❓حالا چه اتفاقی میافتد؟
👈اگر ما هر لحظه هیبت الهی را در جهان ببینیم، خودمان صاحب هیبت میشویم.
☘️کسی که صاحب هیبت شد، عزت پیدا میکند و به راحتی در این دنیا لگدمال نمیشود، خیلی حفظ میشود و خداوند او را خیلی حفظ میکند، خونش حفظ و جاودان میشود.
☘️کسی که به مقام هیبت رسید، خون و سخنش پایمال نمیشود و جاودان میشود؛
👈چون انرژی هیبت پشت او است.
☘️ببینید این کلمات، بسیار کلمات قوی هستند. واقعاً تا به قلب انسان ننشیند و در قلب حس نکند، نمیتواند معنایش را بفهمد.
🙏با تمام وجود از پروردگار بخواهیم که هیبت خودش را بر ما نمایان کند و این هیبت بر ما ارزانی بدارد تا تمام وجودمان خوف الهی و خوفِ هیبت الهی شود.
☘️گویا از نزدیک میبینیم و آن لحظه که میخواهیم کار بدی انجام دهیم، یک لحظه هیبت الهی را ببینیم و دست ما بلرزد.
👈همچنین آن هیبت به ما بخشیده شود که راهگشایی در زندگیمان شود.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و درجه اوتاد است.»
قبلاً گفته شد اوتاد، میخهای جهان هستی هستند.
👈یعنی به مرحله میخ رسیده و محکم باشد.
☘️میخ چندتا خصوصیت دارد:
👈۱-قیافهاش شبیه خط است.
مولانا هم خیلی به "الف" ارادت دارد و جاهای زیادی میگوید "من الف هستم."
یک خط صاف هستم و هیچچیزی ندارد، بیپیرایهام و در عین حال فوقالعاده محکم است.
👈یک میخ کوچکی میتواند در سختترین چوبها فرو رود.
📚«هیبت، بیم است که عَیان زاید.»
👈پس تمام خوفها، بیشتر خوف اندیشه است؛ یعنی شما باور دارید، اما هیبت را میبینید.
🌱دیدهاید بعضیها میگویند "من این کار را انجام دهم، پایش را میخورم، دیدهام که پایش را میخورم"؛ او واقعاً دیده است.
☘️هر روز لمس خدا در مسیر صد میدان بیشتر میشود.
👈هر روز از توبه تا فنا پردههای نفسانی را پاره میکنیم و جدارهها را نازکتر میکنیم تا به فنا بیشتر نزدیک شویم و مشاهده حضرت حق آسانتر میشود.
👈این آسان شدن بیانگر این است که ما بیشتر میبینیم و به درک بیشتری میرسیم؛ ماهیای که آب را بیشتر درک میکند.
☘️پس بیان میکند که درجه اوتاد است.
👈در مورد اوتاد قبلاً بسیار صحبت شده است و دیگر صحبت نمیکنیم.
📚«هیبت بیمی است که از عیان زاید.»
👈یعنی بسیار قشنگ میبینید.
👈حتی حال انسان در هیبت، حالی است که یک مقام کبریایی و بزرگی را به چشم دیده است و بسیار متفاوت است که باور کند خداوند بزرگ (الله اکبر) است یا اینکه ببیند که خداوند بزرگ است.
☘️«هیبت» برای انسانی است که میبیند و این دیدن یک مرحلهی بسیار بالایی از آگاهی است.
🌱چون به من میگوید "میبینی؟"
میگویم "نه نمیبینم."
👈به آن درجه از آگاهی، دیدنی از جنس قلب که با قلب خود آن موضوع را لمس میکند.
📚«هیبت بیمی است که از عیان زاید و دیگر بیمها از خبر زاید.»
👈یعنی دیگر بیمها در حد شنیداری است اما بیم هیبت در حد دیداری است و مربوط به ادم کارکشته و ورزیده است که تجربه دیدار داشته و در زندگیاش دیده است که هیبت الهی چه میکند.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«هیبت حیرت است که در دل تابد.»
💚پس همه قصه درست است که آیه میگوید: «...مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ»
👈چیزی که در نفسها و در میان شماهاست را مواظب باشید.
