eitaa logo
در پناه نور و عشق الهی
2.2هزار دنبال‌کننده
189 عکس
127 ویدیو
74 فایل
آموزش #رایگان دوره‌های استاد علی مقدم 😍😍 آموزش #نورخواری و #چله‌نورخواری#روزه‌ی‌نور #چله‌شهدوشکر #چله‌حکمت‌زرین دوره‌های #شرح محدودیت صفر #شرح‌نیروی‌حال #طرحی‌نو #لایو های‌متفرقه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚«هاتفی از گوشه میخانه دوش      گفت ببخشند گنه می بنوش      لطف الهی بکند کار خویش      مژده رحمت برساند سروش      این خرد خام به میخانه بر      تا می لعل آوردش خون به جوش      گر چه وصالش نه به کوشش دهند      هر قدر ای دل که توانی بکوش» 🌱صفحه‌ی ۲۰۲ کتاب محدودیت صفر: ☘تا اینجا رسیدیم که داشت از احوالات دکتر هولن می‌گفت که پراکنده‌گو و شاعرانه و پیش‌گویانه سخن می‌گوید. 🔹حس و حال عارفانه این‌گونه است که نظم خاصی در سخن‌گفتن او نمی‌توانی ببینی و هر لحظه یک چیزی می‌گوید؛ 👈اما در مجموع با صحبت‌هایش انسان را مسخ و هیپنوتیزم خودش می‌کند. 📚 «این به نوبه‌ی خود، نوعی هیپنوتیزم است. من مسحورش شده‌ بودم و می‌خواستم بیشتر و بیشتر بدانم. او در حالی که گویی چیزی را می‌دید که من نمی‌دیدم و احساس نمی‌کردم، گفت: «جوزف!  دور سر تو تاج گلی است که نمادهای پول مانند عقاب تشکیل شده است.» ☘خب... این حالت روشن‌بینی جناب دکتر هیولن است که وقتی درحال صحبت کردن است، یک‌دفعه سراغ موضوع دیگری می‌رود که من دارم هاله‌ای یا نوری دور سر تو می‌بینم و به نوعی تقدیر تو را می‌بینم.
☘ واقعا هم جو وایتالی بعد از دوره‌ای که نزد دکتر هولن بود، اوضاع اقتصادی‌اش خیلی خوب شد و الان هم جزء افراد بسیار ثروتمند دنیاست. هر روز هم در کارش‌ پیشرفت می‌کند. ☘با اینکه سن بالایی دارد؛ 👈اما هنوز در حال رشد و شکوفایی است. 🙏از شما خواهش می‌کنم هیچ‌وقت سن‌تان را به عنوان یک سقف ذهنی نبینید. 👈یعنی چیزی نباشد که احساس کنید دیگر از شما گذشته. 👈در هر زمانی می‌توانید پیشرفت کنید، رشد کنید و حتی جهانی شوید. ☘یکی از فیلسوف‌های خوب ایران، جناب جهانگیرخان قشقایی هستند که تا سن چهل‌ سالگی اصلا بی‌سواد بود، تحصیلات نداشت. در شهر سمیرم زندگی می‌کرد. ☘یک‌بار به اصفهان آمد و در سن چهل‌ سالگی که تقریبا دیگر می‌گویند آدم‌ها به آن شکل تغییر نمی‌کنند، تازه آن زمان شروع به تحصیل کرد و علاقه‌مند شد و آغاز تحصیل، همان چهل‌سالگی بود و آن‌قدر رشد کرد که جزء علمای سر آمد زمانه‌ی خود شد. 🔹بنابراین شما در هر سنی که هستید، 👈می‌توانید آموزش ببینید، رشد کنید، ثروتمند شوید، موفق شوید.
