خسته ام از این همه رویای بی پایان تو
تا به کی من سر کنم در دوری و فِقدان تو
غرق در رویای تو روز و شبم را سر کنم
می کُشد اخرمرا این عشق بی سامان تو
میکنم دم یک ترانه طعم شیرینش تویی
خنده بر لب میزنم شاید شوم جانان تو
در ردیف هر غزل هایم تویی مفهوم آن
شعرهایم می چکد شاید شوم باران تو
بی بهانه در جهانم مینشینی ای نفس
در خیالم با تو هستم می رسم تهران تو
🖊پروانه فتحی مثل هیچکَس
شعر زیبا از هنرجوی عزیزم
حاجی به ره کعبه ما در ره میخانه
او بی خبر از مستی ، مستیمز پیمانه
ساقی ندهد جامی بر آنکه نشد عاشق
ای آنکه نِه ای عاشق شو دور ازاین خانه
یارب گره زلفش بر پای گریزم نِه
در دام شدیم حتی بی زحمت یک دانه
نون شد الف قامت از عشق رخ ماهش
گر دال شود حتی خالی نکنم شانه
تنها دم جان دادن ، نامش ببرم برلب
هردم بُوَد این بیمم ،آئی به برم یا نِه
کار زیبای آئینی از هنرجوی پرتلاشم
آقای سعیدی ✍️
توموجی که نشستی بر لب من
ومن باتو شدم آغاز دریا
🌸🌸🌸🌸
کنارت مینشینم موج تاموج
چه عشقی میکند ساحل به دریا
🌸🌸🌸🌸
برو پیش همان که ساحلت بود
گله مندی چرا ازمن تودریا
🌸🌸🌸🌸
بیا همچو برایم ساحلی کن
وتامن هم شوم همجنس دریا
🌸🌸🌸🌸
به قدرارزنی برمن بیندیش
که تا من همزنم دل را به دریا
🌸🌸🌸🌸
شبیه بغض، ازغمنامه ای تو
شبیه بغض ساحل تا به دریا
🌸🌸🌸🌸
اگر باشی درون دل چو ساحل
که دورت میشود موسومِ دریا
🌸🌸🌸🌸
به صخره دل زده برگردی امشب
که برگردی به دریا آه دریا
🌸🌸🌸🌸
درون موج غم ها دل نشسته
درونِ موجی ازغم ها به دریا
🌸🌸🌸🌸
کنارم صخره است و یادی ازاو
عجب موجی نشسته برتو دریا
🌸🌸🌸🌸
درقلب من جایی نداری این تو ّهم
در فکروپندارت نشسته دست من نیست
🌸🌸🌸🌸
وهمان شب که دلم خورده کمی ازغم تو
عاشق روی تو انگار نمک گیر شده
🌸🌸🌸🌸
گفتی دلت راپس گرفتی قهرقهری
ازچه نشستی روبه رویش آه حالا؟
🌸🌸🌸🌸
وقتی که دستان تودردست دلم بود
حس قشنگ عشق را من لمس کردم
🌸🌸🌸🌸🌸
تاکه شنیدم معنی دلتنگیت را
هی میکشستم هی شکستمتوندیدی
🌸🌸🌸🌸
#زینبنصیری
تک بیت های زیبا از هنرجوی عزیزم
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
غزل فارسی
مادرِ همهٔ غزلهای جهان
▪️بیماری اصلی شعرِ روزگارِ ما از همینجا شروع میشود که خودش نهتنها فُرمی –جز کار نیما– به وجود نیاورده است، بلکه فرمهای شگفتآوری را که محصولِ نبوغِ خیّام و فردوسی و حافظ و مولوی و سعدی است، به یک سوی نهاده و در فرمِ بیفرمی ربعِ قرنی است که در جا میزند (چند کار منثور شاملو، آن هم نه همهٔ کارهایش را استثنا باید کرد که در بیفرمیِ ظاهری آنها نوعی فرم، اما نه فرم نهایی وجود دارد.)
به عقیدهٔ من بُنبستِ شعر معاصر به دست کسانی خواهد شکست که یا فرم تازهای ابداع کنند –کاری که نیما کرد و شاگردانش کمال بخشیدند– یا یکی از فُرمهای تجربهشدهٔ قدیم یا جدید را با حالوهوایِ انسان عصرِ ما انس و الفت دهد و در فضای آن فرمها، تجربههای انسانِ عصر ما را شکل دهد.
میتوان غزل گفت و غزل را به عنوان یک فرمِ باز، یک قالب گسترده و یک قاب پذیرفت؛ قابی که همه نوع تصویر –از منظره گرفته تا انواع پُرترهها، در هر سبکی از سبکهای نقاشی– در آن میتواند جای بگیرد، آن هم در زبانی که مادرِ همهٔ «غزل»های جهان است و هیچ زبانی نمیتواند بگوید برای «غزل» امکاناتی بیشتر از زیان فارسی دارد.
من این حرفها را به عنوان دفاع از غزل، به آن معنیِ احمقانهٔ «غزلهای انجمنی» نمیگویم.
