🔷پس قصد ما پاره کردن تمامی بندها و رسیدن به آزادی روح است.
که اینجا میگوید:
📚“ترک هرچه جز وی است.”
👈هر چیزی به جز پروردگار را ترک کنیم.
📚“و قصد را سه رکن است.
قصد تن به خدمت؛
قصد دل به معرفت؛
قصد جان به محنت.”
👈ببینید چقدر آهنگین است!
و واقعا حکما حرف که میزدند،
گوشنواز و دلنشین بود.
🔷قصد تن به خدمت،
یعنی:
👈من مجبورم چند تعریفی که مردم در گذشته، کاملا درک میکردند، و امروزه ما درک نمیکنیم؛
دوباره برای شما بگویم تا متوجه منظور حضرت خواجه عبدالله انصاری چیست؟
🔷پس ما، طبق این دیدگاه از سه قسمت تشکیل شدهایم.
۱-تن
۲-دل
۳-جان
👈کسانیکه روی موضوع قلب کار کرده و یا در دورهی لوح زرین شرکت کردهاند، دل را میشناسند؛
👈کسانیهم که نیروی حال را کار کردهاند، جان را میشناسند؛
امروز مختصری برای شما میگوییم:
🔷تن، دقیقا همین بدن فیزیکی ما است که کاملا مشخص است از گذشته تا به امروز این تعریف، تغییر نکردهاست.
🔷دل، از گذشته تا به امروز تغییر کردهاست.
👈مثلا من وقتی گرفتار عواطف و احساسات میشوم، میگویم:
دلم سوخت؛
دلم خشنود شد؛
👈اما دل، دقیقا قلب فیزیکی در قفسهی سینه است که انسان کهن، بیشتر از قلب فیزیکی خود کمک میگرفت و نوسانات و ضربان قلب، به او پیام میداد و به نوعی با قلب خویش، میفهمید.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘پس تن را باید به خدمت درآوریم، یعنی کارهای روزمرهی خود را …
ببینید! میگوید:
روغن ریخته را نذر امامزاده…
من میگویم:
(نذر امامزاده) بکنید!
☘در حال انجام کار روزمره، هستید؛
“تن” دارد کار خود را انجام میدهد؛
این تن را به خدمت در آورید.
👈وقتی غذا میپزید؛ به نیت الهی غذا بپزید.
☘ یعنی: در آن لحظه، وقتی در دل شما خدا باشد؛ یک کار سادهی تو، الهی محسوب میشود.
☘پس، زمانی که ما در حس و حال وصل هستیم؛ در گفتوگو با پروردگار هستیم؛
👈تن خدمتگزار محسوب میشود.
👈 و خود به خود، هر لحظهی ما خدمت به پروردگار میشود.
👈و این خدمت میتواند بسیار در رشد وتعالی ما اثرگذار باشد.
☘پس، همواره، تن در خدمت میشود.
میگوید:
📚«قو علی خدمتک جوارحی»
👈جوارح و اعضای مرا به خدمت خودت در آور!
❓چطور؟
👈آن نیتی که صبح میکنید که:
❓خدایا! چه کاری داری برای تو انجام دهم؟!
☘بعد از مدتی، بدن شما، بدنی میشود که در خدمت پروردگار است.
👈یعنی: احساس میکنید هر کاری میکنید، مایهی خیر و برکت است.
👈و سبب تأثیر مثبت در زندگی انسانها، میشود.
ممکن است، یک کار ساده انجام دهید، اما خیر و برکت میآید.
☘من یک نشانه خدمت شما میگویم:
از شما خواهش میکنم؛
تمنا میکنم؛
کسی را قضاوت نکنید.
فقط خود شما؛
یعنی، اصلا به زندگی کسی نگاه نکنید.
🔷معمولا در لحظاتی که تن آدمها، به خدمت الهی در بیاید؛ وسایل آنها، دیرتر خراب میشود.
مثلا یک آدم، ده سال یک گوشی را نگهمیدارد!
یک دوچرخه یا ماشینی دارد که همواره سالم است.
👈یعنی: ارتعاشات خدمت، فوق العاده سلامت آفرین است.
☘من روی کامپیوتر، زیاد میبینم،
👈روزهایی که در حس و حال معنوی باشم؛ مثبت باشم؛ خراب نمیشود و همه چیز درست است.
👈کمی که از خدمت بیرون میآییم؛ دچار مشکل میشود؛
☘گویا خود وسایل، نشان میدهد تو در خدمت نیستی.