☘یکی از دوستان را من دیدم که یک خانم حدودا ۴۵، ۵۰ ساله، رفته‌ بودند بلز خریده‌ بودند و بلز می‌نواختند. 👈چون می‌گفت از کودکی دوست داشتم موسیقی یاد بگیرم، نتوانستم. الان می‌خواهم یاد بگیرم. بعد سی‌دی‌های ساز پایه را که بچه‌ها می‌نوازند، گرفته بود و کار می‌کرد. 🔹بنابراین در هر سنی که هستید، بدانید که می‌توانید موفق شوید و سن فقط یک عدد است. اصلا مهم نیست. 💎اگر شما نیت کنید و تلاش کنید، 💖از روح‌ الهی  بخواهید، 👈مسیر را برایتان فراهم می‌کند که موفق شوید. ☘نگاه ناظر دکتر هیولن به جو وایتالی خیلی خوب است؛ یعنی او را ثروتمند می‌بیند. 👈وقتی او را نگاه می‌کند، یک آدم موفق و ثروتمند می‌بیند. ☘این هم خیلی در سرنوشت ما اثر دارد که بقیه را خیلی خوب ببینیم؛ یعنی هیچ کسی را فقیر و ناتوان و بدبخت نبینید. 👈همه را خیلی خوب و خوشبخت ببینید. 👈چون انرژی اندیشه‌ی شما بر روی آنها اثرگذار خواهد بود. 🔹همچنین خودتان هم در جایی قرار بگیرید که افرادی شما را خوب ببینند. یعنی یکی از مضرات غر زدن و ناله کردن این است که آدم را بد می‌بینند. و وقتی ما را بد ببینند، خود‌به‌خود بد هم می‌شویم. دردمان را وقتی زیاد بیان نکنیم، کسی ما را بد نمی بیند، و می توانیم خیلی قشنگ رشد کنیم.
☘خب... پس شاگردش را به شکل فردی که تاجی از پول بالای سرش است، می‌بیند. ☘یک باور بدی در میان مردمان ما هست که کسی را که بخواهد برای پول کار کند، خوب نمی‌بینیم. 👈یعنی همیشه احساس می‌کنیم که آموزش‌ها و فعالیت‌ها همه باید از سر عشق باشند و کسی حق ندارد برای پول کار کند. ☘این خیلی بد است. 👈و همین سبب می‌شود که ما در فقر و ضعف قرار بگیریم. 👈درصورتی‌که پول یک انرژی بسیار ارزشمند است، 👈 که با جریان پیدا‌کردن در هر موضوعی، می‌تواند آن موضوع را برکت ببخشد، 👈می‌تواند حس خوبی ایجاد کند. ☘اینکه ما فکر می‌کنیم یک فرد معنوی نباید مثلا پول دریافت کند، نباید پولدار شود، 👈اشتباهی است که در ذهن کل ما هست. 👈چون ما همیشه پذیرفته‌ایم عرفا و بزرگان ما در فقر و فلاکت و بدبختی زندگی می‌کردند. ☘این اصلا خوب نیست و این باور باید از ذهن ما پاک شود. در ادامه می‌گوید: 📚 «به دلایلی احساس کردم که باید انگشتری را که به دست دارم، به او نشان بدهم. انگشتر از جنس طلا بود، ۲۵۰۰ سال قدمت داشت و متعلق به تمدن رم باستان بود. او دستش را جلو آورد و من انگشتر را در کف دستش گذاشتم.» ☘اینجا من مجبورم که کتاب را اصلاح کنم. انگشتر مال رم باستان نیست، مال آتن باستان است و اینجا کتاب اشتباه نوشته. حتی اگر خود آقای جو وایتالی که نویسنده هم هست، داستان به رم نمی‌خورد، به آتن می‌خورد، یعنی به یونان باستان.
. حالا ادامه داستان را ببینید. 📚 "برایش توضیح دادم: «کلمه‌ای که رویش نوشته شده، لاتین است، Fidem یعنی ایمان.» او در حالی‌که انگشتر را در دستش گرفته‌ بود، ساکت ماند. ظاهرا داشت تصاویر یا الهاماتی را دریافت می‌کرد. در حالی‌که گویی داشت به انگشتر گوش می‌داد، من بی‌صدا و آرام نشستم." ☘حالتی هست که اهل دل دارند، 💚که می‌گوید: ‌     «دل هر ذره را که بشکافی       آفتابیش در میان بینی» ☘در هر پدیده‌ی مادی، فیزیکی می‌تواند بسیاری ارتعاشات و تاریخچه و نور و خیلی چیزها ببیند. 👈و معمولا هم این دریافت‌ در اوایل کار با دست‌ها اتفاق می‌افتد؛ 👈یعنی حس دست‌ها بیدار شده، اصطلاحا چاکراهایش فعال است، سنس‌هایش قوی شده، 👈وقتی که چیزی را در دست می‌گیرد، آگاهی آن را هم به‌دست می‌آورد. ☘یعنی کلمه‌ی «به دست آوردن»، چون کسب ِ خیلی از معارف از ناحیه‌ی دست صورت می‌گیرد. مثلا اگر بخواهید تست کنید، یک بار به طبیعت بروید، دست‌تان را به درختی بگذارید و شروع کنید با آن ارتباط قلبی برقرار کنید. ☘مدتی که این کار را انجام دادید، احساس می‌کنید چیزی از دست شما وارد شد و آگاهی و اطلاعات آن درخت به شما منتقل شد. ☘طبیعتا کسانی که اهل مراقبه هستند و اهل شهود هستند، زیاد از این موضوع استفاده می‌کنند.