میخواهم این مطلب بسیار ساده را یادآور شوم که ادبیات و هنر، مجموعهای از فرمهای خاصاند و تحوّلات هریک از این فرمها، به معنی نفی و انکار یا به کنار نهادن دیگر فرمها نیست.
ما در شعرِ سنّتی خویش قوالبی داریم و در داخلِ این قوالب فرمهای بسیاری؛ فرمهای ضعیف، نیرومند، راحت و دشوار.
پیدایش قالب شعر آزاد، یا عروضِ نیمایی، به هیچ روی نفی مطلق آن قوالب نیست.
آن قوالب میتوانند آبستنِ فرمهای خلّاق، برای بعضی از حال و هواهای عصر ما و عصرهای آینده باشند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، ۶۷۶–۶۷۳
اگرچه هیچ گل مُرده، دوباره زنده نشد، اما
بهار در گُلِ شیپوری، مدام گرم دمیدن بود
#حسین_منزوی
۱ مهر ۱۳۲۵
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳
سلام خانم مرادی عزیز روزتون بخیر
دوتا دوبیتی رو لطفا بخونید
کمی این لحظه ها رو چون عسل کن
گلی را چیده ای بهتر بغل کن
گلت پرپر شود ذوقی ندارد
به زیبایی به این عشقت عمل کن
____
گلی در دشت سر سبزی نشسته
ز دستی ساقه و برگش شکسته
به دورش باد سردی حلقه کرده
ولی محکم به خاکش ریشه بسته
مریم مومنی ✍️
این ها رو برا عکس نوشته میخوام استفاده کنم
شعر زیبا از هنرجوی عزیزم
ای قلم همراه غم ها کرده ای زندان مرا
با نوشتن های از دل میکنی حیران مرا
از قضا قاضی نبوده تا قضاوت ها کند
حرف از دل گفتنم ها می شود ایمان مرا
نم نم باران دوباره بر دل و غم می زند
ای غم سنگین تو افتادی به روی جان مرا
قطره قطره اشک ها بر روی گونه می چکد
کی بخوانم خطبه ی عشق و شود پایان
مرا
خسته ام از غصه خوردن گریه کردن های خود
عاقبت هفت آسمان ها می شود زندان مرا
خانم کبری یوسفی ✍️
غزل زیبا از هنرجوی عزیزم
مثال دیگه:
به کلمات زیر دقت کنید
👇👇👇👇👇
پُل-الکُل-زابُل،گُل
اگر بهشون الحاقی اضافه کنیم
مثلا (ها)رو اضافه کنیم
می شوند
👇👇👇👇👇👇
پُل ها،الکُل ها،گُل ها
که می تونیم با کلماتی مثل:
دِل ها،سِل ها،خُل ها،شَل ها، زُل ها،محفِل ها، منقَل ها و.... قافیه بگیریم
یعنی مصوت های کوتاه متفاوت به شرط آوردن الحاقی می شود باهم قافیه گرفته شود
و حرف صامت و الحاقی همگی یکی باشد.
بخشی از کلاس آموزشی دوره مقدماتی آموزش قافیه
#اکرم_مرادی_نورا
دنیا شمیمت را اگر آقا نمیداشت
هرگز به عشق تو دلی شیدا نمیداشت
گر " ربنای " تو جهان را پر نمیکرد
یک لحظه آرامش زمین ما نمیداشت
با اینکه پنهانی ، ولی یخ می زد آقا
عالم ، اگر که شعلهی " سینا " نمیداشت
اسلام می شد ناتوان و ناتوان تر
در فتنهها ، گر مثل تو مولا نمیداشت
نور خدا خاموش می شد بی تو ، حتی
" قلب سلیمِ " با خدا دنیا نمیداشت
آقا اگر دستان تو بالا نمی رفت
قلب گرفتاران دگر ماوا نمیداشت
گر انتقام مادرت را می گرفتی
قلب زمان دیگر غم زهرا نمی داشت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مشهدی_زاده
شعر زیبای آئینی از هنرجوی عزیزم
یاد تو افتاده در دل بی قرارش میکنم
با شراب نام تو دل را خمارش میکنم
در خیالم هستی و مانند یک رود زلال
ذکر هر روز تو را چون کار و بارش میکنم
این سرا با هر متایش باغ زیبایش تویی//
گرتو باشی در زمستان هم بهارش میکنم//
گر چه گفتی خاطراتم رفته از یادت چرا
مینویسم یادمان را یادگارش میکنم //
میشوی آن شاپَری گویند از ما بهتری//
شاعرم شعر تو را هم ماندگارش میکنم //
حاتم✍️ ۱۳۶۸۴۷ ( شبگرد)
باتشکر از خانم مرادی مدرس شعر
آسان و درست یاد بگیرید
جهت ثبت نام ۰۹۲۱۶۰۸۹۱۴۱
#وزنهای_بحر_رمل
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فع
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فعلاتن فعلاتن فعلن