👈یعنی بدن در خدمت کامل باشد.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘من زمانیکه بدنم را به پروردگار هدیه میدهم؛
غذا پختن؛ راه رفتن؛ ورزش کردن؛ درس خواندن؛ همه و همه
خدمتگزاری به روح الهی میشود.
📚دوم: “قصد دل، به معرفت’
🔷دل: وقتی می گوییم؛ یعنی قلب.
🔷معرفت: شناخت یا درک بیشتر.
☘بعضی ها میگویند: من سالها است اهل دعا، عبادت، معرفت و مراقبه هستم؛
اما هيچ مکاشفه ای نداشتم.
👈اصلا ما مکاشفه نمیخواهیم!
☘یا میگویند: من هیچ خوابی ندیدهام.
👈ما خواب نمیخواهیم!
☘چیزی که به کار ما میآید، معرفت است.
🔷معرفت هم یعنی: شناخت؛
یعنی: بیشتر بفهمیم.
☘ممکن است من یک روز،
نوری ببینم؛ یک روز، صدایی بشنوم؛
یک روز، ملکی با من حرف بزند؛ ممکن است هزار اتفاق بیفتد؛
👈اما هیچکدام، ذرهای ارزش ندارد؛
☘چون ممکن است حتی، بازیهای ذهن باشد.
👈مهم این است شما وقتی خودسازی میکنید، انسان بامعرفتی شوید.
☘در روابط عمومی یک نفر که با بقیه درک متقابل دارد؛ میگویند: بامعرفت است؛
👈یعنی: میفهمد؛ میشناسد.
☘ما روز به روز باید با معرفتتر شویم؛ معرفت هم با دل اتفاق میافتد؛
🔷یعنی وقتی که خارج از معرفت، کاری انجام میدهیم؛
👈گویا دل ما سنگین میشود؛ در قفسهی سینهی ما قبض میشود.
🔷وقتی،کار مثبتی میکنیم؛
👈دل ما گشاده میشود؛
شرح صدر میشویم؛
احساس خنکی و گشادگی در قفسه سینه، میکنیم.
☘این یک معیار بسیار سادهاست.
☘مدتی که روی قلب کار کردید؛خیلی راحت میتوانید یک موضوع را متوجه شوید و به سادگی معرفت پیدا میکنیم.
☘معرفت؛ پس فقط همین است که ما بیشتر بفهمیم؛ به درک بالاتری برسیم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘به دنبال بازیهای ماورایی نباشید.
مثلا چله نشینی میکنند تا یک چیز غیبی ببینند؛
👈اصلا اینها هیچکدام، مهم نیست.
👈مهم این است که ما چقدر میفهمیم!
☘ هر چه که بیشتر بفهمید و درک شما، بیشتر شود؛
👈درک از زندگی روزمره؛ درک از طرف مقابل شما؛
🔷اصلا درک طرف مقابل، نشاندهندهی معنوی بودن یک فرد است!
☘اگر شما نتوانید طرف مقابل را درک کنید، یعنی معنوی نیستید و باید معرفت خود را ارتقا دهید.
🔷برای ارتقا معرفت، روی قلب تمرکز کنید. قلب به شما میگوید که الان خوب است؛ بد است؛
👈به این صورت، با نشانههایی که در قلب خود میبینید؛ معرفت پیدا میکنید.
📚“و قصد جان به محنت؛”
❓جان چه بود؟
☘هر آنچه بهجز تن فیزیکی را بتوانید در بدن فیزیکی، حس کنید؛ آن “جان” میشود.
👈که تمرین آن هم هم قبلا انجام شده؛
☘شما فقط، یک لحظه در بدن، متمرکز میشوید و میبینید، چه لطیفهای را در بدن خود حس میکنید؟!
👈همین الان، میتوانید آن را حس کنید؛
یک لطیفهای در بدن خویش؛
☘ممکن است، اول در قفسهی سینه؛ بعد در دست؛ جلوی بدن را بیشتر حس میکنید.
👈سپس، کمکم در تمام بدن، میتوانید جان خود را حس کنید.
جان را که حس کردید؛
☘جان تقریبا، سایه روح بر تن است.
ما که ماوراء را نمیبینیم!
👈اما به نوعی، اگر روحی داشته باشیم؛ آن روح، بر تن ما سایه بیفکند؛ میشود: “جان”.
