💚"بهنام خداوند نور و قلم
خداوند پاک وجود و عدم"
🌻بزرگواران داستانی که خدمت شما بیان میکنم، چیزی جز حقیقت نیست و ذرهای خارج از حقیقت بیان نخواهد شد.
🌻خدا را گواه میگیرم که هدف هیچگونه خودنمایی نیست و این داستان صرفاً به این منظور بیان میشود که
👈شما درک کنید ذخیرههای معنوی استان خراسان چه کسانی هستند و چه جایگاهی دارند.
🌻إنشاءالله بتواند راهگشا باشد بر این اندیشه که ما در این دنیا رها نشدهایم و بهشدت موردحمایت قرار گرفتهایم؛
👈بهویژه کسانی که مسیر سلوک را آغاز میکنند.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
🔷«آغاز کردن مسیر سلوک» یعنی خود را به حضرت حق سپرده باشیم و بر تصمیمات الهی گردن بنهیم و بگوییم: "خدایا آنچه خیر است، بر ما جاری بدار..."
☘️نزدیک یک سال و نیم پیش که من در شهر اصفهان بودم؛ یک مشکل حقوقی پیدا کردم و یک نفر شروع به پروندهسازی برای ما کرد.
👈در این هنگام من احساس کردم که در اصفهان چندان امنیت ندارم، چون هر روز یک نفر گزارشهای کذب رد میکرد که موضوع آنها هم دخالت در امر درمان بود و با اینکه ما کار درمانی انجام نمیدادیم اما مرتب گزارش رد میشد!
☘️یک روز، لحظهای به دلم افتاد که باید از اصفهان سفر کنم و از این شهر خارج شوم.
هیچ برنامهای نداشتم و نمیدانستم کجا بروم.
گذرنامهی خودم، همسر و فرزندم را برداشتیم و راه افتادیم و گفتیم بالآخره هر جایی که زمین خدا طلب کرد، میرویم و زندگی کنیم.
👈به آن شکل هم به جایی وابستگی نداشتیم.
☘️سوار ماشین شدم تا هر کجا رقم خورد، آنجا بمانیم و واقعاً با تمام وجود خودم را سپرده بودم.
حرکت کردیم و در مسیر یکی از دوستان من که در ترکیه زندگی میکند، زنگ زد و گفت "من به ایران آمدهام و میخواهم تو را ببینم، به خانهی ما بیا..."
👈طوری بود که هر کس زنگ میزد و به هر جایی دعوت میکرد، من به خانهی او میرفتم.
☘️به او گفتم "تهرانی؟"
گفت "خیر...در سمنان، جایی بهنام بیابانک هستیم؛ آنجا یک خانهی قدیمی داریم که از جناب علاءالدولهی بیابانکی بوده است و ما آن را بازسازی کردهایم...شما هم بیایید و به ما سر بزنید."
🔺من هم تا به آن روز "علاءالدولهی بیابانکی" را نمیشناختم.
☘️حرکت کردیم، به سمت سمنان(بیابانک) رفتیم و به یک خانهی قدیمی که بهتازگی بازسازی شده بود، رسیدیم.
👈مدتی را کنار آنها اقامت کردیم و بعد ما را سر مزار جناب علاءالدوله بیابانکی بردند.
✨متوجه شدم که ایشان چقدر انسان شریفی بوده است، من بعداً کتاب ایشان را مطالعه کردم و بیشتر به شخصیت ایشان پی بردم که چه انسان آزادهای بوده است.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️خلاصه مدتی آنجا اقامت داشتیم که یکی از دوستان تماس گرفتند و گفتند که "ما به خرقان آمدهایم، نمیآیید اینجا سر بزنید؟"
🌻تمام اینها کاملٱ تصادفی اتفاق میافتادند.
🔺من تا آن روز خرقان هم نرفته بودم، آدرس گرفتم و به خرقان کنار "شیخ ابوالحسن خرقانی" و "بایزید بسطامی" رفتم.
☘️دیدیم که چقدر فضای خوبی دارد، ما هم که کار خاصی نداشتیم و من فقط تصمیم به سلوک گرفته بودم که از خاک اصفهان خارج شوم و دیگر هم بههیچوجه تصمیم به برگشتن نداشتم و گفتم هرجا پیش آمد، میرویم.