☘پس انگشتر را به استادش می‌دهد، استادش آن را در دست می‌گیرد و احساس می‌کند که انگشتر با او صحبت می‌کند. 📚 ناگهان گفت: « تو در زندگی گذشته‌ات سخنران فوق‌العاده‌ای بودی، اما به تو حمله کردند و تو را به قتل رساندند. این انگشتر آن خاطره را در تو شفا می‌دهد.» 🔹 اینجا دوباره برمی‌گردیم به اینکه می‌گوید تو در زندگی قبلی‌ات... ☘ما دو نگاه معاد‌گونه به جهان بعد از مرگ داریم‌: 1⃣ یکی اینکه بعد از اینکه ما فوت کردیم، روح ما می‌بیند که ما چقدر رشد کردیم یا چقدر خطا داریم. 👈به میزان کارمایی که دارد، دوباره یک تن (یک فیزیک) را انتخاب می‌کند، دوباره در قالب یک کودک متولد می‌شود. به این «تناسخ» می‌گویند. 👈که معمولا هندوها، بودیسم، تناسخی هستند و ما را تکرار یک روح در زمین می‌دانند؛ 👈یعنی این نگاه اول، نگاه خیلی قدیمی هست و چند‌ هزار‌ سال این نگاه قدمت دارد. ☘شما اگر به هندوستان بروید، قسمت‌هایی هست که این‌ها در فقر و فلاکت زندگی می‌کنند؛ اما معتقدند که ما اینجا باید پاک شویم تا دفعه‌ی دیگر مثلا مهاراجه به دنیا بیاییم.
☘من در شهرهایی در بعضی کشورها رفته‌ام که تفکر تناسخ در آنها خیلی قوی بود و بسیار شهرهای کثیفی بودند، چون احساس می‌کردند همین که هست، درست است. ☘به هرحال این تفکر تناسخ بر این باور است که اگر من یک مشکلی در این زندگی دارم، به خاطر دیتاهایی هست که از زندگی قبلی با خودم آوردم. ☘طبیعتا نمی‌شود عدالت نباشد و یک‌دفعه من در یک کشور به دنیا بیایم و کسی در کشور دیگری که در اوج رفاه و امنیت است. 👈اگر من اینجا هستم، یعنی در گذشته خوب نبودم. ☘به‌هر‌حال این برای خودش یک تفکر است و میلیاردها انسان هم طرفدار این تفکر هستند. 2⃣ تفکر دیگر، تفکر معادی است که در ادیان ابراهیمی هست. 👈و می‌گوید که نه، شما یک‌بار فرصت ورود به این دنیا را دارید. فقط یک‌ بار وارد می‌شوید. 👈و بعد از آن هم مورد آزمایش قرار می‌گیرید. 👈یا بهشتی می‌شوید، یا جهنمی. 👈این هم تفکری است که اسلام بیشتر بر این مبنا هست. 🔹و اما اینکه: ❓کدام‌یک از آنها درست است یا غلط؟ 👈من نمی‌دانم و معتقدم هر کسی در این زمینه حرف می‌زنند، حرف صحیحی نیست. 🔹چون آدم تا وقتی نمرده باشد، متوجه نمی‌شود بعد از مرگ چه خبر است. 👈و نظر شخصی خود من این است که اصلا مهم نیست چه می‌شود.