☘جان را در بدن خود، میتوانید حس کنید.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
میگوید:
📚“جان را به محنت؛”
🍀پس، بشر کهن هم، دل را به عنوان
قلب فیزیکی میشناخت؛
👈هم، جان یکی از اعضای قابل لمس همیشگی او بود.
🍀یعنی، شاید بیشترین کلمه ای که در مثنوی معنوی تکرار شده، جان باشد!
یعنی این کلمه، بسیار تکرار شده است.
چرا تکرار شده؟
👈چون همیشه جان خویش را حس میکردند و در چند صدهی اخیر انسانها، جان خود را حس نمیکنند.
☘بهطور مثال: من در مورد دست صحبت میکنم؛
(اگر) هزار سال دیگر، بشر به گونهای شود که دست نداشته باشد؛ شما همینطور، دست را به یک واژهی ماورایی و انتزاعی نسبت میدهید؛
نمیفهمید که نه! قبلاً دست خود را کاملاً حس میکردند.
☘پس، اگر میبینید در ادبیات فارسی کهن، مرتب از جان صحبت میکند؛
👈چون هر روز جان خویش را حس میکردند.
☘یعنی: جان؛ یک لطیفه درونی که انشاءالله همه بتوانید آنرا حس کنید؛
مثل اعضا و جوارح بیرونی ما، هر روز قابل لمس بود.
☘و همین الان هم، شما وقتی مراقبه و تمرکز به داخل بدن میکنید؛
👈موجی از انرژی یا یک روحی را میتوانید حس کنید که (همان) جان میشود.
🔷این جان را همیشه حس میکردند؛ پس ،راحت در مورد آن صحبت میکردند.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚“قصد جان به محنت؛”
👈محنت؛ به معنای مشقت؛ پریشانی؛درد؛ سختی.
❓ یعنی چه؟
❓چرا محنت؟!
👈زیرا تحریک جان با محنت اتفاق میافتد!
☘فرض میکنیم شما جایی میروید و با کسی دوست میشوید؛
بعد از او که جدا شوید؛ دلتان تنگ میشود؛
👈جان شما به محنت میافتد؛
👈یعنی: جان، بیقرار میشود؛
دوست دارید همینطور به سمت او بروید.
☘وقتی میخواهید، جان خود را فربهتر کنید؛ بیشتر آنرا درک کنید؛ باید همینطور، محنت را در جان خود بیشتر کنید؛
👈این محنت با رنج روانی متفاوت است.
👈نوعی سینهسوختگی عاشقانه است که در فراق یار، جان انسانها، بیقرار میشود.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘مدتی که گفتگو با پروردگار، داشته باشید؛
👈حس وصل، داشته باشید؛
👈حس و حالهای معنوی الهی گونه، داشته باشید؛
☘ روزی که این حس را ندارید؛ جان، محنت پیدا میکند.
👈یعنی: پریشان میشود.
☘میگوید: دلم برای یکی تنگ شده؛
👈و آن یکی، همان یکی واحد الهی خدایگونه است.
👈یعنی: واقعا یکیاست.
☘در واقع، یک عددی نیست؛
یگانه است.
🍀دلم برای یگانه؛ یک دوست یگانهی آسمانی، تنگ شده است.
🔷پس، جان در محنت، فربه میشود.
که میتوان محنت آنرا بیشتر کرد.
☘یعنی: همینطور، خود را برای حس حضور نور الهی در وجود خویش، پریشانتر و تشنهتر، کنیم.
🔷پس، گفتیم قصد، یعنی:
کاری که انجام میدهید و نیتی که در حال ختم شدن به کار است و میدانید چهکار کنید.
👈ببینید چه زیبااست وقتی، اینگونه به قصد، نگاه کنیم!
👈میشود: قصد تن، خدمت.
☘به بدن میگوید: آمادهی خدمت باش!
آماده به رزم باش!
🔷همه فکر میکنند، خدمت یعنی باید کاری انجام دهی!
👈شما اگر آدم خوبی باشید؛ لحظات زندگی، خدمت است!
خوابیدن شما خدمت است.
☘یعنی: تن، ممکن است در آن لحظه کار خاصی انجام نمیدهد؛
👈اما چون قصد کردم، این تن به خدمت باشد؛
خودبهخود، کارهای من مایهی ثواب میشود.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚“دل به معرفت؛”
🔷یعنی: همواره در حال یادگیری باشیم.
