت عادی هم شما میتوانید این کار را بکنید.
👈فقط نیازاست که اندکی ارتباط معنوی با پروردگار برقرار کنید.
👈در قلبتان حضور داشته باشید.
👈بدنتان کاملاً بیدار شده باشد
👈سلولها هوشیار وبیدار شده باشند.
👈وبتوانید نور را کمی درک کنید.
🍀می تواند این کار در ابتدا بصورت تجسمی از نور باشد،
👈اما بعد از مدتی به شهودی هم خواهد رسید.
بعضی ها می پرسیدند که :
❓این نور همین نور است؟
👈وقتی صحبت از نور میکنیم یک بازه موجی بسیار عظیم است،
👈که فقط قسمت قابل رؤیت آن نوری است که ما می بینیم .
🍀اما پایین تر از بنفش و بالاتر از قرمز ما به انداره کافی نورهایی داریم که با چشم ما قابل دیدن نیست.
🔷حوزه نور بسیار گسترده است ، اگر یک حوزه بی نهایتی در نظر بگیریم ما فقط یکقسمت کمی از آن بازه را میتوانیم ببینیم.
🍀بنابراین وقتی از نور صحبت میکنیم،
👈نه فقط این نور قابل، رؤیت
👈بلکه ذات جهان هستی را صحبت میکنیم.
🍀چون این موج که ما به اسم نور می شناسیم،
👈کل جهان هستی را در برگرفته است.
👈ذات خلقت جهان هستی است.
👈تمام قسمت های جهان را پوشش میدهد.
👈و به نوعی در هر جایی نور هست.
🍀هیچ ظلمتی در جهان وجود ندارد، همه جا نور دارد ،
👈منتهی برای ما قابل رویت یا مشاهده نیست.اما ذات هر چیزی:
💚«دل هر ذره را که بشکافی ، آفتابیش در میان بینی»
👈یعنی در هر ذره ای یک خورشید وجود دارد.
🍀اندک اندک ما میتوانیم: به این برسیم ودرک کنیم ،انرژی از آن بگیریم آگاهی بگیریم،
👈و سبک وشمایل زندگی ما تغییر بکند.
👈حتی بدن فیزیکی ما تغییر کند.
🍀یعنی بدن فیزیکی ما به خاطر درگیری های ذهنی بسیار سست و خموده ودر رخوت رفته، زمانی که ما ،
👈اندیشه های نورانی و پاک داشته باشیم،
👈ذکر بگوییم.
👈در حس وحال معنوی باشیم،
🍀فرم بدن ما تغییر میکند.
🍀بعضی ها نگران لاغری ،چاقی،پیری،..... هستند.
همه ی موضوعاتی که در مورد فیزیک است، در حیطه ذهن است.
🔷اگر به نور بدنتان دسترسی پیدا کنید یک درجه بالاتر از مسایل تحتانی فیزیکی بدن ماهست.
🍀نور می تواند کاملا بدن ما را دگرگون کند،
👈میتواند بیماری ها را درمان کند.
👈میتواند سلامتی و طول عمر را بهتر کند.
🔷تمام آداب و مناسک عبادی، سبب افزایش نور در بدن می شد.
🙏که خداروشکر کارهای تحقیقاتی خیلی زیادی،بویژه در کشور آلمان روی این موضوع انجام شده تاکنون و اثبات کردند که ذکری مثل یا نور چقدر میتواند واقعا میزان فوتونهای بدن انسان را افزایش بدهد.
👈مقالات مربوط به این موضوع را در سایت آکادمی اینلایت قرار دادیم و میتوانید از آنجا دانلود و استفاده کنید.
🍀بنابراین کار خاصی نیاز به انجام بدهید.
👈فقط هر از گاهی در طول روز در حالت معنوی قرار میگیرید.
🍀وقتی میگویم حالت معنوی یعنی،
👈 بدن کاملا رها ، آرام ،
👈تن آرامی کامل برای شما اتفاق بیافتد،
👈بدن در یک سستی قشنگی قراربگیرد.