☘️از طرفی ما آدمهای زیاد پرخرجی هم نیستیم، هرجا میتوانیم میمانیم و هزینهی چندانی برای ما در برنداشت،
👈همیشه خداوند هزینه را از طریقی میرساند.
☘️دیدیم که فضای خرقان بسیار معنوی است و این روستا هنوز بوی جناب شیخ ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی را میدهد.
🌻سی و یک روز را سر مزار شیخ خرقانی نشستم، مراقبه میکردم و چند سررسید مطلب نوشتم.
🌻آنجا بارش اطلاعات و آگهی است و تازه میفهمیم که یک قطره از آگاهی این بزرگواران چقدر میتواند ما را سرشار از نور و معرفت کند.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️بعد دیدیم زیاد آنجا ماندهایم و گفتیم حرکت کنیم که دوستی ما را به گرگان دعوت کرد.
سر اتوبان که رسیدیم، به همسرم گفتم گل یا پوچ میکنیم؛ اگر راست آمد به گرگان و چپ آمد به سمت خراسان میرویم.
👈گل یا پوچ کردیم، سمت چپ آمد و به سمت خراسان رفتیم.
☘️به سمت خراسان رفتیم و از سبزوار هم رد شدیم و در این مسیر رستوران خوب پیدا نکردیم تا به نیشابور رسیدیم، چون دیر وقت بود همانجا در جوار جناب خیام ماندیم و خوابیدیم.
👈مدتی را کنار جناب خیام و عطار در شهر نیشابور که شهر اسرارآمیزی است، ماندگار شدیم و همانجا اقامت گزیدیم.
☘️بعد از مدتی به سمت خراسان رفتیم.
یکی از دوستان به من گفته بود، هر زمان خواستید به خراسان بروید، سری به جناب قصابزاده که یکی از دوستان من در تربت جام است، بزنید.
👈به سمت تربت جام رفتیم، خدمت شیخ احمد جامی رسیدیم و شب را در منزل جناب آقای قصابزاده گذراندیم.
☘️در آنجا با جناب قصابزاده صحبت کردیم و ایشان مشایخ خراسان حتی آنهایی که در خراسان بزرگ بودند را برای من کامل توضیح دادند.
☘️بعد از آن یکدفعه به دل ایشان افتاد و گفت "من شعری سرودهام و میخواهم آن را برای شما بخوانم.."
☘️ایشان این شعر را در تاریخ ۹۴/۵/۱۷ سروده بودند.
👈من از دفتر ایشان عکس گرفتم و من هنوز با آقای قصابزاده صحبت نکردهام که چگونه سالها قبل، ایشان طرح الهی ما را نوشته بود!
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
اینگونه نوشتهبودند که:
💚« مسیر راه»
"میان راه تو هفت مرد عشقاند
که هر یک عارفی نیکو سرشتاند
علاءالدوله بینی بر سر راه
همان که پشت پا زد منصب و جاه
برو بسطام بینی اولیا را
ابوطیفور آن مرد خدا را
ز بهر خدمت ما در شب و روز
بشد سلطان، این ماه شبافروز
سلامی کن از آنجا بوالحسن را
تأمل کن به معنی این سخن را
هر آن کس میرسد، نانش دهید زود
سؤال از نام و ایمانش، نفس این جود...."
☘️این یک قصیدهی طولانی و از نظر معنایی بسیار باارزش است.
🔻من شوکه شدم و دیدم که ایشان در سال ۹۴ مسیر مسافرت من را دقیقاً نوشته بود!
👈در این زمان ما در تربت جام بودیم.
☘️بعد از آن دوباره شعر به عطار میرسد،
در مورد عطار و خیام سخن میگوید و دقیقٱ جناب قصابزاده مسیری که باید پیموده میشد را در این شعر گفته است.
☘️بعد از آن هم به "جناب شیخ قاسم انوار" در مسیر تایباد میرسند و در اواخر شعر یک فردی را معرفی میکند که آن را برای شما میخوانم:
"یکی گفتا که بسمل پیر محفل..."