☘️در حیطه بین انسانها و فکرها صحبت میکند،
👈اما بیان میکند که آن هیبت نوری است که باید به قلب بتابد.
👈یعنی قلب باید نفسها را مدیریت کند.
📚«و حیرت است.»
☘️«حیرت» به نوعی یک آشفتگی و سرگشتگی است که وارد قلب انسان میشود، دنبال گمشدهی الهی خودش میگردد.
👈یعنی در آخر با حضور در قلب باید به درک هیبت برسیم.
📚«حیرت است که در دل تابد.»
👈پس از جنس نور است.
🙏پروردگارا؛
از تو طلب میکنیم که نور هیبت خود را در قلب ما بتابان.
الهی آمین.
📚«چون برق»
👈«برق» یعنی مانند رعد و برق است.
یعنی نور آن هم بسیار قوی است.
☘️ما یکسری کتبی داشتیم که بسیاری از آنها از بین رفته و کمی از آنها باقی مانده است و در آنها حالات معنوی با نورهای رنگی کاملاً توضیح داده شده است که شما در فلان وضعیت معنوی چه رنگی از نور را میبینید.
حالا بعضی میگویند "رنگهای هالهها هستند"
👈اما به باور بنده با رنگ هالهها متفاوت است.
☘️رنگهای عرفان ایرانی، نور است و شخص واقعاً میبیند.
👈بیان میکند که چیزی شبیه به رعد و برق، نور خطی، رنگ سفید پر از نور است که به قلب انسان میخورد تا به هیبت برسد.
🙏انشاءالله که همین الآن در قلب همهی ما این برق تابیده شود.
📚پس «هیبت، حیرت است که در دل تابَد.»
👈«تابد» برای نور است.
👈چون برق، مانند یک صاعقه و آذرخش است.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«برق، چون نسیم انس در برابر آن نیاید.»
👈اگر نسیم انس در برابر آن نیاید...
☘️یعنی شانس میآورید که برق هیبت الهی، یک نسیم انس را هم همراه خودش دارد.
👈«نسیم انس» به معنای یک بوی خوش و حس لطیف است، وگرنه هیبت آدم را میکشد.
☘️اگر ما بدون داشتن حفاظ رحمانی، رحمان و رحمت الهی به مقام هیبت برسیم؛ زهرهمان از خوف میترکد و قالب تهی میکنیم.
📚«اگر نسیم اُنس در برابر آن نیاید»
👈یعنی برقی است که اگر نسیم نداشته باشد، ویرانگر است.
📚«جان مرد به آن طاقت نیارد.»
👈یعنی اینکه شما میتوانید طاقت داشته باشید اصلاً این مطالب را بشنوید و نور هیبت را ببینید؛ این است که یک نسیم انس، دوستی و محبتی از ناحیه حضرت حق در حال تابش بر ما است، وگرنه جان مرد...
👈مرد هم قبلاً گفته شد، یعنی سالک (زن و مردی که در طریقت گام برمیدارد) طاقت نمیآورد و میمیرد.
📚«و بیشتر در وقتِ وجد افتد.»
👈یعنی وقتی هیبت را میبیند، آنقدر اشتیاقِ فرد زیاد میشود که بیشتر از قبل، هیجانات قلبی او بروز میکند.
🌱یعنی مثل این است که شما تشنه هستید، آب شور میخورید و تشنهتر میشوید.
خوف الهی دارید، اما هنگامی که هیبت را میبینید، چنان شیفته میشوید، چنان عاشق میشوید...
👈چون همهی اینها هیبت خوفناک نیست، هیبت پر از عشق است؛ یعنی درک از مقام متعال پروردگار دارید که چنان عاشق میشوید که به وجد میآیید.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«چنانکه کلیم صلوات الله علیه راه افتاد به طور.»
🌱حضرت موسی در یک حالت معنوی در طور سینا گفت ″خدایا خودت را به ما نشان بده!″
خداوند گفت "نمیتوانی تحمل کنی!"
👈و یک لحظه، جلوهای از خداوند یا نور حضرت حق بر کوه تابیده شد و کوه در طور سینا ذوب شد و این اتفاق که افتاد، حضرت موسی غش کرد.
