سلیمان : نام یکی از پیامبران الهی که بر حیوانات ، جن و انسان ها فرمانروایی می کرد
موری : مورچه ای
وزان : مخفف و از آن
گران : بزرگ و سنگین
کاه : علف
سعی : تلاش و کوشش
فارغ : آسوده ، راحت
به تندی : به سرعت
مسکین : بینوا ، نیازمند
ملک : سرزمین ، قلمرو
خونابه خوردن : رنج بسیار کشیدن
میازار : اذیت نکن ، آزار نرسان
سور : جشن و مهمانی
قناعت : قانع بودن
توشه : خوراک و آذوقه سفر
گنج : گوهر ها و چیزهای قیمتی
همواره : همیشه
کامکاری : نیک بختی ، خوش بختی
رسم : روش ، شیوه
بردباری : شکیبایی ، صبر
هشیاران : عاقلان ، دانایان
گه : مخفف گاه
تدبیر : اندیشیدن به منظور پیدا کردن راه حلی برای مشکل
عاقل : دانا ، عالم
بینا : آگاه و هوشیار
پیرایه : آنچه سبب زیبایی شود ، ابزار آراستن ، زیور و زینت
سلام به پسر های گلم
📣📣 شنبه امتحان ریاضی مستمر نوبت اول از ۴ فصل آخر است
از تمرین✍✍ فراموش نشود
این آزمون در نمره کیفی نوبت دوم موثر است.
دانش آموزانی که کم کاری کنند امتیاز بزرگی رو از دست خواهند داد .در ثبت نمره ها ارفاقی صورت نخواهد گرفت و نمره واقعی ثبت خواهد شد . سطح آزمون از کتاب درسی بالاتر و مفهومی است
باسلام
باتوجه به ساعت طلوع آفتاب و گرمای هوا ...
ساعت حضور در کوه پارک از ۷ صبح به ۶...
تغییر یافت ....
انشاالله شاهد حضور همه ی گل پسرامون به همراه خانواده هاشون باشیم ...
منتظرتونیم مردان قهرمان و قوی💪
سلام به پسر های گلم
📣📣 شنبه امتحان ریاضی مستمر نوبت اول از ۴ فصل آخر است
از تمرین✍✍ فراموش نشود
این آزمون در نمره کیفی نوبت دوم موثر است.
دانش آموزانی که کم کاری کنند امتیاز بزرگی رو از دست خواهند داد .در ثبت نمره ها ارفاقی صورت نخواهد گرفت و نمره واقعی ثبت خواهد شد . سطح آزمون از کتاب درسی بالاتر و مفهومی است
معنی عبارت های زیر را بنویسید
کوروش سلسله هخامنشی را در ایران بنیان نهاده بود
ناگاه تاخت و تازی سهمگین از سوی باختر آغاز گشت.
آفتاب تازه تاریکی شب را کنار زده بود
گروهی را پس از گروهی دیگر نقش بر زمین می کرد.
تنی چند از سپاهیانش بر خاک غلتیدند.
من پیش از این به این سرزمین آمده ام
وقتی شب از نیمه گذشت و تاریکی بر همه جا سایه افکند
آفتاب هنوز فروغ زرین خود را بر کوه و جلگه نتابانده بود.
آیا باید تسلیم شد چیرگی دشمن را بر خانمان دید و خفت و خواری را به جان خرید.
پدر خنده بر گریه ام زد که هان/ وطن داری آموز از ماکیان
ای ایران غمت مرساد/ جاویدان شکوه تو باد
نام نیکو گر بماند زآدمی/ به کزو ماند سرای زرنگار
هنوز سایه وحشت و خاطره ی هراس انگیز قتل عام مردم از ذهن ایرانیان پاک نشده بود.
بار دیگر نگرانی و اندوه قلب مردم ایران را در هم فشرد
در آسمان علم و فرهنگ ایران ستاره های پرفروغی مثل خواجه نصیرالدین می توان یافت قلم از شمشیر کارسازتر است
چهل سال از حمله ی خانمان سوز مغول به ایران می گذشت
به چهره نکو بود برسان شید /ولیکن همه موی بودش سپید.
بخندند بر من مهان جهان/ از این بچه در آشکار و نهان
پدر مهر ببرید و بفکند خار/ جفا کرد بر کودک شیرخوار
دل سام شد چون بهشت برین/ بر آن پاک فرزند کرد آفرین
اطبا در معالجت او عاجز ماندند.
مرا بکشید که از گوشت من هریسه نیکو آید
نمی داند که تلخی دارو و رنج جراحی سلامت او را تضمین می کند
غلام محنت کشتی نیازموده گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد
مَلک را پسندیده آمد
ستاره به سیمای همسرش عبدالله خیره شد
اشک شوق از دیدگان ستاره فرو ریخت
به کندن در استاد و ابرام کرد
گرت پایداری است در کارها /شود سهل پیش تو دشوارها
گرت همواره باید کامکاری /زمور آموز رسم بردباری