یعنی همیشه بگوییم چه میتوانیم برای ارتقاء خویش، یاد بکیریم؟
📚“جان، به محنت؛”
🔷همیشه جان خویش را باید تشنهتر کنیم.
👈تشنه کنیم؛ پریشان کنیم؛
👈به نوعی، دل ما برای خدا باید تنگ شود.
☘یعنی: سوز دلی پیدا کنیم که دلم برای…
👈چون ما جان داریم؛
به خداوند، در این نگاه، “جان جانان” میگویند.
☘باید جان ما برای جان جانان، به محنت بیافتد!
☘پس، محنت موضوعی زمینی نیست.
👈طبیعتاً، انسان عارف سالک، همیشه خوشحال است.
👈یعنی زندگی شاد و مرفه و درجهی یکی، دارد.
☘پس، محنت؛ سختی زندگی زمینی نیست.
👈محنت، در جان است.
و این نکتهی بسیار ظریفی است:
☘کسانیکه امروزه، در مسائل عرفانی کار میکنند و متأسفانه، فاصلهی آنها از عرفای کهن قطع شده؛
👈فکر میکنند الان باید ریاضت خاصی بکشند!
☘نه! جان خود را باید به محنت وادارید!
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚“و قصد تن را سه نشان است:”
☘پس جناب پیر هرات، هر یک از این موضوعات را به سه قسمت، تقسیم میکند.
📚“از جهد نیاسودن؛”
👈کلاً باید آدم پرتلاشی باشید.
☘یعنی رخوت، افسردگی میآورد.
🔷بیشتر آدمهایی که دچار افسرگی و ناامیدی، شدهاند؛
👈آدمهای تنبلی هستند.
☘یعنی، باید اهل تلاش باشید،
اهل کار و فعالیت باشید.
☘مثلا اگر هیچ کاری هم ندارید؛
که سالک، هیچوقت نمیشود، هیچ کاری نداشته باشد؛
👈حتما یک کاری ایجاد کنید و تن خود را به آسودگی عادت ندهید.
👈این تن، باید حتماً تحرک داشته باشد.
حتی اگه شده ورزش؛
👈یعنی، اگر هیچکاری نمیکنید؛پیادهروی کنید.
☘یعنی، زیاد، تن را به فرتوتی و بیحالی نکشانید.
🔷تفاوت بارز عرفانهای ایرانی، با مثلاً عرفانهای هندی، اینگونه است، که
👈عرفای ایرانی، بسیار تحرک دارند.
البته، آنها هم قابل احترام هستند؛ اما، ☘ما در مکاتب ایرانی، به آن شکل، نشستن نداریم؛
👈و (انسان سالک) همواره در حال انجام یک کار است.
☘یعنی: کار او برای او عبادت است؛
بسیار تحرک دارند.
☘پس: “از جهد، نیاسودن؛”
🔷جهد، یعنی: تلاش و کوشش فیزیکی.
👈مثل: کتاب خواندن شما؛ یا گوش دادن به فایل؛
☘یعنی: زندگی شما بهگونهای نباشد که هیچ کاری نداشته باشید.
صبح که بیدار میشوید؛
👈اگر هیچ کاری هم ندارید، حداقل عبادت و مراقبه کنید.
یعنی: وقت خود را پر کنید.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚“از تنعم بکاستن؛”
🔷 معنای کهن تنعم، میشود: لوسبازی.
یعنی: به نوعی نازپروردگی.
👈خسته شدم؛ اذیت شدم؛
☘شما میخواهید مسیر الهی طی کنید!
پس نباید غر بزنید.
👈یعنی: انسان متنعم، اهل دشواری نیست.
👈کمی دشواری به او وارد شود؛ عالم و آدم را به هم میریزد.
☘زندگی سختیهایی دارد؛
نمیتوان با هر سختی که بر ما حادث میشود؛ همینطور، (دائم) غر بزنیم؛
این غذا بد است؛ آفتاب، بد است؛ این کار تو زشت بود؛ با همه درگیر شویم.
💚میگوید:
«نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست،
عاشقی، شیوهی رندان بلاکش باشد»
👈یعنی:خیال او آسوده است؛ مقاوم است.
☘یعنی: در یک کلام، ریاضت بکشید.
🔷هر روز برنامهای داشته باشید تا
👈تحرک فیزیکی شما، بیشتر باشد؛
👈فعالیت فکری شما بیشتر باشد؛
☘و مقداری خود را از رخوت، نجات دهید؛
👈در عین حال، اگر هم، سخت میشود؛ اصلاً ناراحت نباشید و کمی مقاومت خود را بالا ببرید.