☘️پس نشان میدهد که ما اگر میخواهیم به درک برسیم، اینقدر جایگاه الهی بالاست که ممکن است قالب تهی کنیم.
👈یک نسیم انسی میآید و ما را حفظ میکند که ما را در این راه نگاه دارد.
☘️خیلی جالب است که ما نیاز نداریم دستورالعمل داشته باشیم،
👈خود جریان الهی دستورالعمل آن را رعایت میکند.
☘️بعضیها میگویند "ما چطوری مراقبه کنیم؟ چطور خودسازی کنیم؟"
👈اصلاً شما نیاز نیست کاری کنید.
👈اگر هدایت و پشتیبانی آن با مقام متعال ″الله″ است، خودش بلد است که چکار کند و اصلاً شما کارهای نیستید که بگویید "من چکار کنم!"
☘️همیشه در تمام اذکار الهی، در کنار انرژی آن صوت یا انرژی آن ذکر به اندازهی کافی خدمات الهی هست که شما قالب تهی نکنید و بتوانید آن ذکر را بگویید.
☘️پس تمام تفکراتی که میگوید "اگر بدون نظارت باشد، بدون فلان باشد"؛ خالی از توکل است.
👈یا میگویند "اگر ذکر گفتید، شیطانی میشود، اگر این کار را کردید دیوانه میشوید"؛ اینها خالی از توکل است.
☘️در توکل گفته میشود که خدا در حال حفظ کردن است و من اسم شیطان نمیبرم، اسم خدا را میبرم.
👈این سازوکار جهان هستی، خودش حافظ انسان ذاکر خواهد بود.
☘️میدانید که "کلیمالله" هم لقب حضرت موسی است.
❓چرا؟
👈زیرا با خداوند رو در رو سخن گفت.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و هیبت نه از تهذیب افتد، بلکه از اطلاع افتد.»
☘️واقعاً جا دارد که در مورد واژه به واژهی این کتاب، ساعتها فکر شود.
☘️میگوید شما تهذیب...
تا به حال میتوان میگفت همهی مقامها تهذیب است.
👈تمام خوفی که پیدا میکنیم، برای این است که نفس خود را کنترل کردیم و به درک مقام خوف رسیدیم.
☘️اینجا دیگر میفرمایند که خیر این برای تهذیب نیست؛
👈یعنی ربطی به کارهایی که شما کردید ندارد،بلکه از اطلاع افتد.
☘️«اطلاع» به معنای خبر است.
👈خبر آمد، خبری در راه است
👈یعنی ما از خداوند بشارت یا خبر دریافت میکنیم.
☘️تصور کنید که من زمانی کاری را خودم انجام دادهام؛ تمام گامهایی که از «توبه» تا «الباد» انجام دادهایم، میشود.
☘️بیان میکند که هیبت دیگر ربطی به کاری که شما انجام دادهاید ندارد؛
👈بلکه دقیقاً کاری است که نور آن به علت اطلاع از مقام ملکوتی، کبریایی و جایگاه الهی در دل شما ناگهان ایجاد میشود.
☘️این اطلاع، اطلاعی که شما کتاب خواندهاید نیست، بلکه اطلاع به قلب شما جاری میشود!
☘️یعنی ما "الله اکبر" میگوییم.
خدا بزرگ است، خدا بزرگتر است.
❓و چرا میگوییم "الله اکبر؟"
👈میخواهیم بگوییم که خدایانی در ذهن ما ساخته شدهاند، پس تمام آنها را کنار بگذارید و به یک بزرگتری، به فرای آن خدایان خُرد زمینی خود بپردازید و به یک مقام متعال بالایی فکر کنید.
☘️در اینجا بیان میکند که این خبر یا اطلاع آن به قلب شما میرسد
👈یعنی آن "اللهاکبر" از درون شنیده میشود.
☘️زمانی چشم امید من به انسانها، کار خودم و به جامعه است و خدایان من اینها هستند اما زمانی که آنها را هم به پایان میرسانم؛
👈باید یک اطلاع یا آگاهی داشته باشم که آن آگاهی «هیبت» میشود.
✨پس «هیبت» حاصل یک آگاهی کاملاً درونی است.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و آن سه چیز گشاید:
خوش گشتن وقت»
«خوش گشتن وقت»
👈به معنای این است که زندگیهای ما در رنج است.
