- دلدادھ مٺحول -
باشد که این نامه به وقت بامداد، برسد به دست علما و فقها . .
کُتبتان را ورق زدیم و گشتیم به دنبال تسکین دلتنگی، اما ذکری را نیافتیم که مرهم باشد.
عجالتاً در محضرتان باید بگویم که لطف کنید یک سرتیتر اضافه کنید و بزرگ بنویسید:
"حرام باشد رفتن از دلِ کسی" . .
بلکه معشوقهمان بخواند و از ترس دل ما که نه، از ترس حکمِ شما برگردد.
راستی، عجالتا در پایان استغفار و استغاثه گفتن هم به روی چشم.
دیگر زیاده عرضی نیست. ارادت. یاعلی.
غَم(1).mp3
4.5M
پایِ سخن لنگ است
و دستِ واژه کوتاه است
از من به من فرسنگها راه است . .
اعتیاد به روزمرگی و نوشتنشون،
دلنشینترین و دردناکترین نوع اعتیاده.
همزمان که داری با دلتنگی مفرط سر و کله میزنی و مینویسی "عزیزِ دورم، جات ـه".
هزاران نفر دارن میخونن حرفات و بازنشرش میکنن، شات میگیرن و توییتش میکنن، یا اینکه تو استوری اینستاشون پستش میکنن، یا تو اپلیکیشنهای دیگه میفرستنش و بین n نفر میچرخه حرفات، ولی فقط خودت میدونی که تک تک اون حرفا پست نبودن، بلکه حرفایی بودن که داشتی زندگیشون میکردی.
اما از یه جایی به بعد، این خونده شدن هم دیگه مرهم نیست، و تنها راهی که داری رها کردن و رفتنه.
میدونم که رفتن خوب نمیکنه.
فقط یه فراره. یه التیام موقت برای مواجه با زندگی واقعی و دوری از این فضا.
قلبم مچاله شده. احتمالاً خرمالو نرسیده از یخچال برداشته خورده. باید بگم حواسشُ جم کنه.
دلمم همینطور.
اونم گس شده و تلخ.
قطعاً تقصیر همون خرمالو نرسیدهس.
حالا با این اوصاف دیگه نباید حرف زد.
این مزه رو فعلاً سکوت میکنم.
شاید برگشتنی در کار باشه، شایدم نه.
آدمیزادِ دیگه. یهو دیدید رفتنُ تاب نمیاره و برمیگرده. ولی تا اون موقع،
دوستدارتون، فعلا...
- از تعلقاتِ دقیقهِ پنجمِ نوزدهمِ فروردین ماه.
- دلدادھ مٺحول -
به وابستگیِ صامت میگن دلبستگی.
به دلبستگیِ صامت میگن تعلق.