👈 نام ویاد پروردگار می کنید،به هر دین ومسلک و روشی که هستید.
بعد از اینکه اینکار را کردید ،شروع میکنید،دربدن خود میبینید که :
👈چه سبکی ،چه حس خوب یا چه حس لطیفی جریان دارد.
👈توجه تان را به خاطرات و بازی های ذهنی نبرید.
👈تمرکز فکری داشته باشید.
👈تمرکزتان روی بدن تان باشد،
🍀ببینید در بدنتان چه جریان لطیفی از نور و انرژی را میتوانید درک کنید.
🍀همین الان که صحبت های بنده را میشنوید، میتوانید، تجربه کنید.
👈یعنی یک لحظه،
در یک حالت آرامی قرار بگیرید،
و ببینید که در بدنتان،
❓یک جریان لطیف نورانی را میتوانید حس کنید؟
👈الزاما نیاز نیست با چشمتان ببینید.
🍀اما میتوانید آن را حس کنید.
بوعد از اینکه حس کردید،و چند دقیقه در این حالت بمانید، میبینید که یک کمی،
قیافه محیط پیرامون شما عوض شد.
عوض شدنش،
👈مثلا گویا شبیه این است که یک ابری،
آنجا را بگیرد،
👈یا یک حالت موجی شکلی،در آن اتفاق بیفتد.
🔷برای رسیدن، به حس و حالهای عمیق معنوی،باید وقت بگذارید.
👈یعنی اینکه فقط یک فایل گوش کنید،
کافی نیست.
👈وقت بگذارید ،وقتیکه،زمان کافی برای اینکار قرار بدهید.قشنگ بنشینید.
مرتب تمرین کنید.
❓چرا میگویند عبادات باید نظم داشته باشد؟
👈چون هر سریکه شما عبادت میکنید،
خودتان را، به یک حالت ملکوتی میبرید.
🍀وقتی مجبورید این حالت ملکوتی را ،
تکرارش بکنید،
👈بعد از یک مدتی،کاملا بدنت میپذیرد،ذهنت تسلیم میشود،
و فرم اندیشه ات ملکوتی میشود.
🍀بنابراین برای این کار وقت بگذارید.
👈وقت برای مراقبه،و عبادتتان،قرار بدهید.
👈حس و حال نور را درک کنید.
🍀و بعد از آن میبینید:
👈شرایط عوض میشود،
👈بدنتان عوض میشود،
👈بیماریها عوض میشود،
👈پیری رخت برمیبندد،
👈بیماری از ذهن شما پاک میشود،
👈اندیشههای باطل شما پاک میشود.
🍀به طور مثال :من الان عصبانی هستم.
👈یک فکر تحریک کنندهی،ناراحت، خشمی، چیزی،وارد اندیشه من شده است.
👈در همان لحظه شروع کنید، آن تصویر را پر از نور کنید.
🍀یعنی یک نفر آمده،و دارد به من ظلم میکند،اذیتم میکند،تصویرش توی خیال من میآید،
👈آن خیال را غرق در نور کنید.
🔷نور بزرگترین پاک کننده خیال است.
👈هرچه هم که،خشم و کینه و حسد شما،زیاد باشد،
👈وقتی آن تصویر،در خیال شما،پر از نور بشود،یکدفعه میبینید،
👈که پاک میشود، حل میشود.
🍀دوباره،دوباره، دوباره که انجام میدهید، میبینید که پاک میشود.
👈و خیال منور میشود.
🔷تمام مشکلاتی که ما با دیگران داریم،
👈یک تصویر خیالی ،در ذهنمان است.
🍀فقط کافی است :
👈آن تصویر خیالی در ذهن را در آن لحظه، پر از نور کنیم ، درنورغرق کنیم.
🍀وقتی این کار را انجام میدهید ،
میبینید که:
👈آن تصویر،بار روانی خودش را از دست داد،و سبک و بهتر شد.