💎بنابراین در آخر هم هفتمین پیری که معرفی میکند "جناب بِسمِل باخَرزی" است.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
🔹من آن زمان تازه فهمیدم که مسیر زندگی کاملٱ حساب شده است؛
👈یعنی من فکر میکردم که در حالِ پیشرفتن با یک طرح گل یا پوچ هستیم اما در حالِ اجرای یک برنامهریزی از پیش نوشته شده، بودیم و اینها چیزهایی بودند که سالها پیش به دل آقای قصابزاده افتاده بود.
☘️بعد از آن، من نزد جناب آقای بسمل باخرزی آمدم.
🔺«بسمل باخرزی» یک پیرمرد نزدیک نود سال ولی سرشار از اطلاعات بود.
☘️اطلاعاتی که کتابهای آن از بین رفته بود و ایشان آن مطالب را سینهبهسینه و بهصورت محلی شنیده و نوشته بودند.
♥️ما پیش از این یک مبحثی بهنام قلب را پیگیری میکردیم، چون قلب یک موضوع بسیار خاصی در سرزمین ما بود که انسانها با قلب خود فکر میکردند و تقریباً از چهارصد، پانصد سال قبل یاد گرفتهبودند که دیگر با قلب خود فکر نکنند و مباحث آن از میان رفته بود!
☘️ما سرنخهایی پیدا کرده بودیم که کتابهایی در این رابطه در ایران وجود دارد که نام آنها هست ولی خودِ کتابها نیستند.
این کتابها و رسالات در مورد قلب بود و یاد میدادند که چگونه با قلب خود فکر کنید.
☘️ما مدتها با یک تیم تحقیقاتی دنبال آن مطالب گشتیم ولی آنها را پیدا نکردیم.
وقتی به خانهی آقای قصابزاده رسیدیم و دیوان جناب بسمل را خواندم؛
👈آن مطالب را دیدم که دقیقاً مقالات قلب که مدتها دنبال آن بودیم را همراه با شیوهی آن نوشته است.
❓حتی بعد از آن، به خود آقای بسمل هم گفتم که خودِ شما هم نمیدانید که چه چیزی نوشتهاید؟!
👈شما یک پازل از یک مجموعهی گمشده را دارید و این را نگه داشته بودید تا یک روز یک نفر آن را پیدا کند.
☘️چون ما تمام تکنیکهای وقوف قلب را بلد بودیم و تنها یک قسمت بود که مطالب مربوط به آن در هیچ کتابی نبود و ما نمیتوانستیم آن را پیدا کنیم.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️و من آن شب، آن قسمت گمشده در مورد قلب را در بین اشعار جناب بسمل پیدا کردم و
تازه فهمیدم که هیچگونه دشمنی در جهان وجود ندارد و هیچکس برای ما پروندهسازی نکرده بود.
🔻من اگر هزار سال هم میماندم، حاضر نبودم خاک اصفهان را ترک کنم و نزدیک مرز افغانستان بیایم.
👈اینقدر در رانندگی تنبل و از آن بیزار هستم که حاضر به حرکت نبودم، باید من را حرکت میدادند و یک اتفاقی رقم میزدند.
🔷تازه فهمیدم همه چیز برنامهریزی الهیِ خود را دارد و ما فکر میکنیم که درحالِ تصمیمگیری هستیم یا دوست و دشمنی داریم.
👈شما در این دنیا، نه دوست دارید و نه دشمن! فقط حضرت دوست است، منتها گاهی روشِ کردار او با من و شما خشمگین و سخت است و گاهی با ملاطفت!
👈گاهی از اسم جبار و گاهی از اسم لطیف خود کمک میگیرد.
🔹وگرنه قصه، کاملٱ قصهی الهی است و ما فقط شاهد یک جریان الهی هستیم.
☘️یشترین کاری که ما میکنیم این است که آن جریان الهی که پروردگار برای ما رقم زده است را میتوانیم کمی خراب کنیم یا آن را به تأخیر بیاندازیم.
🌻اما مسیر آن کاری که باید انجام شود؛
خودبهخود طی میشود.
🌻هر چه بیشتر شاهد باشیم، فقط نگاه کنیم تا ببینیم چه اتفاقی میافتد و شاهدگونه به پذیرش آن چیزی برسیم که در تقدیر ما رقم میخورد؛ کار راحتتر انجام میشود.
