- دلدادھ مٺحول -
بین تمام اَداهای ترند شده تو توییتر و باقی پلتفرمها، "حذف٫کمتر کردن قند مصنوعی" بهترینش بود. تأثیری
جایگزین کردن شیرینی و شکلات و غذاهای کنسروی و مابقی قندهای مصنوعی، با قندهای طبیعی مثل عسل و خرما و غیره، برای نهایتاً دو سه هفته اول سخته. بعدش دیگه عادت میکنید و آخر ماه از نتیجش شگفتزده میشید🦦
وقتی به این فکر میکنم که بعد از پشت سر گذاشتن روزایی که تو برنامهش همزمان چند ساعت شیفت کار کردن و درس و بیرون و صدتا برنامه دیگه رو داشتم و بدونِ بغل، دَووم آوردم و نمردم، باورمو نسبت به همهچیز از دست میدم. به بغل و عشق و مشتقاتشون.
- دلدادھ مٺحول -
"گذشتن و رفتنِ پیوسته" برای بارِ نمیدونم چندم.
هر بار که از تهران دور میشم، بعد از گذشت چند ساعت دلم برای خونه تنگ میشه. برای صداهایِ رندوم، برای شببخیر گفتنهایِ عادت شده از بچگی، برای صدای چایی ریختن. برای صدایِ ساعت دیواری.
دلتنگم. برای خونه خیلی دلتنگم.
برای جزئیاتش خیلی خیلی زیاد.
تنهایی سفر رفتن نهایتاً دو سه دفعه اول جذابه، بعدش میشه یه احساس غربتِ بجا مونده ته دلت، که دلت میخواد دست گربه تو خیابون رو بگیری و باهاش همسفر بشی، اما با آدمهای رندوم و ناآشنای مسیر نه.
- دلدادھ مٺحول -
تنهایی سفر رفتن نهایتاً دو سه دفعه اول جذابه، بعدش میشه یه احساس غربتِ بجا مونده ته دلت، که دلت میخو
از مصائب انسان بودن پارت ۲۴۳۹۷۵۸ :
4_5841726594296583773.mp3
7.48M
ولی تو به چیزای خوب فکر کن
که ما، زندهایم به امید
زندهایم به رویا، به فردا...
- دلدادھ مٺحول -
مقصدم یه شهر کویری بود، شباش آنچنان سرده که تا گردن باید مُچاله بشی زیر لحاف و ظهراش آنچنان گرم که فکر میکنی اسکیپ کردی و برگشتی به تابستون.
تا برم عادت کنم به این هوا؛
احتمالأ یک دور سرماخوردگی و یک دور گرمازدگی رو تجربه میکنم بچهها جون :)))))))
- دلدادھ مٺحول -
گفتم:
"پس این بود آسمون پرستاره شبایِ کویر" و شاتر گوشی رو زدم. حالا میتونم با خیال راحت سرمو بزارم زمین و بخوابم.
دیدمش بالاخره! اون آسمونِ شفافِ پر از ستارههایِ ریز و درشتِ نصفه شبهارو دیدم و حیرت زدهم پسر. حیرت زدهم از این حجم از گردالیهایِ نورنوری.
کاش میشد ببرمشون به تهران، به اتاقم، به جایی نزدیکتر به خودم...
[پن: برای دیدن عکس؛
نور صفحه گوشی رو زیاد کنید]