🍀و به سادگی میتوانیم،بسیاری از مشکلات خودمان را، پاک کنیم،
و آهسته آهسته وضعیت روانی و جسمی خودمان را بهتر و بهتر کنیم.
🔷با این اصول،شما اندک اندک،
به درک بهتری از نور میرسید.
🍀و مفهوم نور فقط برای شما ،
یک روشنایی فیزیکی نخواهد بود.
🍀مفهوم نور برای شما،
👈یک ادراک معنوی درونی،
👈یک حس و حال خیلی خوب،
👈یک وضعیت روشن درونی.
🍀که از آنجا میتوانید بفهمید که:
👈بعضی از عبادات، نور دارند.
👈بعضی از اذکار،نور دارند.
👈بعضی از خوراکها، نور دارند.
🔷و از همه مهمتر،دستان شما میتواند،
دستان نور بخشی باشد،
👈که نور می بخشد به حیات دیگران.
🍀شما اندک اندک،تبدیل میشوید به کسیکه،مایه خیر و برکت و فراوانی،
در جهان هستی خواهید بود.
🔷این میشود وجود کیمیایی انسان.
👈کسی که تبدیل به کیمیا یا اکسیر میشود.
👈و میتواند تغییر و تحول،
در نهاد جهان هستی ایجاد بکند.
🙏ممنون از توجهتان
خیلی خوشحالم که توانستم یک مکان تاریخی را ،به شما معرفی کنم.
❤️و جای شما خالی،در این مکان زیبا،با یکدیگر حضور بهم برسانیم،
و از فضای دلنشینش بهرمند بشویم.
✨در پناه نور و عشق الهی باشید. 🙏✨
🟢لایو تکمیلی جلسه سی و چهار
#نور_خواری
#علی_مقدم
https://eitaa.com/noorveshghelahi
https://t.me/spiritual_mind
https://t.me/kalameeshghalimoghadam
03 Avalin Gofto Gooye Beine Maa.mp3
11.39M
فایل صوتی فصل سوم کتاب محدودیت صفر
@noorveshghelahi
4_6039628877590957499.mp3
12.4M
#علی_مقدم
#شرح_محدودیت_صفر
#فصل_سوم_قسمت_اول
#اولین_گفتگو_بین_ما
https://eitaa.com/noorveshghelahi/894
✍لینک جزوه نوشتاری این فایل صوتی👆
https://eitaa.com/noorveshghelahi/593
لینک کتاب صوتی فصل3👆
https://eitaa.com/noorveshghelahi
https://t.me/spiritual_mind
https://t.me/alimoghadam
💚«ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بـَرِ دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم»
🌱فصل سوم از کتاب محدودیت صفر:
(اولین گفتگوی بین ما)
📚«هر کسی محدودیتهای بینش خود را به دیگران، نسبت میدهد.» «آرتور شو پنهاور»
☘آرتور شوپنهاور فیلسوف آلمانی است.
معروف به نظریهایست که:
«جهانی که میبینید تماماً تصور و ساختهی ذهن شماست.»
☘تمرکز شوپنهاور در زندگی، بیشتر از تولد تا مرگ است، در واقع به بعد از مرگ و قبل از تولد کاری ندارد.
👈نظر ایشان ساختن همین بُرهه از زمان است،
که در اختیار ماست.
در صفحه ۴۸ به اینجا رسیدیم که:
☘بالاخره آقای کالاهولن و جو ویتالی با هم ملاقاتی داشتند. جو از کالاهولن در مورد روش درمانی که در بیمارستان بیماران مجنون روانی انجام داده است، سوالاتی میپرسد. بیمارستانی که آقای کالاهولن به مدت سه سال در آن مشغول فعالیت بوده است.
جو ویتالی از ایشان راجع به روش درمانی سوال میکند.میپرسد که چطوری توانسته بیماران روانی آنجا را درمان کند.