❓چرا؟
👈چون میگوید:
قصد میکنم تن خود را به خدمت خدا دربیاورم.
☘اگر این تن، قرار است در خدمت خدا باشد که نمیتواند پیدرپی، غر بزند.
👈یعنی: اگر من، تن خود را در خدمت خدا قرار میدهم؛ که حتی اگر مهمانی هم میگیرم؛ برای خدا انجام دهم؛
تن من در خدمت خدا باشد؛
نباید در مهمانی، همواره غر بزنم که چرا ریختند؟ چرا کثیف شد؟
👈چون واقعا، آن لحظات برای ما، عبادی محسوب میشود.
☘اتفاقاً خالصترین لحظهی عبادی هم هست.
👈چون انتظار عبادت از آن نداشتیم؛ و ما آنرا به عبادت، تبدیل کردیم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
🔷“و فراغت جستن؛”
☘به معنای این است که یک سری از وابستگیهای خود را قطع کنیم.
👈مثلا: باید در عین حال که تلاش و کوشش زیادی انجام میدهید؛ اما بار بیهوده روی روان خود نگذارید.
👈مثلا: کارهایی که هر روز درگیری شما را بیشتر کند، انجام ندهید؛
👈بحثها را زود به پایان برسانید؛
👈حساب و کتابهای خود را زود جمع کنید؛
👈زندگی خود را شفاف کنید؛
که فراغت پیدا کنید.
☘ما وقتی دروغ میگوییم؛
👈بعد مجبور به مخفی کردن آن میشویم؛
👈بعد اذیت میشویم؛
👈فراغت ما کاهش پیدا میکند؛
👈زندگی ما پر از مرارت میشود.
☘و هر کسی، اگر این را، دستورالعمل زندگی خویش قرار دهد، که هر لحظه برای افزایش فراغت تن،
👈یعنی: کنار گذاشتن کاری که به درد مسیر کمال ما نمیخورد؛
👈تا بتوانیم کمال الهی خویش را در سلوک پیدا کنیم؛
کارهای بیهودهی ما کم شود.
☘به نوعی، اگر قرار به کوهنوردی است، باید کولهبار شما سبک باشد.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi
🔷کارهای اضافهی فیزیکی و روانی خود را کنار بگذارید.یعنی:
👈درگیریهای بیهوده نداشته باشید؛
👈اخبار بیهوده گوش نکنید؛
👈کانالهای اضافهای که در مسیر شما نیست، گوش نکنید.
☘حتی بعضی اوقات هارد گوشی یا حافظهی کامپیوتر شما خیلی پر است؛ فراغت شما را کاهش میدهد.
👈لزومی به ذخیرهسازی مطالبی که به آن نیاز نداریم، نیست؛
که شاید روزی از ان استفاده کنیم؛
بعد گم میشود.
🔷فراغت یعنی: پاک کنید؛ خلوت و سبک شوید.
👈از گوشی موبایل شروع به پاککردن کنید.
حتی شماره تلفنهایی که به درد نمیخورد را پاک کنید.
👈بعضیها هنوز، خاطرات گذشته را نگهداشتهاند.
یک کارت قدیمی را نگهداشتهاند.
☘اینها، فراغت را کاهش میدهد.
🍀یعنی: به گونهای که الان، همه جای دنیا به این سمت میروند؛
👈وسایل اضافه، کم میشود؛
👈سادگی، ارزش پیدا میکند.
👈اینها، سبب فراغت تن میشود.
☘کار دیگر آنکه، بدن خود را سالم کنید.
👈یعنی: وقتی من یک درد را با خود حمل میکنم؛
👈مریض هستم؛ به خود، رسیدگی نمیکنم؛ تحرک ندارم؛
👈ورزش نمیکنم؛ بدنم رخوت پیدا کرده؛ سالک خوبی نیستم؛
☘و زمانی که شروع به درمان خود میکنم، بدنم سالم میشود؛
👈فراغت تن پیدا میکنم؛
👈بدن، آمادهی سلوک و حرکت میشود.
☘پس، هر کس در یک حیطه (برای خود)، فراغتی پیدا کند،
🔷 بگوید: اینها را دور میریزم، تا فارغ شوم؛ آزاد بشوم؛ فارغ بال شوم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_ششم_قصد
https://eitaa.com/noorveshghelahi