- دلدادھ مٺحول -
چند قدمی آن طرفتر ایستاده بود و داشت آدرس گیرنده را با جزئیات برای مسئول تحویل بستهها میگفت تا روی جعبهاش ثبت کند.
اطلاعاتش که تمام شد. زمزمه کرد
لطفاً در گوشه و کنارهیِ جعبه ، همان نزدیکِ نام گیرنده ، بنویسید :
"تو زیباترین حزن من بودی. عزیزترین زخمم بودی.
و این که با افعال گذشته از تو یاد میکنم، غمانگیزترین شکل دل کندن است که برگزیدهام.
و حالا ته ماندهیِ خاطراتمان را برایت پس فرستادهام"....
؛
از آخرین روز مردادماه و برشی از مکالمات شنیده شده در اداره پست.
- دلدادھ مٺحول -
دو بامداد و همون عادتِ همیشگی ؛
این حاشیه نویسیهای گوشه صفحات کتاب درسی از تراپی هم بهتر جواب میده.
میگی نه؟
خب امتحانش کن نورِ هر دو دیده.
میکس چارتار و چهرازی.mp3
3.46M
دانی که چیست دولت ؟
دیدار یار دیدن.
ولی ندیدن بهتر از نبودنشه.
" سیگار داری؟! "
- دلدادھ مٺحول -
۲۲ سپتامبر ؛ یالتا : "هوا برای نوشتن تاریک شده است و شمعهایم خوب نمیسوزد. میبوسمت. مرا ببخش. مو
"قطعا حتی با حضور تو از رمان جدا نخواهم شد.
اشتباه خواهد بود اگر به مسیر دیگری بروم،
چون نوشتن است که مرا زنده نگه داشته".
- فرانتس کافکا
- از نامهای به فلیسه باوروا، ۱۹۱۳
1_5071339126456845283 (1).mp3
9.47M
چه حسرتیست بر دلم که از تمام بودنت ؛
نبودنت به من رسیده . .