در ابتدای صفحهی ۴۹ کالاهولن میگوید:
📚«من از زمانی که درمان را شروع کردم بعد از چند ماه، بیمارانی که در غل و زنجیر بودند، اجازه پیدا کردند از بخش خارج شوند»
☘توجه کنید به عبارت چند ماه...
بعضی از دوستان، پاکسازی هواوپونوپونو را برای موضوعی انجام میدهند، سپس ناامیدانه میگویند جواب نگرفتیم.
👈بنیانگذار این قضیه که نویسندهی کتاب است، میگوید که من بعد از چند ماه، اولین نتایج را گرفتم.
🔹ما بسیار نتیجهگرا هستیم.
👈وقتی فعالیتی انجام میدهیم، انتظار داریم سریع نتیجه بگیریم.
👈به علت اینکه تفکرات ما فست فودی است، میخواهیم سریع به نتیجهی کاری که میکنیم، برسیم.
☘اما مسیر سلوک و عرفان به هیچ عنوان، مسیرِ نتیجه نیست،
👈بلکه مسیرِ وظیفه است.
👈بدین معنا که من بهعنوان کسی که وظیفه معنوی بر دوشم هست، باید وظیفه معنویام را انجام دهم و دنبال اینکه به چه نتیجهای میرسد، نباشم.
🔹ما ملزم به اجرای وظایف خود هستیم
👈 و نه حصول نتیجه.
☘گاهی نتایج چیزی نیست که ما فکرش را میکنیم. حتی گاهی، شما برای کسی دعای خیر میکنید، ممکن است، زندگی آن فرد متلاشی شود، یا بیمار شود. یا اتفاق ناگواری برای شخص بیفتد.
👈این دعا و طلب خیر، باعث سرعت بخشیدن به مسیر تکامل معنوی فرد میشود.
☘روزی شخصی در بیابانی راه خودش را گم میکند. بیابانگردی به او کمک میکند و شب از او پذیرایی میکند.
شخص گمشده از بیابانگرد میپرسد:
در این بیابان چه میکنی؟
بیابانگرد میگوید:
من و همسرم و یک بز در این بیابان زندگی میکنیم. با همین بز، روزگار میگذرانیم.
شخص از او تشکر میکند و از او جدا میشود و به شهر و دیار خود باز میگردد.
☘بعد از مدتی این موضوع را برای استاد خود تعریف میکند کهمن گم شدم و شخصی در بیابان به من کمک کرد. او فقط یک بز داشت و من دوست دارم، لطف این شخص را جبران کنم.
☘استاد به او گفت: برو شبانه بز او را بکش!
شخص در کمال تعجب گفت: چرا؟
استاد گفت: من استاد تو هستم و نباید از من دلیل بپرسی.
خلاصه، شخص شبانه و مخفیانه به بیابان میرود و بز بیابانگرد را میکشد.
☘سالها بعد دوباره در مسیری آن بیابانگرد را میبیند.
از او سوال میکند اوضاع چطور است؟
او میگوید: حال و روز من خیلی خوب شده.
از آن بیابان مهاجرت کرده و به شهر آمدم. اوضاع اقتصادیام خوب شد و...
فرد از او میپرسد: از کی اینطور شد؟
بیابانگرد میگوید: من در گذشته بزی داشتم.
👈همه عمرم را به آن بز چسبیده بودم.
☘یک شب یک از خدا بیخبری آمد و بز مـَرا کشت. من چیز دیگری برای اداره زندگیام نداشتم و مجبور به مهاجرت شدم و از آن بیابان به شهر آمدم و روزگارم خوب و زندگی من دگرگون شد.
🔹گاهی بهدنبال این هستیم که زندگی ما خوب شود.
👈اما خوب شدن ما،
👈در ازای کشته شدن بز زندگیمان است.
#علی_مقدم
#شرح_محدودیت_صفر
#فصل_سوم_قسمت_اول
#اولین_گفتگو_بین_ما
https://eitaa.com/noorveshghelahi
https://t.me/spiritual_mind
https://t.me/kalameeshghalimoghadam