Mohammad Motamedi - Dastam Ra Begir (320).mp3
8.26M
- تک تک کلماتَش را لمس کنید ؛
و سپس ببوسید .
رها کردی دستمُ ، گم شدم بینِ این زندگی .
میبینی این وحشتُ سردرگمیُ؟ .
نمیخوای برگردی تصدقت؟ .
دارم با جدیت باهاش حرف میزنم ؛
یهو میگه رگهیِ عرب داری؟
میگم الان حواست به حرفامِ دیگه؟
نه رگهی عرب ندارم .
میگه نه؟ جدی؟ آخه چشمات شبیه دخترای عربِ .
اونا چشماشون درشت و کشیدس .
واسه همین به چشماشون معروفن .
عُیونالوحشی ؛ به معنی چشمای وحشی تو شعرا واسه هموناس .
خیره میشم بهش .
میگم چشمای دخترایِ طهرونیِ اصیلُ ندیدی.
اینایی که یه کیلو آرایش میکننُ نمیگما ؛ نه نه.
اون با اصالتاش که جد اندر جدشون واسه همینجاس .
همونایی که باباشون تو بازار اصلی حُجره فرش فروشی داره .
همونایی که چارقد گره میزنن ، موهایِ مشکیِ بلندشون بوی انار میده ، که گهگداری از گوشه چارقدشون میزنه بیرونُ با چشم غره حاج خانوم درستش میکنن ، همونا که باهاشون حرف میزنی گونههاشون از خجالت سرخ میشه ، عاخ عاخ . اگه بدونی چه خوشگلن . اگه بدونی چه چشمایی دارن .
میخنده . میگه الان یعنی رگه طهرونی داری؟
میخندم . بازم میخندم .