👈انسان در رنج و دشواری خلق شده است و ما یک روزگار خوش نداریم.
☘️همه آنهایی هم که فکر میکنید خوش هستید؛
👈همین که دارید جسم خود را حمل میکنید، وزن این جسم ناخوشی است!
☘️یکی از کارتونهای شاد بچهها بهنام "عمو اسکروج" بود که نشان میداد یکسری ارواح آمده بودند و به پای آنها یک وزنه بسته شده بود و میگفتند "ما بهخاطر خطاهایی که مرتکب شدهایم، باید این وزنه را تا قیامت تحمل کنیم."
👈کارتون بود، اما من یک لحظه در بچگی گفتم "خب من الآن هم دارم وزن و خستگی تن خود را تحمل میکنم."
☘️یعنی فرض میکنیم روانمان و همهچیز عادی است، اما زیستن در دنیا رنج است.
❓خب ما که در چنین دنیایی، پر از رنج و دشواری هستیم؛ بنابراین چه چیزی میتواند حال ما را خوش کند؟
👈عالم معنا!
☘️شما نمیتوانید یک انسان اهل طریقت پیدا کنید که واقعاً طبق متدولوژیهای عرفانی که پایهی آن توکل است (یعنی از خودش چیزی در نیاورده باشد و تمام آن را از خدا دریافت کند)؛ باشد و اذیت شود.
🕊یعنی "وصل" راه نجات از رنج است.
📚«خوش گشتن وقت»
👈وقتی که شما میخواهید این کار را انجام دهید؛ وقت شما خوش باشد، ثانیههای شما دیگر از رنج نجات پیدا میکند
☘️الآن ما هر روز داریم فکر میکنیم، درگیری داریم، ناراحتی داریم و هزارتا داستان داریم که همهی اینها رنج میشود.
👈بیان میکند که همه اینها خوش میشود و
به این «بشارت» میگویند.
☘️یعنی به شما یک خبر خوش میدهد و مهمترین خبری که میتوانند به یک نفر بدهند این است که ″ آری خدا هست.″
👈بدترین خبر همین است که الآن پوچگرایی یا آتئسیت در حال گفتن آن به ما است و میگوید که "هیچ خبری نیست."
☘️تصور کنید در حال کشیدن این همه رنج در زندگی هستید، بعد هم میپوسیم و تمام میشود.
👈چنین خبری، بسیار خبر بدی است!
👈این خبر که درست و غلط آن را نمیدانم، اما واقعاً زندگی آدم را از بین میبرد.
✨«هیبت» آگاهی و خبری که بله خدا هست، میشود.
☘️وقتی بگوییم "خدا هست، یعنی آخرت است" یعنی من بعد از مرگ تمام نمیشوم.
👈اینکه عزیزانی که رفتند را در جایی ملاقات میکنم، یعنی امید اصلاح زمین هست؛ یعنی میفهمم که پشت پرده برنامهریزی هست.
☘️ما اگر بپذیریم که دنیا بر اساس یک تصادف به وجود آمده و ما همینطور اینجا هستیم، زیستن ما بسیار دشوار میشود و رنج ما دو صدچندان میشود.
👈اگر متوجه شویم که پشت این پرده خبرهایی است و روحی در جهان جاریست؛ زندگی بسیار آسوده میشود.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
به قول حضرت شیخ میفرمایند که:
💚«وقت، خوش گشت یا خوش گشتن وقت»
زندگی دیگر آسوده میشود.
☘️دوستانی که میخواهید از رنج زیستن نجات پیدا کنید، راه آن را در ماده پیدا نمیکنید.
☘️یعنی برای نجات از چیزی که جنس خودش از ماده است، نمیتوانیم به آن ماده پناه ببریم، چیزی که جنس آن ذهن است، نمیتوانیم به ذهن پناه ببریم.
✨راه آن روح است.
👈یعنی روح باید بیاید دست ما را بگیرد و
روح الهی باید ما را نجات ببخشد.
📚«خوش گشتن وقت و گم شدن مرد از خود»
📚«گم شدن مرد از خود»
👈ما این واژه را زیاد باید در زندگی بکار ببریم.