☘️مثل این است که من در حالِ طیکردن مسیری با زجرت و سختی هستم ولی به خود میگویم
👈"لذت آن را ببر و حداقل تماشاگر این قصه باش!"
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
✨من آن روز فهمیدم که اولیای الهی در خاک خراسان، فوقالعاده زنده هستند، روح آنها دعوت میکند، نظم میدهد و برنامهریزی میکند.
🤍(در این لحظه جناب آقای بسمل باخرزی وارد سالن شدند و همه حضار به احترام ایشان کف زدند و به پا خواستند...)
🔻بزرگواران، من هنوز قصهای که برای شما تعریف کردهام را برای جناب آقای بسمل تعریف نکردهام و ایشان خودشان هم نمیدانند چه ماجرایی در این ملاقات مقدس بود.
🔷نهایتٱ یک نتیجهی بسیار مهم این است که زندگی یک برنامهریزی و یک مدیر برنامهریز دارد.
🔷شما مدیر برنامه دارید ولی خودتان بیخبر هستید!
👈باید به مدیر برنامهی خود احترام بگذارید و از او استفادهی کافی کنید؛ چون برنامههایی که من و شما میریزیم، آنقدر دقیق نیست و ممکن است پر از خطا و اشتباه باشد.
🔷بنابراین ما مدیر برنامه داریم و او برنامهها را دقیق، بدون خطا و بدون تأخیر اجرا میکند. منتها ما میتوانیم آدمهای حرفشنوی باشیم و با شنیدن پیامهایی که در قلب ما جاری میشود،
👈کار خود را سریع انجام دهیم و یا اینکه با تأخیر انجام دهیم اما در نهایت آنچه تقدیرست را باید انجام دهیم.
🌱یک روز ماشینی با سرعت حرکت میکرد... یک پسر بچه، سنگی به شیشهی ماشین زد و رانندهی خودرو نگهداشت تا ببیند چرا آن بچه سنگ میزند؟
بچه گفت "بدو بیا که داداش من در جوی آب افتاده ، درحالِ خفه شدن است و کسی نیست کمک کند!
وقتی بچه را از آب بالا کشیدند و نجات دادند؛ آن شخص پرسید "پس چرا برای درخواست کمک، سنگ زدی؟"
👈پسر گفت "به خدا زیاد دست تکان دادم ولی کسی نگه نداشت و مجبور شدم سنگ بزنم.
🔺بسیاری از سنگهایی که در زندگی میخوریم، حاصل توجه نکردن به دستهایی است که خداوند برای ما تکان دادهاست.
🔺آسیبهایی که بیشتر اوقات میبینیم، حاصل گوش ندادن به حرفهایی است که در دل ما جاری شده است.
🔷طرح الهی، فقط با سختی و تأخیر رخ میدهد، اما آنچه تقدیر انسان سالک است، با حمایت کامل رقم خواهد خورد.
🔷زمانی که به این درک برسیم که تکتک ذرات جهان هستی هوش، برنامهریزی و دقت بالایی بر روی آنها سوار است و دقیقأ به نقطهای که باید برسند، میرسند.
👈ما اینجا فقط مزاحم این حرکت هستیم؛ باید خود را حذف کنیم تا این حرکت بهتر انجام شود،
👈آنچه که ما از نفس بهره ببریم و بیشتر در نفس زندگی کنیم؛ جلوی مسیر تعالی روح بشر را خواهیم گرفت.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️آنچه که ما فکر میکنیم، برنامهریزی میکنیم و نقشههایی که میکشیم را خداوند نقشبرآب خواهدکرد.
🔹شاید قانونی نانوشته در جهان هستی وجود دارد که نقشههای ما را خراب کند و فقط به ما این را بفهماند که "تو کارهای نیستی!"
💎پس پیش از اینکه نقشههای ما خراب شود، خودمان بگوییم "ما کارهای نیستیم" و این مفهوم "انشاءالله" است.
🔹"انشاءالله" به ما نشان میدهد که ما در این دنیا هیچکارهایم و نقشه و طرحالهی سرگرم اجرا شدن است.