☘البته این ربطی به کتاب ندارد، اما من خودم شخصا برایم مهم نیست که بعد از مرگ چه اتفاقی می‌افتد. 👈اصلا مهم نیست که از کجا آمده‌ام و به کجا می‌روم. 👈چون اصلا نمی‌توانم بفهمم. ☘و تمام کسانی که همین‌طور فکر می‌کنند از کجا آمده‌اند و به کجا می‌روند، هیچ‌گاه جوابش را پیدا نمی‌کنند؛ 👈چون آن جایی که آمده‌ایم، جنس آن به گونه‌ای است که اصلا نمی‌توانیم آن را بفهمیم و آن جایی هم که می‌رویم، فعلا ابزاری برای فهم آن نداریم. ☘و همیشه با خودم می‌گویم هر وقت مردم، می‌روم و می‌فهمم کجا رفتم. 👈اما فعلا که زنده هستم و ترجیح می‌دهم که تا زنده هستم، فقط به این قسمت بین تولد تا مرگ فکر کنم. 💎این قسمت را خوب زندگی کنم. 👈چون به هر حال انسان‌ها همگی می‌میرند. 👈هر وقت مردیم، متوجه می‌شویم کجا می‌رویم. 👈اما الان هر چه بخواهم به آن فکر کنم، دچار توهمات می‌شوم. 🟢 یک نظریه هم هست که نظریه‌ی عرفانی است، 👈که تقریبا هر دو نظریه را پوشش می‌دهد، 👈و آن این است که هم تناسخ درست است و هم معاد درست است. ❓چگونه؟
☘وقتی شما مردید، وارد یک فضایی می‌شوی که در آن فضا اصلا زمان وجود ندارد، 👈یعنی به لا‌زمانی وارد می‌شوی. 👈وقتی به لا زمانی وارد شده‌اید، می‌گوید: 💚 «فردا که ازین دیر فنا درگذریم        با هفت هزار سالگان سر به سریم» 🔹در آن لحظه که شما مردید، در فضایی وارد می‌شوید که اصلاً تفاوتی ندارد امروز مرده باشید یا هفت هزار سال پیش. زمان وجود ندارد. ☘بعد آنجا می‌بینند که شما تجارب زندگی زمینی‌ات را گرفته‌ای یا نه. 👈اگر گرفته‌ای که هیچ، قبولی، بالا می‌روی. 👈اگر نگرفته‌ باشی، دوباره برمی‌گردی و دوباره بایستی زندگی کنی. ☘این اتفاق که می‌افتد، یعنی همزمان همه با هم دارند یک‌بار به آنجا می‌روند، رد می‌شوند و دوباره اینجا هستند. 👈یعنی تمام انسان‌های کره‌ی زمین، یک روح آدم ابوالبشر هستند، 👈که همزمان موازی همدیگر دارند زندگی می‌کنند، اما همه‌شان یکی هستند. ☘یعنی من یک‌بار سیاه‌پوست هستم، رد شده‌ام، اینجا هستم. یک بار سفیدپوست هستم، رد شده‌ام. یک بار زن بوده‌ام رد شده‌ام، ... 👈یعنی همه‌ی ما تکرار یک چهره‌ در عالم فیزیکی هستیم. ☘که به هر حال این هم سه تا نظریه بود که در مورد جهان پس از مرگ گفته شده. 👈و واقعا هیچ‌کدام هم قابل اثبات نیست و تمام ادله‌ای که آورده‌ شده، به‌گونه‌ای می‌شود رد کرد. 👈یعنی از لحاظ عقلانی همه‌ی اینها قابل تشکیک هستند، یعنی خیلی قوی نیستند.
☘تجربه‌ی شخصی خودم این است که به اینکه الان چکار کنم بیشتر فکر کنم، 👈تا اینکه قبلا کجا بوده‌ام یا بعدا کجا می‌روم. 👈فعلا همین قسمت دنیا این‌قدر درس و مسئله برای من دارد، که اصلا نمی‌رسم به جای‌ دیگری فکر کنم. ☘و معتقدم الان که یک کالبد فیزیکی با امکانات زمین در اختیار من قرارگرفته، این را خیلی خوب زندگی‌ کنم. 💎یعنی همین قسمت را خوب بفهمم. ☘ طبیعتا بهداشت، ثروت، سلامتی، معنویت، خانواده، فرزند،... چیزهایی هستند که الان نیاز دارم و ساختار فیزیکی همین دنیا هست. 👈من به این‌ها خوب بپردازم. 👈مابقی هرچه شد، شد. 👈یعنی کاری از دستمان برنمی‌آید. 🔹 پس اینجا می‌گوید که تو در زندگی‌ قبلی‌ات، یک سخنران بودی، کشته شدی. 👈ایشان هم می‌گوید که من هرموقع به این موضوع فکر می‌کردم، احساس می‌کردم قرار است در یک سخنرانی کشته‌ شوم! ☘حالا خود آقای جو وایتالی الان یک سخنران مطرح در جهان است، مرتب سمینارهای مختلف در جاهای مختلف برگزار می‌کند. اما همیشه یک ترس داشته که قرار است کشته شود.