☘️حضرت مولانا هم در مورد همین "گم گشتن از خود" بیان میکند که شما باید به فنای اشتهار یا شهرت خود برسید.
☘️«شهرت» یعنی هر آنچه دارایی، هویتی که ما به آن خرسند هستیم،
👈اینها را باید دور بریزیم و برویم؛ زیرا اینها ارزنده نیستند.
📚«گم شدن مرد از خود»
👈این خود ما در حال حمل حجم زیادی از ایگوها، حجابها و خودباوریهای بیهوده است.
🔻تمام کسانی که فکر میکنند، در این دنیا بهجایی رسیدند، پست و مقامی دارند یا مهم هستند؛ در حال حمل خودِ سنگینی هستند.
☘️بیان شد که زیستن، حمل نفس است و نفس سنگین است.
👈هرچه که این خود سنگینتر باشد، زندگیهای ما سختتر است.
🌱تصور کنید زمانی را که بچه بودیم...
اگر مثلاً پدرمان در گوش ما میزد، آنقدرها ناراحت نمیشدیم و ده دقیقه گریه میکردیم....
👈اما اگر در گوش یک پیرمردی بزنند...
🌱مثل فیلمی که مدتی پیش تهیه شده بود و آن دختر به پدر خودش توگوشی زد...
به این فیلم خیلی انتقاد شد که چرا این صحنه را داشت؟
پیرمرد خیلی ناراحت شد...
حتی بینندگان هم ناراحت شدند که چرا در گوش آن زد، چرا؟!
👈چون خود آن بچه هنوز خالی است و پر نیست.
👈یک نفس کوچکی و ایگوی بسیار ضعیفی دارد و زود فراموش میکند.
👈اما زمانی که خود من سنگین شد، ضربه خوردن، بدتر آن را خراب میکند.
☘️سپس بیان میکند که باید خودت را خالی کنی.
"خودت را خالی کنی" یعنی دیگر اصلاً چیزی برای از دست دادن نداشته باشید.
👈یعنی اگر روزگاری هم توهینی در این دنیا به شما شد، اصلاً به شما بر نخورد و بگویید "منی وجود ندارد."
❓میدانید به چه کسی بر نمیخورد؟
👈به کسی که تمام وجودش را حق گرفته باشد!
👈اگر من حرفی زدم، برای خدا زدم، اگر کاری کردم برای خدا کردم، اگر الآن هم دارم چوب میخورم، برای خدا میخورم
یعنی به این شدت حضور خداوند را....
☘️منظور من وقتی میگوییم "خداوند" خدای ایدئولوژیها نیست که بمبگذاری و جنگ میکند، بلکه خدای نیکیهاست.
👈یعنی خدای نیکیها، خدای صلح و دوستی، خدای عشق، خدای گسترش انسانیت و کمک به همنوع؛ این خدای ما میشود.
☘️باید ببینیم که چه کاری انجام میدهیم که سبب این صفتها شود،
👈بعد دیگر خودبهخود ما تبدیل به انسانی میشویم که خود را تخلیه کرده است و دیگر چیزی ندارد.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️اصلاً زمانیکه یک منِ گردنکلفت داشته باشم، هر روز از هر توهین، نظر و سوال بدم میآید.
☘️من حتی دیده بودم که یک مدت میگفتند "اینها اینقدر جسور و بیپروا شدهاند که مثلاً از مقام فلانی سوال میپرسند...."
یعنی این خود آنقدر بزرگ شده که میگویند "چرا او را زیر سوال بردهای؟
نباید از او سوال بپرسیم!"
☘️حالا اگر توهین کنید که دیگر خیلی بدتر است!
👈توهین بکنید میگویند "وای توهین کردی! این کار بسیار خطرناکی است."
❓چرا؟
👈چون خود را بزرگ کردهای.
☘️اگر کسی برای خود چیزی نداشته باشد، ناراحت که نمیشود.
👈من باید منیتی را حمل کنم تا کوچکترین تلنگری که به این منیت میخورد، من را ویران کند!
☘️جالب است، انسانهایی که خود را در واقع تخلیه کردهاند و دیگر خودی در میانه ندارند، نه تشویق و تملق و نه تنبیه و آزار آنها را خوشحال میکند و همیشه در حال شکر هستند.