👈"انشاءالله" یک کار مهمی برای ما میکند و آن کار این است که مسیر حرکت ما را هدایت میکند و به بهترین شیوه و مستقیمترین راه ما را میرساند.
🔻هر آنچه که بازیهای ذهنی، تفکرات ونفس ما بیشتر در این میانه حرکت کند؛
👈مسیر "انشاءالله" را از ما دور میکند،
👈"اگر خدا بخواهد" را از ما میستاند و گرفتار نفس میشویم.
🔹اما بدانید آنچه خدا میخواهد، بهترین است و خداوند سرنوشت هرکس را به بهترین شیوه رقم خواهد زد.
بزرگواران،
💎زندگی سرشار از فرازونشیب است و تمام فرازونشیبها جزئی از برنامه هستند.
☘️وقتی یک فیلم ساده کارگردان، نویسنده و تدوینگر دارد، حتماً جهان هستی کارگردان بسیار دقیق و منظمی دارد.
👈یک بازیگر خوب، بازیگری است که کارهای خود را دقیق انجام دهد و در مسیر خواست خداوند قدم بگذارد.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
❓مسیر خواست خداوند چیست؟
🌻اینکه در مسیر الهی همه چیز سرعت تکامل بیشتری میگیرد؛
👈یعنی شما زود یاد میگیرید، زود میفهمید و احساس میکنید در راه مستقیم هستید.
بهاینمعنا که در زیکزاک قرار ندارید و حرکت، حرکت کاملاً صعودی، مستقیم و بدون بازی میشود.
🌻وقتی در مسیر ریسمان الهی قرار گرفتید، دیگر گم نمیشوید.
👈چون ریسمان چیزی است که در دست گرفتهاید و مطمئن هستید که درست پیش میرود.
🌻منتها شاید خداوند بازی را برای ما در دست گرفته که ما در تاریکیها قدم بگذاریم و ایمان ما را بهخاطر تاریکی بسنجد.
☘️چون کسی که در تاریکی و ناآگاهی قدم میگذارد ولی مطمئن است که پلی جلوی راه اوست یا کسی از پشت او را گرفتهاست؛
👈انسان باایمانی است.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️پس کل قصههای زندگی ما یک بازی بیشتر نیست تا در این بازی ما بتوانیم به ترفند ایمان برسیم.
☘️اگر قصه فقط این است که ما قرارست باایمان شویم؛ پس پیش از اینکه سختیها بر ما هجوم بیاورند،
👈خودمان باایمان شویم و به راه و کسی که این راه را مسیر زندگی ما قرار دادهاست، اعتماد بیشتری کنیم.
🔷خدمت مبارک شما گفتهشد، ارواح پاک اولیاءالهی امروزه در این سرزمین سرگرم دعوت انسانها به مسیرهای معنوی هستند و ما را به آن سمتی میبرند که شایستهی انسان آخرالزمان و انسان هوشمندِ پیشرفته است.
✨این دعوت در همین خاک خراسان، یعنی از سمنان تا هرات، درحال اتفاقافتادن است.
☘️من بعد از اینکه ماجرایی که برای شما تعریف کردم رخ داد، دیگر نتوانستم خاک خراسان را ترک کنم، هرجا هم که میروم سریع دوباره باید برگردم چون می بینم که از این خاک نور عظیمی به تمام اندیشههای بشریت پخش میشود.
👈چون آن کسانی که روزگاری ارواحی بودند که در ادوار مختلف پا بر این زمین گذاشتند، امروز هم دوباره در حالِ پاگذاشتن روی زمین هستند اما همزمان!
✨یعنی امروزه شما هم ابوالحسن خرقانی را در قلب خود دارید، هم بایزید بسطامی، شاه قاسم انوار و شیخ احمد جام را دارید...
همه هستند!
🌻یعنی حضور همه را میتوانید لمس کنید و این برنامهی الهی است.
✨برای همین من مطمئن هستم آن خورشیدی که قرار است در جهان درخشیده شود؛ از این خاک و از این مردمانی که بر روی این خاک قدم گذاشتند، درخشیده خواهد شد و طرح الهی سرگرم اجرا شدن است.
#علی_مقدم
#او_میکشد_قلاب_را
https://eitaa.com/noorveshghelahi