👈اميدوارم به این جایگاه برسیم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و نیست شدن از هوا و حظّ»
منظور از «هوا» همان نفسانیات است.
اشاره به نفس امّاره و هوای نفس است.
☘️هوا هم عنصر ناپایداری است و همینطور دگرگون میشود.
👈نظر انسان سالکی که هیبت الهی را دیده است، به راحتی عوض نمیشود؛ چون هوا عنصر ناپایداری است و شما نمیتوانید هوا را نگه دارید.
☘️خاک را میشود نگه داشت اما هوا را نمیشود نگه داشت.
👈هوا عنصر بسیار پریشانحالی است.
یکروز مؤمن، یکروز کافر، یکروز مسیحی و یکروز مسلمان است، هر روز عوض میشود.
یکروز شکرگزاری میکند، یکروز ناله و نفرین میکند و نمیتواند بایستد؛ چون در هوا است.
☘️بیان میکند، انسانی که به مقام «هیبت» رسیده، دیده است!
👈کسی که خدا را دیده و اینقدر او را لمس کرده است به گونهای که در قلب خود نور هیبت را دیده است؛ این فرد دیگر از هوا گذر کرده و حتی حظ را هم نمیخواهد.
☘️در واقع بیان میکند که من حظ، لذت و آنچه را که میخواستم گرفتم و دیگر اینها اصلاً مهم نیست،
👈درواقع مزدش را گرفته است و ما مزدی بالاتر از وصال نداریم!
☘️یعنی مزدی بالاتر از این نداریم، که شما یک لحظه در قلب خود بتوانید جهان آفرین را حس کنید و هیبت خدا را زندگی ببینید؛
👈به گونهای که کسی در این دنیا کسی کارهای نیست و تنها اثرگذار جهان هستی پروردگار است.
✨اگر بتوانیم به این نقطه برسیم، به درک هیبت رسیدهایم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و هیبت از بصیرت افتد، حکمت زاید.»
بیان میکند که هیبت از بصیرت میآید.
🟢در مورد بصیرت هم ۵ جلسه صحبت شده است که به معنای روشنبینی است.
👈یعنی که شما بتوانید بهروشنی ببینی برسید.
☘️«هیبت» فرزند بصیرت است.
📘در مورد بصیرت هم کتابی نوشتهایم که میتوانید آن را تهیه کنید.
☘️شما باید رد پای خدا را همهجا دیده باشید تا هر روز ایمان شما تقویت شده باشد و به مرحلهی هیبت رسیده باشید.
☘️بیان میکند که بعد از این موضوع، حکمت جاری میشود و حکمت به معنای قوانین میباشد.
👈یعنی شما میتوانید به قوانین جهات هستی پی ببرید و این بالاترین جایی (مقامی) است که یک انسان فرزانه میتواند به آن برسد.
🎈پس ما تا زمانی که در درگیریهای ذهنی، خطاهای انسانی، سوگیریهای ذهنی و بازیهای روانی هستیم، به حکمت نمیرسیم.
👈باید تمام اینها تطهیر شود و نفس ما پاک گردد. از اینجا به بعد حرف که میزنید، درست است.
☘️«حکمت» دقیقاً همیشه حرفیست که قانونی و محکم است.
👈حکمت از محکمی میآید.
👈حرف تو محکم است و مو لای درز آن نمیرود و نصیحت صحیحی است.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و آنچه از تفکر افتد، فَراست زاید.»
👈وقتی شما به مرحلهی هیبت میرسید، بصیرت که با آن میبینید به حکمت تبدیل میشود.
☘️بصیرت، دیدن آیت و حکمت استخراج قوانین است.
☘️«تفکر» یک فکر کردن معمولی و «فراست» یک فکر کردن بسیار عمیق است.
👈یعنی شما میتوانید یک پدیده را همینطور نگاه کنید.
☘️در بهترین حالت که تفکر کنید، میتوانید به فراست برسید.
👈به فراست رسیدن یعنی تکرار و توالی...
👈و سپس میتوانید بفهمید که چه قانونی بر آن حاکم است که دوباره این (موضوع) تکرار میشود.
🟢فراست هم بحث خیلی مفصلی دارد و قبلاً توضیح داده شده است.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi